خبرگزاري مهر-ايرنا-کار ايران-دويچوله-ايسنا- خبرگزاري مهر
اظهار عدم مشارکت دفتر شعر جوان در برنامه اي ادبي و پاسخ يک مقام مسئول
دفتر شعر جوان طي نامه اي به خبرگزاري مهر ، بر عدم هرگونه همکاري يا مشارکت در برگزاري برنامه اي ادبي در نمايشگاه قرآن تاکيد کرد ، اما مدير بخش جوان دوازدهمين نمايشگاه قرآن کريم مسئوليت و اجراي اين برنامه را طي دو سال اخير بر عهده ي دفتر شعر جوان مي داند!
به گزارش خبرنگار ادبي مهر ، روابط عمومي اين دفتر در نامه اي به " مهر " آورده است : در گفت و گوبا شاعر جوان ، مهدي مظفري ساوجي ( 19 / 8 / 83 ) تولي گري يا همکاري در اجراي آن برنامه به دفتر شعر جوان نسبت داده شده است و نيز چگونگي انتخاب شاعران توسط اين دفتر و تهيه و اهداء جوايز ويژه مورد انتقاد قرار گرفته است که بدون هيچ قضاوتي در خصوص تاييد يا انتقاد از کيفيت يا چگونگي اجراي آن برنامه به صراحت اعلام مي دارد که اين دفتر هيچ گونه همکاري در طراحي و اجراي آن برنامه نداشته است و اصل موضوع تولي گري يا همکاري تکذيب مي گردد.
پاسخ مدير بخش جوان دوازدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن کريم در گفت و گو با مهر :
اسدالله گرما رودي - مدير بخش جوان دوازدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن کريم تصريح کرد : برنامه ي ادبي " قرآن ، مهدويت و شاعران جوان " دو سال است که دربرنامه هاي نمايشگاه اجرا مي شود ودرهردو سال ، از سوي دفتر شعر جوان ، مستقيما با نمايشگاه قرآن همکاري و مشارکت صورت گرفته است و آقاي ساعد باقري ، خانم فاطمه راکعي به عنوان مسئولين اين دفتر ، در برنامه ادبي " قرآن ، مهدويت و شاعران جوان " نقش داشته اند .
گفتني است در مورخه 19 / 8 / 83 مهدي مظفري ساوجي - شاعر جوان در گفت و گو با " مهر" از نحوه ي گزينش شاعران مدعو و اسراف در صرف بودجه ي عمومي کشور در قالب اهداي سکه هاي طلا به چند شاعر در همين برنامه از دفتر شعر جوان انتقاد کرد.
سيد مهدي شجاعي " آخرين سفر خرس " را ترجمه کرد
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : کتاب " آخرين سفر خرس " - نوشته ي آدو ويجلت و با تصويرگري کريستينا کادمون ، توسط سيد مهدي شجاعي به فارسي ترجمه شد.
به گزارش خبرنگار ادبي مهر ، اين کتاب به تازگي توسط انتشارات کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان و با رعايت قوانين بين المللي نشر ( کپي رايت ) و اجازه رسمي انتشارات North - South منتشر شده است.
اين گزارش حاکي است که کتاب فوق ، ويژه گروه سني " ج " است و با 10000 شمارگان و 620 تومان بهاي پشت جلد عرضه شده است.
سيد مهدي شجاعي - در شمار نويسندگاني است که علاوه بر حضور در قلمرو ادبيات بزرگسالان ، براي کودکان و نوجوانان نيز مي نويسد ، کتاب " پدر ، عشق ، پسر " از جمله آثاري است که اين نويسنده با رويکرد عاشورايي و مذهبي براي نوجوانان نوشته است .
دويچوله
مصاحبه با بهروژ آكرهيى درباره موقعيت كنونى ادبيات كردى در عراق پس از سقوط صدام حسين
ادبيات کردي در کردستان عراق پس از سقوط رژيم صدام حسين، موضوع گفتگوى صداى آلمان است با آقاي بهروژ آکرهيي، نويسنده و شاعر کرد عراقي، که حدود ۱۵ سال در ايران زندگي کرده است، به هر دو زبان فارسي و کردي مي نويسد و مجموعه ي داستان ايشان «ما اينجا هستيم» توسط انتشارات نيلوفر در ايران آماده ي چاپ است.
بهنام باوندپور: آقاي آکرهيي، با تشکر از اينکه دعوت ما را براي اين مصاحبه پذيرفته ايد، ابتدا اگر ممکن است توضيح مختصري بدهيد در مورد موقعيت ادبيات کردي در کردستان عراق پس از سرنگوني صدام حسين.
بهروژ آكرهيى: در حقيقت سرنگوني صدام تاثير چنداني روي ادبيات کردي نداشته، چراکه عملا پس از سال 1991 وقرارگرفتن بخش وسيعي از از کردستان عراق تحت کنترل UN ، رژيم صدام ديگر سلطهاي در آن منطقه نداشته است (منهاي شهر کرکوک و بخشهايي از همين استان). اما از همان هنگام و تا امروز، کردستان عراق تحت نفوذ دو حزب معروف به دمکرات (بارزاني ها) و اتحاديهي ميهني (طالباني ها) قرار گرفتهاست. مي دانيد که اين دو حزب پس از استقرار در آن منطقه شروع به جنگ هاي نعمتي حيدري کردند و نويسندگان و روشنفکران را در دو منطقه (سليمانيه و اربيل) به کارمندهاي دون پايهي ادارات و بنگاه هاي نشرياتي خود تبديل کردند. لاجرم در اين ده دوازده سال قلم ها را به سلاح هاي يک بار مصرف و مزخرف تبديل کردند و چيز چنداني (تاکيد مي کنم روي کلمهي چندان!) به نام ادبيات ماندگار توليد نشده است.
بهنام باوندپور: نويسندگان و مترجمان کرد در عراق تا چه حدي به ادبيات جهان يا ادبيات ايران مي پردازند و يا اصولا توجه دارند؟
بهروژ آکرهيي: نيروي زيادي صرف کار ترجمه شده است. رقم ها بالاست ولي تعداد کارهايي که گمان بر ماندگاريشان بشود از انگشتان يک دست هم تجاوز نمي کند. از فارسي کارهاي زيادي ترجمه شده است که ميزان وفاداري به زبان مبدا و حتي مقصد در آن ها تهوع آور است. شتاب در ترجمه و نشر و گذران زندگي نويسندگان و مترجمين از طريق دادن حق امتياز به بنگاه هاي تبليغاتي احزاب، زبان کردي را دچار پريشان نويسي عجيبي کرده است. کارهاي خوب، اندک اند و انگشت شمار. بايد به ذهنم فشار بياورم تا بتوانم موردي را نام ببرم. بله... کار خوبي که سال گذشته از آلماني به کردي درآمده است و قابل اشاره است اثر ماريا ريمارک است به نام زماني براي مردن، زماني براي دوست داشتن و به ترجمهي رزگار نوري شاويس...
بهنام باوندپور: وضع نهادها و محافل فرهنگي نويسندگان و يا انتشار مجلات فرهنگي چگونه است؟
بهروژ آکرهيي: بله... ظاهرا اين دو حزب بنگاه ها و نشريات و محافلي را به وجود آوردهاند که نيروي عظيمي از نويسنده و شاعر و روشنفکران را به عروسک هاي خيمه شب بازي تبديل کردهاند و سيل خروشاني از نشريات و کتاب را روانهي بازار کردهاند که متاسفانه به دليل رقابت هاي پنهان سياسي، مقولهي ادبيات به بي ادبي تبديل شده است. تعجب نکنيد اگر بگويم تا امروز هم ما شاهد بنگاه هاي نشر و پخش نبوده و نيستيم. و گمانم خواهيم بودش را آينده نشان خواهد داد.
بهنام باوندپور: از نظر شما شاخص ترين چهره هاي ادبيات معاصر کردستان عراق چه کساني هستند و کداميک از آثارشان را مي توان نام برد؟ منظورم الزاما نظر شخصي شما نيست، بلکه مثلا ميزان محبوبيت آنهاست.
بهروژ آکرهيي: چهرهها متاسفانه براساس ادبيت اثار ساخته و شناسانده نشدهاند. بلکه نيروهاي سياسي چهرههايي را در برابر هم ساخته و پرداخته اند که پس از کنار آمدن نيروهاي سياسي با همديگر، اين چهرهها مثل حباب ترکيدهاند. چهرههاي کاذبي نيز در اين چند ساله سربرآوردهاند که با زبان زرگري به مفاهيم فلسفي و بيشتر تحت لواي پست مدرنيسم (آن هم از طريق ترجمههاي دست چندم از فارسي و عربي) نسلي را سرگرم موضوعاتي ساختهاند که خود مترجمين در آنها سردرگم اند...
بهنام باوندپور: آقاي آکرهيي، با وصف صحبت هايي که کرديد، همان چيزي که در کردستان عراق توليد مي شود، آيا در شرايط کنوني اين نوع از ادبيات، ادبياتى سنتيست يا عناصر مدرن هم در آن ديده مي شوند؟
بهروژ آکرهيي: بله... کارهايي شده است که منهاي کميت آنها من به کيفيت آنها نظر دارم. رگههايي از اين تحول را مي شود حس کرد، گو اين که تعدادشان در برابر سيل کتابچهها و شبه نشريات صفحهپرکن بسيار اندک است. ادبيات جدي راه خود را مي رود و شبه ادبيات پس از اشباع بازار، تبخير مي شود. يا حداقل من براي فرداي ادبيات کردي به اين اميد چنگ انداختهام.... يا دوست دارم چنگ بيندازم...
ايرنا
يک نويسنده حوزه ادبيات کودک : هر نسلى، نسل بعد را شبيه خود مىخواهد
تهران ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۲۶ / ۰۸ / ۸۳
داخلى.فرهنگى.ادبيات کودک .
"علىاصغر سيدآبادى" نويسنده حوزهادبيات کودک و نوجوان مىگويدکه در ايران
هر نسلى تلاش مىکند نسل بعد را شبيه خود بارآورد و والدين نيز درصدد انتقال
ارزش هاو باورهاى خود به عنوان اصولى تغيير ناپذير و ابدى،به کودک و نوجوان
هستند.
نويسنده کتاب "معصومه " روز سه شنبه در گفت وگو باخبرنگار گروه فرهنگى
ايرنا، افزود : جامعه ما هنوز هويت مستقلى براى کودک و نوجوان قايل نيست و
او را موجودى دنباله رو، وابسته و فاقد تشخيص دانسته که بايد نگاهش منطبق
با والدين باشد.
وى در عين حال گفت که البته ترديدى نيست بخشى از مسائل و باورهاى يک نسل
چه بخواهيم و چه نخواهيم به نسل بعد منتقل مىشود و اين امر براى ارتباط
و پيوستگى نسلها امرى مثبت و گريز ناپذير است .
وى گفت که اين نوع نگاه در برخورد با ادبيات کودک و نوجوان نيزوجود دارد
و در واقع برخورد با کتابهاى کودک و نوجوان ابزارى است .
وى، رويکرد موجود به ادبيات کودک و نوجوان را متاثرازنوع نگاه و رفتار
با کودکان و نوجوانان در جامعه امروز ايران دانست .
" تفکر غالب در جامعه امروز، هويتى مستقل براى کودک ونوجوان قايل نيست و
براى کودکان ، حق ساختن دنياى تازه ، با معيارها و هنجارهاى مطلوب خودشان
را، به رسميت نمىشناسند.
سيدآبادى گفت : ادبيات کودک و نوجوان جز آثاربرخى از نويسندگان اين حوزه ،
هميشه در خدمت معنايى بزرگ تر از خودش بوده است .
"اين حوزه ، درخدمت جبران کوتاهىهاى والدين ، مبارزه سياسى،معلم و مبلغان
دينى بوده ، به طورى که هريک از اين دسته ها پس از شکست در حوزه بزرگسالانه ،
به ادبيات کودک ونوجوان پناه آورده اند.
"کودک و نوجوان در حوزه ادبيات در حاشيه است ونقش تزيينى و سياهى لشکر
را دارد و اگر نويسنده اى به اين گرايش تن ندهد، جدى گرفته نمىشود."
به اعتقاد اين نويسنده ، وابستگى ادبيات کودک و نوجوان به دولت و قدرت
بزرگترين مشکل اين حوزه است .
وى براى مثال گفت : آمار رسمى نشان مىدهد که بيش از۳۰ درصد کتابهاى
اين حوزه توسط ناشران دولتى منتشر مىشود و خريدهاى انبوه توسط نهادهاى
کانون پرورش فکرى، منادى تربيت ، مدرسه و ارشاد برجريان کتاب کودک به شدت
تاثير گذار است .
خبرگزاري کار ايران
هشتاد و سومين شماره
كتاب ماه ادبيات و فلسفه منتشر شد
تهران- خبرگزاري كار ايران
هشتاد و سومين شماره كتاب ماه ادبيات و فلسفه منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري ايلنا، در اين شماره ميخوانيم آسيب شناسي داستان امروز با نگاهي به جوايز ادبي كه گفتگويي با مصطفي مستور، حسين پاينده كامران فاني، منصوره شريفزاده، فيروز زنوزي جلالي, بهناز علي پورگسكري، گزارش نشست با شوريده غزنه كه درباره كتاب حديقه نسايي غزنوي است ـ كه به تازگي توسط دكتر مريم حسيني تصحيح و توسط مركز نشر دانشگاهي منتشر شدهاست ـ با سخنراني يدالله جلالي پندري، مهدي زرقامي، مريم حسيني.
داستان كوتاه عرب, قابل طرح در جهان گفتوگو با احسان عباس نويسنده مترجم و استاد دانشگاه فلسطيني، گزارش نشست خاطره خيام با حضور دكتر محمد علي اسلامي ندوشن و دكتر بسام علي رابعه.
گفتني است در بخشهاي ديگر اين شماره ميخوانيم: غزل سعدي عارفانه يا عاشقانه نوشته دكتر سعيد حميديان، سعدي در آيينه ادب معاصر نوشته كاميار عابدي شعر و ويژگيهاي شعر معاصر از ديدگاه شاملو نوشته عباس جباري مقدم, هويت مسئله محوري ادبيات و فلسفه در آمريكايي لاتين نوشته خوزه لويس گومرمارتيز با برگردان ليلا مينايي، و در پايان نيز فهرست تازه نشر در حوزه ادبيات و فلسفه.
گفتني است، هشتاد و دومين شماره كتاب ماه ادبيات و فلسفه در 203 صفحه و با قيمت 600 تومان منتشر شدهاست.
ايرنا
ادبيات کودک و نوجوان / نگاهى به آثار محمدرضا شمس (۱)
تهران ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۲۶ / ۰۸ / ۸۳
داخلى.فرهنگى.ادبيات .کودک .
کودکان وجودى مستقل و کامل دارند و با توجه به مراحل سنى خاصى که سپرى
مى کنند،با مفاهيم بزرگسالانه اى چون غم ، شادى، مرگ ، تنفر،بخشش ، عشق ، تعدى،
تجاوز و بسيارى مفاهيم ديگر تماس دارند.
ادبيات کودک نيز به عنوان يک حوزه ى مستقل باتوجه به نوع مخاطبان ودغدغه هاى
نويسنده داراى مضامين کودکانه است .
در ادامه بررسى ادبيات کودک و نوجوان امروز در بخش دوم ، آثار "محمدرضا
شمس " نويسنده و نمايش نامه نويس کودک و نوجوان مىپردازيم .
شناس نامه ***
شمس سال۱۳۳۶ در تهران متولد شد و فعاليت هنرىاش را از سن ۱۰ سالگى در
گروه تئاتر مرکز رفاه خانواده همراه با پرويز پرستويى، رحمان باقريان و
ابولفضل شاه کرم آغاز کرد.
نمايش هاى "چشم دربرابر چشم " با همکارى غلامرضا ساعدى، "خانه بارانى"،
"زاغچه کنجکاو" را براى تلويزيون مىسازد.
نمايش هاى "هادى و هدا"، "پشت صحنه "، "قصه هاى کوچه ما"، "ناجورها"
،"کارآگاه ۲ "، "شهر عروسک ها"، "عصاى کارگشا" از ديگر آثار نمايشى شمس
است ، او درنمايش هاى "بازنشستگى" و "طراران " نيز بازى کرده است .
دو نمايش تلويزيونى وى با عنوان هاى "بزبز قندى" و "عکاس خانه " در حال
حاضر از تلويزيون پخش مىشود.
وى درسال۱۳۶۱ نخستين داستانش را با عنوان "اگراين چوب مال من بود" را
منتشر کرده واين آغاز فعاليت او درکيهان بچه ها و شروع کار جدى وى در حوزه
ادبيات کودک ونوجوان است .
"روباه و خروس "، "افسانه روباه حيله گر"، "خواب و پسرک "، "خواب گم شده "،
"مادربزرگ "، "اسباب کشى جيرجيرک ها"، "مراد شمر"، "يک سبد سيب"، "دخترخل و
چل" و عروسى برخى از آثار اين نويسنده است .
"صداى بزغاله " کتاب برگزيده قصه سروش کودک ، "قصه پلى که بود و ديگرنيست "
برگزيده مجله سلام بچه ها و کتاب "بهار" او برنده ديپلم افتخارکانون پرورش
فکرى کودک و نوجوان شد.
نقطه نظرات نويسنده ***
شمس درباره ادبيات کودکان به خبرنگار فرهنگى ايرنا چنين مىگويد : در
ادبيات ايران نوعى نگاه سانتى مانتاليسم نسبت به کودک وجود دارد، نگاهى
که کودک را موجودى پاک ، مقدس ، تهى از گناه و موجودى اخلاقى مىداند.
اين نويسنده معتقد است که کودک درادبيات ايران موجودى لوس و مرفه روايت
مىشود که تنها بايد قبل از خواب مسواک بزند، حرف بد نزند، درس بخواند،
شيطنت نکند، حرف (پند و اندرز) گوش بدهد تا بزرگ که شده آدم مفيدى باشد.
درحالى که شمار زيادى از کودکان امروز ايران با فقر اقتصادى، فرهنگى و
تربيتى شديد زندگى مىکنند، درشهرها کودکان خيابانى و کودکان کار، افزايش
چشمگيرى يافته اند و جرايد از شاهدان کوچکى خبر مىدهند که قتل، تجاوز و
خشونت را بطور مستقيم و زنده تجربه مىکنند.
ميزان آگاهى نسل کودک و نوجوان ، نسبت به نسلهاى گذشته افزايش يافته
است ، ما هرروز با کودکان و نوجوانانى بر مىخوريم که با زندگى خيلى جدى
برخورد مىکنند.
او معتقد است که در ادبيات کودک مىتوان همه چيز را از زاويه نگاه کودک
بيان کرد و ادبيات کودک مىتواند بانحوه بيان خاص خود، درچهارچوبى خاص ، به
بيان مفاهيم مختلف بپردازد.
اومى گويد : در بيست سال اخير نوعى نگاه حذفى به مسائلى مانند عشق و
ارتباط زن و مرد در ادبيات کودک وجود داشت ، اين نگاه عشق و رابط را از
اين عرصه سانسور کرد و به يکباره بابازشدن اندکى فضا،برخى سوء استفاده ها
ديده مىشود که درآينده با ادامه اين جريان برطرف مىشود.
او مىگويد : من به افسانه هااعتقاد دارم زيرا افسانه درباورهاى ملى ريشه
دارد، که نمونه هايش داستان "ديوانه و چاه " و "دختر خل و چل" است .
وى معتقد است ، ادبيات کودک درده۶۰ه و۷۰ رشد خوبى کرد، دراين مقطع ، جو
معنوى خاصى برکشور و برادبيات حاکم بود اما پس ازآن بازار کاسبى ادبى داغ
شده و آثار خوب کم شدند.
درسالهاى اخير وضع ادبيات کودک بهتر شده ونويسندگان جوان ومستعد بسيارى
وارد عرصه شده اند، نويسندگانى که از نگاه سنتى، کهنه و کليشه اى به کودک و
ادبيات کودک ، پرهيز کرده و مخاطب خود را مىشناسند.
درصد کتاب خوان هاى جدى کودکان ، امروز بيشتر از گذشته است و فهم و درک
و قدرت انتخاب کودکان رشد کرده است و نويسندگان بايد تلاش بيشترى کنند زيرا
کودک ، اثر غيرخلاقانه را حذف مىکند.
نگاه شمس به آثارش **
او درباره کتاب "صيادان ماه " که حکايت مرد ماهيگير و پسرکى است ، چنين
مى گويد : دراين داستان ، واقعيت هاى مختلفى در کنار هم قرار مىگيرند و سعى
کردم شگردهاى ادبيات بزرگسالانه را در ادبيات کودک بکارببرم ،گاه در داستان
چندين راوى دارم و خط روايى داستان را مىشکنم .
در داستان صيادان ماه ، پدر و پسرک در دو واقعيت جداگانه در کنار هم
قرار داده شده تا در لحظه بزنگاه ، واقعيت ديگر مشخص شود.
وى درباره مضمون فلسفى و سياسى بودن اين داستان و برخى ديگر از داستان
هايش مىگويد : فلسفى بودن و سياسى بودن برخى از آثار من ناخودآگاه و به
نوع بينش و نگاه من به زندگى و انسان بر مىگردد.
هر حرکتى دراطراف من و حتى گفت وگويى کودکانه ، سوژه ىشود، سوژه اى که
من آن را بىتوجه به سانسور و منتشر شدن يا نشدن ، نوشته و بعد روى آن تا
مدت ها کار مىکنم .
کتاب "سربالايى و سرپايينى" از ديگر آثار برجسته نويسنده است و برخى
گفته اند اين اثر، به جريانات و جدلهاى روزجامعه ارتباط دارد، اما او مى
گويد که اين کتاب کاملا کودکانه است .
شمس درباره کتاب "مداد سياه و مداد قرمز" مىگويد : برخى از اين داستان
برداشتهاى فلسفى داشته اند، اما مساله من متفاوت نوشتن و سراغ سوژه هاى
مصرف شده و دم دستى نرفتن است .
در داستان "خواب و پسرک " شخصيت اصلى"خواب" است که بچه اى او را از چشم هايش
بيرون مىکند و يا در داستان " شيرآب و بشقاب چينى گل دار" که داستان بشقاب
چينى گل دارى است که عاشق شير آب مىشود، تازگى سوژه ها حرف نخست را مىزند.
وى درباره پايان بندى تلخ بيشتر آثارش گفت : درادبيات کودک به چيزى جدا
از زندگى واقعى اعتقاد ندارم ، در زندگى واقعى، مرگ ، شادى، غم ، بدبختى،
تلاش ، شکست ، پيروزى و بىعدالتى و بسيارى نشانه هاى ديگر توامان وجود دارد.
"نويسنده کودک نمىتواند به صرف اينکه خواننده اين ادبيات ، کودکان پاک
و بىآلايش هستند، پند و نصيحت ، شادى و پاکى را بارشان کند و انتظار داشته
باشد از پس بزرگسالى برآيد."
خبرگزاري کار ايران
با حضور دکتر ضيمران
"امبرتواكو نشانه شناسي و ادبيات" بررسي ميشود
تهران- خبرگزاري كار ايران
امبرتواكو انديشمند و نظريه پرداز معاصر ايتاليا در زمره كساني است كه پروژه فلسفي خويش را به قلمرو و نظريه پردازي محدود نميكند، بلكه كوشيده است تا آن چه را در گسترده نظريه طرح ميكند در حوزه نقد ادبي به كار گيرد. آثار او تركيبي است از ادبيات، نشانه شناسي فلسفه و به طور كلي موضوعاتي از قلمرو علوم ارتباطات.
به گزارش ايلنا, يكصد و چهل و هفتمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه به بررسي آثار اكو اختصاص دارد و دكتر ضيمران درباره"امبرتواكو نشانه شناسي و ادبيات" سخن ميگويد. اين نشست در روز سه شنبه 3/9/83 ساعت 17 در خانه كتاب برگزار ميشود.
خبرگزاري کار ايران
پنجمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادبيات فارسي برگزار ميشود
تهران- خبرگزاري كار ايران
شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي در نظر دارد به منظور پيگيري اهداف خود پنجمين مجمع بين المللي استادان زبان ادبيات, فارسي را در تابستان سال 1384 برگزار كند.
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا, اين مجمع به منظور فراهم آوردن زمينه آشنايي استادان اين عرصه با دستاوردهاي پژوهشي يكديگر, آشنايي با دشواريها و مشكلات بر سر راه گسترش زبان و ادبيات فارسي و هم انديشي براي رفع آنها برگزار ميشود.
گفتني است علاقمندان به شركت در اين مجمع لازم است چكيده مقالات پژوهشي خود را در يكي از محورهاي زير تا پايان اسفند ماه 1383 به دبيرخانه ارسال نمايند:
ـ شيوهها و ابزارهاي نو درآموزش زبان فارسي, با نگرش ويژه به آموزش غير فارسي زبانان
ـ زبان فارسي و رايانه, بررسي انتقادي كتابها و ابزار موجود آموزش فارسي
ـ آموزش فارسي گفتاري و جايگان آن در دورههاي آموزشي
ـ موقعيت ادبيات معاصر فارسي در جهان
ـ چگونگي بهرهگيري از امكانات فرهنگي زبان آموزان در تدوين مواد آموزشي
ـ پژوهش تطبيقي در زمينه تعادل زبان و ادبيات فارسي با فرهنگهاي ديگر.
شايان ذكر است, شركت كنندگان بايد همراه نسخه چكيده مقالات سوابق تحصيلي و پژوهشي, شمارهتلفن و نشاني الكترونيكي خود را نيز بفرستند.
نتيجه ارزيابي شوراي علمي مجمع از مقالات و نيز مكان و زمان دقيق برگزاري مجمع تا پايان فروردين ماه 1384 به آگاهي شركت كنندگان خواهد رسيد.
گفتني است علاقمندان ميتواند آثار خود را به دبيرخانه پنجمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادبيات فارسي واقع در ميدان بهارستان, وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي, طبقه سوم, دبيرخانه شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي و يا به نشاني اينترنتي:E.MAIL:CP@PERSANLANGUAGE-ORG ارسال نمايند.
ايسنا
مستند داستاني «صداي پاي آب» با هدف پرداختن به زندگي “سهراب سپهري“ شاعر معاصر ايران، در حال ساخت است.
حسينعلي بينوايي، تهيه كننده و كارگردان اين مجموعه تلويزيوني در گفت و گو با خبرنگار هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ضمن اعلام خبر فوق تصريح كرد: فيلمربرداري قسمت اعظم اين مجموعه تلويزيوني در شهر كوچك نياسر و بخشهايي هم در تهران و كاشان انجام شده است. و در آن غير از صحنههايي از زندگي سهراب كه به شكل داستاني بازسازي شده است، با نزديكان“ سهراب“ از جمله خواهر وي (پروانه) گفتگو شده .
وي با بيان اين كه در مجموعه تلويزيوني «صداي پاي آب» با حدود بيست و يك نفر از نزديكان، دوستان و همكلاسان “سهراب سپهري“ در خصوص شخصيت وي صحبت شده است، خاطر نشان كرد: آقاي نعمت الله مديحي و دكتر محمد فيلسوفي ( از دوستان بسيار نزديك سهراب سپهري) به همراه آقايان احمد عدالتي، مشهدي زاده، كلانتري، خانم سيحون از جمله كساني هستند كه در اين برنامه با آنها گفتگو شده است.
حسينعلي بينوايي كه خود وظيفه تحقيق و نگارش مستند «صداي پاي آب» را نيز بر عهده داشته است، اين مجموعه تلويزيوني را متشكل از سه قسمت چهل و پنج دقيقه خواند و گفت: در قسمت نخست با عنوان «در آغاز»، دوران كودكي و تولد سهراب تا دوران هجده - نوزده سالگي وي در كاشان به تصوير كشيده شده است. « آثارو انديشه» عنوان قسمتي بعدي است كه به دوران 18-19 سالگي اين شاعر ، زمانيكه به تهران مهاجرت كرده و وارد دانشسراي مقدماتي ميشود، اختصاص دارد و تا مرگ او را در بر ميگيرد. بخش پاياني « خاطرهها» نام دارد. در اين قسمت دوستان و نزديكان ايشان خاطرههايي را از سهراب سپهري نقل كردند.
اين كارگردان و تهيه كننده تلويزيوني درباره بخش « خاطرهها» گفت: تعداد خاطرههايي كه توسط دوستان سهراب سپهري براي ما نقل شد، به حدي زياد بود كه سرانجام تصميم گرفتيم تعدادي از آنها گلچين كرده و در كنار هم به شكلي كه با هم ارتباط و انسجام داشته باشند قرار دهيم . پايان اين قسمت را هم به دو - سه سال آخر زندگي سهراب و بيماريايشان در نهايت و چگونگي دفن وي در دهستان مشهد اردهال ارتباط دادهايم.
به گفتهي بينوايي بخشي از قسمتهاي مجموعه تلويزيوني «صداي پاي آب» در منزل نياكان سهراب گرفته شده است.
بينوايي اظهار داشت: خانه “سهراب سپهري“ در فضاي بيست هزار متري بوده كه الان تبديل به 300 خانه شده است و تنها بخشي از منزل قديمي نياكانش سالم مانده بنابراين برخي از گفتگوها در آنجا انجام شده است. از طرفي به محلهايي چون گلستانه، چنار، نياسر و كاشان كه سهراب براي نقاشي كردن و شعر گفتن به اين مكانها ميرفته به قصد بازسازي زندگي سهراب سفر كردهايم.
وي كه مستند «صداي پاي آب» را در گروه توليد شبكه چهار سيما تهيه كرده است .با اعلام اينكه اين مجموعه در مرحلهي مونتاژ قرار دارد، خاطر نشان كرد: ساخت اين مجموعه تلويزيوني از زمان توليد تا امروز، سه ماه به طور انجاميده است. در حال حاضر مونتاژ يك قسمت به اتمام رسيده و تا دو هفتهديگر مونتاژ كاملا به پايان خواهد رسيد.
بينوايي زمان پخش اين مجموعه تلويزيوني را نامشخص خواند و گفت: در پايان كار پيشنهاد خواهم كرد كه پخش اين مجموعه تلويزيوني در زمان فوت سهراب سپهري، اول ارديبهشت ماه باشد.
عوامل تهيه و توليد اين مجموعهي تلويزيوني عبارتند از: محقق، نويسنده، كارگردان و تهيه كننده ، حسينعلي بينوايي، بازيگر، محمد جمشيد تيلاني، نور و تصوير: قاسم اصغرپور، تدوين گر: حسين اصغر پور، عكاس ، برنامه ريز و دستيار كارگران، يونس كيارستمي، دستيار تهيه: مهدي بينوايي، هماهنگي وتداركات: مهدي فرجي و محمود ميرزا آقايي، صدا بردار: علي شريفي، تهيه شده در گروه توليد شبكه چهار سيما.
منصور رستگار فسايي:
پيشنهاد ايجاد گرايش ادبيات معاصر در رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيراز در روند كاغذبازيها گير كرده است
خبرگزاري دانشجويان ايران - شيراز
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
بيش از سه سال است كه پيشنهاد ايجاد گرايش ادبيات معاصر در رشتهي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيراز را به وزارت فرهنگ و آموزش عالي ارايه دادهايم كه متاسفانه مسكوت مانده است.
دكتر منصور رستگار فسايي ـ استاد دانشگاه شيراز ـ در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: وضعيت كتاب و كتابخواني در دانشگاه تابع ضرورتهاي زمان است. اگر دانشگاه از زمان عقب افتاد، كتاب هم عقب است و به تبع آن استاد و دانشجو هم ضرورت زمان را نخواهد شناخت؛ در حالي كه كتابهاي ما در دانشگاه و وضعيت آن ميتواند مهمترين ميزانالحراره فرهنگي كتابخواني محسوب شود.
مؤلف كتابهاي انواع نثر فارسي، انواع شعر فارسي افزود: اگر كتاب درسي ترجمه سالهاي گذشته باشد يا تاليف گذشته، ما عقب افتادهايم. در كتابهاي علوم انساني هم بايد يادمان باشد كه انسان امروز انساني است معاصر و توقع او از ادبيات، فرهنگ و هنر، توقع انسان معاصر است كه بدون خلل در تحقيق در ادبيات كلاسيك و سنتي، بايد مهمترين رسالت دانشگاهها باشد.
دكتر رستگار فسايي با بيان اين مطلب كه هنوز متاسفانه در برخي دانشگاهها و مسؤولان فرهنگي ادبيات معاصر شناخته شده نيست، اظهار داشت: هنوز پيشنهاد ايجاد گرايش ادبيات معاصر در دانشگاه شيراز كه بيش از سه سال از ارايهي آن به وزارت فرهنگ و آموزش عالي ميگذرد، ميان كاغذبازيها و نبود اهميتدهي به آن، بيپاسخ مانده است. همچنان كه در برابر پيشنهادهاي ايجاد گرايشهاي ادبيات جهان، ويرايش و فوق دكتري تخصصي ادبيات معاصر، هيچ عكسالعملي نشان داده نشده است.
وي تاكيد كرد: ضرورت تحول نظام آموزشي را به معناي واقعي برخي مسوولين، نپذيرفتهاند.
ايرنا
استاد دانشگاه زنجان : تغيير کتابهاى درسى ادبيات فارسى "لاک پشت وار" است
اراک ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۲۸ / ۰۸ / ۸۳
داخلى.علمى آموزشى.ادبيات
استاد ادبيات فارسى دانشگاه زنجان گفت : تغييرات "لاک پشت وار" کتابهاى
درسى ادبيات فارسى در نظام آموزشى کشور متناسب با تغييرات کتابهاى علوم و
فنون غيرادبى نيست .
دکترقدمعلى سرامى پنجشنبه در نشست ارائه مقالات ، پنجمين مجمع علمى،
آموزش زبان و ادب فارسى کشور در اراک افزود : ادبيات فارسى بايد به عنوان
درس واسط بين تمامى علوم استفاده شود، زيرا محدود شدن ادبيات به درسى با
اين نام ، ناهمگونى نسبت به ديگر دانشها را در اين بخش ايجاد مىکند.
وى تصريح کرد : امروزه در کشور آمريکا به طور متوسط روزانه حدود۲۵ واژه
جديد ساخته مىشود، که حاصل ارتباط ادبيات با شاخه هاى ديگر علم است .
دکترسرامى گفت : هم اکنون رويکرد تدوين کتابهاى ادبيات فارسى به جاى ترغيب
خلاقيت به سمت پاسداشت سنتهاست که اين نگرش باعث ايجاد فاصله ميان ادبيات
فارسى با ساير علوم شده است .
وى اضافه کرد : در نظام آموزشى کشور، درس انشاء که خلاقيت افراد را شکوفا
مىکند هر روز لاغرتر شده و کمتر به آن توجه مىشود، و در مقابل به دستورى
که در زندگى مردم هيچ تاثيرى ندارد اهميت فراوانى داده مىشود.
دکتر سرامى تصريح کرد : ادبيات فارسى سراسر گزارش روان انسان است و اين
درس بايد به واسطه اى براى تعامل ميان معلمان و متعلمان تبديل شود.
در ادامه اين نشست ، شرکت کنندگان يک کارگاه آموزشى پيرامون موضوع خلاقيت
در نگارش فارسى برپا کردند.
پنجمين مجمع علمى، آموزشى زبان و ادب فارسى کشور که از ديروز در اراک
آغاز به کار کرده فردا طى مراسمى خاتمه مىيابد.
هموطن سلام
سروانتس پادشاه ادبيات اسپانيا
سالهاست که اسپانياييها آخرين دوشنبه اکتبر را به ياد «دن کشيوت» جشن ميگيرند،
سالهاست که اسپانياييها آخرين دوشنبه اکتبر را به ياد «دن کشيوت» جشن ميگيرند، به روايتي رمان فراموش نشدني سروانتس اولين بار در آخرين دوشنبه ماه اکتبر منتشر شده است و حالا در خانه هيچ اسپانيايي ممکن نيست که کنار کتاب مقدس «دن کيشوت» وجود نداشته باشد.
در اين روز مردم اسپانيا، خودشان را به شکل شخصيتهاي اين داستان درميآورند، مردان بلند قد زره ميپوشند، دختران جوان لباسهايي شبيه به شخصيتهاي اين رمان به تن ميکنند و در خيابانهاي شهر به راه ميافتند. نقالها براي مردم شهر بخشهايي از اين رمان حجيم را ميخوانند و بالاخره جشني در ستايش سروانتس برگزار ميکنند. ادبيات اسپانيا از غنيترين مجموعههاي ادبي اروپا و تاثيرگذارترين جريانهاي فکري است.
نخستين رمان همه تاريخ طبق اسناد «دن کيشوت» يا به عبارت درستتر «دن کيخوت» است.
ميگوئل دو سروانتس ساوادارا که همزمان با شکسپير ميزيست با اين رمان بزرگ اشرافيت رو به زوال و سلحشوري بداهت آميز آن دوران را به سخره ميگيرد.
ميگل دو سروانتس در سال 1547 چشم به جهان گشود، طبق گفتهها او در سحرگاه 29 سپتامبر متولد شد و 29 سپتامبر مادريد سراپا در ستايش اين نويسنده غرق ميشود و مجسمه سروانتس در اين شهر توسط دوستداران او گلباران ميشود. او چهارمين فرزند رودريگو سروانتس و لنوردي کورتنس بود که هرگز به مدرسه نرفت؛ مردم کوچه و بازار و صحنه اجتماع براي او از هر مدرسهاي آموزندهتر بود.
در جواني شمشير زني جسور و دلير بود، همين امر باعث سير و سياحتهاي زيادي شد. در جنگهاي زيادي شرکت کرد. چند سالي را در اسارت اعراب به سر برد.
سروانتس جايي گفته بود: بعد از ازدواج بود که تصميم گرفتم قلمم را بيازمايم. مدتي از نگارش تجربههايش امرار معاش مي کند زمان کوتاهي هم به شعر رو ميآورد. به قول يکي از نمايشنامهنويسان هم دورهاش: «در تمام اسپانيا شاعري به بدي سروانتس وجود نداشت.»
بعدها او رماني به نام «گاليتا» نوشت که اندکي در کسب شهرت به او کمک کرد. او بعدها خودش هم بر تصنعي بودن اين رمان اعتراف ميکند و ميگويد: حسي را برميانگيزد، اما اين احساس به نتيجه مشخصي نميرسد. طرح اوليه اين رمان را در روزهايي مينويسد که در زندان به سر ميبرد. دن کيشوت به تمام زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده است، او قهرمان نام آشناي اسپانياست. اسپانياييها او را ميپسندند و دوست دارند به جاي اين که آنها را به هنر وحشي گاوبازي در جهان بشناسند، خود را آدمي از ديار سروانتس معرفي کنند.
اين شخصيت افسانهاي حصارها و مرزهاي جغرافيايي را ميشکند و نام خود را ميان اقشار مختلف جهان حال از هر دستي مينشاند. با وجود تغييراتي که در سطح فرهنگ اقشار جهان پديد آمده است او هنوز هم جزو پرخوانندهترينهاست به قول سوزان سانتاگ: «درست مثل کتاب استفاني هيچ گاه رنگ و بوي کهنگي به خود نميگيرد و هيچ وقت کسي جرات نميکند اين اثر را فراموش کند. شماري از آثار هنري آن چنان به کمال رسيدهاند که از حد بشري فراتر رفتهاند و مافوق قدرت خلاقه انسان قرار ميگيرند؛ ولي دن کيشوت آنقدر بشري است که از کمال دور ميشود.
اما در شمار عاليترينهاي جهان قرار ميگيرد، اين تعريف به معني بالا بودن تکنيک و فن داستان نويسي نيست، دن کيشوت پر از ايرادهاي فني است. محبوبيت اين رمان ناشي از تنوع حوادث و غناي فراوان، کمدي آن و از همه مهمتر تازيانهاي است که بر تن معاصران برجسته زمان خود ميزند. انتقاد نافذي که در آن نسبت به زندگي شده است هم از شاخصههاي اين اثر است.
سروانتس خود از طبقه فرودست اقتصادي جامعه بود؛ اما هرگز اجازه نداد فقر و تنگدستي او را به ورطه ياس و نااميدي بکشد، او از فقر و ياس، طنز و شادي آفريد.
دن کيشوت نجيبزاده و پهلوان در روزهايي به سر ميبرد که ديگر پهلواني از رونق افتاده است پس تصميم ميگيرد بساط شواليهگري را علم کند؛ تمام شب و روز خود را به خواندن قصههاي پهلواني ميگذارند. آنقدر ميخواند که دچار توهم ميشود و همين وهم اوست که داستان را بر گرده خود ميکشد.
دن کيشوت پير و فرتوت زره به تن ميکند و با اسبي ناتوانتر از خود به جست و جوي ماجراهاي ساخته و پرداخته ذهنش ميرود.
پهلوان که از دنياي واقعي فرسنگها فاصله دارد با آرمانهاي خيالي خود به نبرد با واقعيت ميپردازد؛ اما واقعيتها همچون ديواري سنگي به مقابله با او برميخيزند. شايد بارزترين نمونه مقابله ميان وهم و واقعيت نبرد تن به تن او با آسيابهاي بادي باشد که پهلوان آنها را ديو ميانگارد، نمونه بارزي از جنگ و نزاع کورکورانه و خودسرانه قهرمان يا شايد «ضد قهرمان». دن کيشوت آنچنان در دنياي خود غرق شده است که خرابهها را دژهاي محکم و زنان و روستاييان را شاهزاده ميبيند. عدم درک واقعيت است که قدرت تشخيص را از او ميگيرد. او آنقدر پيش ميرود که معنويتهايش را هم نه تنها دليلي بر ضعف خود نميداند، بلکه آنها را تنبيه خداوند به دليل سرپيچي از قواعد پهلواني فرض ميکند. دن کيشوت دچار ضديت ناخودآگاه با واقعيت شده و روز به روز هم بيشتر در قعر اين چاه بيپايان فرو ميرود.
چيزي که به شخصيت او حالتي کاريکاتوروار و طنز گونه ميبخشد قلب رئوف و هدفهاي بشر دوستانه اوست.
او ميخواهد حق مظلومان را بازستاند، اين که چنين انسان نوع دوستي ما را به خنده وا ميدارد تنها يک دليل دارد و آن هم راه حلهاي مضحک اوست براي مبارزه با استعمار. او هدفي والا را در پيش گرفته است و بي اين که دليل خندهها، ريشخند باشد او خنده را به لب ما ميآورد.
سانکوپانزا مردک روستايي و عامي که حال به مقام مهتري شواليه پنبهاي رسيده است با وجود شخصيت ابله گونهاي که دارد بيشتر از اربابش واقعيتها را لمس ميکند.
در طول داستان گاه حضور سانکو پانزا و مقايسهاي که در ذهن خواننده بين رفتار او و شواليه صورت ميگيرد جنون وهم انگيز شواليه را بيش از پيش نمايان ميکند. زيرا که مهتر به قبول واقعيت رسيده است. با تمام اين احوال دن کشوت را نميتوان احمق فرض کرد زيرا که هدف متعالي او هرگز به ذهن يک انسان احمق نميرسد.
دن کيشوت در عين طنزي که دارد به نوعي تراژدي محسوب ميشود هر قدر که خنده را بيشتر بر لبانمان مينشاند به همان اندازه هم غصه را بر دل. وفاداري سانکوپانزا به دن کيشوت با وجود اين که او به اين درک رسيده است که اربابش در دنياي واقعي به سر نميبرد نشان از اين دارد که سانکوپانزا هم براي خود آرماني دارد. تحمل اين ذلت از روي کم خردي نيست بلکه هدفي خاص او را به تحمل وا ميدارد.
دن کيشوت نماد و نمونه طبقهاي از جامعه آن روز اسپانياست. طبقهاي که رو به انحطاط است؛ اما سعي در کتمان اين زوال دارد و به قول يکي از منتقدان: «سروانتس تراژدي بسيار غمانگيز انسان مجنون، ذليل و درماندهاي است که با کمدي بسيار مضحک کساني که ديگر اجتماع جايي برايشان ندارد در هم آميخته و شاهکاري اين چنين را خلق کرده است. در اين داستان ميتوان تجسم زندگي دردناک و رقت انگيز کساني را ديد که برخوردار از شرافت و صاحب فکر هستند. ولي راه واقعي بر آوردن آرزوها و آرمانهاي خود را نميشناسند.»
برخي از منتقدان اسپانيايي سروانتس را فرحانگيزترين مغز اسپانيا که فاقد فضل و معرفت است ميدانند.
او در عين اين که اثري سخت انتقادآميز و طنزي سياه را ارائه کرده است قصهپردازي را فراموش نکرده است.
او از همان ابتدا سطح هوش و دانش دن کيشوت را به خواننده نشان ميدهد. آنچنان که در همان نخستين صفحات کتاب دست و پنجه نرم کردن شواليه را با کلمهها و مقولات کتابهاي پهلواني براي درک آنها نشان ميدهد. کارش به جايي ميرسد که از فرط نخوابيدن و کم خوردن عقلش زايل ميشود و اين تازه شروع داستان است.
حضور مجانين و ديوانگان در اين شاهکار به نحوي کامل کننده طنز آن است. در پايان شايد به اين نتيجه برسيم که شايد جهان تا به حال پهلواني به اين بزرگ دل را به خود نديده است. سانکوپانزا هم در جثه حقيرش دلي بزرگ دارد و سادهترين و بيآلايشترين مهتري است که تا به حال جهان به خود ديده است. شايد دليل آفرينش اين شاهکار زندگي و سختيهايي است که سروانتس کشيده بود. نتيجه آن همه ذلت داستاني است اين چنين شگفتانگيز که زاييده ذهن نويسندهاي فقير و پادشاه ادبيات اسپانياست.
ايرنا
ادبيات کودک و نوجوان / نگاهى به آثار جعفر ابراهيمى "شاهد"
تهران ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۲۷ / ۰۸ / ۸۳
داخلى.فرهنگى.ادبيات کودک .
من سکوت دشت ها را دوست دارم ، سکوت دشت هاى خالى از رنگ و ريا را دوست دارم ، در آنجا آسمان رنگى دگر و زندگى آهنگى دگر دارد. "جعفر ابراهيمى"، شاعر کودک و نوجوان ، اين قطعه کودکانه را در روستاى منطقه کوهستانى و نيمه جنگلى"حورى دره "(دره خشک ) در اردبيل سرود و از آن
پس به تهران کوچ کرد.
شناسنامه ***
وى که درسال۱۳۳۰ ديده به جهان گشود، کار در حوزه ادبيات کودک ونوجوان را از سال۱۳۵۸ در تهران آغاز و تا به امروز بيش از۹۰ اثر در موضوع شعر،
داستان و زندگىنامه منتشر کرده است .
اين شاعرکه به "شاهد" معروف است ، کتاب "يک سنگ و يک دوست " برگزيده کتاب
سال نوجوان در سال۱۳۶۷ ، کتاب "آواز پوپک " برگزيده کتاب سال جمهورى اسلامى
در سال۱۳۶۳ و برنده جايزه بزرگ جشنواره کانون پرورش فکرى کودک و نوجوان
و برنده مجله سروش نوجوان شد.
زندگىنامه "آسمان دوم " برگزيده کتاب سال ولايت ،"آسمان ابرى نيست " برگزيده
جشنواره کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان ، "خورشيدىاينجا،خورشيدىآنجا"
مجموعه شعربرگزيده شوراى کتاب کودک و جشنواره کانون پرورش فکرى، برخى از
آثار منتخب اين نويسنده است .
نظر نويسنده درباره خود و آثارش ***
اين شاعر مىگويد که شعر گفتن را در کودکى و از پرسه زدن هايم در روستا
شروع کرده است و هيچ گاه تصور اينکه روزى شاعر کودکان شود را نداشته است .
زيباترين دوره کودکى من در روستا گذشت و شايد بشود گفت که زندگى واقعى
من همان يازده سالى است که درروستا بودم و باقى زندگىام تفسير همان يازده
سال بوده است .
کودکى عجيب و فراموش ناشدنى، گذشت وازاين رو، به ياد کودکى حسرت خورده -
ام و شايد اين حسرت دليل مهمى بر شاعر کودکان شدن من باشد، هنوز هم که به
روستا مىروم و در صحرا، کودک هشت ساله اى را مىبينم که در پى گوسفندان
مىدود.
نويسنده کودک هميشه دلش براى کودکى خودش تنگ مىشود اگر اين گونه نباشد
آنها در نوشتن براى کودکان دچار مشکل خواهند شد.
وى معتقد است که مشکل ادبيات کودک کم شدن توجه نويسندگان به واقعيت -
گرايى در داستان و شعرکودک است ، درگذشته داستان هاى کودک از زندگى مردم
گرفته مىشد اما امروز داستان ها تخيلىتر شده و زياده روى دربافتن ماجراهاى
تخيلى براى کودک ، درست نيست .
تخيل در کودک بسيار شدت دارد و توجه به واقعيت کم رنگ است از اين جهت
است که بايد دراين سنين ، تخيل کودکانه را تعديل کرده تا با واقعيت آشنا
شود.
در نوجوانى به جهت افزايش واقعيت و کاهش تخيل، نوعى تضاد را تجربه مى
کنند که بايد به نوجوان تخيل بيشترى داده شود و نمونه اش را در استقبال و
رشد داستان هايى چون "هرى پاتر"، مىبينيم .
ابراهيمى درسالهاى اخير، به نوعى عرفان در قالب شعر توجه بيشترى نشان
داده است .
وى دراين باره مىگويد : نوجوانى سنى است که درآن انسان حسىتر حرکت کرده
و عاشقى را تجربه مىکند.
نوجوان بر طبيعت و درون خود تمرکز کرده و عشق برايش مهم است ، عنصرى که
در سالهاى جنگ و پىآمدها و مسائل پس آن ، مسکوت نگاه داشته شد و امروز
توان افزون ترى مىطلبد، زيرا نوجوان امروز گرچه متفاوت ازنوجوانى نسلهاى
پيش از خود است و در دهکده جهانى به سر مىبرد، اما احساحس برايش مهمترين
چيزها به شمار مىرود.
عشق درنوجوانى شگرف است و در قالب بازى بين دخترها و پسرها، دو همسايه ،
فاميل، نمود پيدا مىکند، دراين سن نگاه جنس مخالف در ذهن نوجوان حک مىشود
و چه بسيار شاعران و نويسندگانى که به جهت تداخل دو نگاه در نوجوانى،
سالها شعر و کتاب منتشر کرده اند.
او در بخشى از شعرش مىگويد : " دخترى با نگاهش باغ را رنگ مىزد، يک پسر
سارها را بىخودى سنگ مىزد، دختراز شوق و شادى خنده بر باغ مىزد و پسر
سنگ برسار يا که بر زاغ مىزد، دختر از بوى گلها مثل پروانه مىشد، چشم هاى
سياهش مثل گلخانه مىشد، سالها رفته اما باغ سر سبز مانده ، سالها نام
مادر روى دختر نشانده ، باز هم باغ هر سال مىشود پر ز گلها، رفته از باغ
دختر آن پسرمانده تنها، باز بر زاغ و گنجشک آن پسر مىزند سنگ ، بازهم ياد
دختر باغ را مىزند رنگ ."
وى معتقد است که نوجوانان عشق را تجربه مىکنند خالى از تجربه نفسانى،
از اين جهت بيان مباحث تا آن جا که براى کودک و نوجوان قابل فهم باشد،
مانعى ندارد.
کودک تلقى از زمان ندارد و از اين جهت وارد بخش هاى بزرگسال نمىشود، در
"خاله بازى" کودک نقش زن ، شوهر و بچه را بازى کرده و مثلا در بازى شب شده
همه مىخوابند و دقيقه اى ديگر روز مىشود و نبود زمان موجب مىشود کودک به
سمت مباحت بزرگسالى نرود.
اين شاعر درباره سالهاى جنگ در شعرى مىنويسد : " سال هاست ، چشم هاى ما،
راستى، فکر کرده اى، سالهاى سال، !قفس شده و پرنده نگاهمان ، در آن ، اسير
چشم هاى من قفس ، چشم هاى تو قفس ، چشم هاى او قفس ، چشم هاى ما قفس و پرنده
" !نگاهمان ، در آن ، اسير بوده است ؟
ابراهيمى، شعر را نوعى جوشش در شاعر مىداند که گاه در حال گوش دادن به
يک موسيقى، خوانش کتابى هستى، گاه از کنارت کسى رد شده و يا مشغول کارى مى
شوى که به يکباره شعر آمده و تو همه چيز را رها کرده ، در خيابان ، در کوچه ،
در خانه و شبانگاه مىنويسى و روى آن مکث مىکنى.
وى، آثارى را در زمينه بازنويسى قصه هاى شيرين مثنوى مولوى، قصه هاى
گلستان و بوستان و مصيبت نامه عطار، نيز منتشر کرده است .
در زمينه زندگىنامه نيز زندگى نامه پروين اعتصامى، پيامبر اسلام ، امام
زمان و امام حسين از آثار ابراهيمى است .
از ديگران درباره ابراهيمى ***
"مصطفى رحماندوست " شاعر، معتقد است که شعرهاى جعفر ابراهيمى "شاهد" پر
از حس صميميت روستايى گونه است و از اين جهت ، مخاطب وسيعى دارد.
شعرهاى شاهد، صميمى و بىپيرايه است ، او اين صميميت را در اعماق مضمون
شعرهايش نهفته دارد و ازاين جهت شعرهايش قشر وسيعى از کودکان و نوجوانان
را در بر مىگيرد.
ابراهيمى از پيش روهاى ادبيات کودک و نوجوان است ، زمانى که او کار
ادبيات کودک ونوجوان را در ايران آغاز کرد تنها "محمود کيانوش "،" محمود
دولت آبادى" و "وحيد نيکخواه آزاد" در اين عرصه فعاليت مىکردن�