December 6, 2004 01:04 AM
هنر شعر- هيو هالمن
قسمت اول:
يادآوري: اين مقاله براي اولين بار در مجله تخصصي شعر با اشکالات فراواني در نقل معادل هاي انگليسي منتشر شده است . ادبستان اين مقاله را با صورت درست معادل هاي انگليسي تقديم ميکند ترجمه: حميد احمدي گوهران، فصلنامة شعر، شماره 3، بهار 1383 اشاره: مطلب زير ترجمة بخش اول مبحث شعر مندرج در دايرةالمعارف امريكانا است. اين مقاله صفحات 277 تا 279 از جلد 22 دايرةالمعارف ياد شده را به خود اختصاص داده است. مشخصات كامل منبع اثر در زير به آگاهي خوانندگان ارجمند ميرسد. The Encyclopedia Americana International Edition-complete in thirty volumes First published in 1829-published in 1995 Grolier Incorporated/ volume 22 نويسنده: C.HUGH HOLMAN Author of (A Handbook to Literature) هنر شعر شعر اصطلاحي است براي انواع ادبي بسياري كه انسان از راه آنها تخيليترين و ژرفترين ادراكاتش را در بارة خود و جهانش به نحو موزون بيان كرده است. ريشة Poetry (شعر) واژة يوناني Poiein به معناي «ساختن» است. شعر به نوشتاري گفته ميشود كه تجربه را در قالب كلمات به صورت سخني فشرده و تخيلي (Imaginative) درميآورد. در شعر كلمات چنان گزيده و آراستهاند كه از راه وحدت درونمايه (Theme)، زبان، صورت و وزن (Rhythm)، واكنش عاطفي پرشوري ايجاد ميكنند. شعر قديميتر از تاريخ است. نخستين طرز بيان احساسات اقوام ابتدايي است، از هنگام برپايي مراسم قبيلهاي، بسيار پيش از پيدايش كلام مكتوب. شعر ابتدا با موسيقي و رقص همراه بود و اقوام اوليه شعر را براي ثبت وقايع بزرگ در تاريخشان به كار ميبرند. اين بنياديترين، پيچيدهترين و ظريفترين شكل ارتباط انساني است. شعر، به رغم سرچشمههاي عاميانهاش و تلاشهاي آن براي به خدمت گرفتن زبان عامة مردم، همواره مصنوعي است و آگاهانه ساخته ميشود. به علاوه همواره موزون (Rhythmic) است؛ هر چند وزنهايي كه شعر به كار ميگيرد، زبان به زبان، فرهنگ به فرهنگ و دوره به دوره، فرق ميكند. موضوعها و حال و هواهاي (Tones) آن به ظاهر نامحدودند و همان قدر به آنچه ميگويد اهميت ميدهد كه به چگونه گفتن آن. شعر ميكوشد تا جنبههاي غيرقابل انتقال تجربه را با همانندانگاري (Analogy) و استعاره (Metaphor) بيان كند. در نهايت، هر استعاره شعري است كوچك، شگردي براي انتقال يك ادراك و اشعار بلندتر آرايشهاي (Arrangements) موزون استعاره ها در طرحهاي هوشمندانهاند. شعر با نثر از چند لحاظ مهم تفاوت دارد. هر دو ممكن است موضوع يكساني را به كار گيرند و بكوشند عواطف يكساني را برانگيزند؛ اما شعر معمولاَ داراي شور بيشتر، صراحت كمتر و معنا و ابهام فزون است. شعر و نثر، هر دو، وزن دارند؛ اما وزن در شعر مشخصتر و منتظمتر است. زبان شعر لزوماً تصويرپردازي (Imagery) است و بيشتر شعرهاي خوب، به لحاظي، ساختارهايي از تصاويرند. تلاشهايي كه براي تعريف شعر شده است، متعدد اما ناقص بودهاند. ويليام وردزورث (William Wordsworth) شعر را « سرريز خود به خودي احساسات نيرومند به ياد آمده در آرامش» دانست. ادگار آلنپو (Edgar Allan Poe) آن را چنين تعريف كرد: «آفرينش موزون زيبايي»؛ ادوين آرلينگتون رابينسون1 (Edwin Arlington Robinson) با گفتن اينكه «شعر زباني است كه از راه واكنشي كمابيش عاطفي، به ما چيزي ميگويد كه نميتواند بيان شود» به بخشي از گوهر شعر پي برد. 1ـ هنر شعر انواع شعر. سه نوع عمدة شعر وجود دارند: روايي (Narrative)، نمايشي (Dramatic) و غنايي (Lyric). روايي. شعر روايي داستان (Story) يا حكايتي (Narrative) را تعريف ميكند، خواه ساده باشد يا پيچيده، بلند يا كوتاه. شعر روايي انواع گوناگون دارد كه مهمترين آنها عبارتند از: بالاد (Ballad)، حماسه (Epic) و رمانس موزون (Metrical Romance). بالاد، كه براي خواندن با آواز يا از بر خواندن مناسب بود، رويدادي يگانه و هيجان انگيز را ضمن حكايتي ساده، ارائه ميكند. بالاد احتمالاً ريشه در رقص دسته جمعي داشته است و به سنتهاي شفاهي مردم تعلق دارد و به نسبت از قيد تأثيرات ادبيات رسمي آزاد است. بالاد بدلهاي ادبي بسياري داشته است؛ اما در شكل اصلياش شعر عاميانهاي (Folk Poetry) است كه متكي است بر گفتوگو، قالبهاي بندي (Stanza Patterns) ساده و تكراري به لحاظ تأثيري كه اين عامل دارد. حماسه شعر روايي بلند است، به شيوهاي فخيم (Elevated)، كه ماجراهاي شخصيتي در ابعاد قهرماني را شرح ميدهد. اين شخصيت اغلب اساطيري، مظهر ارزشمندترين ويژگيهاي يك قوم يا ملت و افتخارآميزترين روزگاران آن است. حماسه بيشك مقدم بر بيان نوشتاري است؛ زيرا توصيف قهرمانان ملي بزرگ به زباني فخيم، در ميان اكثر اقوام در سراسر تاريخ ثبت شده، متداول بوده است و نيز حماسههايي هم ادبي و هم عاميانه، وجود دارند كه سابقة آنها به دورة آغازين رواج خط برميگردد؛ براي مثال، حماسة گيلگمش متعلق به خاورميانة باستان است. رمانس موزون قصة رمانتيك بلندي است به نظم (Verse) كه شخصيتهاي اصلي آن، پادشاهان، شواليهها يا دوشيزگان اندوهگيني هستند كه رفتارشان تحت تأثير وسوسة عشق، ايمان مذهبي يا ماجراجويي است. هر چند رمانسهاي موزون را راوي آگاهي نقل ميكند، اما به طرزي آزادانه و به ظاهر خودجوش ساخته ميشوند. دوران باشكوه رمانسهاي موزون «قرون وسطي» بود؛ زماني كه اين قصهها به «مسائل» فرانسه (شارلماني)، رم (تاريخ رم باستان) و بريتانيا (موضوعهاي مربوط به سلتيها و آرتوريها) ميپرداختند. در قرن نوزدهم، اين آثار را شاعراني مانند سر والتر اسكات (Sir Walter Scott) و لرد بايرون (Lord Bayron) احيا كردند. نمايشي. شعري كه از شكل نمايشي يا بعضي خصوصيات فن نمايش به منزلة وسايل دستيابي به پايانهاي شاعرانه سود ميجويد، شعر نمايشي (Dramatic Poetry) ناميده ميشود. در طول تاريخ، شعر يكي از وسايل اصلي بيان احساسات در گفتوگوي فخيم در نمايش (Drama) بوده است. اجراهاي نمايشي مهم، از نخستين شكلهاي شناخته شده، گويندگان اصلي خود را داشتهاند؛ به ويژه گويندگاني كه از مرتبه و جايگاه بالايي برخوردار بودند. آنان كلام خود را به شعر از بر ميخواندند؛ از سِفر ايوب در كتاب مقدس گرفته تا تمامي نمايشهاي يوناني و رومي و نمايشنامههاي بزرگ اروپايي در دورة رنسانس و قرن هيجدهم. يكي از انواع مهم شعر نمايشي تكگويي نمايشي (Dramatic Monologue) است كه رابرت برانينگ (Robert Browning) شاعر انگليسي آن را به كمال رساند. چنان كه از نام شعر نمايشي برميآيد، در آن فقط يك شخص سخن ميگويد، اما از طريق او موقعيتي نمايشي بسط مييابد، جنبههاي گوناگون شخصيت او و اوضاع و احوالي كه در زندگياش به نقطة اوج انجاميده است، روشن ميشوند. غنايي (Lyric). اين نوع شعر در اساس با نيت خوانده شدن به همراهي چنگ (Lyre) سروده ميشد ـ نام Lyric از اين جا ناشي ميشود ـ شعر غنايي سخني موجز و دروني است و مشخصة آن به كار گرفتن تخيل قوي، آهنگ (Melody) و احساسات است. قصد اين نوع شعر ايجاد احساسي يكه، يگانه و ژرف در خواننده است. شعر غنايي نوعي شعر است كه بر عواطف شخصي شاعر تأكيد ميورزد. هر چند شعر غنايي معمولاً دروني و داراي شوري عاطفي است كه گاهي تا حد جنون شدت ميگيرد، با اين حال در دورانهاي مختلف، شاعران گوناگوني آن را براي مقاصد بسيار مختلفي به كار بردهاند. بنابراين، تعريف دقيق آن مشكل است. انواع شعر غنايي، از جمله سرود مذهبي (Hymn)، قصيده (Ode)، غزلواره (Sonnet)، مرثيه (Elegy) و سرود چوپاني (Eclogue)، با هم تفاوت فاحش دارند، و صناعتهاي (Techniques) آن از صرف محدودة بيان موزون فرا ميرود. سرود مذهبي (كمابيش به هر آوازي اطلاق ميشود كه مضمونش حمد و ثنا باشد) خواه خدايان يا اشخاص نامدار را ستايش كند و عواطف مذهبي را، با تأكيد بر ايمان و تقوا، بيان دارد. قصيده، با لحن خردمندانه، شعر تغزلي (Lyric) بلندي است مشتمل بر همانندسازيهاي پيچيدة ساختاري در بخشهاي مختلف شعر. غزلواره (Sonnet)، كه با حداكثر چهارده مصراع مبتني بر طرحهاي رايج قافيه است، يكي از انواع تثبيت شده و عمدة شعر تغزلي است. مرثيه شعر غنايي رسمي و مستمري است كه تفكرات شاعر را دربارة مرگ يا موضوعهاي خطير ديگر اعلام ميدارد. سرود چوپاني، نوعي شعر شباني (Pastoral) است در تجليل چوپانان و زندگي روستايي.
|