خبرگزاري ايسنا-سينا-جام جم و پايان همايش چشم انداز داستان امروز ايران
تهران – خبرگزاري سينا
همايش داستان امروز فارسي که با حضور نويسندگان و کارشناساني از کشورهاي فارسي زبان در هتل سيمرغ تهران برگزار مي شد به کار خود پايان داد.
در سخنراني هاي ديروز اين سمينار رضا سيدحسيني به بحث درباره ادبيات داستاني فرانسه پرداخت ،اما بحث درباره ادبيات فرانسه منحصر به وي نبود و داستان کوتاه فارسي در صحنه ادبيات فرانسه نيز عنوان سخنراني الميرا دادور بود.
عبدالله کوثري دراين نشست به بحث درباره ادبيات داستاني آمريکاي لاتين پرداخت و تاثير حکومت هاي ديکتاتوري بر ادبيات آن کشورها پرداخت.وي در بخشي از پرسش و پاسخ هاي آخر جلسه گفت : اغلب نويسندگان بزرگ آمريکاي لاتين در رمان يا داستاني به حاکمان ديکتاتور خود پرداخته اند.
مصطفي مستور نيز ديگر سخنران اين نشست بود که درباره شيوه هاي گفت و گوي داستان فارسي با جهان سخن گفت و در سخنانش به فرم گرايان انتقاد کرد که همين انتقادش با اعتراض رضا سيدحسيني روبه رو شد و مجبور شد توضيح بدهد که به تلقي فرم گرايي در ايران انتقاد کرده است.
سيد اسحاق شجاعي از افغانستان هم بازتاب حوادث اجتماعي و سياسي در ادبيات داستاني معاصر افغانستان پرداخت .
نشست بعدي ديروز درباره ادبيات کودک بود که در آن هوشنگ مرادي کرماني ، جمشيد خانيان و شهرام اقبال زاده شرکت داشتند که اقبال زاده گرداننده جلسه بود .
مرادي کرماني که شب گذشته از سفرش به سوئد برگشته بود ، در آغاز سخنانش به تجليل از نقش علي اصغر محمدخاني در برگزاري اين نشست ها پرداخت و گفت که او را ايرانيان خارج از کشور هم مي شناسند و به تاثير کارهايش ارج مي نهند و پيام تشکر آنان را به محمدخاني ابلغ کرد و سپس داستان کوتاهي خواند ،داستان بزغاله اي را که به صداي فلوت صاحبش عادت داشت و با آن به سوي صاحبش مي آمد و وقتي گم مي شود و از همه چيز و همه جا صداي بزغاله مي آمد.
سپس جمشيد خانيان متني را از نوشته خواند که ربط مستقيمي به ادبيا داستاني و ادبيات کودک نداشت.
"داستان يك انسان واقعي" در بوته نقد
خبرگزاري فارس: چهل و نهمين جلسه نقد و بررسي كتاب دفاع مقدس به منظور نقد و بررسي كتاب «داستان يك انسان واقعي» نوشته بوريس پولهوي برگزار ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس اين نشست با همت معاونت ادبيات و انتشارات بنياد حفظ آثار و دفتر آفرينشهاي ادبي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي روز شنبه 21 آذر از ساعت 15 در سالن شماره 2 تالار انديشه واقع در تقاطع خيابان حافظ - سميه - حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي برگزار ميشود.
گفتني است آقاي خسرو باباخاني مديريت اين جلسه را عهده دارد خواهند بود.
از كليه علاقمندان، نويسندگان و منتقدين ادبي دعوت مي شود تا در اين نشست حضور بهم رسانند.
انتهاي پيام/
فوق ديپلم علمي کاربردي داستان نويسي راه اندازي مي شود
خبرگزاري سينا
در صورت تاييد نهايي از سوي آموزش عالي و وزارت ارشاد، فوق ديپلم علمي کاربردي داستان نويسي براي نخستين بار در ايران، راه اندازي مي شود.
جواد جزيني، مسئول اين طرح به سينا گفت:«من طراح نخستين هنرستان داستان نويسي در ايران بوده ام. استاندارد ديپلم مهارتي ادبيات داستاني را در سال 78 به آموزش و پرورش دادم و در سال بعد تصويب و به عنوان شاخه اي از کار و دانش تاييد شد اما متاسفانه اين هنرستان عليرغم موفقيت هايي که توانست کسب کند، پس از دو سال، به تعطيلي کشانده شد».
جواد جزيني که خود نويسنده داستان هايي چون «آي سودا» است و سال ها است که در حوزه هنري، داستان نويسي تدريس مي کند، ادامه داد:«در اين مقطع تحصيلي، 45 واحد عمومي و 46 واحد درسي تخصصي ارائه مي شد. برخي از اين دروس عبارتند از: مباني شناخت داستان، کارگاه داستان، ادبيات داستاني پس از مشروطه، مباني نقد ادبي، داستان کودک و نوجوان، ساختار رمان، ويراستاري، نويسندگي خلاق و ...»
جزيني درباره تاسيس مقطع فوق ديپلم علمي کاربردي داستان نويسي، توضيح داد:«مدتي است که اين طرح به وزارت ارشاد و آموزش عالي ارائه شده است. تمايل وزير ارشاد به راه اندازي اين رشته درسي در مقطع ليسانس نيز هست. در صورت تاييدهاي نهايي و پايان مراحل اداري، فوق ديپلم علمي کاربردي داستان نويسي در سال آينده دانشجو خواهد پذيرفت. تجربه به ما نشان داده است که استقبال از اين رشته درسي بسيار زياد است و ما اميد واريم که با جلب استادان مبرز داستان نويسي مانند حسن مير عابديني، جمال مير صادقي، رضا سيد حسيني و ديگران، بتوانيم کيفيت کلاس را تضمين کنيم».
در اين کلاس هاي دانشگاهي، واحدهاي درسي تا حدي به واحد هاي درسي هنرستان اين رشته، شبهت دارد اما از نظر محتوايي کامل تر از هنرستان است.
نقد داستان هاي دور نهايي جايزه ادبي "يلدا"(1)
مهسا محب علي:
داستانهاي اسدي ذهني هستند
تهران- خبرگزاري كار ايران
داستان هاي باغ ملي نوشته كوروش اسدي همه ذهني هستند و به نوعي از ذهن شخصيت ها روايت مي شوند .
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا,مهسا محبعلي در جلسه نقد و بررسي كانديداهاي مجموعه داستان هاي دور نهايي جايزه ادبي "يلدا" گفت: موضوعي كه بيشتر در مجموعه داستان باغ ملي نوشته كوروش اسدي به چشم مي خورد ذهني بودن داستان هاست, تمام داستان ها به نوعي از ذهن شخصيت هاي داستان روايت مي شوند .
وي در ادامه افزود : در قرن بيستم بيشتر داستان نويسي به سمت ذهني نويسي گرايش پيدا كرده است و اين موضوع به صورت اغراق آميز در باغ ملي نمود پيدا كرده است و بازتاب مسايل بيروني زماني اهميت پيدا مي كند كه از ذهن شخصيت ها بيان شود .
محب علي با اشاره به اين نكته كه فشار اجتماعي در داستان "سان شاين" بروز پيدا كرده است, تصريح كرد: اين مسايل به صورت بازنمايي عيني بيان نشده اند بلكه به وسيله تاثيري كه بر روي ذهن شخصيت ها مي گذارد به تصوير كشيده شده اند. وهمي بودن فضاها يكي از خصوصيت هايي است كه در داستان هاي اين مجموعه به چشم مي خورد و همين امر باعث شده است كه ارتباط پيدا كردن با داستانهاي اين مجموعه دشوار باشد .
وي در ادامه افزود: پيشينه وهمي نوشتن در ادبيات داستاني ما قبلا نيز سابقه داشته است و نماينده اين گروه, غلامحسين ساعدي است كه نگارش را در ادبيات ما پايه ريزي كرده است.
براي كشف فضا و داستان هاي اسدي بايد كليدي را كه در آثارش پنهان است, كشف كرد . در اينصورت خيلي راحت مي توان با داستان ها ارتباط برقرار كرد .
اين منتقد با اشاره به اين نكته كه داستان نويسي نياز به تمرين دارد, گفت : نويسنده امروزي همه اطلاعات را يكجا در اختيار خواننده نمي گذارند بلكه خواننده نيز در اين امر با او سهيم مي شود و اين اتفاق در بيشتر داستان هاي باغ ملي اتفاق افتاده است.
وي در ادامه افزود: در داستان" سان شاين" كه بهوسيله اول شخص روايت مي شود شاهد "ديالوگ محوري" نيستيم و داستان بين گذشته و حال در رفت و آمد است.
در هر دو زمان شاهد كشمكش و ماجرا هستيم, ماجراها و كشمكش ها از راه تداعي تصوير و تداعي زبان روايت مي شوند و يكي از ويژگي هاي بارز اين داستان فضا سازي بر اساس "مونولوگ ذهني" است .
محب علي, با اشاره به اين نكته كه فضاي بسته و پر از ممنوعيت از طريق زبان هم اجرا مي شود, گفت: ريتم اين داستان بسيار تند و پر ضرب است و اصلاحات و واژه هايي كه در اين اثر به كار مي روند به شدت امروزي و پويا هستند حركت و درونمايه داستان به سوي خلا است چيزي كه باعث شده كه سميرا براي راوي خاص شود و به او تشخص بدهد.
وي در ادامه گفت: باغ مهتاب كه دومين داستان اين مجموعه است در فضاي "رئال" شكل مي گيرد اما اين باغ يك باغ معمولي نيست و در ذهن ما ردپايي از فضاي وهمي مي گذارد و شخصيت داستان كه با دختري قرار دارد كه به دليل اينكه هنوز تا ساعت قرارش زمان دارد تصميم مي گيرد در اين باغ به وقت گذراني بپردازد كه در همين حال با ولگردي آشنا مي شود كه "پالتوي او"تنها يك آسيتن دارد .
محب علي در ادامه تصريح كرد : با تهديد اين ولگرد شخصيت داستان مجبور مي شود كه با او همكلام شود و در نتيجه اين ولگرد داستان باغ مهتاب را كه يك داستان عاشقانه فاجعه آميز است را براي او تعريف كند و در پايان داستان راوي براي شنيدن اين داستان قرارش را با دختر مورد علاقه اش از دست مي دهد و به نوعي مثل ولگرد همه چيز برايش ويران مي شود .
محب علي با اشاره به اين مطلب كه يكي از ويژگي هاي موفقيت آميز اين داستان فضا سازي منحصر به فرد آن است,گفت: اين فضاسازي توسط حرف هاي ولگرد شكل مي گيرد و كلاغ هاي سركنده كه در استخر افتاده اند نشانه خوبي هستند تا داستان به سمت وهمي شدن پيش برود و در پايان داستان با ورود دو عابر كه ولگرد آنها را نمي بيند و آنها ولگرد را نمي بينند وارد فضاي ديگري مي شويم كه انگار اين باغ مقطعي از زمان است كه راوي در آن گير كرده است .
وي در ادامه با اشاره به باغ سوخته داستان ديگري از اين مجموعه, افزود : داستان باغ سوخته و باغ ملي از وهمي ترين داستان هاي اين مجموعه هستند داستان باغ سوخته به وسيله راوي سوم شخص نزديك به ذهن يك مرد, روايت مي شود .
اين مرد دچار كابوس شده است كه كابوس هاي او به صورت غير مستقيم جنگ را مي سازند .
محب علي در ادامه افزود: اين داستان با آتش نخل ها شروع مي شود و هر جا كه زن وارد داستان مي شود كابوس هاي مرد قطع مي شود .
دراين داستان نويسنده هيچ پاساژي براي خواننده نگذاشته است كه كي وارد عين به ذهن مي شود و خود خواننده بايد رديابي كند. موفقيت اين داستان براي اين است كه پر از ويراني و فضاي وحشت است قصه اي كه هم به صورت موازي در اين داستان به چشم مي خورد, آنهم داستاني از وحشت است .
محب علي در پايان ياد آورشد: داستان هاي اين مجموعه همه در فضاي وهمي كه مرز واقعيت و خيال در آنها بهم ريخته شده است روايت مي شوند و در مقايسه باآثاري امسال مورد داوري قرار گرفته اند يكي از درخشان ترين آثار است.
پايان پيام
نقد داستان هاي دور نهايي جايزه ادبي يلدا : (2)
جليل شاه چشمه :
ديالوگ در مجموعه داستان"با لبان بسته "نقش محوري دارد
تهران- خبرگزاري كار ايران
مهمترين ويژگي مجموعه داستان" با لبان بسته "ديالوگ نويسي آن است، كه به همين دليل از همه مجموعه داستان هايي كه مورد داوري قرار گرفتند در جايگاه بالاتري قرار مي گيرد.
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا, جليل شاه چشمه در جلسه نقد و بررسي كانديداهاي مجموعه داستان جايزه ادبي يلدا گفت: داستان هاي" با لبان بسته" نوشته سيامك گلشيري در فضاي خاصي مي گذرند و داستان ها بسيار باورمند هستند. در داستان هاي اين مجموعه با شخصيت هايي روبرو هستيم كه بسيار ملموس و عيني هستند و در جامعه بارها با اين گونه شخصيت ها روبرو شده ايم .
وي در ادامه تصريح كرد :زباني كه براي بيان اين داستان ها به كار گرفته شده است، زباني زنده است. و بيشتر داستان هاي اين مجموعه به وسيله ديالوگ به پيش برده مي شوند. نويسنده هيچ وقت به صورت عيني وارد داستان ها نمي شود و در اين داستان ها اصلا شاهد بازي زباني و پيچيده نويسي نيستيم. و داستان از طريق كنش و واكنش به پيش برده مي شوند .
شاه چشمه با اشاره به اين كه نوع زباني كه در اين داستان ها به كار برده شده است نمايشي است,گفت : نويسنده خودش را پشت شخصيت ها پنهان كرده است واصلا سعي نمي كند كه در داستان ها دخالت داشته باشد . او براي بيان حالات شخصيت هايش به هيچ وجه از قيد وصفت استفاده نمي كند . وهمين امر باعث مي شود كه از بار عاطفي كار كاسته شود.
داور جايزه ادبي يلدا, در ادامه افزود:داستان هاي اين مجموعه با زباني روزمره و با ديالوگ هايي نوشته شده اند كه كاملا صيقل خورده اند كه داستان را به همين شكل به مرحله نهايي مي برند ،در اين داستان ها هيچ اتفاق خاصي نمي افتد ،كه نياز به كشف وشهود داشته باشد ونظر گاه داستان ها بيشتر اول شخص و سوم شخص نمايشي است.
وي با اشاره به زبان اين نكته كه زبان اين داستان خنثي است, گفت: خنثي بودن زبان در راستاي تكنيك نويسنده است و نويسنده چون نمي خواهد در داستان ها مداخله كند، از اين زبان سود جسته است ،كه بار عاطفي اثر را نيز كم مي كند اما متاسفانه وقتي داستان هاي بالبان بسته را مرور مي كنيم متوجه مي شويم كه بسياري از وقايع در اين داستان ها تكراري هستند .
شاه چشمه در ادامه تصريح كرد: در داستان هاي كه نويسنده به سراغ ذهن شخصيت ها مي روند، دستشان بسيار بازتر است, اما چون در داستان ها گلشيري نويسنده به سراغ ذهن شخصيت ها نمي رود با تنگنا روبرو مي شود .
شاه چشمه در پايان با اشاره به اين مطلب كه نام بالبان بسته براي اين مجموعه انتخاب بسيار موفقيت آميزي است,گفت : شخصيت آثار گلشيري هرازگاهي صحبت مي كنند و به نظر من انتخاب با لبان بسته از اين جهت كه داستان هاي در مرزي كه بايد تمام شوند تمام مي شوند انتخاب اين نام براي اين مجموعه كه ديگر حرفي براي گفتن باقي نمي ماند قابل ارزش است .
پايان پيام
برنده جايزه نوبل ادبيات از دشوارى نوشتن بر خلاف موج سخن مىگويد
وين ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۱۷ / ۰۹ / ۸۳
نمايندگى.فرهنگى.نوبل.ادبيات
"الفريده يلينک " نويسنده اتريشى و برنده جايزه نوبل ادبيات سال۲۰۰۴
ميلادى که از ظاهر شدن در جمع گريزان است ، براى نخستين بار در تاريخ جوايز
نوبل، سخنرانى سنتى خود را به عنوان برنده اين جايزه ، به صورت ويديويى
ارايه کرد.
يلينک در اين سخنرانى۴۵ دقيقه اى که چندى قبل در خانه او در وين ضبط
شد، از اضطراب و دشوارى نوشتن در خارج از بستر اصلى سخن گفت و "نوشتن بر
خلاف موج " را تشريح کرد.
به گزارش روز چهارشنبه سايت خبرهاى اتريش ، "هوراس انگدال" دبير دايمى
فرهنگستان سوئد گفت : در طول تاريخ جايزه نوبل که آغاز آن به سال۱۹۰۱ بر
مىگردد، اين نخستين بارى است که يک برنده ، سخنرانى خود را به صورت ويديويى
ارايه مىکند.
يلينک رمان نويس و نمايشنامه نويس ۵۸ ساله ، در سخنرانى خود به زبان
آلمانى که به انگليسى ترجمه شده بود، گفت : "نمىگذارند در مسير خود باشم و
به زحمت مىتوانم مسير خود را بسازم ."
وى که از حضور در اجتماع گريزان است و به همين دليل در مراسم روز جمعه
اهداى جوايز در استکهلم شرکت نمىکند، در مصاحبه اى گفت ترک خانه براى او
بسيار دشوار است .
يلينک به هفته نامه اتريشى پروفيل گفت : "هرگونه توجهى، حتى مثبت ، براى
من مانند يک حمله فيزيکى است ."
وى در طول اين سخنرانى، با چهره اى بدون لبخند و بدون اخم ، کلامى از
درود و تشکر به زبان نياورد.
مشهورترين اثر يلينک ، داستانى به نام "معلم پيانو" است که تقريبا
زندگينامه خود اوست . منتقدان ادبى، در پى انتشار اين اثر در سال۱۹۸۳ وى
را يک نويسنده شجاع طرفدار آرمان زنان که جسورانه از زبان استفاده مىکند،
توصيف کردند.
الفريده يلينک جايزه ۵ / ۱ ميليون دلارى خود را روز۱۷ دسامبر در يک
مراسم خصوصى کوچک در محل اقامت سفير سوئد در وين دريافت خواهد کرد.
اروپام / ۳۷۰ / ۳۷۱
دولت سوئد دو نسخه المثنى جايزه ادبى نوبل "تاگور" را به هند داد
دهلى نو، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۱۹ / ۰۹ / ۸۳
خارجى.فرهنگى.هند.سوئد.
دولت سوئد دو نسخه المثنى جايزه ادبى نوبل " تاگور" را که فروردين ماه
گذشته به سرقت رفته بود، به دولت هند داد .
براساس بيانيه وزارت امور خارجه هند که نسخه اى از آن را روز پنجشنبه
دفتر ايرنا در دهلى نو دريافت کرد ، مدال المثنى جايزه ادبى نوبل توسط
"هانس دال گرن " وزير خارجه سوئد به " ناتوار سينگ " وزير امور خارجه هند
در دهلى نو تحويل داده شد .
ناتوار سينگ در ديدار با همتاى سوئدى خود ضمن تشکر از بنياد نوبل ودولت
سوئد گفت : به نمايندگى از دانشگاه شهر "شانتى نيکتان " زادگاه " رابيند
رانات تاگور" و محل نگهدارى جوايز وآثاراين نويسنده مشهور هند، اين جايزه
را دريافت مىکند .
در بيانيه مذکور آمده است : رابيندرانات تاگور نخستين شخصيت آسيايى
برنده جايزه نوبل در سال۱۹۱۳ ميلادى بود .
اين جايزه به دليل توانايى و خلاقيت هاى برجسته ادبى تاگور به زبان
انگليسى و تجدد ادبى و فرهنگى سرزمين شبه قاره هند به وى اعطا شد.
جايزه نوبل تاگور که در موزه دانشگاه "شانتى نيکتان " در ايالت بنگال
غربى نگهدارى مىشد، فروردين ماه گذشته به طور مرموزى به سرقت رفت و
تاکنون اثرى از اين مدال و ربايندگان آن پيدا نشده است .
تاکنون چند نفر درارتباط با سرقت جايزه نوبل تاگور بازداشت و تحت
بازجويى قرار گرفته اند اما پليس به سرنخى دست نيافته است .
آساق ۳۱۰ / ۲۱۶۱ / ۱۰۷۰ / ۱۵۶۸
کتاب شعرپروين اعتصامى، پرفروشترين اثر ادبى نمايشگاه کتاب کويت شد
کويت ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۱۹ / ۰۹ / ۸۳
خارجى.فرهنگى.کتاب.اعتصامى .نمايشگاه
کتاب ترجمه عربى اشعار "پروين اعتصامى" شاعر برجسته معاصر ايرانى در
رديف پرفروشترين آثارادبى نمايشگاه بين المللى کتاب کويت قرار گرفت .
اين کتاب توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در بيست و نهمين نمايشگاه
کويت عرضه شده است .
نشريه نمايشگاه کتاب کويت روز پنجشنبه گزارش داد که مجموعه شعر اين
شاعر پارسى براى نخستين بار در اين رويداد فرهنگى عرضه شد.
دراين نشريه آمده است : علاوه براهداى لوح يادبود به فرهيختگان و اديبان
معاصر در نخستين جايزه ادبى پروين اعتصامى از "سمير ارشدى" مترجم ديوان
اين شاعر سرشناس به زبان عربى، تجليل شد.
"فاطمه العلى" داستان نويس معاصر عرب، برگردان اشعار اعتصامى را گامى
مهم در جهت تحقق همزيستى فرهنگى ميان ايران و کشورهاى عرب دانست .
"عبدالله خلف " دبيرکل انجمن نويسندگان کويت همچنين گفت : ترجمه اشعار اين
شاعر خلاءهاى معنوى اشعار عرب را پر کرده است .
انجمن نويسندگان عرب پيش تراز مترجم اين اثر ادبى به خاطر تلاش براى گسترش
روابط ادبى ميان ايران و کشورهاى عرب تقدير کرد.
شب هاي شعر " حصن ولايــت " در تهران و مشهد برگزار مي شود
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : شب هاي شعر " حصن ولايــت " همزمان با تاريخ تشييع امام علي ابن موسي الرضا ( ع ) ، در تهران و مشهد برگزار مي شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب " مهر " ، روزهاي سه شنبه و چهارشنبه ( 24 و 25 آذرماه ) پس از نماز مغرب و عشاء ، مسجد بلال سازمان صدا و سيما شاهد برپايي اين مراسم خواهد بود.
همچنين روز پنج شنبه ( 25 آذرماه ) شب شعر حصن ولايت در تالار کتابخانه ي مرکزي آستان قدس رضوي در مشهد برگزار مي شود و شاعران و مرثيه سرايان اهلبيت ( ع ) در فراق هشتمين ستاره ي تابناک آسمان امامت و ولايت ، غمسروده هاي خود را زمزمه مي کنند.
" اديب يزدي " - رئيس مجتمع فرهنگي بلال صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و " سيد حسين عابدي " - مدير عامل موسسه ي آفرينش هاي هنري آستان قدس رضوي ، مسئوليت برگزاري شب هاي شعر " حصن ولايت " را برعهده دارند.
حسين اسرافيلي از جريان هاي شعر معاصر مي گويد
جام جم
پيدايش گرايش هاي جديد در عرصه شعر معاصر، همواره مخالفان و موافقاني داشته است. با حسين اسرافيلي ، شاعر معاصر در گفتگويي از اين منظر هم سخن شديم و او به تفصيل ديدگاه هاي خود را درباره برخي از اين گرايش ها بيان کرد.
وي در اين گفتگو تصريح مي کند، بسياري از حرکتها ازجمله تلاش براي تهي کردن شعر امروز از معنا و محتوا، حرکت خزنده اي در راستاي هدفهاي سياسي بلندمدت است.
مهمترين ويژگي و امتياز شعر فارسي ازجمله شعر معاصر ما چيست؟
شعر تنها مقوله اي است که در تمام زمانها و باوجود همه پديده هاي اجتماعي، هويت خود را حفظ کرده و اين هنر، تنها هنري در سرزمين ماست که باوجود تغيير در شکلها و ساختار بيروني ، ماهيتا تغيير نکرده است.
خود اين حفظ هويت و تابع شرايط زمان نبودن ، از نظر من ارزشي است که در پديده هاي هنري مشرق زمين و ايران بيشتر موجود است.
در ادبيات فارسي ، تغيير شکل با تغيير هويت همراه نيست. به عنوان مثال ، ارزشهاي انساني والا و ارزشمند از زمان گاتهاي اوستا يا کتيبه هاي حاجي بابا در شعرهاي قديمي حتي پيش از اسلام تا زمان حال در شعر ما جريان داشته است.
اين شعر، ساختارهاي متعدد بيروني و فرمها و قالبهاي فراواني را به خود ديده است ، اما از همان ابتدا و بعدها با تلفيق تفکر ايراني و اسلامي و بخصوص شيعه ، يک نخ نامرئي به نام هويت شعر فارسي ، آن را به هم پيوند ويژه داده است.
اين صحبت بيشتر ناظر بر محتواي شعر بود. شما چقدر به رابطه عملي و عکس العملي فرم و محتوا معتقديد؛ زيرا امروز گرايش هايي در اين عرصه مي گويد که در قالبهاي کهن و مظروف هاي ديروز، نمي توان ظرف گفتمان امروز را گنجاند؛ مثلا عده اي مي گويند شعر نيمايي ماهيتا ويژگي سکولاريستي دارد و نمي توان در آن شعر مذهبي گفت.
بريدن اروپايي پس از رنسانس از مذهب و خدا باعث ايجاد خلاهايي شد که آنها سعي کردند با پناه بردن به دامن تفکرات فلسفي ، سياسي ، اجتماعي و هنري ، آن را پر کنند، که البته نتوانسته اند اين آرزو را محقق کنند. اين موضوع ، باعث شده است در عرصه شعر هم هر روز به يک ايده و تفکر و فرضيه اجتماعي يا ادبي اقبال و توجه شود.
يک روز تفکر ژان پل سارتر باعث توليد آثار شعري ، تئاتري ، معماري و... مي شود و يک روز تفکري ديگر، در صورتي که در شعر ما اين اتفاق نيفتاد. در شعر معاصر ما، دليل عمده رواج اين تفکر در ذهن بعضي افراد - که معتقدند در قالبهاي سنتي و کهن نمي توان حرفها و مسائل جديد را بازتاب داد - ناتواني شاعران است ، اگرچه وجهي از اين نظر، درست است.
در شعر قديم هم اگر ناصر خسرو را ملاحظه کنيد، با شعري سخت و ديرياب مواجه هستيد، در صورتي که سنايي در همان قالبهاي مورد استفاده ناصرخسرو، انتقادات صريح خود را از نظام سياسي و اجتماعي و ديني حاکم بر جامعه بخوبي مطرح کرده است و اين به قدرت و توانايي شاعر برمي گردد.
ممکن است عده اي به من خرده بگيرند، ولي بنده معتقدم مرحوم نيما با همه بزرگواري و عظمتي که در پي افکندن طرحي نو در شعر فارسي داشت و با احترام به همه خون دل و عرق ريزي روح که براي جا انداختن اين انديشه متحمل شد، در زبان شعر و بيان مسائل اجتماعي توانايي چنداني نداشت و بخشي از نگرشهاي ايجاد شده پس از وي به اين مساله برمي گردد.
هنگامي که کارهاي کلاسيک مرحوم نيما را مي خوانيد، با زباني بسيار کهنه مواجه مي شويد، به گونه اي که در بسياري موارد بايد «هاي غيرملفوظ» را ملفوظ قرائت کرد، تا وزن شعر درست از کار درآيد و ناتواني او در شکل دادن به زبان و کلمات گذشتگان در شعر او مشهود است و شايد درک خود نيما از اين نقص و ناتواني در کنار آشنايي با زبان فرانسه باعث شد او شعر نو را به وجود آورد.
البته بخشي از اين حرف که بيان مسائل و گفتمان هاي نوي روزگار ما، کلمات و ترکيبات نويي را مي طلبد، که در قالبهاي کهن نمي گنجد، صحيح است چنانچه شما امروز با قطار و اتوبوس و هواپيما سفر مي کنيد و ابزار کار شما رايانه و اينترنت است که نشاندن آنها در قالبهاي کهن دور از ذهن است.
خيلي ها معتقدند شعر نو يک پديده مدرن است و آن را نمي توان در قالبهاي سنتي بيان کرد، زيرا مظروف مدرن در ظرف کهن قابل گنجايش نيست.
درست است که مي گويند خنده و گريه زبان مشترک همه انسان هاست، ولي شما حتي در بيان شدت و ضعف اين شادماني و غم به کلمه نياز داريد.
اصولا ايجاد ارتباط حتي در مسائل بسيار پيش پا افتاده نيازمند کلمه است که ابزار کار شاعر است. توانايي در خوب به کار گرفتن اين ابزار به قدرت و توانمندي شاعر بازمي گردد.
چنانچه در بيان گفتمان ها و انتقال مفاهيم نوين علاوه بر ظرفيت قالب ها، توانايي و قدرتمندي شاعر در استفاده از اين ابزار نيز مهم است و نبايد از اين قسمت چشم پوشيد و همه نقصان ها را به پاي قالبهاي سنتي نوشت.
کلمه جنايت يک کلمه ژورناليستي و غيرادبي است ، ولي وقتي خواجه شيراز مي گويد: «درزلف چون کمندش اي دل مپيچ آنجا / سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت » اين کلمه به لطف توانايي و نبوغ شاعر چنان خوش نشسته که هيچ کلمه اي به جاي آن نمي توان گذاشت.
برخي از اين حرفها به اين دليل مطرح مي شود که ما از گذشته هاي ادبي خود بريده ايم و از ظرفيت ها و توانمندي بالاي آن براي انتقال مفاهيم نو و کهنه غافل مانده ايم.
امروز عده اي در برخي انجمن ها و محافل جوانان را از مطالعه ادب گذشته پرهيز مي دهند، که بخشي از اين سخن ، سياسي است ، زيرا گنجينه ادب پارسي آميخته با تفکر ديني است و حتي در عاشقانه هاي آن نيز لايه و سايه اي از تفکر عرفاني وجود دارد.
بالاخره براي انتقال اين مفاهيم نو چه بايد کرد؟
براي اين که بتوان مفاهيم نوين را در قالب هاي تازه گنجاند، البته تلاشهايي شده است و امروز ما شعر نيمايي و منشور و موج و گفتار و مدرن و پست مدرن و... را داريم.
روزي کسي به من گفت شعر فرامدرن مي خوانم و وقتي پرسيدم فرامدرن چيست و شعرش را خواند، ديدم همان شعر موقوف المعاني است که در ادبيات ما وجود داشته ، اما اين دوستان به دليل بريدن از ادب گذشته ، فکر مي کنند چيز تازه اي است و با اسمهاي جديد مثل فراغزل و فرامدرن آن را عرضه مي کنند.
تلاشهاي بسيار و متفاوتي در حال انجام است ، که همه آنها قابل احترام است. اين تلاشها به درد زايمان مي ماند و بايد مراقب بود نتيجه اين درد تاريخي و رنج طولاني ، تولد يک نوزاد ناقص الخلقه نباشد.
چقدر از اين تلاشها اصيل و با هدف تعالي شعر است و چقدر در پي کسب نام و نان؟
ممکن است پاسخ اين سوال ، عده اي را برنجاند که به نظر من رنجيده شدن آنها اشکالي هم ندارد. اميدوارم اين عزيزان هم ضمن بخشيدن من ، بازنگري در شيوه و روش خود را پيشه کنند.
من ضمن احترام به همه اين تلاشها و نوآوري ها، با اين تصور که اين گونه حرکتها يک طوفان و يا يک موج جديد و مهم در ادبيات ما محسوب مي شود، مخالفم زيرا اين تلاشها موجهاي کف درياست که به ساحل مي خورد و آرام در دل دريا محو مي شود و همراه با خود، نام شاعر و مبدع را هم محو مي کند.
در گذشته هم از اين موارد بسيار داشته ايم. شاعري که گفته : ز شعرم آنچه که اندر حساب است / هزار و نهصد و پنجه کتاب است ، از همه آثار هزار و چندصد گانه اش همين بيت باقي مانده است.
در ادبيات قديم ما هم شاعراني که از سر بي سخني شعر مي سروده اند، کم نيستند؛ مثل کساني که شعري مي گفته اند که لبها در حين قرائت آن به هم برنيايد يا يک در ميان لبها به هم بربيايد، يا نقطه نداشته باشد. اينها همه تلاشهاي از سر بي دردي و بيکاري است.
رضا براهني گفته است ، نيما شعر را از قالب کهن رها کرد، شاملو وزن را از شعر گرفت و من مي خواهم معنا را از شعر بگيرم.
خوب برويد در کتابهاي لغت نگاه کنيد. همه گفته اند کلام بي معنا يعني مهمل و مزخرف ؛ يعني ايشان مي خواهد مهمل تحويل جامعه دهد. اين همان کار آن شاعر متقدم است که 3هزار بيت شعر بي معنا گفت و به خاطر 3 بيت معنادار سه دندانش را کشيدند. به نظر من پشت اين جريان ، يک جريان سياسي وجود دارد.
اين جريان يعني کدام جريان؟
پشت جريان تفکر براهني ، يعني معنا زدايي از شعر که منتهي مي شود به ايجاد فاصله از ادب گذشته و فريب دادن جوانان به اين که اگر شعرتان رنگ و بوي غربي و غيرايراني و اسلامي بگيرد، جهاني مي شود.
در پس اين تفکر، يک جريان سياسي است که به روشني و براي تحقق تفکر ضد ديني ، ضد انقلابي ، ضد ايراني جوانان کشور را از سرچشمه هاي تفکر ديني و اسلامي در ادب فارسي محروم مي کنند.
من در مصاحبه يکي از اين آقايان ديدم که گفته بود شاعر پيغمبر نيست بايد رسالت پيامبرانه را از شعر بگيريم. حداکثر هنر شاعر اين است که يک تصوير زيبا ارائه دهد، ولي لزومي ندارد پشت اين انديشه ، آرمان ، انديشه و مسووليت اجتماعي خاصي نهفته باشد، در صورتي که شاعر بر جامعه خود تاثير مي گذارد و از آن نيز تاثير مي پذيرد و اگر اين خصلت را از او بگيريم ، چيزي براي آفرينش در اختيار او نيست.
نتيجه قهري اين روند چيست؟
شعر به مد تبديل مي شود و همان طور که عده اي در جامعه يک روز به دنبال شلوار پاچه گشاد يا تنگ هستند و براي آن غش مي کنند، همه هم و غم شاعران به اين منحصر مي شود که يک روز براي شعر گفتار غش کنند و يک روز براي شعر رفتار، در صورتي که ادبيات اين گونه نيست و اگر اتصال به منابع اصلي در آن از ميان رود، چيزي براي عرضه کردن در چنته نمي ماند.
توصيه شما به عنوان يک شاعر نسل اول به نسل سوم شعر انقلاب چيست؟
من به عزيزان جوان تر مي گويم ، اگر دوست داريد شيوه هايي را که براي شما تبليغ مي شود ادامه بدهيد، ادامه دهيد، ولي در کنار آن به ادب گذشته هم توجه کنيد، زيرا کساني که در ادبيات معاصر موفق شده اند، اين راه را طي کرده اند.
شاملو خودش گفته بود من تاريخ بيهقي را 4بار رونويسي کرده ام. کدام يک از آقايان مدعي تا به حال اين متن را يک بار مطالعه کرده اند؟
کتابهايي را ايشان ذکر کرده بود، که در حوزه هاي علميه ما تدريس مي شود. ايشان در کتاب ترانه هاي کوچک غربت شعري دارد با اين مضمون که: «دهانت را مي بويند، مبادا گفته باشي دوستت دارم» که دقيقا مضمون از کليم است که مي گويد: «محتسب بو مي کند اينجا دهان بسته را.» استاد مشفق کاشاني تعريف مي کند روزي با مرحوم اخوان ثالث به خانه خانم فروغ فرخزاد رفتيم.
روي ميز مثنوي مولوي و کلي يادداشت ديديم. اخوان به ايشان گفت: فروغ! مثنوي مي خواني؟! فروغ گفت : من دير به اقيانوس رسيدم کاش زودتر به آن مي رسيدم.
آنهايي که اسم و رسمي در شعر معاصر دارند، به دليل ارتباط با اين اقيانوس اصيل و عميق و زاينده ، به اين مرحله رسيده اند.
يدالله مفتون اميني: شعر نميتواند اصلاحات اجتماعي انجام دهد
ايسنا: يك شاعر معتقد است: شعر در مرحله بحراني ميتواند كاركرد اجتماعي داشته باشد.
يدالله مفتون اميني يادآوري كرد: شعر يكي از عناصر و پارامترهاي فرهنگي است كه در تحولات بالقوه اثر دارد؛ اما اين تاثير در كنار هنرهاي ديگري ازجمله داستان، سينما و... بوده كه ميتواند كاركرد اجتماعي پيدا كند. در واقع اين هنرها مجموعا ميتوانند نوعي قدرت و قوت روحي و معنوي را به گروهي از جامعه بدهند.
وي با بيان اين مطلب كه شعر نميتواند اصلاحات اجتماعي انجام دهد، ادامه داد: شعر شك و ترديد افرادي كه درباره آرمان و هدفي شك دارند را از بين ميبرد؛ شعر درحقيقت شكارچي مرز 50ـ50 است و اگر روي اين مرز فعال شود، ميتواند معجزه اي انجام دهد.
مفتون با رد كاركرد اجتماعي شعر در دوران مشروطه گفت: شعر در دوران مشروطه هم كاركرد اجتماعي چنداني نداشته؛ چرا كه مشروطه به وسيله قدرتهاي بورژوازي و فئودالهاي بورژوا رخ داد و تقويت شد و اين تنها شعر نبود كه انقلاب مشروطيت را به وجود آورد. پس شعر به تنهايي نميتواند كاري كند و نبايد هم بكند؛ شعر فقط در عواطف و احساسات تاثير ميگذارد.
وي با اشاره به انقلاب روسيه و تاثير شعر در آن افزود: كاري كه پوشكين در انقلاب روسيه كرد، از كار ماياكوفسكي بسيار مؤثرتر بود. بهعنوان مثال شعري كه شهريار درباره افتادن آخرين برگ در پاييز سروده است، مربوط به جنگ بوده؛ زيرا شعري كه سادگي، رقت قلب و... را القا ميكند، ضد جنگ و جنايت است. مشروطه را هم كساني پيش بردند كه هيچ كدام شعر نميخواندند؛ اما كار شاعران مانند آبي بود كه از روي سنگها عبور كرده و كمكم در آن نفوذ يافت و به تدريج به آبشاري تبديل شد؛ بنابراين شعر شاعران اثر فوري ندارد