گفتگو درباره ادبيات مقاومت
گفتگو با نويسندگان اردني درباره ادبيات مقاومت در جهان عرب
اشاره
آيا تعبير «ادبيات مقاومت» هنوز صحيح به نظر ميرسد و اين ادبيات هنوز هم مانند دهة 70 شايان اعتنا و حمايت است؟ روشنفكران عرب سؤالات زيادي در اين رابطه دارند كه طرح همة اين مسائل و سخن از تداوم اين ادبيات فرصت بيشتري ميطلبد كه اينجا مجالش نيست.
* ادبيات مقاومت در دهههاي 60 و 70 يكي از مسائل اساسي روشنفكران، مردم و رسانههاي جمعي بود تا جايي كه بسياري از منتقدين عرب جرئت نميكردند آن را نقد كنند. چرا كه ادبيات مقاومت در تأييد و حمايت از مسئلة فلسطين بود و اين منتقدان خوف آن داشتند كه مبادا بسبب نقد اين ادبيات، در فضاي فرهنگي كشورشان متهم و سرزنش شوند. در حالي كه معتقد بودند اين ادبيات مشكلات و ضعفهاي بسياري داشته و درواقع هيچ چيز تازه و كارآمدي براي نهضت مقاومت ندارد.
در اين مقاله براي آشنايي بيشتر با اين ادبيات و آيندة آن بعد از تحولات و دگرگونيهاي سياسي زياد فلسطين و جهان عرب قصد داريم سراغ عدهاي از اهل فرهنگ و روشنفكراني برويم كه با جوانب مختلف اين ادبيات آشنايي داشته و در رشد و تكامل آن سهم بسزايي داشتهاند.
عودة: روشنفكر متعهد فلسطيني هنوز هم بر رسالتش پايبند است.
هشام عودة يكي از شاعران ميگويد: ادبيات مقاومت پديدة ناآشنايي نيست. به همين دليل كار كردن در اين حوزه هنوز هم مشروع است. همه ميدانيم كه منشأ و مبدأ اين ادبيات، انقلاب فلسطين بوده كه همچنان ادامه دارد و ما آن را با نام «انتفاضة فلسطين» ميشناسيم. واقعيت اين است كه رجال سياسي از مواجهه و حمايت اين ادبيات روي برگرداندهاند. اما مردم همچنان پرشور و گسترده از مشروعيت و حقانيت آن طرفداري ميكنند. چرا كه اولاً روشنفكران برآمده از مردم هستند و ثانياً روشنفكران فلسطيني ــ نه روشنفكران حكومتي ــ هنوز بر رسالت و تعهد هنري پايبند بودهاند و تمام سعي و تلاششان در جهت درك و تكامل جنبههاي مختلف ادبيات مقاومت بوده است.
او ميافزايد: هر چند از استقبال و حمايت همه جانبة جهان عرب از ادبيات مقاومت كاسته شده است اما اين بدان معنا نيست كه عمر پديدة ادبيات مقاومت پايان يافته و يا ديگر كارآيي و مطلوبيت ندارد. مردم عرب همچنان بطور پرشور و گسترده از ادبيات مقاومت كه منشأ حركتهاي قهرمانانة مبارزين بوده است حمايت ميكنند و تمام سعي خود را براي حراست و پاسداري از اين ادبيات و نتايج آن به كار ميگيرند. به جرئت ميتوانم بگويم اشعار زيادي كه تاكنون در اين زمينه سروده شده همه عامل رشد و بالندگي ادبيات مقاومت بودهاند و اين اشعار به سبب موضوعاتشان بطرز چشمگيري مورد توجه مردم و منتقدين هستند.
دهها هنرمند و شاعر فلسطيني و عرب در اين حوزه فعاليت ميكنند كه من يكي از آنها هستم. اين هنرمندان دستاوردهاي ادبي زيادي براي مخاطبان عرب توليد ميكنند به گونهاي كه باعث رشد و پيشبرد انقلاب و مقاومت شود.
ادبيات مقاومت به حربهاي قوي و كارآمد در مواجهه با دشمنيها و كارشكنيهاي دشمنان و حاميانشان كه انسانيت، تفكر و هويت عربي را نشانه گرفتهاند درآمده است.
الخالدي: ادبيات مقاومت نيز مانند هر مسئلة ديگري نياز به همفكري با ديگران دارد.
رابح الخالدي يكي ديگر از شاعران و نويسندگان ميگويد: ادبيات مقاومت پديدهاي سياسي نبوده تا با جريانات و تحولات سياسي پايان يابد. روشن است كه مردم فلسطين و جهان عرب اين ادبيات را به علت زنده كردن روح عربي بر ضد دشمنان جهان عرب حفظ ميكنند. ولي نكتهاي كه بايد بدان توجه كرد اين است كه اين ادبيات نيز مانند اصل انقلاب و نهضت نياز به همفكري و كمك معنوي ديگران دارد.
مخاطب عرب از چهل سال پيش تاكنون همچنان با ديدة احترام و تقدس به ادبيات مقاومت اعم از شعر، قصه و داستان مينگرد. چرا كه اين ادبيات با تمام هنرهاي ديگر كه مخاطب را به مقاومت ترغيب و تشويق نكرده و بدان نميپردازد فرق دارد...
البته بايد اعتراف كرد كه ميزان توجه و علاقة مردم به اين ادبيات نسبت به سالهاي دهههاي 30 و 40 تا حدودي كاهش يافته است و به نظر من عوامل زيادي از جمله عوامل نفساني، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و تكنولوژيكي، در كاهش حضور پر رنگ اين ادبيات تأثير داشته و باعث شدهاند كه اين ادبيات به يك پديده خاص و تخصصي تبديل شود كه فقط در اختيار متخصصان و نخبگان باشد.
الخالدي هم چنين ميگويد: مؤسسات و افرادي كه ادبيات مقاومت را به هنرمندان و نخبگان فلسطيني محدود كردند اشتباه بزرگي مرتكب شدند. زيرا حقيقت آن است كه ادبيات مقاومت پديدهاي عربي بوده و از انقلاب فلسطين نشأت نگرفته است. اگر ادبيات مقاومت از انقلاب فلسطين نشأت گرفته بود چگونه ممكن بود كه باعث تقويت و به بار نشستن انقلاب الجزاير گردد. و چرا عدة كثيري از هنرمندان عرب كه به انقلاب فلسطين پرداخته و جزئي از آن شدهاند همچنان به اين انقلاب و ادبيات وفادار ماندهاند.
ادبيات مقاومت در نگاه اول پديدهاي عربي به نظر ميآيد چرا كه به زبان عربي بوده و مخاطبش جهان عرب است اما به نظر من اين ظاهر عربي بايد از بين برود تا ادبيات مقاومت به جايگاه واقعي و حقيقي كه شايستة آن است دست يابد.
رزق: منتقدين از ترس مردم كشورشان با ادبيات مقاومت با تساهل برخورد ميكنند.
عبدالناصر رزق ميگويد: صرفنظر از موضع ما نسبت به ادبيات مقاومت بايد گفت اين ادبيات پديدهاي است كه از فرهنگ عربي نشأت گرفته و در بستر فرهنگ عربي باليده است كه بسياري از روشنفكران عرب و عدهاي از منتقدين با تساهل و مدارا از اين ادبيات حمايت كردهاند. تا آنجا كه محمود درويش شاعر فلسطيني در اين باره ميگويد: «ما را براي دوست داشتن و پرداختن به ادبيات مقاومت ببخشيد.»
روي سخن او با منتقدين عرب است كه تسامح زيادي نسبت به ابعاد مختلف ادبيات مقاومت نشان ميدهند. آنچه من بايد بدان اشاره كنم اين است كه در ادبيات مقاومت نيز مانند ادبياتهاي ديگر هم آثار ضعيف و هم آثار قوي شايان توجه وجود دارد. هنرمندان فلسطيني و غيرفلسطيني زيادي در دهههاي 60 و 70 براي اينكه به نوع خاصي از ادبيات دست يابند درباره پديدة نو و در حال رشد انقلاب فلسطين غلو و اغراق كردند و اين اغراق تحت عنوان «ادبيات مقاومت» در سخنرانيها و شعارها صورت ميگرفت.
و حتي گفته ميشد هنرمندان مقاومت بايد آثار ادبي زيبا و جذابي دربارة مقاومت ارائه دهند مهم نيست كه اين آثار از نظر فني و ادبي و محتوا، سطحي و كممايه باشند. رسانهها هم كه ارتباط مستقيمي با مراكز و مؤسسات وابسته به انقلاب فلسطين داشتند به اين ادبيات دامن زدند.
خلاصه اينكه كساني كه به اين ادبيات ميپرداختند نسبت به آن و پديدآورندگانش سختگير نبودند. البته اين مطلب چيزي از ارزش آثار قوي و شايان توجه ــ اعم از شعر، داستان و قصه ــ كه روشنفكران و نويسندگان فلسطيني و عرب در اين زمينه خلق كردهاند و در تقويت و شكوفايي انقلاب فلسطين براي دستيابي به جايگاه والاي انسانيش مؤثر بودهاند نميكاهد. نويسندگان بزرگي در اين دوره پرورش يافتند كه نهايت تلاششان آشتي و پيونددادن نخبگان و مردم بود.
رزق در ادامه ميگويد: حركت نقد عربي در حال حاضر به اوج تعامل و رابطة خود با ادبيات مقاومت رسيده است ديگر اهمالهاي صورت گرفته در حوزة ادبيات مقاومت تكرار نخواهد شد و ديگر ايدئولوژيهاي سياسي دخيل در ارزشگذاري آثار روشنفكران عرب و فلسطيني تأثيري نخواهند داشت. چرا كه در حال حاضر قداستي كه رسانهها به انقلاب و هنر انقلابي ميدادند ديگر وجود ندارد، يخهاي انقلاب ذوب شده و نتايجش به منصه ظهور رسيده است بنابراين الان وقت محك خوردن ادبيات مقاومت توسط منتقدين است. آثاري كه شايستة ادبيات مقاومت هستند الان هم شايستگي دارند كه آنها را جزء ادبيات انتفاضه بناميم. اما بايد توجه داشت آنچه كه به ادبيات انتفاضه اشاره دارد خاصتر از ادبيات مقاومت بوده و دامنة محدودتري دارد.
بدبين نيستم ولي به نظر من پديدة ادبيات مقاومت پايان يافته است و يا حداقل آنچه به فلسطين مربوط است دورهاش به سر آمده است و وظيفة ما در حال حاضر آن است كه اين ادبيات و آثار را نقد و بررسي كنيم تا اين ادبيات در مسير و جايگاه تاريخي، قومي و انساني شايستهاش قرار گيرد.
الجعيدي: معتقد نيستم كه ادبيات مقاومت پايان يافته است.
مصطفي الجعيدي يكي ديگر از شاعران ميگويد: ادبيات مقاومت جزئي از تاريخ ادبيات معاصر عرب است و اين ادبيات روح عربي را در عرصة فرهنگي دميده است، همه قبول داريم كه همة آنچه در ادبيات مقاومت نوشته شده است از نظر فني و ادبي به يك اندازه نبوده و در آن آثار ابداعي و قوي وجود دارد، آثار ضعيف هم وجود دارد و البته هم اين را همه ميدانند كه جدا كردن آثار قوي به تنهايي ادبيات قوي بشمار نميآيد.
به جرئت ميتوانم بگويم كه ادبيات مقاومت پديدهاي ناآشنا و غريب در حيات فرهنگي ما نبوده و اين ادبيات در واقع ادامة غزلها، اشعار و سرودهايي است كه به مردم روحيه داده و آنها را به تحرك واميدارند، در حال حاضر مبدأ و منشأ آن، مقاومت در برابر اشغال غاصبين است به همين علّت ادبيات مقاومت در اين عرصه به سرعت گسترش و تكامل يافته است و اين گسترش به علت مناسب بودن اين ادبيات، حمايت و طرفداري مردم از پديدة مقاومت در جهان عرب و دلهاي آماده و وجدانهاي بيدار مردم بوده است.
الجعيدي ميافزايد: ادبيات مقاومت فلسطين كه در حال حاضر از مراحل ابتدايي و خاصش گذشته و وارد عمق انقلاب و نهضت شده است. اين ادبيات از ميراث بزرگ انقلاب الجزاير و ادبيات مكتوب سوريه، لبنان، عراق و ديگر كشورهاي عرب نيز استفاده كرده است. به همين سبب مورد پذيرش و حمايت جهان عرب قرار گرفته و در بين ملتهاي مختلف عرب مقبوليت عام يافته است.
من معتقد نيستم كه دورة ادبيات مقاومت سرآمده است. فضاي فرهنگي جهان عرب هنوز هم تشنة اين ادبيات است و همچنان مستعد و آمادة استقبال و پشتيباني از ادبيات مقاومت است شور و هيجاني كه در فضاي اكثر كشورهاي جهان عرب مشاهده ميشود هنوز هم تشنة ادبيات مقاومت بوده و اين ادبيات در چنين فضايي ميتواند تأثير مهمي در تحولات كشورها داشته باشد.
حمدي: هنرمندان جوان هميشه از موضع و آثار هنرمندان بزرگ قبلي تأثير ميپذيرند. منال حمدي نكتة مهمي را تذكر ميدهد كه ديگران كمتر بدان توجه كردهاند. او ميگويد: ما نسل جديدي از هنرمنداني هستيم كه در فضاي ادبيات مقاومت به دنيا آمدهايم و اكثر مطالعات ما آثار به جا مانده از هنرمندان اين ادبيات بوده است؛ هنرمنداني كه در اذهان ما مانند قديساني جاي گرفتهاند به گونهاي كه وقتي به اسم يكي از آنها برميخوريم خوشحال شده، احساس كوچكي ميكنيم.
شكي نيست كه رسانهها در دهة اخير در تبليغ، گسترش و جا انداختن اين ادبيات اثر مهمي داشتهاند همچنين حضور و حمايت روزافزون مردم در مقاومت سهم بسزايي در ترويج تقويت اين پديده و خود مقاومت داشته است.
اما امروز مسئله كاملاً فرق ميكند و فضاي فرهنگي امروز به هيچوجه در آن سالها حاكم نبوده است. برخي از هنرمندان در عرصهها و جوانب تازهاي وارد شدند كه براي اولين بار مطرح ميشد. حتي برخي از آنها براي اينكه آثارشان دربارة ادبيات مقاومت جنبة سياسي و ايدئولوژيكي پيدا نكند به موضوعات و مسائل حاشيهاي مرتبط با ادبيات مقاومت پرداختند.
آنچه در انتشار و گسترش ادبيات مقاومت موثر بوده است، رهايي از نگاه و نگرش «محلي و منطقهاي بودن» و چشم دوختن به جوايز و مخاطب جهاني بوده است. در پهنة ادبيات مقاومت آثاري ديده ميشود كه با اين هدف و براي كسب جوايز جهاني خلق شدهاند. شكي نيست كه عدة زيادي از هنرمندان جوان به راز و رمز اين امر پي برده و از اين عامل تأثير پذيرفته و به علت همين تأثيرپذيري از جريانات، اهداف و رسالتهاي ادبيات مقاومت دور شدهاند.
بايد اشاره كنم كه ادبيات مقاومت هنوز هم حضور داشته و بسياري از هنرمندان جوان در اين عرصه قلم ميزنند، اما از اين نكته هم نبايد غافل ماند كه حمايت و گرايش مردم و منتقدين نسبت به اين ادبيات كاسته ميشود.
مجله سوره