سه شنبه 20 بهمن ماه 83/11 خبر همزمان با سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي:
شب شعر "بوي خوش وصل" در تهران
تهران- خبرگزاري كار ايران
انجمن شاعران پارسي گوي جهان با همكاري مركز گسترش زبان و ادبيات فارسي و انجمن شاعران ايران، شب شعري با عنوان "بوي خوش وصل" در تهران برگزار مي كند.
به گزارش ايلنا به نقل از روابط عمومي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي, در اين نشست كه با حضور شاعران برجسته اي همچون: سيد علي موسوي گرمارودي, فاطمه راكعي, محمدرضا عبدالملكيان و ضياء الدين شفيعي, برگزار خواهد شد، استادان و دانشجويان زبان و ادبيات فارسي شركت كننده در چهلمين دوره دانش افزايي و نيز اعضاي كانون دانش آموختگان زبان و ادبيات فارسي غير ايراني مقيم ايران شركت خواهند كرد.
اين نشست روز پنج شنبه (22/11/83) همزمان با بيست و ششمين سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي راس ساعت 17:30 در محل مركز گسترش زبان و ادبيات فارسي واقع در ميدان آرژانتين, خيابان شهيد احمد قيصر ( بخارست ) كوچه چهاردهم شماره 49 برگزار مي شود.
پايان پيام
سيمين و شعر طلايی اش در لندن
بي بي سي
يکشنبه شب در سالن برونئی مدرسه مطالعات آسيايی و آفريقايی دانشگاه لندن (SOAS) جای سوزن انداختن نبود. کم پيش می آيد که گروههای مختلف ايرانيان را در اين سالن با هم ببينی. اما شوق ديدن سيمين بهبهانی و شنيدن شعر او ايرانيان را از هر دسته و طبقه و موضع سياسی وحدت داده بود.
نيز کم پيش می آيد که تقريبا بيشتر سرشناسان ايرانی شهر در يک مجلس جمع شوند. اما همه کسانی که حتی از حضور در مجالس معتبر هم تن می زنند در شب شعرخوانی سيمين بهبهانی جمع بودند.
مجلس فاخر شعر سيمين به همت دو سازمان فعال ايرانيان بريتانيايی و همکاری دکتر نيما مينا از استادان دپارتمان فارسی شکل گرفته بود: "انجمن سخن" که کارش برگزاری مجالس سخنرانی و هنری است و "هنرمندان بدون مرز" که گرچه در سطحی بين المللی کار می کند اما توجه خاصی به مسائل دنيای فارسی زبان دارد.
کوشش برگزار کنندگان فرصتی مغتنم فراهم کرده بود برای ديدار با شاعری که اکنون به سالخورده ترين شاعر همچنان محبوب ايرانی تبديل شده است و در جايگاه شاعری ملی قرار گرفته است.
مجلس شعرخوانی سيمين با حضور سه بانوی شاعر ايرانی مقيم لندن و از پيشکسوت ها و دوستان شاعر به مجلس شاعران زن نيز بدل شده بود. لعبت والا، ژاله اصفهانی و شاداب وجدی هر يک در سخنانی در افتتاحيه مجلس از سيمين بهبهانی و مقام ادبی او گفتند.
سيمين بهبهانی در سالهای پس از انقلاب صريح ترين و رساترين صدای شعر اجتماعی ايران بوده است. او که تا سالهای پيش از انقلاب عمدتا به دليل نوآوری هايش در زبان و وزن غزل به "بانوی غزل" شناخته می شد و شعر عاشقانه اش برتر از انواع ديگر شعرش می نشست، پس از انقلاب بتدريج شعرش را به رسانه اعتراض و ثبت بی عدالتی ها و کژی ها تبديل کرد.
زبان تازه او را به دليل نزديک شدن شگفت آورش به زبان روزمره مردم و يافتن پاره های موزون در جملات عادی زبان بايد دموکراتيک ترين زبان شعر نوکلاسيک فارسی توصيف کرد. شعر او نشان می دهد که رسيدن به اين زبان مديون درگيری عميق ذهن سيمين با رنج ها و شادی ها و مسائل مردم است.
سيمين از معدود شاعران مطرح ايرانی است که به جنگ هشت ساله عراق و ايران توجه کرده است و هم در باره قربانيان جنگ و هم در باره دشواريهای اجتماعی ناشی از آن برای مردم شعر سروده است. در پهنه شعر و عاطفه او تقسيم بندی سياسی مردم جايی ندارد. او خود را شاعری متعلق به همه مردم می بيند.
به همين ترتيب، او که از فعالترين اعضای کانون نويسندگان ايران است مسائل سياسی و رنج های زندگی در کشمکش با نيروهای سرکوبگر را با صريح ترين و شاعرانه ترين زبان بيان کرده است.
شعری که از نام و ياد مردم سرشار است
سيمين در مجلس شعرخوانی در لندن نيز از همين شعرها برخواند: شعری که در باره دانشجويان اصفهانی گفته است که او را به مجلس شعری در آن شهر دعوت کردند اما با فشار نيروهای موسوم به انصار حزب الله برگزار نشد؛ شعری که در آن زندگی همسران دو روشنفکر مقتول محمد مختاری و محمد جعفر پوينده را در غياب آندو تصوير می کند؛ شعری که به عليرضا جباری دانشجوی زندانی بخشيده است؛ و يا شعری که برای ناصر زرافشان وکيل زندانی شده پرونده قتل های زنجيره ای گفته است:
به حکم ديوان بلخ چه نارواها کنند
نقيض احکامشان بيار امضا کنم
اما سيمين چه در مقام شاعری که با همه گوشه های زندگی مردم آشناست و چه به عنوان شاعری که در عاشقانه سرايی جايگاه رفيعی در شعر معاصر فارسی خاصه در غزل نوکلاسيک دارد نمی توانست همه مجلس را به شعر اعتراض اختصاص دهد. او با ظرافت فضای سنگين شده در سالن را با شعری عاشقانه تلطيف کرد:
تمام وجودم همين دل است
تمام دلم بيقرار توست
او در تمام مدت با آسودگی و مهارت تمام مجلس را چرخاند و شعر خواند و حرف زد و خاطره گفت.
شعر، خنده و فراموشی
سيمين حتی با دعوت از هادی خرسندی شاعر طنزپرداز مقيم لندن فضای سالن را به يک مجلس خانوادگی تبديل کرد که در آن از هر جنس سخنی هست از ياد درگذشتگان و يادکرد رنج ها تا خنده و بازی و غفلت روزمره زندگی. هادی خرسندی هم سنگ تمام گذاشت چه با شعر طنز سياسی خود چه با شوخی هايش.
سيمين در نهايت خود هم به خواندن شعری پرداخت که آن را بايد از جنس شعر اروتيک خواند گرچه خودش آنرا صرفا فکاهه ناميد. فکاهه ای ناشی از يک رويداد واقعی. شعر او در فکاهه نيز مثل سياست بر واقعيت استوار است: مستخدمه ساده دلی، بی بی خانم نام، به او گفته بود بيش از پنج بادمجان پوست نمی کند چون "آقا" گفته است هر کس از پنج بادمجان بيشتر پوست کند بر او غسل واجب می شود!
"خانم" به بادمجان نزن دست
اقبال بادمجان بلندست
هر پنج بادمجان به يک غسل
ظرفيت غسل تو چندست؟
سيمين در بخش دوم مجلس که ميزگردی بود در باره شعر و شعر مهاجرت بدرستی اشاره کرد که محيط شعری بر شعر اثر می گذارد و به همين جهت شعر ايرانيان مهاجر از شعر شاعران داخل کشور بتدريج تمايز پيدا می کند.
شعر نمی تواند حرامزاده بزرگ شود
او در عين حال در پاسخ به پرسشی در باره کثرت شاعران جوان در ايران گفت البته اين درست است که امروز از هر ده جوان هشت نفرشان کتابچه ای از شعرهای خود در دست دارند که برای خواندن به من می دهند اما به اين کثرت غيرعادی شاعران بدبين نيستم زيرا فکر می کنم از ميان اين کثرت سرانجام دو سه نفر بسيار خوب خواهند درخشيد. در کل تاريخ شعر فارسی هم شاعران بسيار بوده اند اما نهايتا بزرگان شعر فارسی شايد حدود بيست نفر باشند.
او که بخشی از گرايش جوانان به شعر نويسی را ناشی از محدود شدن حوزه سرگرمی های آنها دانست مهمترين نقطه ضعف شعر جوانان را بی توجهی به ميراث ادبی و سنت تاريخی ادبيات دانست. ولی اذعان داشت که اين ادبيات در مدرسه و نظام آموزشی هم بدرستی انعکاس نمی يابد و بخوبی تدريس نمی شود.
سيمين گفت که هيچ ادبياتی حرامزاده به وجود نمی آيد و ادبيات سنتی پدر و مادر ادبيات نو هستند.
شعر سيمين در بسياری از کشورهای همسايه نيز شناخته شده است و خود گفت که از هند و پاکستان و افغانستان نامه می گيرد و همين اواخر شاعری از تاجيکستان نيز که به تهران سفر کرده بود خود را از قيد مراسم رسمی رها کرده و به ديدار او آمده است. اما گفت در مبادلات فرهنگی که دولت در دست دارد کسی از من ياد نمی کند تا به ديدار دوستان و دوستداران خود و به قصد آشنايی با سرزمين آنها مثلا به آسيای ميانه بروم: "در اين دعوتها و سفرها من هميشه پشت ديوار خانه ام می مانم."
شاعران در فراموشي؛ مترجمان پيشتازند
خبرگزاري فارس: آمار كتابهاي ادبي منتشر شده در هفته گذشته بيانگر اين است كه چاپ كتابهاي شعر در اين هفته از كاهش چشمگيري برخوردار بوده است.
به گزارش خبرنگار ادبي فارس، در هفته منتهي به چهاردهم بهمن ماه تعداد 18عنوان كتاب شعر منتشر شده، كه نسبت به هفته پيش از آن، 36 عنوان كاهش داشته است، اين كاهش اگر چه كمي هم به شاعران و نوع نگاهي كه دارند مربوط ميشود، اما احتمالا برخي از آنها كه جوانتر هم هستند، در پولي كه بايد براي چاپ آثارشان بدهند با ناشر به توافق نرسيدهاند!
در اين هفته با اين كه شاهد كاهش چاپ تعداد 80 عنوان كتاب در حوزه ادبي هستيم، اما اسامي نويسندگان و مترجمان صاحب سبكي هم به چشم ميخورد كه كارهاي جديدي را از خود منتشر كردهاند.
در هفته منتهي به چهاردهم بهمن ماه تعداد يكصد و سه عنوان كتاب ادبي منتشر شده است كه از اين ميان اگرچه بيشترين كارهاي چاپي به كتابهاي تاليفي اختصاص دارد، اما در حوزه ترجمه، مترجمان قديمي و صاحب سبك، فعاليت بيشتري داشتهاند.
در اين حوزه در هفته گذشته تعداد 26 عنوان كتاب چاپ شده است، كه نام مترجماني چون مهدي غبرايي با ترجمه كتاب «زن در ريگ روان»، احمد گلشيري با ترجمه كتاب «سالهاي سگي»، اميرجلالالدين اعلم با ترجمه كتاب «بيگانه»، پرويز همايونفر با ترجمه كتاب «بار هستي»، خجسته كيهان با ترجمه كتاب «هيولا» و كاوه ميرعباسي با ترجمه كتاب «ناديا» به چشم ميخورد. با اين كه بيشتر اين مترجمان با ترجمههاي خود كار جديدي را به بازار نشر ارايه دادهاند، اما در اين ميان كتاب «بار هستي» ترجمه پرويز همايونفر به چاپ چهاردهم رسيده و كتاب «بيگانه» ترجمه اميرجلالالدين اعلم، چاپ پنجم خود را پشت سر گذاشته است.
در اين هفته تعداد 50 عنوان كار تاليفي هم منتشر شده، كه در اين فهرست تنها نام محمد محمدعلي با كتاب تازه تاليفش «جمشيد و جمك»، به چشم ميخورد. اما انتشارات نگاه هم به تازگي مجموعه داستانهاي صادق هدايت را با نام «سه قطره خون» منتشر كرده و كتابهايي هم از جلال آلاحمد انتشار يافته است.
در هفته منتهي به چهاردهم بهمن ماه، همچنين 10 عنوان كتاب گرداوري شده در حوزه ادبيات هم منتشر شده است.
انتهاي پيام/
شمس لنگرودي، شاعر و محقق:
هنر و ادبيات بازتابدهنده هويت يك ملت است
خبرگزاري فارس: هنر و ادبيات هميشه بازتابدهنده تشخص هويتي يك ملت است، اما به رغم تمام آثار خوبي كه بعد از انقلاب 57 منتشر شد و قابل تأمل و تعمق هستند، هنوز آثاري كه بازتابدهند كامل اين هويت باشند پيدا نشده است.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از دبيرخانه نخستين همانديشي هويت ايراني، شمس لنگرودي در آستانه نخستين همانديشي هويت ايراني گفت: هويت يك امر ذهني و انتزاعي نيست. يك امر تاريخي است. يعني چيزي به اسم هويت ايراني از قبل وجود ندارد. در هر دوره وضعيتي پيدا ميشود كه ايراني و يا هر ملتي يك هويت پيدا ميكند.
وي تصريح كرد: ما تا دوره مشروطيت هويتي داشتيم كه عمدتا در شعر حافظ بازتاب پيدا كرده است. پس از انقلاب مشروطه هويت ما دچار بحران ميشود، به اين معنا كه بسياري از باورها و آداب و سنن ما زير سوال ميرود يعني ما دچار ترديد ميشويم كه يكي از آنها هم شعر است. نيما ميآيد و اعلام ميكند ديگر كليگويي بس است ديگر ذهن گرايي كافي است.
لنگرودي تصريح كرد: اولين گام را نيما برداشت و در داستان هدايت اينها باز تابدهنده يك زندگي و هويت جديد بودند. يغماي جندقي و قاآني بازتاب دهنده هويت و زندگي ايراني بودند و نيما و هدايت هم بازتاب دهنده يك زندگي و هويت ايراني. اما اين دو با هم كاملا مغايرت دارند.
سراينده مجموعه شعر نپجاه و سه ترانه عاشقانه تصريح كرد: پس از مشروطه در حالي كه هويت ايراني جديدي در حال شكل گرفتن بود اوايل انقلاب مردم به شكل عجيبي رجوع كرده بودند به مطالعه كتابهاي تاريخي. بيشتر آثاري كه مردم به آن علاقه نشان ميدادند كتابهاي تاريخي بود. علتش اين بود كه مردم دوست داشتند بدانند كي هستند؟ از كجا آمدهاند؟ و چه اتفاقي افتاد؟
وي اظهار كرد: ما اكنون در يك دوره گذر هويتي هستيم. اغتشاش و بحران هويت ما جدي است. به همين دليل به رغم همه آثار خوب هنري و ادبي نتوانستهايم هويت تازه را تثبيت كنيم، چون هنوز خيلي چيزها تثبيت نشده است. براي مثال توجه داشته باشيد به هويت در موسيقي يا مجسمهسازي. تا همين قبل از انقلاب موسيقي و مجسمهسازي حرام بود و سينما و تلويزيون را هركسي نگاه نميكرد.
لنگرودي خاطرنشان كرد: وقتي ميگوييم هنر و ادبيات نتوانستهاند هويت جديد را تثبيت كند منظور اين نيست كه ناتوان است.خير چون همه چيز هنوز در جريان است و هنوز بازبيني ادامه دارد. من فكر ميكنم اين مسئله طبيعي است.
گفتني است نخستين همانديشي هويت ايراني 19 اسفند در دانشگاه تربيت مدرس برگزار ميشود.
انتهاي پيام/
بينالملل/
يكصد سال از تولد پابلونرودا گذشت
زمانيكه نخستين گلولهها گيتارهاي اسپانيا را سوراخ كرد، شعرهاي اين شيليايي به روحي سرگردان و شمشيري بران تبديل شد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
«زماني كه اولين گلولهها گيتارهاي اسپانيا را سوراخ كرد و خون به جاي نواي موسيقي از آنها بيرون تراويد، شعر من به روحي سرگردان تبديل شد كه خون و درد و عذاب بشر در آن نمود پيدا كرد. از آن زمان راه من با راه مردم يكي شد، ناگهان ديدم كه از انتهاي تنهايام بيرون آمده و شعر من به شمشيري بران در مبارزات مردم تبديل شده است.»
به گزارش ايسنا، هفتهنامهي جهاني People، دربارهي پابلو نرودا ـ ”شاعري كه درسهاي زيادي به همه آموخت“ ـ نوشت: «اگر اندكي به دورهي دوم رياست جمهوري جورج بوش، رييس جمهور آمريكا بينديشيم، ميبينيم كه عدهاي از وضعيت دشوار و پيچيدهي اين دوران شكوه ميكنند؛ اما آيا اين بدان معناست كه وضعيت دورانهاي قديم راحتتر و سازماندهي آن آسانتر بوده است؟
گاهي توجه به دورانها و كشورهاي ديگر ميتواند براي حل اين مشكل مثمر ثمر شود.
پس بياييد به شيلي، فرانسه و اسپانيا برويم و زمان را بيش از 60 سال به عقب برگردانيم و از ديدگاه پابلو نرودا، شاعر بزرگ شيليايي، به اين موضوع نگاه كنيم.
در دههي 1930 هنگامي كه نرودا در اسپانيا بود، دوستش گابريل گارسيا لوركا ازسوي فاشيستها به قتل رسيد.
نرودا چپگراهاي افراطي را عامل اين توطئهها ميدانست. وي متوجه شد دولت جبههي مردمي اسپانيا نه تنها با شورش نظامي فرانكو، بلكه با منابع فاشيست آلمان و ايتاليا روبهرو بودند. به اين ترتيب، جبههي مردمي شكست خورد.
نرودا در اكتبر سال 1937 به شيلي بازگشت و در مدت كوتاهي متوجه شد دولت “آرتورو آلساندري پالما“ يك گرايش نازيستي دارد و الگاريشيهاي فئودال قديمي گرايشهاي ضد كمونيستي را از خود دور ميكنند.
اين موقعيتها نرودا را بر آن داشت شعري دربارهي قدم زدن در خيابانهاي جنوب شيلي، آن هم زير جنگلي از پرچمهاي با آرم صليب شكسته (آرم آلمان نازي) بسرايد.
در سپتامبر سال 1938 كودتاي نازيها با شكست مواجه شد و نرودا به دليل حمايت از “آكيور سردا“، نامزد جبههي مردمي شيلي، و نوشتههاي ضد فاشيستياش، به مرگ تهديد شد.
در اواسط جشنهاي پيروزي “سردا” در اواخر سال 1938 نرودا مطلع شد كه 500 هزار پناهندهي اسپانيايي كه در كوههاي پيرنه زخمي يا مريض شدهاند، به فرانسه فرار كردهاند و دولت سوسياليست “لئون بلوم” فرانسه كه از سوي جناح راست تحت فشار بود، آنها را به اردوگاههاي كار اجباري فرستاده است. به اين ترتيب وضعيت آنها در اردوگاههاي فرانسه و مراكش با رنج و عذاب همراه بود.
با نزديك شدن جنگ جهاني دوم، وضعيت اين افراد مشكلتر شد. نرودا كه از دو قاره، تجربههاي سياسي زيادي اندوخته بود، ميدانست كه دوران مقابله با زمان و مرگ فرا رسيده است.
پس از آن وي در پاريس به سمت كنسول ويژهي سازمان مهاجرت اسپانياييها به شيلي منصوب شد. در آنجا با دولت تبعيدي اسپانيا همكاري كرد.
در اين شرايط كه مردم در اردوگاهها از بيماريهاي گوناگون جان ميدادند، وي در يك حالت تبآلود ميسوخت. اين موقعيتها نرودا را به مسير ايستگاههاي سياسي هدايت كرد.
شماري از اين ايستگاهها در سفارت شيلي در پاريس كار ميكردند. اين افراد، دفتر وي را در طبقهي چهارم يك ساختمان بدون آسانسور قرار دادند. بنابراين پناهندگان مريض و زخمي مجبور بودند براي گفتوگو با نرودا از اين پلهها بالا روند.
در اين شرايط تلگرامي از شيلي رسيد كه وضع را وخيمتر كرد؛ در اين تلگرام نوشته بود: رييس جمهور جديد پيشنهاد پذيرش پناهندگان را نميپذيرد.
پس از آن در پارلمانهاي شيلي مباحث داغ از سر گرفته شد. پارهاي از اعضاي پارلمان معتقد بودند كه اين دستور ميتواند شيلي را مملو از انسانهاي بيپناه و سرگردان كند.
بالاخره بعد از مصيبتهاي گوناگون از جمله دخالت حزب كمونيست شيلي، سردا پروندهي پذيرش پناهندگان را بازبيني كرد.
اگرچه تاكنون مقالات گوناگوني به مناسبت يكصدمين سالگرد تولد پابلو نرودا چاپ شده است، اما هيچ كدام از آنها به اين بخش از زندگي وي اشاره نكردهاند.
حزب كمونيست شيلي طي چندين سال با نرودا هم چون يك انسان شورشي رفتار كرد.
به هر حال مراسم صدمين سالگرد تولد وي آنهم در زمان انتخاب دوبارهي جورج بوش ميتواند، درسهاي زيادي به همراه داشته باشد. يكي از اين درسها اين است كه حتي در زمان شكست، هنوز بسترهاي مناسبي براي پيروزيهاي بزرگتر وجود دارد و اميد به جهاني بدون جنگ ميتواند از درگيريهاي روزانهي ما بيرون تراود. ما ميتوانيم همچون پابلو نرودا با دقت به مسايل اطرافمان شعر زمانمان را بنويسم.
انتهاي پيام
رمان و مجموعه داستان اخوت در انتظار مجوز
خبرگزاري فارس: محمدرحيم اخوت گفت: رمان و مجموعه داستاني را آماده براي چاپ دارم كه هر دو اين كتابها با ممانعت وزارت ارشاد براي چاپ روبرو شدهاند.
به گزارش خبرگزاري فارس، اخوت كه با رمان «نامها و سايهها» سه جايزه ادبي را از آن خود كرده است، در ادامه افزود: مجموعه داستانم كه «داستانهاي نانوشته» نام دارد در حدود يك سال است كه در دست ناشر است، اما به علت مميزي به آن مجوز چاپ داده نميشود. اين كتاب كه در برگيرنده هفت مجموعه داستان است، در صورت دريافت مجوز به وسيله نشر «قصه» منتشر خواهد شد.
وي با بيان اين مطلب كه به يك داستان از اين مجموعه اشكال گرفتهاند، به توضيح درباره رمانش كه «نامه سرمدي» نام دارد، پرداخته و گفت: اين رمان را ناشر بدون اين كه با من قراردادي داشته باشد، درصدد چاپ آن بود كه با مخالفت وزارت ارشاد روبرو شد.
وي ادامه داد: من هم چون قصد چاپ اين كتاب را به اين زوديها نداشتم، كار مجدد روي آن را شروع كردهام تا آن را با شرايط روز مطابقت داده و بعد به ناشر بسپارم.
اخوت گفت: هنوز ناشري را براي چاپ اين رمان انتخاب نكردهام.
انتهاي پيام/
مشاعره در سيستانوبلوچستان؛
بهصورت كتاب منتشر ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - كتاب
«پلنگ فتنهها» مجموعه شعري از خدارحم شكلزهي درباره آسيبهاي مواد مخدر منتشر شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مؤسسه فرهنگي هفتاقليم شرق كه كتابهايي درباره تشيع و تسنن منتشر ميكند، مجموعه اشعاري را كه 40 سال پيش در بلوچستان برخي شاعران براي مشاعره، با نظارت عبدالله روان ـ مشهور به سعدي بلوچستان ـ ميسرودهاند، منتشر ميكند.
اين مؤسسه همچنين «گزارش سفر افغانستان در پرتو پيوستگيهاي ديني و عرفاني» سفرنامه محمد طيب قاسمي را كه به زبان اردو نوشته شده است، با ترجمه نظير احمد اسلامي منتشر ميكند.
انتهاي پيام
تمبر يادبود نصرالله مرداني منتشر خواهد شد
همايش ”شور غزل“ در سالگشت درگذشت اين شاعر معاصر برگزار ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - شيراز
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
تمبر يادبود نصرالله مرداني ـ از شاعران فقيد معاصر ـ تا سال آينده منتشر ميشود.
غلامرضا كافي ـ مدير حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي فارس ـ در گفت و گو با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: همزمان با 19 اسفندماه يادروز درگذشت استاد نصرالله مرداني، همايش بزرگ ”شور غزل” در شيراز با مسابقه بين غزلسرايان فارسي آغاز خواهد شد.
وي ادامه داد: در 20 اسفند ماه نيز هنرمندان فارس بر مزار آن استاد فرزانه در شهر كازرون حضور يافته، بر مقام ادبي اين بزرگ ارج مينهند.
دكتر كافي از انتشار تمبر يادبود نصرالله مرداني خبر داد و گفت: موضوع از سوي حوزه هنري و اداره پست فارس در حال بررسي است و تا سال آينده اين تمبر منتشر خواهد شد.
انتهاي پيام
(10) با نامزدهای کتاب سال؛ مرتضی کربلایی لو: ادبیات را نمی توان نادیده گرفت
تهران، خبرگزاری سینا
" من مجردم خانم "، مجموعه داستانی از مرتضی کربلایی لو یکی از کاندیداهای کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.
این مجموعه اولین کتاب داستانی کربلایی لو است که سال قبل منتشر شد و به چاپ دوم هم رسید.
مرتضی کربلایی لو، نویسنده جوان در گفت و گویی با خبرنگار سینا دیدگاه های خود درباره جایزه کتاب سال ارشاد را تشریح کرد.
کربلایی لو گفت: « نتایج کتاب سال ارشاد در دوره های گذشته را گاهی پی گیری می کردم. ظاهرا در بخش ادبیات هیچ وقت جایزه نمی دادند. یا این که انتخاب ها راضی کننده بود. به نظر می رسد که این دوره سیاست های جایزه کتاب سال ارشاد تغییر کرده است. در فهرست کاندیداهای بخش مجموعه داستان، اسامی کتاب هایی را دیدم که اصلا انتظار نداشتم، از جمله کتاب خودم. »
وی افزود: « اعلام فهرست کاندیداهای کتاب سال ارشاد این نتیجه را داشت که کتاب های بسیاری به خوانندگان معرفی شد. تعدادی از این کتاب ها دیده نشده بود. به گمان من، هر جایزه ای می تواند واسطه ای باشد میان خوانندگان عام با کتاب. در این بازار انبوه که هر سال تعداد زیادی کتاب داستانی منتشر می شود، کتاب خوب هم گم می شود. کتاب سال می تواند نقش واسطی را ایفا می کند میان کتاب و مردمی که شناخت کافی از بازار ندارند و آگاه نیستند که چه کتاب هایی، که ارزش خواندن دارند، منتشر شده است. »
کربلایی لو همچنین درباره کتاب سال ارشاد گفت: « این جایزه هم، مثل همه جوایز، ملاحظات خاص خودش را دارد. از طرفی دیگر حساسیت هایی هم که در جامعه ما در برابر ادبیات وجود دارد، باعث می شود گاهی کتاب هایی انتخاب شوند که اهالی ادبیات از آن راضی نباشند. البته این ملاحظات هم موجه است. اگر با دید منصفانه به قضایا نگاه کنیم، هر جایزه ای پارامترهای خودش را دارد.»
وی افزود: « چیزی که بیشتر از کتاب سال ارزش دارد، جلب نظر منتقدان و مخاطبان عام است. این معیار می تواند در طولانی مدت نشان دهد که چه کتاب خوب است و چه کتابی بد. »
مرتضی کربلایی لو درباره احتمال عدم انتخاب هیچ کتابی به عنوان کتاب سال ارشاد نیز گفت: « نمی شود ادبیات را نادیده گرفت. ادبیات باید باشد، خاصه ادبیات داستانی. متاسفانه در جامعه و محافل دانشگاهی ما چیزی به اسم داستان به رسمیت شناخته نشده است. بیشتر ادبیات کهن و شعر است که نفوذ دارد. این که مجموعه ای به آثار داستانی جایزه نمی دهد، کاشف از نگاهی دارد که با وضعیت حال حاضر جامعه همخوانی ندارد. نویسنده در داستان نشان می دهد که ما اکنون در چه وضعیتی قرار داریم. حالا وقتی این اثر دیده نشود، به آن اهمیت داده نشود، باعث می شود که به آن خودآگاهی نرسیم. آگاه نباشیم که در جامعه و اطرافمان چه می گذرد. این است که مرتب درجا می زنیم. این تفکر که به ادبیات داستانی جایزه ندهند، واقعا جای تجدید نظر دارد. البته، به ظاهر امسال دارد این اتفاق می افتد و خوشحالم از این بابت. »
این نویسنده جوان همچنین درباره کاندیداتوری خود در جایزه کتاب سال ارشاد گفت: « خوشحالم که کتابم، به عنوان اولین کارم، توانست به این لیست راه پیدا کند. اصلا انتظار نداشتم. احتمالش خیلی دور بود و من هم اصلا دنبالش نبودم. »
کربلایی لو در خاتمه سخنان خود درباره مجموعه داستان " من مجردم خانم " گفت: « کتاب من مهر ماه امسال به چاپ دوم رسید. ناشر هم از فروش آن راضی است. من هم از این که کتاب اولم، در مدت کمتر از یک سال به چاپ دوم رسید، خوشحالم. »
(9) با نامزدهای کتاب سال؛ مهدی غبرایی: ارشاد سال ها به ادبیات جایزه نداد که مایه تاسف است
تهران، خبرگزاری سینا
ترجمه رمان " انتخابات الویرا "، نوشته وی.اس.نایپل نویسنده نوبلیست، مهدی غبرایی را نامزد دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران کرده است.
این سومین باری است که مهدی غبرایی کاندیدای دریافت این جایزه می شود که اولین آن برمی گردد به اواخر دهه شصت و ترجمه رمان " میعاد در سپیده دم " اثر رومن گاری و دومین آن به اواخر دهه هفتاد و ترجمه ای دیگر از آثار نایپل؛ رمان " خانه ای برای آقای بیسواس ".
مهدی غبرایی در گفت و گویی با خبرنگار سینا از جایزه کتاب سال ارشاد سخن گفت.
غبرایی اظهار داشت: « از اولین سالی که جایزه کتاب سال ارشاد اهدا شد، دورادور در جریان آن بودم. آن موقع اسامی داوران اعلام نمی شد. الان هم اسامی داوران اعلام نمی شود. هر چند که برخی از داوران آن به صورت انفرادی یا گروهی در مصاحبه با خبرگزاری ها می گویند که در جایزه کتاب سال دخیل هستند. اشکالی هم ندارد، اما اگر داوران معرفی شوند به شفافیت موضوع کمک می کند. »
وی افزود: « به گمان من هر جایزه ادبی، دولتی یا غیر دولتی، مثمر ثمر است. حجم کار اهالی قلم در ایران به نسبت دیگر همکاران خود در سایر نقاط جهان بیشتر است، هم از نظر حجم و هم ساعت کار. البته، منظورم حرفه ای ها هستند، یعنی کسانی که تنها از راه نوشتن یا ترجمه امرار معاش می کنند و کار دیگری ندارند. با توجه به حجم بالای کار اهالی قلم در ایران و درآمد ناچیزشان، جوایز ادبی حسن های زیادی می تواند داشته باشد. ضمن این که جوایز اسم هم می آورد. حالا امیدوارم که امسال برخلاف دوره های قبل، عملکرد برگزار کنندگان جایزه کتاب سال ارشاد به گونه ای باشد که خوشنامی برای آنها بیاورد. »
مهدی غبرایی با اشاره به عدم اهدای جایزه به کتاب های ادبی در دوره های قبلی کتاب سال ارشاد گفت: « متاسفانه ارشاد سال ها به ادبیات جایزه نداد. سال قبل هم مرا برای مراسم اختتامیه دعوت کردند. لطف کردند. اما من دیدم که به ترجمه ادبی جایزه ندادند. این واقعا مایه تاسف است. هر سال در کشور ما آثار زیادی به زبان فارسی ترجمه و منتشر می شود که در این میان به ترجمه های خوب بسیاری هم برمی خوریم. با توجه به این مسئله، باید که به ترجمه ادبی هم جایزه تعلق گیرد. امیدوارم که این نگرش گسترش پیدا کند و به رمان و شعر هم جایزه بدهند.»
غبرایی همچنین درباره داوری کتاب سال ارشاد گفت: « داوران مطمئنم که همه اهل قلم هستند. باید هم این طور باشد. داوران هر جایزه ای، در هر زمینه ای که قضاوت می کنند، باید صاحب نظر و صاحب کار باشد. کسی که درباره ترجمه ادبی قضاوت می کند باید دست کم دو، سه کتاب ترجمه کرده باشد. اگر این شرایط ایجاد شود، خوب است. اشتباه هم وجود دارد. مسلما رای داوران عاری از خطا نیست. حتی در نوبل هم اشتباه می شود. چرچیل که تاریخ جهان را نوشت، به او جایزه نوبل را دادند. در حالی که همان زمان نویسندگان مطرحی هم بودند. یکسری ملاحظات سیاسی که بعد از جنگ دوم جهانی وجود داشت، باعث این شد که نوبل را به چرچیل دهند. »
مهدی غبرایی درباره رمان " انتخابات الویرا " نیز گفت: « متاسفانه این رمان به چاپ دوم نرسید. آثار دیگر نایپل را هم که ترجمه کردم، به چاپ دوم نرسیدند. و اگرنه این طوری بود، من چهار کتاب از دوره دوم کاری نایپل خوانده ام که بسیار آثار خوبی هستند و می خواستم آنها را ترجمه کنم. ولی چون خواهان ندارد آنها را ترجمه نمی کنم. به هر حال اگر کتابی در همان چاپ اول بماند، یک درصد زحمت آدم هم جبران نمی شود. »
وی همچنین درباره عدم استقبال از آثار نایپل در ایران گفت: « با این جامعه ای که ما داریم، جامعه ای مملو از اندوه و یاس و سرخوردگی، اگر در کتابی هم صحبت از اندوه و گرفتاری باشد، دیگر آن کتاب خریدار نخواهد داشت. می بینیم که گاهی کتاب های عشقی و سطحی در تیراژ بالا به چاپ های مکرر می رسد و یک کتاب عمیق در همان چاپ اول می ماند. البته استثنا هم در این میان وجود دارد، مثلا رمان " کوری " ساراماگو. خوشحالم که رمان " کوری " با همه جدیتش و با این که سه ترجمه از آن منتشر شد، باز هم به چاپ های بالا رسید. »
همايش " نخستين جايزه ادبى محتشم کاشانى" برگزار شد
کاشان ، خبرگزارى جمهورى اسلامى ۲۰ / ۱۱ / ۸۳
داخلى. فرهنگى و هنرى. مفاخر
همايش " نخستين جايزه ادبى محتشم کاشانى" با حضور جمعى از نويسندگان و
شاعران معاصر کشور روز سه شنبه در سرسراى"آزادى" دانشگاه کاشان برگزار شد.
دبير اين همايش گفت : پس از فراخوان مقاله ۳۴۰، اثر به دبيرخانه اين همايش
ارسال شد.
" حميدرضا چاکرى" افزود : اين آثار در دو بخش "زير۳۰ سال" و"بالاى۳۰ سال"
ارايه شده بود که هيات داوران شامل"مشفق کاشانى"، " عبدالجبار کاکايى " و
"خسرو احتشامى" از ميان آنها، شش اثر برتر را برگزيد.
در اين همايش ، پيام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى قرايت شد.
در پيام "احمد مسجد جامعى"با اشاره به اينکه "عاشورا يک جريان و جوشش جارى
در رگهاى تاريخ دين مداران است ،آمده است : " عاشورا کتاب معرفت حقيقى است و
کتيبه زخم ذکر صاحب اين واقعه ، نسخه ى شفايى براى همه کسانى است که سوز
معرفت دارند و با عطشناکى در شط هميشه مواج آن ، کوثر محض و جاودانگى را
طلب مىکنند".
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى در اين پيام تاکيد کرده است : " بىترديد محتشم
مورد عنايت اهل بيت بوده است و تجلى اين ادعا را مىتوان درجاى جاى ترکيب-
بند جانسوز و استقبال افزون ب۲۰۰ر شاعر از آن به تماشا نشست .
وى در پيام خود يادآور شده است : " محتشم ،شاعر عصر صفوى، با آفرينش مجموعه
آثارى با نام هاى"صبائيه "،"شبابيه "،"شيبيه "،"ضروريات "، "معميات "،"جلاليه " و
"نقل عشاق "،قوت طبع خود را در قصيده سرايى و ماده ى تاريخ بخوبى آزموده است
و شعر جانسوز او در رثاى برادرش ،نقطه آغاز تحولى ژرف در حساسيت روحانى او
مىشود.
مسجد جامعى در اين پيام تاکيد کرده است : موضوع کربلا و شهادت حضرت ابا-
عبدالله واقعه يى است که به سبب آن ترکيب بند محتشم شکل مىگيرد که تا امروز
نيز جايگاه ويژه يى در فرهنگ ادبى اين مرز و بوم داشته است .
وى،طراحى جايزه يى ادبى با نام "محتشم کاشانى" را يکى از ضرورتهايى دانسته
است که پهنه ادبيات مذهبى ما را مىتواند به منصه ظهور برساند تا از اين
رهگذر شاهد جريان سازى فرهنگى در ابعاد ادبى و هنرى با محوريت عاشورا و
فرهنگ حسينى باشيم .
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى در اين پيام اظهار اميدوارى کرده است که اين
همايش با ابعاد گسترده تر در سالهاى آتى نيز ادامه شود.
نماينده ولى فقيه و امام جمعه کاشان نيز در اين همايش از "محتشم کاشانى"
به عنوان پيام آور فرهنگ عاشورايى ياد کرد و گفت : اين شاعر فرهيخته ،شاگردى
از مکتب پر افتخار حضرت امام حسين (ع ) بود.
آيت الله "سيد مهدى يثربى" افزود : اين شاعر مرثيه سرا درس شهامت ، آزادگى
و دلدادگى را از اسلام آموخت و فرهنگ عاشورايى را در جامعه رواج داد.
فرماندار کاشان هم در اين همايش از محتشم کاشانى به عنوان پايه گذار" شعر
عاشورايى" نام برد.
"حسين سيستانى" افزود : محتشم کاشانى با الهام از فطرت خدايى و با پيوند
با ياران اسلام ، شخصيتى عاشورايى پيدا کرد و سخن و بيانش ، جذابيت يافت .
وى محتشم را برگ زرينى در آسمان کاشان ذکر کرد و افزود : شاعران ، اديبان و
سخنوران ديگر هم بايد با بهره گيرى از چشمه زلال هميشه تاريخ ، محتشم هاى
ديگرى پديد آورند.
"مولانا کمالالدين محتشم کاشانى" فرزند "خواجه ميراحمد کاشانى" در سال۹۰۵
هجرى قمرى در کاشان چشم به جهان گشود و در سن ۹۱ سالگى در اين شهر درگذشت .
ترکيب بند۱۲ بندى محتشم کاشانى با مطلع "باز اين چه شورش است که در خلق
عالم است "، سروده جاودانه يى است که به بهترين شکل ، مهمترين واقعه تاريخ
يعنى عاشورا را توصيف کرده است .
آرامگاه اين شاعر مرثيه سرا در خيابان "محتشم " کاشان قرار دارد.
همايش " نخستين جايزه ادبى محتشم کاشانى"، يک روزه برگزار شد.
۵۶۲ / ۵۴۳