امام حسين (ع) در شعر مختومقلي كربلا و امام حسين (ع) در شعرهاي مختومقلي شاعر بزرگ تركمن
يوسف قوجق
(مديرمسئول فصلنامة ياپراق / نخستين نشرية رسمي تركمنهاي ايران)
www.yaprakpress.com
براي نشان دادن احترام والاي مسلمانان سني به اهل بيت حضرت رسول (ص) نيازي به بر شمردن شواهد و ادله از كتب حديث و سخنان بزرگان اين مذهب نيست و نگارنده كه خود بر مذهب تسنن است در اين مقاله بدون هيچ توضيحي ابتدا تنها به چند نمونة كوچك از احترام تركمنها ـ كه سني مذهب هستند ـ به امامان اشاره مينمايد و در ادامه ، با استناد به برخي اشعار مختومقلي فراغي (1169-1112 هجري شمسي ) كه سنيمذهب است و به بياني بنيانگذار ادبيات مكتوب تركمني ميباشد ، سعي خواهد نمود نگرش ايشان به واقعة كربلا و شهادت امام حسين و يارانش را بيان نمايد.
جايگاه امام رضا (ع) در بين تركمنها
بارگاه حضرت رضا (ع) در شهر مشهد همواره شاهد حضور صدها و هزارها مسلمان سنيمذهب و از جمله مردم تركمن است. از گذشتههاي دور تاكنون ، جوانان تركمن در تركمنصحرا پس از عروسي ، به اميد استحكام پايههاي زندگي مشترك به آستان مقدس امام رضا (ع) متوسل شده و سفر به مشهد و زيارت بارگاه امام رضا (ع) را يكي از سنتهاي حسنة فرهنگ خود مي دانند.
مختومقلي ميگويد :
دنگ دوشلار يانينده بير بيكمالام
عاشقام، مجنونام، شكسته حالم
سينهي خراسان زواري عالم
يا امام رضايه باغيشلا بيزني من در بين همسالان خود فردي بيكمال هستم
عاشق و مجنون و شكستهحالم
اي خدا! به حق زوار عالم كه در قلب خراسان است ،
تو را به حق امام رضا ما را ببخش!
زيارت امام رضا (ع) نه تنها در بين تركمنهاي سنيمذهب ايران ، بلكه در بين تركمنهاي تركمنستان نيز سنت پسنديدهاي است. تركمنهاي تركمنستاني بارگاه امام رضا (ع) را به جهت داشتن گنبدي طلايي و به منظور تكريم شخصيت والاي ايشان «قيزيل امام» (يعني امام طلايي) مينامند. هر چند در حال حاضر تركمنهاي ايران براي بيان نام بارگاه امام رضا (ع) واژة «امام رضا» را بكار ميبرند و يا با گفتن نام مكان (مشهد) و يا گفتن عبارت «مشهد جان» ، بارگاه امام رضا و يا خود امام رضا (ع) را مدنظر قرار ميدهند ، اما در بين نسل قديم تركمنهاي ايران و حتي تا همين اواخر نيز نام ايشان با عبارت «قيزيل امام» بكار برده ميشد.
تكريم دوازده امام و چهار خليفه :
عبارت «اونايكي امام ، دؤرت چهاريار» [دوازده امام و چهار خليفه كه با هم يار و همدم بودهاند] براي هر تركمن عبارتي آشناست. حتي در خطبههاي نمازجمعة مساجد اهل تسنن نيز امامان جماعت با تكرار اين عبارت ، از آنها به نيكي ياد كرده و در نعت آنها سخنان زيادي ميگويند. مختومقلي در شعرهاي زيادي اين دو عبارت را به كار برده است كه از جملة آنها مي توان به اين ابيات اشاره كرد:
شعر «حقي اوچين» :
اون ايكي امام، يدي ولي، چلتنلر
خضر-الياس نبي ا حقي اوچين! به حقِ دوازده امام ، هفت ولي و چهلتن
حضرت خضر و الياس نبي! …
و يا در شعر «شفا بر» (شفا بده) :
اون ايكي امام، بيري-بيريندن سرور
يدي ولي، ياران بولوپ، مدد بر اي دوازده امام كه همه سرور هستيد
و اي هفت ولي ؛ به كمك هم ، مرا مدد كنيد
مختومقلي در شعر «گوردوما» از هر چهار خليفه و بويژه از حضرت علي به نيكي ياد كرده و از ملاقات روحي با آنها سخن گفته است:
چارياردان حضرت بوبكر، عثمان عمر
حيدر صفدر، علي شير خداني گوردوما چهارياران را كه حضرت ابوبكر ، عثمان ، عمر
و شير خدا حيدر صفدر علي است ، ديدم.
مختومقلي در شعر «قيلدي يارانلار» ضمن ياد از چهار خليفه ، به داستاني اشاره ميكند كه بيانگر سخاوت و جوانمردي حضرت علي (ع) است كه البته نگارنده براي جلوگيري از طولاني شدن مبحث ، به جاي ذكر جزئيات اين روايت ، تنها به يك بند از آن اكتفا مينمايد:
چاريارلار حق ديييپ گوزدن ياش اتدي
اولار يامانليقدان اوزون داش اتدي
علي بير ايلده يوق ، ياغشي ايش اتدي
غريب مختومقلي آيتدي، يارانلار چهار خليفه با ذكر حق ، اشكها ريختند
و از بديها دوري گزيدند
علي كاري بسيار نيكو كه بين مردم نادر است ، انجام داد كه مختومقليِ غريب آنرا بازگو ميكند
مختومقلي در شعري تحت عنوان «دوستلار هي» چهار خليفه را چهار يار حضرت رسول (ص) دانسته و گفته است :
جمله پيغامبرينگ آدم اولي
محمددير باريسيندان افضلي
ابوبكر، عمر، عثمان و علي
اونونگ چارياري بولدي، دوستلار هي حضرت آدم نخستين پيامبر
و حضرت محمد افضل همة آنهاست
و ايشان چهار يار به نامهاي ابوبكر ، عمر ، عثمان و علي داشتند.
در بارة ارادتي كه مختومقلي به دوازده امام دارد، ابيات زيادي ميتوان ذكر كرد اما براي بيان عمق ارادت ايشان به ائمه عليهمالسلام همين كافيست كه بدانيم ، مختومقلي همچون همة معتقدين سنيمذهب ، چنان ارادتي به دوازده امام دارد كه در شعري با عنوان «باغيشلا بيزني» در هر بيت به ترتيب ، نام دوازده امام را ذكر كرده و ضمن تكريم آنها ، از خداوند ميخواهد تا به خاطر هر يك از اين بزرگان ، از گناه او در گذرد. مطلع و مأخر اين قطعه شعر چنين است:
مطلع :
رسول داماديدير، اوز آرسلانينگدير
يا امام عليه باغيشلا بيزني
چشم چراغيمدير، نور عينيمدير
يا امام حسنه باغيشلا بيزني داماد رسول و شير خودت است
خدايا! به حق امام علي ما را ببخشاي!
چشم و چراغم و نور ديدگانم است امام حسن؛
خدايا به حق او ما را ببخشاي!
مقطع :
مختومقلي آيدار، من خاك پايام
اماملار يولينده هم جان فدايام
كمينه بنده من، كلبي - گدايام
يا عباس عليه باغيشلا بيزني مختومقلي ميگويد كه خاك پاي آنهايم
و در راه امامان جان فدا هستم
بندهاي كوچك و سگ آستان درگاه و گدايي هستم
خدايا به حق عباسِ علي ما را ببخشاي!
واقعة كربلا در اشعار مختومقلي :
مختومقلي در تمامي اشعار خود 10 بار مستقيماً از كربلا ياد نموده است. اين شاعر گاه مصيبت كشته شدن حسين و يارانش را چنان سنگين و سخت و مظلومانه ميبيند كه زبان شكوه و شكايت به درگاه خداوند متعال ميگشايد :
نه گناه قيلدي علينينگ اوغلي، اي پروردگار
كربلا دشتينده قيلدينگ سن آلارني خوار و زار پروردگارا! فرزند علي چه گناهي كرده بود
كه آنها را در دشت كربلا خوار و زار كردي؟
و گاهي نيز به اين دنياي فاني شخصيتي استعاري مي دهد و به آن مي تازد كه چرا باعث شهادت امام حسين و يارانش در صحراي كربلا شده است:
حسن-حسين، عرشي-كرسي گرهگيم
كربلادا شهيد اتدينگ سن دنيا تو اي دنيا! حسن ـ حسين را كه از عرش و كرسي (از بين همه چيز) فقط او را ميخواهم ، در كربلا شهيد كردي.
و يا در شعري ديگر از ريخته شدن خون افراد زيادي از امت اسلام در كربلا شكوه ميكند:
بيرنيچه امتلار قانين
كربلادا دوكوپ گچدي خون چندين امت را
در كربلا به زمين ريختهاند
شاعر تركمن به سرزمين كربلا ارزش زيادي ميدهد:
مگر يوسف دوشدي چايا
جمالينگ دييپ باقام آيا
عراق زمين كربلايا
باقام يوسف ديه-ديه تو گويي يوسف را در چاه كردهباشند ؛
به هواي ديدن جمالت ، به ماه مي نگرم
و يوسف يوسف گويان
به كربلا در عراق چشم دوختهام
اين شاعر آزاده ، بر اين عقيده است كه كشته شدگان در كربلا را جز شهيد نميتوان چيز ديگري ناميد و ميگويد كه آيا به غير از آنها شهيد ديگري مگر ميتوان تصور نمود:
هر زاغ و زغندان كبوتر اولماز
هر صحراده ياتان ميت بولارمي؟
كربلادان غيري شهيد بولارمي؟
هر ساچين اوسدورن سيد بولارمي؟
هر تلپك گييندن قلندر اولماز هر زاغ و زغني را نمي توان كبوتر ناميد
آيا مي توان هر آنكس را كه در صحرا آرميده ، مرده ناميد؟
آيا غير از آنها كه در كربلا شهيد شدهاند ، ميتوان شهيد ناميد؟
آيا هر آن كس را كه موهايش را بلند كرده ، ميتوان سيد ناميد؟
نمي توان هر كس را كه كلاه پوشيده ، قلندر ناميد.
مختومقلي در شعري ، از ديداري روحاني با حسن و حسين و دشت كربلا سخن گفته است:
كربلا دشتينده جان برگن شهيدلر گيتديلر
هم حسن بيرله حسين، كربلاني گوردوما من آنها را كه در دشت كربلا شهيد شدند
و حسن و حسين را و كربلا را ديدهام
امام حسين (ع) در اشعار مختومقلي
سومين امام تمامي مسلمين و دومين نوة رسول خدا (ص) و يكي از دو سرور جوانان اهل بهشت كه مادرش فاطمة زهرا (س) دختر رسول الله (ص) بود ، حسين (ع) است. نام امام حسين 23 بار در ديوان مختومقلي تكرار شده است و اين نشان دهندة اهميتي است كه اين شاعر بزرگ به ايشان قائل است. مختومقلي حسن و حسين (عليهما سلام) را ماه و پرتو دين و مادرشان فاطمة زهرا (س) را شاه حوريان بهشت ميداند :
حسن حسين، دينينگ انوري، ماهي
قاني فاطمه زهرا، حورلرينگ شاهي
قدرت بيلن دوران نور الهي
شيله معجزاتلار موندان گچيپدير حسن و حسين ، ماه تابان دين هستند
فاطمة زهرا شاه حوريان بهشت است
اينها انوار الهي هستند كه به قدرت خدا بوجود آمدهاند.
آري ؛ اين معجزات از اين دنيا رفتهاند
مختومقلي در يكي از شعرهايش جنگ امام حسين (ع) در كربلا را مبارزة وي در راه اسلام ميداند:
بيزينگ بيله همدم بولان
اسلام اوچين قيليچ اوران
كربلادا شهيد بولان
اول حسن، حسين قاني؟ آن حسن و حسين
كه همدم ما بودند
و به خاطر اسلام شمشير زدهاند
و در كربلا شهيد شدهاند ، كجايند؟
مختومقلي چنان جايگاهي براي شخصيت امام حسين قائل است كه در شعري شفاي دل بيمار و آشوبزدة خود را از حسن ، حسين ، علي و ديگر بزرگان و ائمه ميخواهد:
اون ايكي امام، بيري-بيريندن سرور
يدي ولي، ياران بولوپ، مدد بر
مشهد، قارا بابا، يا شيث پيغامبر
حسن، حسين، شاهمردان، شفا بر! اي دوازده امام ، اي كه يكي از ديگري سرورتر!
اي هفت نفر اولياء ، همه به ياري هم!
اي مشهد (امام رضا) ، اي قرهبابا ، اي حضرت شيث!
اي حسن ، ايحسين و اي شاهمردان ، شفايم ده!
شاعر بزرگ تركمن در شعري ديگر ، ضمن مذمت دنيا و يادآوري ستمي كه شمر و يزيد بر امام حسين كردهاند ، از خداوند بخشايشگر خواسته است تا به حق امام حسين گناهانش را ببخشايد:
يالان دنيا كيمه بردي وفاني
آخرتدا آنلار سورر صفاني
شمر ايله اول يزيد بردي جفاني
يا امام حسينه باغيشلا بيزني اين دنياي دروغين به چه كسي وفا كرده؟
خدايا! به حق امام حسين كه در آخرت ، در بهشت خواهد بود
به حق حسين كه شمر و يزيد بر او جفا كردند
ما را ببخش!
مختومقلي علاوه بر تكريم شخصيت والاي امام حسين (ع) در همان شعر مشهور «باغيشلا بيزني» در بارة شخصيت فاطمه زهرا (دختر پيامبر ، همسر حضرت علي و مادر امام حسين) نيز چنين بيتي سروده است :
فاطمه زهرادير آنينگ انهسي
ذاتينده بير ذره يوقدور گناهسي مادرش فاطمة زهراست
آنكه ذرهاي گناه در ذاتش وجود ندارد
ابياتي كه در زير ذكر مي شود ، بي هيچ توضيحي نشانگر منزلتي است كه شاعر تركمن به امام حسن و امام حسين قائل است. بخش هايي از مرثيهاي با عنوان « حسن بيرله حسين» كه مختومقلي در بارة اين امامان سروده ، چنين است :
ابيات تركمني ترجمه
بير خداييمنينگ قوليدير اول حسن بيرله حسين
مصطفينينگ بلبلي دير اول حسن بيرله حسين
باغ رضوانينگ گليدير اول حسن بيرله حسين
اول علينينگ ايكي اوغليدير اول حسن بيرله حسين
ايكي دنيانينگ گليدير اول حسن بيرله حسين بندگان خداي واحدند ، آن حسن و حسين
بلبل مصطفي هستند ، آن حسن و حسين
گل باغ رضوانند ، آن حسن و حسين
دو پسر علي هستند ، آن حسن و حسين
گل هاي دو جهانند ، آن حسن و حسين
نه گناه قيلدي علينينگ اوغلي، اي پروردگار
كربلا دشتينده قيلدينگ سن آلارني خوار و زار
اول حسن بير حسين بيلسنگ ايديلر شاهسوار
اگنيگه قالقان ساليپ، اليگه آلدي ذوالفقار
ايكي دنيانينگ گليدير اول حسن بيرله حسين اي پروردگار! فرزند علي چه گناهي كرده بود
كه آنها را در دشت كربلا خوار و زار نمودي ؟
آن حسن و حسين شهسواراني بودند
حسين بود كه سپر پوشيد و ذوالفقار به دست گرفت
حسن و حسين گلهاي دو جهان هستند
شمر معلون پليد كسدي حسينينگ باشيني
تانگلا محشرده گورر سيز (اول) فاطمه گوز ياشيني
هم يتيم قيلدي اوغول - قيز هم ينه قارداشيني
هم قارينداش اوروغ هم ينه (هم) يولداشيني
ايكي دنيانينگ گليدير اول حسن بيرله حسين شمر ملعون و پليد ، سر حسين را بريد
در روز محشر اشك فاطمه را خواهيد ديد كه جاري است
چونكه يتيم ماند از پسران و دختران و از داشتن برادر
و محروم شد از داشتن خويشان و نزديكان و هم از همسرش.
گل هاي دو جهانند ، آن حسن و حسين
اول حسين گيردي اوروشغا بير خداني ياد اديپ
هم علي اصغر اشيتيپ، نالا و فرياد اديپ
شمر ملعون كسدي باشين ظلمني بسيار اديپ
اهلي عالم ييغلاشا دير بير خداني ياد اديپ
ايكي دنيانينگ گليدير اول حسن بيرله حسين آن حسين با ياد خداي واحد ، به صحنة نبرد وارد شد
علي اصغر شنيد و ناله و فرياد كرد
شمر ملعون ظلم بسيار نمود و سر از بدنش جدا كرد
تمام عالم ، خداي را ياد كرده و گريستند
گل هاي دو جهانند ، آن حسن و حسين
گر علي بولسا ايدي، آندا برردي داديني
اول پليدلر قيلماغاي اردي اوروشنينگ داديني
شير دك تارتار، اشيتگيل بندانينگ فرياديني
آدينگيز بو دنياده بو سيرلارينگ بنياديني
ايكي دنيانينگ گليدير اول حسن بيرله حسين اگر علي ميبود ، دادش را ميستاند
آن پليدها فرياد جنگ سر ميدادند و داد و فرياد ميكردند
آيا فرياد حسين را مي شنوي كه همچون شيري ميغرد
بنيان اسرار اين دنيا با نام آنها مرتبط است
گل هاي دو جهانند ، آن حسن و حسين
چهرة پليد يزيد در شعر مختومقلي :
تركمنها زشتترين و قبيحترين ناسزايي كه به زبان ميآورند ، عبارت «شمر» و «يزيد» است. اين دو عبارت در بين تركمنها با زشتي ، پلشتي ، دغلكاري و هر آنچه منفي است ، مترادف ميباشد. كسي نيست كه تركمن باشد و با شنيدن اين عبارات به عنوان «ناسزا» چهره در هم نكشد و خشمگين نشود. به راستي اين در بطن فرهنگ و عقيدة تركمنها ريشه دوانده است.
مختومقلي يزيد را فردي مي داند كه دين را انكار نمود و در شعري ، در لزوم وفاي به عهد ، به شكلي شاعرانه ، آنرا كه وفاي به عهد نكند ، بدتر از يزيدي ميداند كه منكر دين شد:
هر كيم تاپيلماسا آيدان سوزوندن
دينه منكر بولان يزيد ياغشي دير هر كس كه وفاي به عهد نكند
يزيد كه منكر دين شد ، از او بهتر است
به عبارتي ميتوان چنين گفت كه شاعر براي نشان دادن درجة قباحت و زشتيِ وفا نكردن به عهد و پيمان ، به نماد زشتترين و كريهترين انسانها كه يزيد باشد اشاره نموده و گفته است آنكه وفاي به عهد نكند از يزيد هم بدتر است.
مختومقلي در شعري ديگر با كنايهاي بسيار شاعرانه ، «يزيد» را در معناي كناييِ فردي بسيار فرصت طلب بكار ميبرد كه اساس كارش بر سودجويي و منفعت طلبي است:
منكرلر جم بولوپ ييقدي كعبهني
يزيد گيتدي آغاچلارين ساتماغا منكرها جمع شدند و كعبه را ويران كردند
و يزيد رفت تا چوبهاي آن را بفروشد
و بالاخره در شعري ديگر ، شاعر تركمن لعنت بر يزيد ميفرستد و در مشاعره با شاعري ديگر چنين مي پرسد :
مختومقلي حقه قول، رسول - امت
مومنه شكر اديپ، يزيده لعنت
پيغامبر سروري رسول محمد
محمد هاچان معراجه گيديپدير مختومقلي بندة حق ، رسول و امت است
شكر بر مؤمن و لعنت بر يزيد.
آيا ميداني سرور پيامبران حضرت محمد
چه زماني عروج نمود؟
¬ـــــــــ
منابع :
1- ديوان كامل مختومقلي فراغي/به كوشش مراد دوردي قاضي؛ تصحيح و ويرايش محمود عطاگزلي. مشهد: گلنشر، 1382 (چاپ دوم)
2- ديوان مختومقلي (چاپ عشق آباد) ؛ سه جلد ؛ سال انتشار 1997