يکشنبه23 اسفند ماه 83/14 خبر به همت دفتر طنز حوزه هنري؛
همايش طنز ادبي «چند كلمه حرف حساب» برگزار ميشود
خبرگزاري فارس: به همت دفتر طنز حوزه هنري و با همكاري موسسه گلآقا و شبكه دوم سيما، همايش طنز ادبي «چند كلمه حرف حساب» نيمه اول سال 84 در حوزه هنري برگزار ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از ستاد خبري حوزه هنري، اين همايش در نخستين سالگرد درگذشت مرحوم كيومرث صابري فومني (گل آقا) به منظور شناسايي ويژگيهاي آثار قلمي آن مرحوم برگزار ميشود.
علاقهمندان جهت شركت در اين همايش ميتوانند مقالات خود را در زمينههاي «ويژگي نثر و شيوههاي نگارشي گل آقا، تاثيرپذيري گل آقا از ادبيات فلكلور و گويش محلي، تاثيرپذيري گل آقا از ديگر طنزپردازان، گل آقا و شخصيت آفريني، گل آقا و درست نويسي، تاثير گل آقا بر طنزنويسان معاصر، ويژگيهاي طنز گل آقايي، گل آقا و استفاده از ادبيات كلاسيك و نظم در طنز گل آقا» به نشاني حوزه هنري تهران، واقع در تقاطع خيابانهاي حافظ و سميه، دفتر طنز حوزه هنري ارسال كنند.
گفتني است، مهلت ارسال آثار، تا دهم ارديبهشت ماه 84 اعلام شده است. علاقهمندان جهت كسب اطلاعات بيشتر ميتواند با شمارههاي 8896938 و 8918300 تماس بگيرند.
انتهاي پيام/
ميترا الياتي خبر داد:
سايت اينترنتي ادبيات داستاني شهر قصه راهاندازي ميشود و جايزهي ادبي ميدهد سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
ميترا الياتي از افتتاح سايت شهر قصه كه ويژه ادبيات داستاني است، خبر داد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين سايت كه گويا بعد از تعطيلات عيد افتتاح خواهد شد، شامل بخشهاي داستان، مقاله، كارگاره داستان، نقد كتاب و... است.
الياتي از برنامههاي ويژه اين سايت را جايزه دادن به بهترين داستان فرستاده شده دانست و تصريح كرد: اين جايزه به بهترين داستان كوتاه چاپ نشدهاي كه در طول سال فرستاده شده و روي سايت قرار گرفته است داده خواهد شد.
همچنين به بهترين سايت ادبي داخلي و وبلاگ ادبي داخلي نيز ازسوي اين مجموعه جايزههايي اهدا خواهد شد.
وي نحوه داوري داستانها را فعلا نامشخص دانست و افزود: سه يا چهار نفر كه كار داوري را در اين زمينه برعهده داشتهاند، به عنوان داور انتخاب ميكنيم تا كار داوري اين داستانها را عهده شوند و سپس احتمالا مراسمي را برگزار خواهيم كرد تا جايزهها اهدا شود.
اين سايت با نشاني اينترنتي www.shahre-gheseh.com راهاندازي خواهد شد.
انتهاي پيام
/اسفند, ماه تولد شاعر زمستان/
قاصد تجربههاي همه تلخ
با دلم ميگويد
كه دروغي تو, دروغ
كه فريبي تو, فريب
تهران- خبرگزاري كار ايران
مهدي اخوان ثالث، از برجستهترين شاعران معاصر ايران در اسفند ماه 1307 در توس، شهر فردوسي به دنيا آمد.
در سال 1326 از هنرستان صنعتي مشهد ديپلم آهنگري گرفت و در سال 1327 به تهران آمد تا به خدمت سربازي برود اما معاف شد و در يكي از دبيرستانهاي شهر ورامين مشغول به كار شد. در همين سال با دختر عمويش «ايران اخوان ثالث» ازدواج كرد.
مهدي اخوان ثالث نخستين دفتر شعرش را با عنوان"ارغنون" در سال 1330 منتشر كرد, اما تا زمان انتشار سومين دفتر شعرش"زمستان" در سال 1336 ، در محافل ادبي آن روزگار شهرت چنداني نداشت, بعد از اين مجموعه بود كه اخوان به عنوان شاعري با گرايشهاي حماسي و سياسي مطرح شد. درو نمايههاي شعر او تلفيقي است از حماسه، ايران، شكست و اساطير كه در پي باز آفريني دنياي كهن است و در اين مسير از اوزان قديمي در قالبي جديد كمك ميگيرد.
نجف دريابندري نويسنده و مترجم درباره اخوان چنين نوشتهاست: اخوان شاعري را با شعر كهن"ارغنون" آغاز كرد و با شعر كهن "ترا اي كهن بودم و بر دوست دارم" پايان داد. فعاليت او به عنوان سراينده شعر نو جمله معترضه مطولي است كه در ميان اين دو هلال قرار ميگيرد. اخوان در واقع فردي بود از سلسله طولاني شعراي خراسان؛ ولي رسالت تاريخي اين فرد آن بود كه بهترين سالهاي عمرش را در خدمت تحول شعر فارسي بگذارد و دفاع از پيشواي شعر نو را در سالهايي كه هنوز آن پيشوا سخت نيازمند دفاع بود، بر عهده گيرد.
نيما به عنوان پيشواي شعر نو، سخت مورد علاقه اخوان بود, در جايي گفته بود نيما همه اين مراتب را ميديد و ميانديشيد خاصه و خاصه ميديد كه دنيا به سوي ديگران روان است. كم كم همه شئون زندگي و از آن جمله فرهنگ و هنر، دارد از دواير محدود و قلمرو محلي و حتي آفاق ملي سرك به دور و بر ميكشد و دنياي گذشته ما را تا آن جا كه ممكن بود ميشناخت.
رضا براهني در ياد نامه مهدي اخوان ثالث در مقالهاي با عنوان"شاعر بزرگ سرزنش جهان" گفتهاست: مهدي اخوان ثالث از نوادر روزگار ما بود, ولي حتي آفرينش نوادر هم مشروط به شرايط تاريخي ـ اجتماعي عصري است كه نوادر در آن ميبالند و بزرگترين خصيصه آن دوران ناموزني بود. اين خصيصه درون نمايه آثار شاعران و نويسندگان مهم عصر ما شد. اخوان در جهاني از تهي سرشار كه در آن انسان ميخواهد از دست دوست به دشمن پناه ببرد به دنبال معنا بود.
براهني معتقد است اخوان در برابر زبان دستپاچه نيست به دليل اين كه با اِشراف و تسلط كامل به آن مينگرد. بي جهت نيست كه هميشه به خواننده اين حس دست ميدهد كه همه اجزاي اين شعر پيش از گفته شدن وجود داشتهاست. اخوان به هر چيز غريبي كه دست ميزند آن را آشنا جلوه ميدهد اما بيگمان ماندگارترين و مورد توجهترين شعر اخوانثالث"زمستان" است. اين شعر در فضايي از ياس و تنهايي آغاز ميشود. در ميانه راه، شاعر به مسيحايي جوانمرد پناه ميآورد و سفره دل ميگشايد و حديث ياس و تنهايي خود را بازگو ميكند و در پايان دوباره به شكست و نااميدي ميرسد و از سرماي زمستان آن سالها مينالد.
اخوان در سالهاي پس از كودتاي مرداد 1332 آثار متعددي در شعر و نقد مينويسد و به يكي از قلل برتر شعر معاصر فارسي بدل ميگردد. آن چه اخوان را از ساير شاعران جدا ميكند توجه او به ايران باستان و استفاده از اوزان عروضي قديم در شعر جديد است او تنها شاعريست كه تا بدين مرتبه در بند وجود موسيقي بيروني در اشعارش است.
وي در سال 1369 به خارج از كشور سفر ميكند و پس از بازديد از چند كشور از جمله انگليس، دانمارك ، نروژ، سوئد در تاريخ 29 تير 1369 به ايران باز ميگردد.
شاعر زمستان در ساعت 10:30 شب يكشنبه 4 شهريور 1369 در بيمارستان مهر تهران فوت ميكند. از مجموعههاي اشعار او ميتوان به آخر شاهنامه، از اين اوستا، پاييز در زندان، دوزخ اما سرد، و در نهايت تراي كهن بوم و بر دوست دارم اشاره كرد.
به يادش شعري از او را با هم مرور ميكنيم:
قاصدك
قاصدك هان چه خبر آوردي؟
از كجا، وز كه خبر آوردي؟
خوش خبر باشي، اما ، اما
گرد بام و درِمن
بي ثمر ميگردي.
انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياري نه ز دَيار و دياري ـ باري
برو آن جا كه بود چشمي و گوشي با كس
برو آن جا كه ترا منتظرند.
قاصدك!
در دل من همه كورند و كرند.
دست بردار ازين در وطن خويش غريب.
قاصد تجربههاي همه تلخ,
با دلم ميگويد
كه دروغي تو, دروغ؛
كه فريبي تو, فريب؛
قاصدك! هان, ولي... آخر... اي واي!
راستي آيا رفتي با باد؟
با توام, آي, كجا رفتي؟ آي...!
راستي آيا جايي خبري هست هنوز؟
مانده خاكستر گرمي جايي؟
در اجاقي ـ طمع شعله نميبندمـ خُردك شَرري هست هنوز؟
قاصدك!
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم ميگريند.
يادش گرامي باد
پايان پيام
با " اکبر ملکي" ، نقاش و شاعر جوان اردبيلي / بايد زبان گوياي مردم ستمديده بود
اردبيل ، خبرگزاري سينا - صابر شهبازي عليزاده
بار ديگر قلم هاي خشکيده در رنگ هاي قرمز و سبز بر روي برف هاي به جا مانده از غبار روزگاران غلطيدند و عشق راستين خداوندي را ترسيم کردند. بار ديگر هنرمندي از خطه سبزانديشان، سبزتر از هميشه انديشيد و به تصوير کشيد.پاي صحبت شاعري جوان و هنرمند نقاش از خطه اردبيل مي نشينيم . " اکبر ملکي " متخلص به " آهار " در اين گفت و گو درباره همخواني شعر و رنگ سخن مي گويد و اينکه چگونه وارد عرصه هنر و انديشه شده است.
س- لطفا خودتان را معرفي کنيد.
ج- اکبر ملکي هستم. تخلصم آهار و در زمينه نقاشي، گرافيک، شعر و موسيقي فعاليت دارم.
س- نقاشي و شعر را چگونه آموختيد؟
ج- به نظر من هنر يک وديعه الهي است که در سرشت و فطرت آدميزاد نهفته است و اگر کسي ذاتا نقاش، شاعر و موسيقيدان و ... آفريده نشود با آموختن به جايي نمي رسد يعني اول بايد جوشش دروني باشد بعد با کوشش بيروني خود را به جاي رساند. من خداوند را شاکرم که درونم جوششي دميده است و بايد بگوييم نقاشي را باسعي و تلاش بطور تجربي و اصول و مباني علمي آنرا از طريق مطالعه فرا گرفته ام و شعر نيز همينطور و در نقاشي از شعرها و سروده هاي خودم کمک مي گيرم .
س- از چه سبکي پيروي مي کنيد.
ج- خود را مقيد به سبک کردن جفا به احساسات دروني است. چرا که قصد به يک سبک بودن هنرمند را از خلاقيت و نوآوري باز مي دارد.من هميشه سعي کرده ام از روحيه شاعرانه خود الهام گرفته و نقاشي کنم . بعضي اين را پاگذاشتن به سبکهاي ديگر مي دانند درحاليکه اينگونه فکر کردن غلط است. من با سبکهاي رايج چندان نمي توانم ارتباط برقرار کنم. منحصر به فرد بودن، خود بودن و مثل خود نقاشي کردن را خيلي دوست دارم. يک نقاش وقتي موفق است که مبتکر و خلاق باشد و کپي و نسخه برداري نکند.
س- چند سال است که شعر مي گوييد و نقاشي مي کنيد؟
ج- البته از کودکي گاهي آنرا جدي مي گرفتم و فعلا مجموعه شعر ترکي با نام آهار در شرف چاپ دارم و همچنين نقاشي را از کودکي شروع کردم . وقتي که 4-5 ساله بودم هميشه مرغ و خروس نقاشي مي کردم متآسفانه يا خوشبختانه بعد از دوران کودکي هرگز مرغ و خروس نکشيدم. تا اينکه به مينياتور روي آوردم . بعدا عاشق نقاشي با دوده سياه شدم و دوده رنگي و هنوز هم مداد سياه براي من زيباترين است. رنگ روغن را از سال 74 شروع کردم و گاهي با آبرنگ نقاشي مي کنم و همچنين با مواد ترکيبي ديگر . يک نقاش براي اينکه حرف دل را بزند بايد از هر موادي استفاده کند اما از سال 76 نقاشي با رنگ روغن را به طور جدي ادامه دادم تا الان، البته شعر و موسيقي هم مانند همان هارموني گسترده خطوط و رنگ ها به همان اندازه که در شعر احساس مي شوند مي توانند بوم نقاشي را آراسته کنند و هيجانهاي دروني را به نمايش بگذارند.
س - تابه حال چند تا نمايشگاه انفرادي و گروهي برگزار کرده ايد و چه مقامهايي را کسب کرده ايد؟
ج - بجز يکي دو مورد در نمايشگاههاي گروهي شرکت نکرده ام و شايد هرگز شرکت نکنم. نزديک به ده نمايشگاه انفرادي در اردبيل، آستارا، زنجان، کرج، تهران و ژاپن برگزار کرده ام.
سالهاست در مسابقات شرکت نمي کنم و به دنبال مقام نيستم.در دوران دانشگاه علاقه شديد به تحقيق و مقاله نويسي داشتم و مقاله اي که راجع به فلسطين نوشته بودم رتبه اول کشوري را کسب کرد اما چون هميشه موضوع مسابقات آزاد نبود دوست ندارم که درمسابقات شرکت کنم و آنهم به علت گريزان بودن من از قيد و بند است.
س - شما که از قيد و بند گريزانيد رابطه سياست و هنر را چگونه مي دانيد؟
ج - من سياست را دوست دارم اما نه آن سياستي که سياستمداران با حقه، دروغ و يا ريا مملکتداري مي کنند بلکه سياستي که ايده و انديشه در آن با با راه و روش انسانيت همراه است. هنر و سياست مطمئنا رابطه اي تنگاتنگ دارند. يک هنرمند وقتي موفق است که با ديد سياسي به جهان بنگرد و يک نقاش زماني موفق است که نقاشي هايش زبان گوياي مردم ستمديده باشد. رنگ نقاشي هايش آميخته با خون مظلومان باشد. «نقاشي کوه، جنگل، دشت، دريا، گاو ، گوسفند، گل و بلبل به درد اين جماعت و اين زمان نمي خورد يعني بايد فرزند زمان بود پس من خوشحالم که خوشبختانه به راه مرغ و خروس کودکي ام نرفته ام.
س - البته خورشيد در نقاشي هاي من همان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) است و مقصود از خون خورشيد همان خون اباعبدالله است و کربلا شاهکار آفرينش و ميراث ارزشمند بشريت است که همواره شيعيان با اتکا بر آن بر کل کائنات فخر مي فروشند و رداي خليفه الهي را بر قامت خويش برازنده مي يابند. کربلا تصوير تمام نماي عشق الهي است که 72انسان غرق در خلسه ناب فنا و مست از باده خوشرنگ بقا،سر به آستان بارگاه ابديت مي سايند و نه حلاجوار بردار، که حسين وار سردار عشق مي شوند و زنده نگهداشتن کربلا و تأمل در ابعاد واقعه عاشورا، نه احياي يک نام، بلکه احياي مطمئن ترين راه و مرام در سير و سلوک الي الله و وصول به تکامل راستين و فتح قله هاي دريغ سعادت اصيل و جاودانه است، احيا و زنده نگاه داشتن صحنه هاي پرشکوه کربلا به عنوان سند سراسر افتخار شيعه، اسلام و انسانيت است. تبليغ و ترويج ارزشمند عاشورا با استفاده از ابراز کارآمد و موثر هنر تأثيرگذار نقاشي ، تلفيق هنر و تعهد در خدمت بر تبليغ ارزشهاي معنوي است و من با الهام از برکت عاشوراي سال 80 که زمزمه در هل من ناصرا ينصرني در دلم شور و غوغا به پا کرده بود و قصد برپايي نمايشگاهي از صحنه هاي کربلا يعني اجراي 72 تابلوي نقاشي به ياد 72 شهيد گرفتن و بعد از دوسال تحقيق و مطالعه در اين مورد از تيرماه سال 83 شروع به اجراي تابلوها کردم و تابحال 40 تابلو اجرا شده است که 32 تاي ديگر را براي سال آينده اجرا خواهيم کرد تا به 72 برسد، از آنجاييکه ابعاد تابلوي بزرگ است و موضوع يک موضوع خاص است برايم خيلي مشکل بود که امسال تمام شود بدين خاطر تصميم گرفتم تا سال آينده تمام کنم.
س: چرا نقاشي را انتخاب کرديد؟ مثلا شعر و يا غيره انتخاب نکرديد؟
ج- واقعه عاشورا در طول تاريخ تشيع همواره از ابعاد گوناگون مورد توجه هنرمندان توانمند و صاحب نام قرار گرفته و جايگاه ويژه اي در ذهن و ضمير هنرمندان ايران زمين داشته است که اين مهم در آثار هنري متعدد بجا مانده است، در اين ميان برخي از انواع آثار هنري از جمله شعر بيش از ساير انواع هنر تاثير پذير بوده است اما در زمينه هنر نقاشي با وجود برخي از آثار برجسته و مهمي همچون آثار استاد فرشچيان و برخي ديگر از اساتيد برجسته متأسفانه آنچنان که بايد آثار متعدد و چشمگيري را در اين حوزه در شان و عظمت اين واقعه به چشم نمي خورد که اين امر لزوم توجه و حمايت بيش از پيش متوليان فرهنگي کشور عزم و حرکت نقاشان متعدد،جهت پر کردن خلاء هاي موجود در اين زمينه را آشکار مي کند.
س- کمي در مورد مسايل فني و تکنيکي طرح توضيح دهيد؟
ج- طرحها به صورت رنگ روغن و تلفيقي از سنت و مدرن است و در طول 2 سال مطالعه و زمينه تاريخ و فرهنگ عاشورا انجام گرفته و همچنين نوع طرح، ترکيب بندي و نوع مواد، بصورتي که گوياي تمام ابعاد اين حماسه پرشور باشد صورت پذيرفته است.
س- آيا اين صحيح است که در عالم تشيع چنين نمايشگاهي با چنين گستردگي بي سابقه است ؟
ج- اين نظر لطف دوستداران حضرت اباعبدالله است و الا من کسي نيستم که چنين سفره اي پهن کنم البته هر چه از عاشورا بگويم و بنويسم و بکشم کم است اما شايد اين درست باشد که يک نفر براي اولين بار 72 تابلو نقاشي از عاشورايي به ياد 72 شهيد ترسيم کند.
س- چه ارگانهايي تا به حال از شما حمايت کرده و يا خواهند کرد.
ج- معاونت محترم فرهنگي دانشگاه هاي کشور اولين ارگاني بود که به ياري ما شتافت و دو سه بار با هماهنگي امام جمعه محترم شهر اردبيل جلساتي با حضور مدير کل ارشاد و فرماندار اردبيل برگزار شده نتايج مطلوبي هم داشته و همچنين با مديرکل سازمان تبليغات اسلامي، حوزه هنري و معاونت فرهنگي شهرداري هم رايزنهايي انجام گرفته، اما هنوز براي گفتن بعضي حقايق خيلي زود است و بايد در اينده و نزديک شدن به زمان برپايي نمايشگاه ببينيم که به وعده ها چقدر عمل خواهد شد.
س - کدام شاعر و نقاش ايراني را دوست داريد.
ج - سهراب سپهري به عنوان شاعري نقاش برايم عزيز است.
س - محبوبترين شخصيت سياسي از نظر شما کيست.
ج- دکتر علي شريعتي محبوب همه است.
س- چه رنگي را دوست داريد قرمز يا آبي؟
ج- هر دوتا خوبند ولي سبز آرامبخش است.
س- يعني نه استقلالي هستيد نه پرسپوليسي؟
ج- شرافت هر ملتي به مليت اوست.
س- آيا مجرد هستيد يا متاهل؟
ج- از نظر همه مجرد اما با هنر صميمي هستم.
س- کدام حرف را دوست داريد؟
ج - نمي دانم شايد سين را چند تا نام ببريد؟ سلام ، سبز، سيب، ساحل، سکوت، سه تار البته سوز و سرما خيلي بد است.
س- کدام خواننده را بيشتر دوست داريد؟
ج- استاد شجريان و گاهي حسام الدين سراج که زماني استادم بود.
س- کدام خوردني ها را بيشتر دوست داريد؟
ج- بستني ، ميوه، ماست، ماهي
س- نمايشگاه تان را به چه کسي تقديم مي کنيد؟
ج- در کارت دعوت خواهم نوشت .
س- عشق را چگونه توصيف مي کنيد؟
ج زهر شيرين يا شيرين ترين زهر
س- نقاشي را دريک جمله تعريف کنيد؟
ج- هر قاب سپيد که آه رنگين را احاطه کند، نقاشي است.
س- بهترين آرزوي شما چيست؟
ج - در حال حاضر اينکه سوال هايتان تمام شود!
س - از وقتي که در اختيار سينا قرار داديد سپاسگزارم .
همايش طنز ادبي چند كلمه حرف حساب برگزار ميشود
تهران- خبرگزاري كار ايران
به همت دفتر طنز حوزه هنري و با همكاري موسسه گل آقا و شبكه دوم سيما همايش طنز ادبي چند كلمه حرف حساب نيمه اول سال 84 در حوزه هنري برگزار مي شود.
به گزارش ايلنا به نقل از ستاد خبري حوزه هنري، اين همايش در نخستين سالگرد درگذشت مرحوم كيومرث صابري فومني به منظور شناسايي ويژگي هاي آثار قلمي آن مرحوم برگزار ميشود.
علاقه مندان جهت شركت در اين همايش ميتوانند مقالات خود را در زمينه هاي ويژگي نثر و شيوه هاي نگرشي گل آقا، نظيره سازي، تاثيرپذيري گل آقا از ادبيات طكلور و گويش محلي، تاثيرپذيري گل آقا از ديگر طنزپردازان، گل آقا و شخصيت آفريني، گل آقا و درست نويسي، تاثر گل آقا بر طنزنويسان معاصر، ويژگي هاي طنز گل آقايي، گل آقا و استفاده از ادبيات كلاسيك و نظم در طنز گل آقا به نشاني حوزه هنري تهران، واقع در تقاطع خيابان هاي حافظ و سميه، دفتر طنز حوزه هنري ارسال كنند.
گفتني است،مهلت ارسال آثار، تا دهم ارديبهشت ماه 84 اعلام شده است
پايان پيام
شخصيتپردازي در داستان در حوزه هنري گيلان بررسي ميشود
تهران- خبرگزاري كار ايران
انجمن قصه حوزه هنري گيلان در آخرين برنامه سال خود ميزبان دكتر بهزاد بركت است در اين برنامه دكتر بركت پيرامون شخيتپردازي در داستان كوتاه با سخنراني ميپردازد و تعدادي از نويسندگان نيز در اين برنامه به داستان خواني ميپردازند.
اين برنامه روز يكشنبه 23 اسفند ساعت 30/4 در محل حوزه هنري گيلان واقع در خيابان رسالت جنب بوستان كشاورز برگزار خواهد شد.
پايان پيام
شب عروسي من نقد شد /
رضا نجفي: شخصيت مردان درذهنيت راوي شر مطلق فرض شده است
عليرضا محمودي: نويسنده اصرار دارد كه مسايل برزگ را ببينند
محمود گودرزي: داستان بسيار پيام محور است
تهران- خبرگزاري كار ايران
در آخرين جلسه از سلسله نشستهاي كانون ادبيات ايران در سال 83 كه به بررسي ادبيات معاصر ميپردازد, رمان"شب عروسي من" نوشته شهره وكيلي مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا شهره وكيلي نويسنده رمان"شب عروسي من" در باره كتابش گفت: من اين رمان را در مورد زنان مطلقه جوان نوشتم. اين دسته از زنها متاسفانه پس از طلاق دچار مشكلات دو چنداني ميشوند و هدف من اين بودهاست كه در اين رمان به معضلات زندگي آنها بپردازم.
پس از اين كه شهره وكيلي قسمتي كوتاه از رمان خود را خوانده خواستار شد كه منتقدان علاوه بر تذكر معايب به گفتن محاسن رمان نيز توجه داشته باشند.
رضا نجفي منتقد در باره"شب عروسي من" گفت: به نظر ميرسد كه داستان خيلي مفصل است كه نويسنده توانسته در 400 صفحه با ايجاد كشمكش و تعليق مخاطب را نگه دارد, اما به نظرم ميشد اين محتوا را در نصف اين حجم هم نوشت.
اين منتقد با اشاره به اين كه اين رمان با توجه به عناصرش يك داستان رئال است و انتقادهاي اجتماعي در آن بسيار به چشم ميخورد, افزود: در كنار اين گرايش رئاليستي يك نگاه نويسنده هم به عناصر رمانتيك است. به واقع روبناي اثر رئال و عمق آن رمانتيك است.
وي تصريح كرد: يكي از نقاط مثبت رمان اين است كه اين اثر يك رمان زنانه كامل است كه از لحاظ قهرمانها مشكلات و جزييات به آنها ميپردازد.
نجفي در ادامه گفت: اما آنچه از همه بيشتار به رمان لطمهزده است مطلقانگاريهاي نويسندهاست. از جمله درباره شخصيت مردان كه در داخل داستان و حتي در ذهنيت راوي شر مطلق هستند. در اغراقهايي هم كه در داستان وجود دارد به واقعگرايي اثر آسيب ميرساند يكي از اين موارد اغراق دشواريهايي است كه زن متحمل ميشود. نويسنده براي دفاع از زنان به قدري مشكلات آنان را بزرگنمايي ميكند كه از هدف خودفاصله ميگيرد و كارش نتيجه عكس ميدهد.
در ادامه اين نشست عليرضا محمودي ـ منتقد ـ گفت: وقتي شروع كردم به خواندن رمان فكر كردم كه نميتوانم ادامه دهم ولي در صفحات آغازين كتاب اتفاقي افتاد كه مرا به خواندن آن ترغيب كرد.
وي با اشاره به آرا مورگان فاستر و با توجه به اين كه رمان در دو ساحت«داستان چه خواهد شد؟» و«چرا اين اتفاق خواهد افتاد؟», تصريح كرد: كشش اصلي داستان ماجراي عشق پنهان مرجان ومهدي است كه زنجيرهاي از ترديدها را همراه خود ميآورد. ساختار داستان زنجيرهاي از ترديدهاست كه به يك قطعيت مركزي ميرسد, مجازهاي اين داستان برترديدهايي تكيه دارند كه به استعارههايي مطلق ميرسد.
محمودي در پايان صحبتهايش افزود: نويسنده اصرار دارد كه مسايل برزگ را ببينند و در اين مسير از جزييات چشم پوشي ميكند؛ كنش شخصيتها به جا نيست, چرا بايد درخانوادهاي نسبتا ثروتمند و فرهنگي اتفاقات در اين حد سنتي باشد.
محمود گودرزي نويسنده و منتقد ادبيات داستاني نيز در آخرين بخش از اين جلسه با اشاره به نقد فرماليستي گفت: در نقد فرماليستي بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه چه كسي حرف ميزند و براي چه كسي حرف ميزند, با توجه به شخصيت قهرمان داستان كه يك تحصيل كرده و آدمي فهيم است, استفاده از دايره واژگاني با سطح پايين يك نقض است.
وي در ادامه گفت: معمولا متون در خود حفرههايي دارند كه فضا را براي شركت مخاطب در اثر باز ميگذارد اما اين رمان به قدري پُر است كه جاي فكر كردن براي خواننده نميگذارد. داستان بسيار پيام محور است و قاعدتا جمله بايد صريح باشد كه كاملا اين طور است. و سعي دارد با كمك توصيفات رمانتيك مخاطب احساساتي را جلب كند.
وي در پايان افزود : ويژگي بر جسته رمان تعليق و كشش آن است كه خواننده را با خود ميكشد.
پايان پيام
شش داستان كوتاه از لوشون
«روايت شب» به مناسبت ايام نوروز داستان كوتاه پخش ميكند سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون
«روايت شب» كاري از گروه ادبيات شبكه فرهنگ، به مناسبت ايام نوروز هر شب داستانهاي كوتاهي از رماننويسان مشهور را روايت ميكند.
به گزارش خبرنگار راديو - تلويزيون ايسنا، بعد از رمان روانكاو، 6 داستان كوتاه از لوشون پدر ادبيات معاصر چين در روايت شب ارائه ميشود.
پروانه به ماه، چيدن علف، مخالفت با خشونت، شمشيرباز، مردم گريز، صابون عناوين داستانهاي كوتاه لوشون است.
شايان ذكر است روايت شب هر شب ساعت 22 به مدت 30 دقيقه از شبكه فرهنگ پخش ميشود.
روايت شب به سردبيري محسن حكيم معاني و تهيهكنندگي حميدرضا مقدسي پخش ميشود.
فاطمه ركني و بهروز رضوي گويندگان اين برنامه هستند.
انتهاي پيام
داستان بختك و ساخت شكني” سرويس: نگاهي به وبلاگها
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
زبانشناسان ساختگرا ـ يعني سوسور و پيروان مكتب او ـ اعتقادشان در باب واژگان ...
به گزارش سرويس “نگاهي به وبلاگها”ي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) http://mdeconstruction.blogspot.com آدرس وبلاگ“سخن” است،“ محمد” بلاگر آن تحتعنوان“داستان بختك و ساخت شكني” مينويسد:
داستان “بختك” هوشنگ گلشيري به نظر من نمونهي كامل و بارزي است از مفهوم تفاوط و رد در معناي ساخت شكنانه يا دريدايي آن. ابتدا براي ورود به خود داستان و تحليل و بررسي آن مختصري از نظر ساخت شكنان را دربارهي اين مفهوم ها مي آورم و بعد به بختك ميپردازم. البته واضح است كه اغلب با اين مفهومها آشنا هستند. به همين دليل چه بسا نيازي نباشد اين پاره از مقاله را بخوانند و بتوانند يكباره به سراغ اصل بررسي “بختك” بروند. اما نبايد فراموش كرد كه به هر رو مسلما برداشت من از همين مفهوم ها، در كاري كه در ادامه انجام دادهام نقش بنيادي دارد...
زبانشناسان ساختگرا ـ يعني سوسور و پيروان مكتب او ـ اعتقادشان در باب واژگان و معاني يا نشانه ها و مفاهيم چنين است كه: هيچ رابطهاي ميان اين دو وجود ندارد مگر قرارداد. يعني هيچ رابطه دروني ويژهاي ميان صورت يك واژه يا نشانه و معناي آن وجود ندارد. همهي نشانهها، و مفاهيمي كه اين نشانهها به آنها ارجاع داده مي شوند، قراردادي و اختياري ميباشند. براي مثال هيچ رابطهي خاصي ميان صورت نوشتاري « عطر» با مفهوم عطر وجود ندارد. در "عطر" چيزي نيست كه ما را به معناي عطر به عنوان مادهاي خوشبو رهنمون شود. اين تنها حاصل قرارداد است كه ما به عطر ميگوييم عطر. و چه بسا ممكن بود به عطر بگوييم فرش يا ظرف يا زمين يا ... .
براي اثبات اين مدعا، ميشود به واژگان مختلفي كه براي يك مفهوم در زبانهاي گوناگون به كار ميرود، دقت كرد.
ساختگرايان معتقدند كه معاني واژگان يا نشانهها از تمايزشان با يكديگر حاصل ميشود. يعني مثلا ميز، ميز است براي اينكه در،كتاب،عينك،شانه،گلاب يا غيره نيست. يعني هويت معنايي واژگان يا نشانهها ، تنها به تمايزشان با ديگر واژه ها / نشانه ها ـ كه هر يك خود نتيجهي قراردادي بيش نيستند ـ وابسته است . پس ميشود گفت : دال ( / نشانه / واژه / … ) و مدلول ( / مفهوم / معنا / … ) همچون دو روي يك سكه اند كه از ارجاع اولي به دومي ما به معنايي خاص رهنمون ميشويم ...
انتهاي پيام
دنا جوناپلي:
نويسندگان ايراني در خلق آثار فانتزي تلاش ميكنند
داستانها در اروپا و آمريكا بيشتر براساس واقعيتها خلق ميشود سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
”دونا جوناپلي” نويسندهي آمريكايي و استاد زبانشناسي دانشگاه فيلادلفياست كه كتاب «شاهزاده شير و راز گل سرخ» را بر اساس داستان «ديو و دلبر» تاليف كرده است. دونا در مورد اين اثرش در گفتوگو با خبرنگار ايسنا گفت: ابتدا فكر ميكردم داستان «ديو و دلبر» ماهيتا فرانسوي باشد. اما وقتي نسخههاي متعدد اين داستان را مطالعه كردم، متوجه شدم كه اين داستان اساسا ايراني است. آنجا كه ميگويد: «من شاهزاده اوراسپي ايراني هستم».
اين نويسنده آمريكايي كه بر لزوم مطالعات تاريخي در نگارش داستانهايي كه فانتزي را در واقعيت دخيل ميكنند، تاكيد دارد، گفت: من براي نگارش داستان «شاهزاده شير و راز گل سرخ» تلاش كردم اطلاعات زيادي دربارهي فرهنگ ايران، بهويژه در قرن 15 كه داستان در آن دوره خلق شده است، بهدست آورم. اما متاسفانه كتابهاي ايراني در آمريكا كماند، بنابراين بيشتر اطلاعات من از آثار نويسندگاني همچون فردوسي و سعدي و امثال آن متمركز شد. البته با توجه به اينكه بخشي از شخصيت اين داستان به شير اختصاص دارد، بهناچار در مورد زندگي طبيعي اين حيوان نيز اطلاعات زيادي كسب كردم.
استاد دانشگاه فيلادلفيا فانتزي را نقطه توجه امروز نويسندگان كودك و نوجوان ايراني ميداند و ميگويد: فانتزي انواع مختلفي دارد؛ در بعضي از فانتزيها نويسندگان دنياي كاملا متفاوتي را با بهرهگيري از شخصيتهاي حيواني خلق ميكنند. نوع ديگر فانتزي اين است كه براساس فلكورها و اسطورهها و جادو خلق ميشوند و نوع ديگر آن رئاليست جادويي است كه در آن يك نفر در دنياي كاملا واقعي ميتواند كارهاي منحصر به فرد را انجام دهد و مثلا ناپديد شود.
وي با بيان اينكه در ادبيات فانتزي آمريكا هر نوع فانتزي وجود دارد، در مورد ارتباط فانتزي با واقعيت در ادبيات كودك گفت: گاه درك مرز واقعيت و تخيل كار مشكلي است؛ بعضيها معتقدند براي بچهها اين تشخيص در بسياري مواقع بسيار سخت است؛ اما فكر ميكم همهي ما در اين زمينه مشكل داريم. براي مثال، اگر از يك خانوادهي مسن كه همهي اعضاي آن بالاي 40 سال دارند خواسته شود دربارهي گذشتهي خود و كودكيشان بگويند، هر يك خاطره متفاوتي را خلق ميكنند. به عبارتي با اينكه همهشان يك خانوادهاند، بايد خاطرات مشتركي داشته باشند، ولي نقل قولها متفاوت خواهد بود، درواقع ما تخيلات را ميبافيم و اين بافتها از فردي به فرد ديگر متفاوت است.
او معتقد است: در اروپا و آمريكا بيشتر براساس واقعيتها داستانها خلق ميشود. البته در ادبيات كودك ايتاليايي وزنهي فانتزي خيلي بيش از آمريكاست. البته من داستان «شاهزاده و راز گل سرخ» را براساس فانتزي نوشتهام كه شخصيت قهرمان آن در ايران قرن 15 زندگي ميكند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه با توجه به تعدد فرهنگها در آمريكا استفاده از فانتزي آن هم فانتزي كه براساس فلكورها باشد را چگونه ميدانيد، ميگويد: من يك نويسندهام و ميتوانم درباره آنچه مينويسم حرف بزنم، نه دربارهي كل ادبيات. با اين وجود، در آمريكا فلكور واحدي وجود ندارد. ما سرخپوستاني را داريم كه درباره فلكورشان چيز زيادي نميدانيم؛ اما يك تاريخ آلماني طولاني داريم. علاوه بر اين ما داستانهاي انگليسي زيادي را در آمريكا در اختيار داريم. فلكورهايي هم هستند كه مرتب نقل قول و تكرار ميشوند.
اين نويسنده آمريكايي آينده فانتزي را در ايران درخشان ميداند و معتقد است: استقبال و تلاش در جهت خلق فانتزيهاي موفق در ايران نويدبخش آينده خوب براي اين كشور است.
انتهاي پيام
وضعيت انتشار کتاب کودک و نوجوان/
شهرام اقبال زاده: خوب ترجمه ميكنيم
تهران- خبرگزاري كار ايران
در سال اخير ـ به عنوان داور در جشنواره دو سالانه كتاب كودك و نوجوان كانون پرورش فكري ـ با انبوهي از كتابهاي جديد در عرصه ترجمه روبرو شدم كه اين آثار ترجمهاي از كيفيت و كميت خوبي بر خوردار بودند.
شهرام اقبال زاده در گفتوگو با خبرنگار كتاب ايلنا گفت : با اينكه كيفيت ترجمهها در عرصه داستان و رمان كودك و نوجوان بالا رفته ولي ما هنوز براي رسيدن به ايدهآل هايي جهاني بايد را ه طولاني را بپيماييم.
اين داور جايزه گفت: در عرصه رمان نيز نويسندگان ما دست به تجربههايي زدهاند كه قابل تقدير است و در اين عرصه نيز نسبت به سالهاي اخير تحولات شگرفي صورت گرفته, اما در عرصه شعر جز مواردي محدود مثل شعر بلند"سبز" سروده رسول حسينلي كه با نگاهي مدرن به طبيعت پرداخته و تصاوير بديعي خلق كردهاست من با نمونه قابل بحث در اين عرصه روبرو نشدم.
اقبالزاده با اشاره به جشنوارهها و نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان كرمان گفت: هر حركت فرهنگي ميتواند تاثيرگذار و تاثيرپذير باشد و اين بستگي به هدفمندي برنامهريزي مسوولين برگزار كننده دارد كه چه اهدافي را از برگزاري اين مراسمها دنبال ميكنند, اگر اين برنامهها مقطعي و كوتاه مدت باشد نبايد انتظار تاثيرگذاري در دراز مدت داشته باشيم.
وي در پايان گفت: براي برگزاري اين جشنوارهها و مراسمهايي از اين دست مسوولين بايد از"خود جمعي" سود بجويند و تمام نويسندگان و فعالان مدنظر را به مشاركت دعوت كنند, در غير اين صورت اين مراسمها بيشتر جنبه نمادين و صرف هزينه و وقت خواهد بود.
پايان پيام
مروري بر مترجمان معاصر ايران
”انديشه در گذار ترجمه“ از عرفان قانعي فرد منتشر ميشود سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
دو كتاب جديد از عرفان قانعي فرد ـ مترجم ـ كه در حال حاضر در سيدني استراليا به تحصيل و تحقيق زبانشناسي مشغول است، منتشر ميشود.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، حاصل تحقيق چهارساله قانعي فرد درباره الفباي فرهنگنويسي به زبان انگليسي با مقدمهاي از پرفسور جان تنت، استاد دانشگاه مكواري، بهزودي منتشر خواهد شد. همچنين انتشارات رسا در تهران كتاب ”انديشه در گذار ترجمه” وي را روانه بازار نشر خواهد كرد.
وي در فصل نخست اين كتاب به شيوهاي انتقادي و تحليلي، به بررسي نقش مترجمان ادبي ايران در سده اخير ميپردازد و مترجمان ايراني را در چهار نسل تقسيمبندي كرده است كه در نسل دوم، به چهرههايي همچون: احمد آرام، محمد قاضي، ابراهيم يونسي، كريم امامي، ابوالحسن نجفي، عبدالله توكل، رضا سيدحسيني، مصطفي رحيمي، سروش حبيبي، عزتالله فولادوند و احمد ميرعلايي، در نسل سوم: صالح حسيني، قاسم صنعوي، بهمن فرزانه، عبدالله كوثري، كاظم فيروزمند و مديا كاشيگر، و در نسل چهارم: علي عبداللهي، پيام يزدانجو و الميرا مرداي اشاره كرده و در ميان مترجمان زن نيز به بررسي آثار افرادي چون گلي امامي، روشنك داريوش، ليلي گلستان، فرزانه طاهري و مهستي بحريني پرداخته است.
وي در گفتوگويي با بيان اينكه در اين بخش، گفتوگوهايي منتشرنشده و پارهاي خاطرات شنيدني از اين مترجمان ذكر شده است، اظهار كرد: تنظيم ساختار اين كتاب را مديون صالح حسيني و علي خزاعيفر هستم كه مرا از انتشار عجولانه اين اثر در سال 1376 منصرف كردند.
همچنين در بخش دوم اثر يادشده، يادداشتها و نقدهاي قانعي فرد درباره چهرههاي ادبي ايراني و خارجي گنجانده شده است كه از جمله آنان، به آرتور ميلر، كلارا خانس، يوسا، پيتر نومان، كاظم كردواني، روناك ياسين، سيدعلي صالحي، سيمين بهبهاني، محمدرضا باطني، بهاءالدين خرمشاهي، كامران فاني، جليل دوستخواه و... ميتوان اشاره كرد.
انتهاي پيام
مهري پريرخ پژوهشگر ادبيات كودك:
معيار مشخصي براي شناخت ادبيات مناسب كودكان وجود ندارد
خبرگزاري فارس: يك مدرس و پژوهشگر ادبيات كودك گفت: هنوز معيار ثبت شدهاي براي شناخت ادبيات مناسب با روحيه كودكان مشخص نشده و به همين خاطر كودكان نيز ادبيات مشخص خود را نميشناسند.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از ستاد اطلاع رساني جشنواره كتاب كودك و نوجوان، «مهري پريرخ» در همايش بررسي ادبيات كودك افزود: ادبيات كودكان به سه بخش سازنده، مخرب و خنثي تقسيم مي شود كه هم اكنون در سه زمينه كتابهاي مختلفي به چاپ رسيده است.
وي ادامه داد: بر اين اساس كتاب هاي مخرب بايد سانسور شود و كتابهاي خنثي نيز ممكن است كودكان و نوجوانان را از ادامه مطالعه باز دارد.
پريرخ كه با موضوع بررسي داستانهاي كودكان با رويكرد كتاب درماني سخن مي گفت، اظهار داشت: براي شناخت ادبيات سازنده بايد معيارهايي تدوين شود ولي متاسفانه تنها شوراي كتاب كودك در دهه 60 برخي از اين معيارها را معين كرده اما در مجموع معيارهاي ثبت شده وجود ندارد.
اين پژوهشگر افزود: نويسندگان كتاب كودك بايد با علوم اجتماعي، رواشنانسي تربيتي آشنا باشد تا بتواند با استفاده از آنان باورهاي غلط را در ذهن كودكان از بين برده و به اصلاح ساختار دروني آنان بپردازند.
وي يادآور شد: زماني كه كودك كتاب ميخواند، ابتدا به همانند سازي، قهرمان داستان پرداخته و سپس بر برونسازي و اصلاح باورهاي غلط ميپردازد.
اين پژوهشگر پرخاشگري، ترس، اندوه و ضعف اعتماد به نفس را از جمله مشكلات كودكان دانست كه به دليل باور اشتباه آنان به وجود ميآيد.
پريرخ افزود: آشتي انسان با طبيعت، تسلط بر خود، ارايه پيامد رفتارهاي پرخاشگرانه از جمله موضوعاتي است كه نويسنده مي تواند با استفاده از آن مساله پرخاشگري كودكان را حل كند.
وي ادامه داد: ضعف اعتماد به نفس، در نتيجه نبود اختيار عمل كودكان در دنياي معاصر حاصل ميشود و به همين خاطر كتابهايي كه به ارايه الگوي اعتماد به نفس، حس ارزشمندي و باورپذيري از سوي خود را به كودكان ميآموزند در حل اين مشكل موثر هستند.
وي به پژوهش انجام شده روي كتابهاي دهه 70 در ايران اشاره كرد و افزود: از ميان بيش از 400 كتاب بررسي شده در اين دهه حدود 157 كتاب داراي معيارهايي براي كتاب مناسب كودكان براي حل مشكلات روحي آنان بودهاند.