يکشنبه 23 مرداد 84/15 خبر
سكهها از شعرها درآمدند
يكي از سكهشناسان ايران براي نخستين بار اسامي سكهها را از اشعار قديم فارسي استخراج كرد.
تهران_ ميراث خبر
گروه فرهنگ، آرزو رسولي: شاعران كهن ايران در اشعار خود از سكه هاي رايج دورانشان بارها نام بردهاند. بسياري از اين سكهها ناشناختهاند و تاكنون پژوهشي بر آنها صورت نگرفته است.
عبدالله عقيلي، سكهشناس، براي نخستين بار به گردآوري نام سكهها در متون و اشعار قديم فارسي پرداختهاست كه ميتواند راهگشاي مطالعات تاريخي باشد. اين نامها در چه متني بكار رفتهاند و دلالت بر چه سكهاي و چه مفهومي دارند، مجموعه پژوهش وي را تشكيل ميدهد كه ميراث مكتوب آن را منتشر خواهد كرد.
به عقيده اين محقق سكهشناس، نام سكهها هم در معناي اصلي خود و هم در معاني كنايي در اشعار بكار رفته است، مثلا" در گلستان سعدي به آقچه برميخوريم كه هم در معني پولي است كه پدر به پسر مي دهد و هم در معناي شكوفههاي درخت است.
وي در اين پژوهش به نام سكههاي جالبي نيز برخورده است كه تاكنون ناشناخته يا كم شناخته بودهاند، مانند سكه شش سر در اشعار خاقاني كه پيش از اين توجيه درستي از آن وجود نداشت اما عبدالله عقيلي تصويري از اين سكه يافته است كه نشان ميدهد وجه تسميه آن به دليل وجود شش تصوير سر روي آن بوده است. يك روي سكه، مسيح با دو تن از حواريان و روي ديگر، يكي از پادشاهان قفقاز با دو پسرش نقش شده بودند.همچنين سكههاي ديگري چون جعفري و ركني هم وجود داشتهاند كه هر كدام معنا و شرحي دارند.
بهگفته عبدالله عقيلي، اسامي سكهها در طول زمان بسيار تغيير كرده است ولي تاكنون اين موضوع مورد بررسي قرار نگرفته است. مثلا" زماني مردم به سكههاي روسي و انگليسي كه تصوير تزار روسيه و جرج پنجم، پادشاه انگلستان روي آنها بود، كله برهنه ميگفتند. سكههاي پنجهزاري بزرگ زمان ناصرالدينشاه را در مازندران خرنال، بهمعني نعلخري، ميگفتند.
عبدالله عقيلي كه پژوهشهايي در زمينه اسامي و نوشتههاي روي سكهها صورت داده، بهدليل كسالت، توانايي تدوين و انتشار مطالعات خود را ندارد اما اين موضوع ميتواند در يكي از رسالههاي دانشجويي مورد بررسي قرار بگيرد.
از كارهاي اين محقق پژوهش بر سكههاي ضرب كازرون است كه بهزودي در مجموعه كازرونيه منتشر خواهد شد. تعداد اين سكهها بسيار اندك و حدود 80 سكه است. خود وي تنها يك مورد آن را در حراج Sotheby's لندن كه به فروش اشياي قديمي اختصاص دارد، ديده است. ساير سكههاي كازرون را از كاتالوگهاي سكهشناسي و حدود 20 مورد را هم يكي از دوستان وي در تركيه يافته است.
از ديگر پژوهشهاي مهم وي كتاب دارالضربهاي اسلامي ايران است كه آن را بنياد موقوفه دكتر محمود افشار منتشر كرده است.
حميد سبزواري:
موجي از شاعران ما خنثا و از دردهاي مردم بياطلاع هستند
بهتازگي از من شعري دربارهي همين مسائل خواستند و بلافاصله آنرا ساختم سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
حميد سبزواري گفت: موجي از شاعران ما خنثا و از دردهاي مردم بياطلاع هستند.
اين شاعر در گفتوگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) دربارهي توجه شاعران به مسائلي مثل شهيد، مبارز و قشر فرودست جامعه عنوان كرد: سعدي ميگويد ”تو كز محنت ديگران بيغمي / نشايد كه نامت نهند آدمي”؛ شاعران ما هم بايد مردم را دوست داشته باشند و معتقد باشند كه دوست داشتن مردم، هم خدا و هم وجدان را از انسان راضي ميكند.
او با اشاره به اينكه وظيفهي انسانهاست كه به فكر ديگر انسانها باشند، افزود: گاهي ممكن است جامعهاي در رفاه باشد كه در اين صورت هم بايد با رفاه طلبي صرف مبارزه كرد و حتا بايد درد ديگر جوامع را داشت؛ چنانكه و قتي در هيروشيما بمب اتم انداختند، ما عزادار شديم.
سبزواري گفت: انسان شاعر و هنرمند در وجدان خودش بايد تعهداتي نسبت به جامعه داشته باشد و در كارش به مسائل آن بيتوجه نباشد. قلم شاعر، بايد متوجه خير جامعهاش باشد كه در غير اين صورت، شاعري نخواهد بود كه در طول زمان، اسمش به نيكي بماند.
او سپس درباره اعتقادش به كمتوجهي به اين مسائل و دلايل آن گفت: دستها و قلمهاي نابهكاري در كار است و شاعراني در وطن خودشان به نحوي با ملت و وجدان خود در پيكارند. اينها در گمراهي به سر ميبرند و خود را يا به زر يا به مقامي ميفروشند.
او همچنين متذكر شد: متوليان فرهنگ مثل وزارت ارشاد و حوزهي هنري و مبلغان ما بايد به مردم بفهمانند كه جيرهخوار خوان بيگانه نباشند، اما وقتي خودشان از افرادي دعوت ميكنند و آنها در پستو ميبرند، ديگر چه انتظاري ميتوان داشت؟
سبزواري همچنين دربارهي اينكه آيا هنوز چه ميزان توجه در بين شاعران ما به اين مسائل وجود دارد، گفت: البته عدهاي هنوز دارند كار ميكنند، مثلا بهتازگي از من شعري درباره همين مسائل خواستند و من بلافاصله آن را ساختم.
او از نصرالله مرداني به عنوان شاعري كه به اين مسائل توجه داشت، نام برد و گفت: او هميشه به سود مملكت قلم ميزد و ببينيد چگونه از او تجليل كردند و برايش بزرگداشت گرفتند و هنوز هم نامش سر زبانهاست.
سبزواري دربارهي ديگر شاعراني كه در اين زمينه كار كرده باشند و شاعران قبل از انقلاب، گفت: پيش از انقلاب هم شاعراني مثل مشفق كاشاني، محمود شاهرخي و مهرداد اوستا در اين زمينه كار ميكردند.
او درباره تاثير حكومتها در گرايش به اين مسائل اجتماعي گفت: بسيار مؤثر است، مسلما وقتي حكومتي راهش راه اسلام باشد، تاثير مثبت ميگذارد و مثلا شاعراني را كه در راستاي انسانيت كار ميكنند، به همكاري دعوت ميكنند؛ ولي بقيه از كافه و كابارهاي، به كافه و كابارهي ديگري ميروند.
حميد سبزواري در پايان گفتوگويش شعري را با عنوان ”باغبان گل” خواند:
مگذار خون پاك شهيدان هدر شود
نخل اميد، خاربني بيثمر شود
غافل ز نقش خصم مشو كاين فسانهساز
هر لحظه در لباس دگر جلوهگر شود
از عرصهي نبرد مكش پا كه در مصاف
گرگي كه زخمخورده شود، هارتر شود
دشمن به سينه زخم تو دارد، عجب مدار
از مرهمي كه بر دل تو نيشتر شود
ايمن مباش از خطر لشگر نفاق
مگذار بذر فتنهگران بارور شود
ترسم كه تيغ بر صف حقباوران كشي
افسون خلق در تو اگر كارگر شود
تا چند از سياهي شب نوحه ميكني؟
شمعي به دل فروز كه شامت سحر شود
نقشي برآر و مشورتي با حبيب كن
تا رنگ نفس وسوسهگر بياثر شود
از گلشن اميد نچيني همي گل
گر باغبان ز حال چمن بيخبر شود
انتهاي پيام
" بهشت آواره من است " منتشر شد
علي مير باذل:
مهارت زباني در شعر سپيد نقشي كليدي را بازي مي كند
تهران- خبرگزاري كار ايران
" علي مير باذل "، مجموعه شعر " بهشت آواره من است" را توسط انتشارات " فراگاه " روانه بازار كتاب كرد.
"علي مير باذل" در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا گفت:" بهشت آواره من است "، مجموعه شعرهاي سپيد من از سال 75 تا 80 است كه البته چند غزل و رباعي هم در اين مجموعه گنجانده شده است.
وي در ادامه تصريح كرد: زبان اين مجموعه در مقايسه با شعرهاي مجموعه " پشت اين باران "، نرم و عاطفيتر شده است، حتي در اين شعرها، ساختار شكني به شكل جدي خودش ر ا نشان ميدهد و مضامين اين مجموعه بيشتر به سمت و سوي مسائل فلسفي و اجتماعي ميرود.
شاعر مجموعه " بهشت آواره من است " در ادامه با بيان اين نكته كه پختگي زبان به نوعي پايه زبان شاعر است, گفت: زبان در طول زمان گاهي دچار استحاله ميشود و گاهي هم به پختگي دست پيدا ميكند، من معتقدم كه اين امر بسيار طبيعي است و بستگي به آگاهي شاعر نسبت كاربرد و گزينش واژهها دارد.
مير باذل در ادامه با بيان اين نكته كه شاعري كه مهارت لازم در انتخاب و گزينش واژهها به دست بياورد، زبانش محكمتر مي شود،اظهارداشت: اصولا تغيير در زبان شعر بسيار محسوس است و بستگي به نحوه بيان شاعران دارد. اگر به شعرهاي اوليه "شاملو" نگاه كنيم, متوجه ميشويم كه "شاملو" درمقايسه با اشعاري كه در سالهاي ميانه شاعريش سرودهاست، دچار تحول و دگرگوني شده است، اين تغيير به سمت و سوي تكامل زبان است و امري طبيعي محسوب مي شود.
وي در پايان افزود: مهارت زباني در شعر سپيد نقشي كليدي را بازي مي كند و سوژه، محتوا و ساختار در شعر سپيد براساس كلمات شكل مي گيرند. در شعر كلاسيك كلمات به اين شكل در اختيار شاعر نيست. شاعري در عرصه شعر مي تواند موفق تر باشد كه دايره واژگاني گسترده تر داشته باشد.
پايان پيام
در راستهي ادبيات كهن/
ژينوس شيخمونسي:
كهنگي زبان كسايي مروزي ـ سرايندهي نخستين سوگنامهي عاشورا ـ ديوان شعر او را از اقبال كمتري برخوردار كرده است سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
دكتر ژينوس شيخمونسي گفت: كسايي، شاعر قرن چهارم، نخستين شاعري است كه سوگنامه عاشورا را در زبان فارسي سروده است.
استاديار دانشگاه علامه طباطبايي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: ويژگيهاي شعر كسايي همان ويژگيهاي شاعران پيش از او در ناحيه خراسان است و توجه به طبيعت در شعر او هم ديده ميشود .
وي گفت: توجه به طبيعت و عنصر رنگ در اشعار فرخي و رودكي و منوچهري هم ديده مي شود؛ اما در شعر كسايي توصيف رنگ بسيار برجستهتر است.
شيخمونسي با اشاره به اين كه تشبيهات او همه محسوس به محسوس است و در توصيف صبح نيز از رنگ استفاده ميكند، تاكيد كرد: جايگاه كسايي بيشتر از آن جهت متمايز از ديگران است كه نخستين شاعر شيعه شناخته شده در زبان فارسي است.
وي اشاره كرد: شاعران قبل از كسايي مروزي يا شيعه نبودند يا شعري از آنها نمانده است.
استاديار دانشگاه علامه به سوگنامهسرايي كسايي اشاره كرد و گفت: سوگنامهسرايي در خراسان و ماوراءالنهر رايج بوده است؛ چنانكه در مرو و بخارا سوگ سياوشان مشهور بوده است كه اهالي بخارا براي كشته شدن سياوش سرودهاي با نام كين سياوش را ميخواندند.
شيخ مونسي خاطرنشان كرد: حدود سال ٣٥٢ هجري معزالدوله ديلمي براي اولين بار در تاريخ ايران دستور عزاداري و تعطيلي روز عاشورا را صادر كرده است كه در آن زمان كسايي ١٠ ساله بوده و در چنين محيط شيعهپروري رشد و پرورش يافته است.
وي سوگنامه كسايي را در مقايسه با تركيببند معروف محتشم كاشاني ناپخته و متوسط خواند و آن را نتيجه ناهمواري و تازگي راهي دانست كه اين شاعر براي نخستين بار در آن پاي گذاشته است.
استاديار ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي با بيان اين كه روايات مربوط به واقعه كربلا هنوز سادگي و بيپيرايگي آغازين خود را داشته و نهالي نورسته بوده است، تاكيد كرد: كسايي اين مرثيه را در قالب چارپاره سروده است كه ميتوان آن را به جهت خواندن در محافل مردمي دانست.
وي گفت: كسايي اولين شاعري نيست كه در شعر خود پند و موعظه آورده است؛ بلكه در آثار رودكي مواعظ كوتاهتر و اندكتر است.
شيخمونسي بار ديگر شيعي بودن كسايي را مطرح كرد و گفت: او نخستين شاعري است كه قصيده كاملي در سوگنامه كربلا دارد كه با تشبيب ١٠١ بيتي و توصيف بهار و طبيعت آغاز ميشود و با مهارت كامل مصادف شدن نوروز و عاشورا را بيان ميكند:
اين مشكبوي عالم وين نوبهار خرم // بر ما چنان شد از غم، چون گور تنگ و تنها
دست از جهان بشويم، عز و شرف نجويم // مدح و غزل نگويم مقتل كنم تقاضا
وي گفت: با هر كشف جديدي نظريههاي علمي ميتواند كاملا دگرگون شود؛ اما تا امروز قديميترين ديوان شعري شيعي متعلق به كسايي مروزي بوده است.
او در همين زمينه افزود: كسايي مرثيهاي مستقل در رثاي شهيدان كربلا دارد؛ اما دقيقي مروزي هم به تصريح اشعار خود هر چند زرتشتي بوده است، قصايدي در مدح پيامبر (ص)، شجاعت حضرت علي (ع) و رثاي امام حسين (ع) دارد:
چنان چون من بر او گريم نگريد // ابر شبير زهرا (س) روز محشر
شيخمونسي درخصوص خمريهسرايي كسايي نيز تصريح كرد: بنا به رسم قصيدهسرايان آن زمان كسايي هم در قصايد خود وصف شراب را آورده است؛ هر چند به آن اعتقادي نداشته است.
وي در پايان سخنان خود به دشواري شعر كسايي اشاره كرد كه كهنگي زبان و محلي بودن اصطلاحات شعري او سبب اقبال كمتر مردم به ديوان شعر او شده است و اين را از دلايل كمتر شناخته شدن كسايي در دوره شكوفاي عصر ساماني عنوان كرد.
او افزود: فهم زبان رودكي از كسايي آسانتر است؛ چون او به مركز خراسان و سبك خراساني نزديكتر بوده است.
انتهاي پيام
نخستين مجموعهي شعر عنايت سميعي منتشر ميشود
آثاري از محمدعلي سپانلو، حسينعلي نوذري، محمد بهارلو و علياكبر معصومبيگي، در راه سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
«شاديانه روز بهتر» اولين مجموعه شعر عنايت سميعي به زودي در بازار كتاب خواهد بود.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، علاوه بر اين، آثاري در حوزه تاليف و ترجمه از علياكبر معصومبيگي، حسينعلي نوذري و محمدعلي سپانلو كتابهايي هستند كه نشر آگاه اقدام به انتشار آنها ميكند.
تصحيح «سياحتنامه ابراهيم بيك» به اهتمام محمدعلي سپانلو كه بيش از 20 سال پيش توسط خود سپانلو در نشر افزار يك بار چاپ شده بود، «نظريه انتقادي مكتب فرانكفورت» تاليف حسينعلي نوذري، «شهرزاد قصه بگو» مجموعه داستانهاي كوتاه محمد بهارلو، «هگل و فلسفه تاريخ» ژوزف مك كارني ترجمه علياكبر معصومبيگي، «شناخت درماني اختلالات شخصيت» جفري يانگ ترجمه مشترك علي صالحي و حسن حميدپور و «رواشناسي زنان» جانت شبلي هايد ترجمه اكرم خمسه، از جمله كتابهايي هستند كه در مراحل پاياني چاپ به سر ميبرند و به زودي منتشر ميشوند.
تجديد چاپ پنجم دو عنوان كتاب «شاعر آيينهها» درباره بيدل دهلوي و «موسيقي شعر» از دكتر محمدرضا شفيعي كدكني و چاپ ششم «پژوهشي در اساطير ايران» مهرداد بهار نيز از جمله آثاري هستند كه به تازگي مجددا منتشر شدهاند.
انتهاي پيام
كاكايي: ناشران مجموعههاي شعر را تجديد چاپ نميكنند
خبرگزاري فارس: عبدالجبار كاكايي گفت: ناشران در تجديد چاپ مجموعههاي شعر بسيار كند عمل مي كنند، به گونهاي كه از ميان يازده عنوان كتابي كه تاكنون تاليف و منتشر كردهام، تنها دو يا سه كتاب در بازار نشر موجود است.
كاكايي در گفتوگو با خبرگزاري فارس، با اشاره به اين كه بسياري از كارهاي من در بازار موجود نيستند، ولي به وسيله ناشر هم تجديد چاپ نميشوند، ادامه داد: نميدانم علت اين كار چيست، اما تصورم بر اين است كه ناشران قصد انجام اين كار را ندارند.
وي با بيان اين مطلب كه بحث مميزي و مواردي از اين دست علت عدم تجديد چاپ اين آثار نيست، افزود: به عنوان مثال نشر «اهل قلم» يكي از اين ناشران است. اين ناشر كتاب «حتي اگر آيينه باشيم» را از من منتشر كرده، اما امروز با اينكه حدودا دو سال است اين مجموعه در بازار ناياب شده است، ناشر اين كار را تجديد چاپ نميكند و متاسفانه جواب درستي در توجيح عملكرد ضعيف خود ارائه نميدهند.
كاكايي گفت: ما بايد با ناشران معتبر كار ميكرديم، به عنوان مثال برخي از مجموعه شعرهايم را دو ناشري منتشر كردهاند كه الان هيچ خبري از آنها نبوده و معلوم نيست كه كجا بايد به دنبال آنها گشت.
وي با تاكيد بر اين نكته كه ميبايست با ناشر معتبر كار كرد، ادامه داد: بايد به ناشر حرفهاي و شناخته شده كتاب براي چاپ داد، من اوايل اشتباه كردم كه چند نمونه از كارهايم را اين گونه چاپ كردم. امروز به غير از «مجموعه شعرهاي محاورهاي» كه «نيستان» منتشر كرده و مجموعه مقالاتي كه «پاليزدار» ناشر آن است، هيچ كتابي از من در بازار نشر ديده نميشود، اين درحالي است كه11 عنوان كتاب دارم.
اين شاعر يادآور شد: صحبتهايي با ناشران آثارم داشتهام، اما آنها مي گويند چون در حال تدوين و انتشار دايرهالمعارف هستند، امكان چاپ مجدد اين كتابها بريشان وجود ندارد.
محمدرضا روزبه:
توجه به شهيدان، مبارزان و قشر فرودست، در شعر دهههاي 70 و 80 كمرنگ شده است
فقدان اين مضمونها، نشانهي انحطاط فكر و فرهنگ در جامعه است سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
محمدرضا روزبه معتقد است: در دهههاي 70 و 80 توجه به مضامين انساني مثل شهيدان، مبارزان و طبقات فرودست جامعه در شعر ما كمرنگ شده است.
اين منتقد و شاعر در گفتوگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي چگونگي و لزوم توجه شاعران به اين مضامين گفت: اين مساله به ساخت شناختي جامعه، ساخت جامعهي ادبي، رويكردهاي غالب آن، فعل و انفعالات اجتماعي، فكري، فرهنگي و نيز طرز فكر طبقهي شاعر مربوط ميشود؛ بسته به اين عوامل، اين مضامين گاه شدت مييابد يا رو به ضعف ميرود.
او در ادامه افزود: در دوران انقلابها و جنگها و تحولات حاد اجتماعي - سياسي، ستايش از شهيدان، مبارزان و حمايت از قشر فرودست در ادبيات افزوني دارد، مثلا در دورهي مشروطيت، پس از كودتاي دههي 30، در دههي 40 با رشد ادبيات جامعهگرا و پس از انقلاب و در دههي 60 با رويكرد مذهبي و مردمي، توجه شاعران به اين مضامين پر رنگ بود.
روزبه در عين حال يادآور شد: اما در دهههاي 70 و 80 با توجه به غلبهي روح معناگريزي و جامعهگريزي در شعر معاصر و گرايش به بنيادهاي فكري، فلسفي و اساطيري و همچنين آفاق فرماليستي و ساخت گرايانه، اين گونه مضامين، بهخصوص در شعر شاعران جوان رو به ضعف گذاشته كه باز ريشه در ساخت فكري و رواني شاعران دارد.
او همچنين متذكر شد: اساسا ادبيات آرمانگرا در دوران ثبات اجتماعي و سياسي كمرنگ ميشود و در دوران تپش و تلاطم است كه شاعران، شعر آرمانگرا ميسرايند و از اين حيث است كه در دوران بحران و تلاطم، اين نوع شعر برجستگي و تشخص مييابد.
او با بيان اينكه نگاه و ذات شاعران هم در اين بين تاثيرگذار است، در عين حال گفت: حكومتهايي كه زمينهي فقر و اختناق را فراهم كنند، رشد ادبيات جامعهگرا را باعث ميشوند، ولو به صورت مخفي و زيرزميني، ولي حكومتهاي دموكرات و آزادانديش، اعتراض و مخالفت را در جامعه برنميانگيزند، درنتيجه اين مضامين چندان كاربردي ندارد؛ اما در اين جامعهها چنانكه فاصلهي طبقاتي باشد، باز شاعران مجال پيدا ميكنند به اين نوع مضامين بپردازند و به ساخت قدرت و ساخت اقتصادي - فرهنگي جامعه اعتراض كنند.
روزبه دربارهي اينكه شخصا چه قدر به پرداختن شاعر به اين مضامين اعتقاد دارد، گفت: مسلما نبض شاعر بايد، بدون ديكته و دستور، در مسير اهداف انساني بتپد و تعهد اجتماعي - انساني در او فوران كند؛ چنانكه در شعر و ادبيات يك دوران، فقدان مضامين اجتماعي - انساني پديدار شود، نشانهي انحطاط در فكر و فرهنگ آن جامعه است. البته آرمانگرايي و جامعهگرايي شكلهاي مختلفي دارد و منظورم شكل ايديولوژيك و يا آنچه رياليسم سوسياليستي تبليغ ميكرد نيست، ولي به هر حال معتقدم شاعر نبايد از رخدادهاي اجتماعي غافل و در عالم خلسههاي شاعرانهاش باشد كه اين نوعي انحطاط است.
اين مدرس دانشگاه سپس دربارهي شاعراني كه در پرداختن به شهيدان و مبارزان موفق بودهاند و در برشمردن دلايل موفقيت آنها گفت: در قلمرو ادبيات معاصر، از عصر بيداري مشروطيت به اين سو طيف گستردهاي از شاعران ما به مبارز و شهيد پرداختهاند و به ستايش قهرمانان تاريخي، سياسي، اجتماعي و ديني گرايش داشتند؛ از سرودههاي بهار، عارف، عشقي و فرخييزدي گرفته تا شاعران جامعهگراي دهههاي 30 و 40 و نيز شاعران دههي 60 كه در سوگ شهيدان و مبارزان شعر گفتند. اما موفقترين آنها شعرها و شاعراني هستند كه اين سرود و ستايش را بر مبناي مفاهيم ازلي - ابدي و منازعهي دايئمي خير و شر و آن جريان هدفمند تكاملي تاريخ گذاشتند؛ نه بر مبناي نگاهي گذرا. برجستهترين اينها در شعر شاعراني مثل اخوان ثالث، شاملو، آتشي و شفيعي كدكني نمود دارد كه تا سالهاي انقلاب گاه همينها و گاه شاعران مذهبي اين رسالت فرهنگي را عهدهدار شدند كه در شعر امينپور، حسيني و هراتي و تعداد زياد ديگري از شاعرن اين موضوع را ميبينيم.
او همچنين دربارهي شاعراني كه به طبقات فرودست جامعه توجه داشتهاند، گفت: شاعراني كه در پرداختن به فقر، باز مفاهيم ازلي - ابدي و ستيز دايمي حق و باطل را مد نظر داشتند، موفقتر بودند. شاعران مشروطه به طبقهي زحمتكش، رنجبر و كارگر گرايش داشتند؛ اما به صورتي شعارگونه، خام، ضعيف و بعضا غير هنري. در دهههاي 30 و 40 هم گرايش به محرومان چاشني نگاه چپ و ماركسيستي داشت كه شعر را زمانمند، مكانمند و محدود ميكرد. شاعران موفق در اين حيطه هم شاملو، اخوان ثالث و بعضا سايه و امثالهم بودند كه انسان را در فقر در گسترهي تاريخياش به تماشا نشستند و جنگ بين فقر و غنا را در يك وسعت ازلي - ابدي ديدند.
روزبه افزود: عدالتخواهي، ستم ستيزي و مظلومنوازي در برههاي از شعر شاعراني مثل شاملو و فرخزاد قويتر و غنيتر است، چرا كه با رويكرد به انسان، فلسفهي وجود او، عشق و ديگر مفاهيم انساني گره خورده و به بيانيهي ايدئولوژيك و ادبيات كارگري و چريكي تبديل نشده است.
محمدرضا روزبه در پايان اين گفتوگو، غزل «كويري» را از شعرهاي خودش، براي بخش ادب ايسنا خواند:
چيستي تو اي شگفت، با توام تو اي كوير
اي سكوت پرخروش، اي خموش پرنفير
تو طنين آسمان، تو حضور بيكران
تو شكوه بيغروب، تو سرود بينظير
همچو راز سربهمهر، آرميده در خيال
همچو حس ناشناس، پا گرفته در ضمير
اين بهشت مال تو، تا ابد وبال تو
بعد از اين من و هبوط، بعد از اين من و كوير
جوي شير و جوي مي، خندهآور است هي!
بسكه موجها زبون، بسكه اوجها حقير
اين بهشت خانگي است، رسم آن دوگانگي است
يك طرف همه حضيض، يك طرف همه سرير
يك طرف هميشه رنج، يك طرف هماره گنج
اين ز گنج ناگريز، آن ز رنج ناگزير
چون فراز بيفرود، كاخهاي سربلند
چون فرود بيفراز، كوههاي سربهزير
شرح خوابهاي اين، مثل خشكي گليم
شعر خوابهاي آن، مثل نرمي حرير
وه! چه خو گرفتهاند با جهان زشت خويش
ماكيان به آبدان، ماهيان در آبگير
كيستي كه بيغروب، با من است ياد تو
در تمام اين سفر، در تمام اين مسير
باز در حريم دل، عطر ياد ميوزد
نغمههاي جاننواز، شروههاي دلپذير
خسته آمدم ز راه، در برم بگير آه
عاشقم تو را غريب، عاشقم تو را كوير!
انتهاي پيام
برپايي همايش شعر فلسفي ناصرخسرو در لندن
همايش شعر فلسفي ناصرخسرو ، 26 و 27 شهريور در لندن برگزار مي شود.
اين همايش ، با هدف بررسي جايگاه و مانيفست تکنيک و فلسفه در شعر ناصر خسرو به همت بنياد ميراث فرهنگي ايران و موسسه مطالعات اسماعيلي ، وابسته به گروه مطالعات آفريقايي و آسيايي دانشگاه لندن ، برگزار مي شود. به گزارش ايسنا، برگزارکنندگان اين کنفرانس بين المللي - که دانشمندان و سخنراناني از کشورهاي ايران ، روسيه ، آلمان ، انگلستان ، تاجيکستان و امريکا در آن سخنراني خواهند کرد - آليس هانس برگر، مولف کتاب ناصرخسرو ، لعل بدخشان و دوريس برنس ابوسيف هستند.
جلد اول عشق: ژئوسانس من و مجموعهي شعر كاواكي، از محمد رمضاني فرخاني منتشر ميشود سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
جلد اول عشق: ژئوسانس من و مجموعه شعرهاي كوتاه كاواكي از محمد رمضاني فرخاني منتشر ميشود.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جلد اول عشق: ژئوسانس من منظومهاي بلند است كه حدود 300 صفحه بوده و احتمالا از بلندترين منظومههاي شعر خواهد بود اين كتاب به تازگي مجوز نشر دريافت كرده و تا آخر تابستان توسط نشر قو منتشر ميشود.
همچنين مجموعه كاواكي نيز شعرهاي كوتاه اين شاعر است كه سه ماه ديگر توسط نشر يادشده منتشر خواهد شد.
انتهاي پيام
پاتوق فرهنگي تهران
صد و چهارمين نشست گروه شعر معاصر برگزار مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
صد و چهارمين نشست گروه شعر معاصر ساعت 20:30 -17:30 روز چهارشنبه دوم شهريور ماه برگزار مي شود.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, در اين نشست ، "فرهاد عابديني" ، "عليشاه مولوي" ، "سيد علي صالحي" ، "پويا عزيزي" ، "محمود معتقدي" ، "هادي خوانساري" ، "صلصال گيلاني" و "اسدالله امرايي" شعر خواني مي كنند.
لازم به ذكر است ، علاقه مندان مي توانند به پاتوق فرهنگي تهران واقع در خيابان شريعتي، چهار راه بهار شيراز، مجموعه فرهنگي تهران مراجعه كنند.
پايان پيام
جشنواره بين المللي شعر و فولكلور اردن
جام جم آنلاين: جشنواره بين المللي شعر و تمدن اوديسه با شعار شعر اول از همه مي آيد ، از 15 اوت با شركت 55 شاعر و 100 هنرمند فولكلور عرب و جهاني در امان ، پايتخت اردن افتتاح مي شود.
به گزارش پايگاه اينترنتي الجزيره ، منير مزيد ، شاعر و رمان نويس اردني و مدير اين جشنواره گفت: اسم جشنواره از دو حماسه ايلياد و اوديسه هومر ، شاعر يوناني گرفته شده است.
وي افزود: فرهنگ و تمدن يوناني ، نقش زيادي در غني شدن ادبيات جهان داشته است.
منير گفت: انتخاب اردن به عنوان مكان برگزاري اين جشنواره ، تاكيدي بر گفتگوي تمدن و فرهنگ هاست.
جشنواره شعر و فولكلور اردن تا چهارم سپتامبر ادامه خواهد داشت و 15 شاعر آمريكايي مثل لانس ديويد هانسون ، ولينا گليلاند ، اليسون هيدج ، كيمبرلي شوك ، جنيفر كمبنيت در آن حضور خواهند داشت.
15 شاعر اروپايي مثل سزاراوينسكو رومانيايي ، پوپ لهستاني ، لويجي ايتاليايي و لوپا بلاكوفا روس نيز در اين جشنواره حضور دارند.
عبدالرحمن الابنودي ، منال الشربيني ، محمد شهاب عماشه از مصر ، عبدالحق الهواس از سوريه ، جمعه الفاخري از ليبي ، حارث بن الفضل از يمن به همراه شاعران ديگري از فلسطين ، اردن و كشورهاي ديگر نيز در جشنواره شعر و فولكلور اردن حضور خواهند داشت.
هدف از برگزاري اين جشنواره ، گردهم جمع كردن فرهنگ هاي مختلف و ارائه فرصت به شركت كنندگان و مردم براي اطلاع از فرهنگ و تمدن هاي ديگر و ايجاد گفتگو در ميان آن هاست.
هدف جشنواره اردن از شركت در اين گردهمايي ادبي و هنري ، ارائه تصويري درست از تمدن عربي و اسلامي است تا عنوان شود: اعراب و مسلمانان برخلاف آنچه وسايل ارتباط جمعي و ابرقدرت هاي غربي به منظورهاي سياسي مي گويند ، تروريست نيستند.
در راستهي ادبيات كهن/
ابوالقاسم قوام:
شعرهاي مدحي عنصري معتدل است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
دكتر ابوالقاسم قوام گفت: مدح عنصري در قياس با اشعار مدحي شاعران دورهي بعد چون خاقاني، انوري و مسعود سعد، مدحي معتدل است.
وي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ادامه داد: مدح سبك خراساني ويژگيهاي خاصي دارد. مدح از همان آغاز شعر فارسي مطرح بوده و خصايص مدايح اوليه سادگي آنها، واقعگرا بودن و خالي بودن از اغراق و غلو است.
هر چه كه از عمر شعر فارسي ميگذرد، مدايح مغرقانهتر و تطابق شعر با واقعيت و خصوصيات حقيقي ممدوح كمتر ميشود.
او افزود: اشعار عنصري نيز خالي از اغراق نيست، اما در مقايسه با شعراي پس از خود اغراق كمتري دارد. در حالي كه در اشعار مدحي قرن ششم گله و شكايت و خفت و خواري شاعر بسيار ديده ميشود، در مدايح عنصري اين مضامين نيست و نوعي استغناي شاعرانه در اشعار وي به چشم ميخورد.
قوام اظهار كرد: توصيفات عنصري از ممدوح فاصلهي كمتري از واقعيت دارد و با باورداشت او مطابقت دارد.
استاديار دانشگاه فردوسي با اشاره به ميزان تاثيرگذاري عنصري در ديگر شاعران گفت: عنصري در زمان خود نيز بسيار تاثيرگذار بوده و بسياري از شعراي دربار محمود كه پس از عنصري وارد دربار ميشوند، از او به استادي ياد كردهاند؛ چراكه او علاوه بر آگاهي از علوم ادبي، از حكمت، فلسفه و علوم رايج آن خراسان نيز آگاهي دارد.
وي ادامه داد: عنصري شاعري توانا بوده و بسياري از هم روزگارانش خود را شاگرد او دانستهاند. در دورههاي بعد هم تا دورهاي كه قصيدهسرايي رايج است. او و صلههاي گراني كه دريافت كرده مورد توجه و غبطهي ديگر شاعران از جمله خاقاني بوده است.
در دورهي بازگشت نيز كه شاعران يا از شعراي قرن پنجم تقليد ميكردند يا تقليد از شعراي قرن ششم را سرلوحهي كار خويش قرار داه بودند، تعداد كساني كه به شعر قرن پنجم و به ويژه عنصري و فرخي توجه ميكردند بيشتر بود.
قوام افزود: به طور كلي بايد گفت هر جا به سبك خراساني توجه شده، عنصري نيز مورد توجه بوده است.
او در ادامه گفت: از نكات قابل توجه دربارهي اشعار عنصري وجود رگههايي از پند و اندرز و حكمت و فلسفه در شعر اوست و توجه شاعري درباري چون عنصري به چنين موضوعاتي جالب است. عنصري در همان فضايي زيسته كه فرخي و منوچهري زندگي كردهاند. ضمنا او مدت زماني بيش از آنها در دربار به سر برده؛ اما در حالي كه اشعار عنصري حكيمانه و عبرتآموز است، مضمون اشعار فرخي و منوچهري فقط خوشباشي و عشرتطلبي است و عنصري از اين جهت كه كاملا در شرايط غرق نميشود، درخور توجه است.
قوام افزود: در شعر عنصري يك پس زمينهي ذهني از خردورزي، تفكر و تعقل و يك جهانبيني كمرنگ را ميتوان يافت؛ اما در اشعار فرخي و منوچهري هيچ نظام فكري و ايديولوژي خاصي وجود ندارد.
وي خاطرنشان كرد: از آنجا كه عنصري شاعري درباري بوده، توجه او به عامهي مردم و اوضاع آنها كم است؛ اما توصيف مسائل مربوط به دربار و ويژگيهاي آن مانند توصيف جنگلها، ستايش محمود و اياز و مسائلي از اين قبيل را ميتوان دريافت.
او گفت: از آنجا كه بخش عمدهاي از اشعار عنصري مدح و ستايش است، شعر او براي مخاطب امروز جذابيتي ندارد.
اين مدرس دانشگاه با اشاره به موضوعات شعري عنصري گفت: مضمون اصلي اشعار او مدح و در قالب قصيده است؛ اما او اشعاري هم در موضوعات غنايي، پند، وعظ، اندرز و مسائل حكمي دارد و در اين زمينه از شاعران هم روزگار خود پيش است؛ تا آنجا كه به او لقب «حكيم عنصري بلخي» دادهاند.
استاديار دانشگاه فردوسي مشهد افزود: غزليات و رباعيات عنصري در روزگار خود او جزو اشعار برجسته بوده و در روند تكاملي شعر فارسي جايگاه خاص خود را داشته است.
وي در پايان گفت: عنصري از آنجا كه در ميان 450 شاعر دربار محمود برتر و سرآمد بوده لقب «ملكالشعرا» گرفته است.
انتهاي پيام
خليل جوادي:
مبارزه و شهادت، از گذشتههاي دور عرصهي جولان شعر بوده است
پرداختن به سطوح دردمند و طبقهي فرودست، از اساسيترين دغدغههاي شاعران فارسيزبان است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
به اعتقاد خليل جوادي، مفاهيمي همانند مبارزه و شهادت، از گذشته تا به امروز هميشه عرصه جولان شعر بوده است.
اين شاعر وترانهسرا در گفتوگويي با بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در پاسخ به اينكه شعر گفتن درباره يك مبارز شهيد يا سطوح دردمند جامعه چقدر ميتواند دغدغه يك شاعر باشد، در ادامه مطلب بالا يادآور شد: اگر ادبيات كهن را مرور كنيم، به خصوص در حيطه اسطورهشناسي، به شاعراني برميخوريم كه اشعار زيادي در مورد مبارزان و شهدا سرودهاند. به عنوان مثال ميتوان به فردوسي اشاره كرد. در شاهنامه حكيم توس رستم و كاوه آهنگر مصداق بارز مبارزه و ظلم ستيزي هستند. سياوش يك شهيد است و آرش كمانگير مبارزي است شهيد كه تير جانش را از كمان تن رها ميكند.
وي با اشاره به تداوم اين مفاهيم در شعر شاعران ادوار مختلف، خاطرنشان كرد: به عنوان مثال ميتوان از احمد شاملو نام برد و شعر «وارطان سخن نگفت»اش يا محمدرضا دكتر شفيعي كدكني كه ميگويد:
آن عاشقان شرزه كه با شب نزيستند
رفتند و شهر خفته ندانست كيستند
فريادشان تموج شط حيات بود
چون آذرخش در سخن خويش زيستند
جوادي با اشاره به اين روند در شعر شاعران بعد از انقلا و جنگ توضيح داد: بعد از اين دو واقعه ميبينيم كه شاعران ايران با ورود به اين دوره تاريخي، تحولي را در شعر به وجود آوردند؛ خصوصا در حوزه زبان، تشبيه و استعاره كه به سادهگويي گراييدند و در اين دوره است كه سبك نيوكلاسيك به وجود ميآيد.
وي با عنوان اينكه پرداختن به سطوح دردمند و طبقه فرودست جامعه يكي از اساسيترين دغدغههاي شاعران فارسي زبان بوده است، اظهار داشت: آنها همواره به اين موضوع پرداختهاند؛ به عنوان مثال پروين اعتصامي در قطعه «اشك يتيم»:
روزي گذشت پادشهي از گذرگهي
فرياد شور و شوق ز هر كوي و بام خاست
پرسيد زان ميانه يكي كودكي يتيم
كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست
نزديك رفت پيرزني گوژپشت و گفت
اين اشك ديدهي من و خون دل شماست
اين شاعر درباره تاثير فقر در زندگي اجتماعي گفت: بر كسي پوشيده نيست كه فقر در كشور ما همواره موجب فجايعي دلخراش و رقتانگيز ميشود و صفحات حوادث روزنامهها هر روز گوياي اين مطلب است. اخيرا خواندم كه پدري دختر شيرخوارهاش را به دليل اينكه قادر به تامين مخارجش نبوده، خفه كرده است يا به علت فقر مفرط تمامي اعضاي خانواده را به قتل ميرساند تا از رنج زندگي خلاص شود.
وي ادامه داد: اينها مسائل آشكاري است كه ميبينم چه بسيار خانوادههايي كه به دليل نجابت ذاتي و اصالت خانوادگي، در فقر پنهان به سر ميبرند و با سيلي صورت خود را سرخ نگه ميدارند. اين در حالي است كه بعضي تازه به دوران رسيدهها براي جشن عروسي فرزندانشان هزينههاي ميلياردي ميكنند و اين كار صرفا براي تفاخر، خودنمايي و التيام عقدههاي فروخفته دور و درازي است كه در گذشتههاي دور آبا و اجدادي آنها ريشه ميتواند داشته باشد.
شاعر مثنوي ”خيابانخوابها” گفت: در كشور ما فقر فرهنگي به مراتب بيشتر از فقر مالي و تبعات آن گسترده و فاجعهبار تر است. بسياري از جرايم، از قبيل قتل عمد، نزاع، سرقت، شرارت و معضلاتي چون طلاق، در فقر فرهنگي ريشه دارند.
وي يادآور شد: با اين چشماندازي كه ارايه شد، طبيعي است كه مسائلي از اين دست، دل هر شاعر آزادهاي را به درد بياورد و دغدغهاي شود براي سرودن شعرهاي اجتماعي.
جوادي در پاسخ به اينكه مسائل جامعه امروز همانند مسائل حكومتي يا جريانهاي مختلف ادبي مثل فرم، زبان و ژستها و مدها چقدر باعث ميشود كه شاعر از مضامين و مفاهيم و واقعيات اجتماعي دور بماند، توضيح داد: برداشت من از اين مساله چندوجهي است؛ شما در ذهن خود، مسائلي را كه به آنها اشاره شد، معضلي ميپنداريد كه مانع ورود شاعر به حوزه واقعبيني و مفاهيم اجتماعي است. پس منظور شما از مسائل حكومتي بايد مداحان نارواي زر و زور و بادمجان دور قاب چينهاي قدرت باشد.
او تصريح كرد: كسي كه چنين ميكند، از همان ابتدا مصمم است كه واقعيتها را وارونه جلوه دهد. معلوم است كه اين افراد دغدغهي اجتماعي ندارند و درد جامعه درد آنها نيست.
خليل جوادي متذكر شد: در دورههاي مختلف تاريخي، بسياري از اين شاعران را ميبينيم كه در مدح فلان پادشاه نالايق و فلان امير مذموم، قصيدههاي بلندي سروده و صلههاي فراوان گرفتهاند و امروز نام آنها را فقط در تذكرهها ميتوان يافت. هنرمندان و شاعران هوشمند به خوبي به اين معنا واقفند كه تاريخ تكرار ميشود؛ همانگونه كه شب و روز تكرار ميشوند. رودكي ميگويد آنكه نامخت از گذشت روزگار ، هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار.
وي درباره نقش جريانهاي ادبي در همين زمينه اشاره كرد: بايد توجه داشت كه پديدههايي مثل فرم زبان و مسائل تكنيكي مثل عروض، قافيه و صنايع بديعي، را براي شعر، يك امكان به حساب ميشود به حساب آورد و اينها ابزارهاي شعر هستند؛ همانطور كه مصالح ساختماني وسيله و ابزاري است براي ساخت خانه. اما اغراق در فرم و شكل ظاهري، سبب غافل شدن از استحكامات ايمني و مسائل اساسي در يك ساختمان ميشود. و به قول شاعر: خانهاي از پاي ويران است / خواجه در فكر نقش ايوان است.
وي در پايان گفت: شاعر اجتماعي قبل از هر چيز اول بايد به خودش راست بگويد اهل درد باشد. شعري كه از سر درد و صادقانه گفته شود و شعري كه از سرچشمه زلال شعور شاعر سرازير شود، قطعا به دل مخاطب نشسته و ماندگار خواهد شد.
انتهاي پيام
در تبريز
دومين همايش بين المللي شعر طنز " زنجفيل " برگزار مي شود
تبريز- خبرگزاري كار ايران
دومين همايش بين المللي شعر طنز "زنجفيل"، 25 مرداد ماه در تبريز برگزار مي شود.
به گزارش گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ،اين همايش، با هدف بازگرداندن هنر شعر طنز به جايگاه شايسته خود به مدت يك روز در مجتمع فرهنگي و هنري تبريز برپا و موضوعات آن آزاد و به دو زبان تركي و فارسي خواهد بود.
دبير همايش بين المللي شعر زنجفيل گفت: شعر طنز، شعر خنده نيست. بلكه شعر پيام دار و داراي رسالت اخلاقي ، اجتماعي و ديني است.
قلي زاده افزود: با وجود اينكه آذربايجان شرقي خاستگاه شعر طنز و شاعران بزرگ طنز نويس بوده است. اما جايگاه واقعي خود را باز نيافته است.
وي همچنين از چاپ مجدد كتاب شعر "زنجفيل" كه سال گذشته در اولين همايش شعر طنز چاپ شده بود، با ويرايش جديد نيز همزمان با برگزاري اين همايش خبر داد.
پايان پيام
عنايت سميعي «شاديانه روز بهتر» را منتشر كرد
سميعي: مخاطبان «تنبل» شعر را به محجوريت كشاندهاند
خبرگزاري فارس: عنايت سميعي هفته گذشته مجموعه شعري به نام «شاديانه روز بهتر» را كه مجموعهاي است از شعرهاي سپيد و نيمايي در 70 قطعه منتشر كرده، وي معتقد است مخاطبان «تنبل» باعث شدهاند كه شعر در كشور محجور بماند، البته سميعي درباره عدم شناخت مخاطب از سوي شاعران هم صحبتهايي دارد.
عنايت سميعي در گفت وگو با خبرگزاري فارس، در ابتدا به مجموعه شعر «شاديانه روز بهتر» كه برگزيدهاي است از سرودههاي وي از 29 دي سال 1382 تا 20 فروردين سال 1384 پرداخت، وي گفت:« اين مجموعه 168 صفحهاي شعرهاي نيمايي و سپيد من را شامل ميشود. موضوعات اين مجموعه كه متشكل از 70 قطعه شعر است، به نوعي ميتوان گفت اجتماعي هستند، البته بايد بگويم كه اكثر قطعات اين مجموعه، شعرهايي هستند كه عرصه عمومي را شامل ميشوند.»
سميعي ادامه داد: «قسمتي از شعرهاي اين مجموعه را هم كه نشر «آگاه» منتشر كرده است، اشعار غنايي و چند قطعه هم شعر طنز تشكيل ميدهد.»
ادامه صحبتهاي وي با سخناني در خصوص كمبود مخاطب شعر در جامعه امروز ما دنبال ميشود، وي با اشاره به اين كه تعداد زيادي از كتابهاي منتشر شده در حوزه ادبيات را مجموعههاي شعر تشكيل ميدهند، علتهاي به وجود آمدن چنين مشكلي را چنين بر ميشمارد؛ «اين محجوريت دلايل گوناگون دارد، البته بايد دانست كه بخشي از اين بحران كمبود مخاطب، جهاني است و جامعه بينالملل هم از كمبود مخاطب در حوزه شعر رنج ميبرد، اما نه به اين ميزان كه ما در ايران شاهد آن هستيم، وضع ما در ايران يك وضع خاص است.»
اين منتقد و پژوهشگر ادبي كه در آيندهاي نزديك مجموعه مقالات و نقدهاي ادبي خود را در قالب كتابي به بازار نشر عرضه ميكند، افزود: «وضع خاص از اين جهت ميگويم، چون فكر ميكنم كه شاعران ما آن راه و روشي را كه بايد براي جذب مخاطب به دست ميآوردند، هنوز نيافتهاند و نتوانستهاند به جذب مخاطب بپردازند.»
سميعي در ادامه با اشاره به اين كه «شعرهايي كه امروزه خوانده ميشود، اغلب آثار كلاسيك دوره معاصر است» يادآور شد: امروزه مردم تنها به خواندن شعرهاي شاعراني چون شاملو، فروغ، اخوان، مشيري، سهراب، نيما و...اكتفا كرده و پا را از اشعار آنها فراتر نگذاتشهاند، بنابريان كمتر به جريانهاي ادبي توجه دارند. اين افراد عمدتا همان ذهنيت پيش از انقلاب را از شعر دارند، چون موضوعات و شيوههاي ورود به موضوع پيش از انقلاب در واقع براي مخاطب جا افتاده بود، يعني خوانندهاي كه شعر شاملو، سپهري، فروغ و... را انتخاب ميكرد، ميدانست كه بايد چه توقعي از شاعر و كتاب چاپ شده او داشته باشد و در نهايت چه خواهد خواند؛ اما مخاطب امروز در مواجه با دفتر شعر كاملا به يك عرصه ناشناخته پرتاب ميشود و هر چه هم جلوتر ميرود كمتر چيزي دستگيرش ميشود.»