دوشنبه 16 آبان ماه 84
در نشست هنر داستان پردازی قرآن کریم در سرای قرآن و اندیشه عنوان شد:
هنر داستان پردازی قرآن کریم وحدتی در عین کثرت است// در زمینه ترجمه قرآن کریم هنوز به ایده آلها دست نیافته ایم
نشست هنر داستان پردازی در قرآن کریم، دیروز جمعه ششم مهر ماه در سرای قرآن و اندیشه سیزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم برگزار شد و طی آن اسدالله زارعی معاون آموزشی جهاد دانشگاهی، دانشگاه هنر بر ضرورت ارائه ترجمه جذاب و زیبا از داستانهای قرآنی تأکید کرد .
به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه "مهر" اسدالله زارعی معاون آموزشی جهاد دانشگاهی، دانشگاه هنر و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی در سرای قرآن و اندیشه سیزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم با اشاره به اینکه هدف از داستان پردازی در قرآن از حیث ویژگیهای این کتاب آسمانی قابل بررسی است، گفت: ما به عنوان بندگان خداوند ادراک محدودی داریم از این رو هدف از قصه پردازی در قرآن را باید از نگاه این کتاب آسمانی بررسی کنیم در این راستا قرآن کریم هدف از داستان پردازی را پندآموزی ذکر می کند .
وی گفت: هنر قصه پردازی نخستین هنر آدمی در عرصه کلام بوده است . خداوند نیز در نزول قرآن کریم از پرنفوذ ترین هنر قرآنی بهره برده است تا موضوعی را که مطرح می کند برای مردم ملموس و قابل درک باشد، به همین دلیل قرآن تمام آنچه را که برای آدمیان قابل درک است ذکر کرده و هدف از بیان این قصه ها را پند آموزی برای مخاطبان اعلام می کند .
زارعی به آیه ای از قرآن کریم اشاره کرد و گفت: خداوند می فرماید آنچه را که در قرآن می فرستیم شفا دهنده و رحمت الهی است به همین دلیل قرآن برای التیام درد بشر نازل شده است و این قصص قرآنی برای درمان اذهان و افکار نادرست برخی مردم بسیار مؤثر واقع می شوند و به اعتقاد قرآن کریم این داستانها حق را مطرح می کنند و دارای حقانیت هستند به این مفهوم که حق بودن این قصص بیش از اتفاق افتادن یا اتفاق نیافتادن آنها مد نظر است .
وی افزود: گاهی در قالب داستانهای قرآنی شرح معجزات پیامبران مطرح می شود که برای انسانها قابل درک نیست اما منطق قرآنی بر آنها حاکم است و چنانکه از ریشه های عربی کلمه قصه بر می آید، هدف قرآن از بیان قصه های قرآنی خبر دادن از گذشتگان و پیشینیان است و همچنین در قرآن کریم مطرح شده است که خداوند به رسول خود می فرماید ما حکایت گذشتگان و اخبار آنان را به حق و راست برای تو بیان می کنیم .
زارعی به پراکندگی قصص در قرآن اشاره کرد و گفت: در قرآن کریم داستانها پشت سر هم نقل نشده است بلکه به صورت پراکنده قصص قرآنی مطرح شده اند در این رابطه تنها سوره ای که داستانی را بطور کامل مطرح می کند، سوره حضرت یوسف است اما دیگر داستانهای قرآنی به صورت پراکنده در این کتاب مقدس آورده شده اند و دراین روش هم رمزی خواهد بود که ما نمی توانیم آنرا بگشاییم فقط می توان گفت که این پراکندگی به جهت گوشزد کردن ، تذکر و یاد آوری مدام معانی قصص در قرآن است .
زارعی گفت: هدف از وارد شدن به مباحث قرآنی بررسی کم و کیف قصه ها نیست بلکه با علم اندک امروزی تنها به جهت آشنایی با این کتاب مقدس نگاه می کنیم و در این راه نمی خواهیم بر این قصه ها خدشه ای وارد کنیم، بلکه می خواهیم تا آنجا که می توانیم با سنجه خود شاهکارهای قرآنی را کشف کنیم و در این راستا هرچه بیشتر به این کتاب بنگریم گوهرهای بیشتری را به دست می آوریم در عرصه ترجمه قرآن کریم بزرگان اهل فن زحمات بسیاری کشیده اند اما هنوز ترجمه های ایده آلی نداریم و هنوزهم برای ترجمه قرآن به نثر فارسی راه بسیاری مانده است تا آنجا که مخاطب ما به هنگام خواندن ترجمه در پیچ و خم مشکلات نثر دچار مشکل نشود .
زارعی افزود: داستانهای قرآنی به شکل پراکنده مطرح شده است و این امر ویژگی خاص قرآن است و قرآن به داستان پردازی و ادبیات نگاه خاصی دارد و در این رابطه می توان گفت که هنر داستان پردازی در قرآن وحدتی در عین کثرت است به این معنی که در ضمن آنکه این پراکندگی در داستان های قرآنی دیده می شود ، هدف از بیان همه این داستانها تنها یک موضوع است .
وی در مورد دومین ویژگی خاص قرآن گفت: داستانهای قرآنی بی زمان و بی مکان هستند قرآن وحدتهای زمانی و مکانی را می شکند و بی زمان و مکان بودن را ترجیح می دهد و در بیان قصه ها جز در مواقعی که به مفهوم شب و روز با مفهوم کیفی آن اشاره می کند، دیده نشده است که از زمان و مکان وقوع داستان صحبت کند و در حقیقت این دو موضوع در قرآن به صورت متجانس و غیر قابل اندازه گیری مطرح می شود .
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی نقطه دید قرآن در روایت داستان را دانای کل عنوان کرد و گفت: در مورد اینکه داستانهای قرآن کریم از چه زاویه دیدی مطرح شده است می توان گفت که تمام داستانهای قرآن کریم از دید دانای کل و از سوی خداوند متعال مطرح شده است که نمای کاملی از موضوعات قصه را به نمایش گذاشته است .
وی با تأکید بر اینکه تمام انواع ادبی و داستانها را می توان در قرآن کریم مشاهده کرد گفت: داستانهای قهرمانی، آموزشی و تبلیغی را می توانیم در قرآن کریم ببینیم، برای مثال داستان حضرت ابراهیم تاریخی و حماسی است که آنرا در 25 سوره و 235 آیه پراکنده می خوانیم، اما حماسه موجود در آن به جنگ اشاره ندارد بلکه رویارویی ابراهیم با نفس خود نوعی عمل حماسی بود همچنین داستان تغرلی و عاشقانه یوسف که به بیان داستانی عاشقانه به نوعی دیگر می پردازد که به طور کامل بر اخلاق و عفت استوار است و در عین حال احساسات بشری را مطرح می کند .
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی تفاوت داستانهای قرآنی را با داستانهای رئالیستی چنین عنوان کرد: رئالیسم سبکی است که ادعا دارد جهان واقع را توضیح می دهد و از آنچه اتفاق افتاده است یا ممکن است اتفاق بیافتد سخن می گوید از این رو این سبک منطق خاص خود را دارد و زمان و مکان از ملزومات آن است اما در قصه های قرآنی از واقع بودن صحبت نشده است و تنها از به حق بودن و حقانیت داستانها سخن به میان آمده است علاوه بر این عناصر زمان و مکان در داستانهای قرآن کریم جایی ندارد به همین دلیل منطق رئالیستی در قرآن کریم راهی ندارد و واقع گرایی در قرآن راهگشا نخواهد بود .
بخشي از ادبيات داستاني ما در خارج از مرزهاي جغرافيايي شكل گرفته است
سرويس: نگاهي به وبلاگها
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
امسال نيز همانند چند سال گذشته به نظرم بهترين كتابهاي داستان متعلق به نويسندگان ايراني خارج از كشور بوده است.
به گزارش خبرنگار سرويس «نگاهي به وبلاگها»ي ايسنا بلاگر http://www.adamohava.com مينويسد: ادبيات مهاجرت در اين سالها در داخل كشور بازتاب خيلي خوبي داشته و جوايز مهمي را به خود اختصاص داده است. توجه به نويسندگاني كه آن چه مينويسند جزيي از ادبيات داستاني ماست؛ واكنشهايي مخالف را به همراه دارد و برخي اين توجه را به يك مد و تب تشبيه كردند. در حالي كه تنها بخش اندكي از ادبيات مهاجرت در ايران مجوز انتشار گرفته است و برخي از مهمترين كارهاي اين نويسندگان در روزگار ما هيچ شانسي براي انتشار نخواهند داشت.
به نظرم در ميان كتابهاي منتشر شده در سال گذشته در بخش مجموعه داستان «هتل ماركوپولو» نوشته خسرو دوامي و در بخش رمان «شالي به درازاي جاده ابريشم» از مهمترينها بودهاند. اين دو كتاب را آثار شاخصي ميدانم كه لياقت دريافت عنوان بهترينهاي كتاب سال را دارند.
خسرو دوامي در سال گذشته به ايران آمد و كتابش را به ناشر سپرد. ناشر خوبي هم كتابش را منتشر كرد؛ اما در مورد مهستي شاهرخي اوضاع به گونهيي ديگر تغيير كرد. آن طور كه نويسنده ميگويد كتاب بياجازه او منتشر شده و از همه بدتر پر از غلطهاي فاحش است.
سالها پيش اين رمان را از روي نسخه چاپ شده در خارج از كشور خواندهام. چاپ داخل كشور را نخواندم. اصلش را داشتم؛ وقتي خبر چاپش در ايران را شنيدم، بسيار خوشحال شدم.
احساس خوبي داشتم كه يكي از رمانهاي خوب اين سالهاي ادبيات داستاني ما در داخل از كشور منتشر ميشود. با اين حال اين احساس به زودي تخريب شد.
فكر ميكنم كه اگر اين مسأله پيش نميآمد؛ مهستي شاهرخي به يكي از چهرههاي برتر سال ادبيات داستانيمان تبديل ميشد. اين اتفاق خوب را يك ناشر غيرحرفهيي از بين برد و خاطره بدي براي ما بوجود آورد. با تمام اين اوصاف فكر نميكنم نبايد به اين نكته اشاره كرد كه ادبيات مهاجرت در سال گذشته نيز حرف زيادي براي گفتن داشت.
زياد هم نبايد به حرفهايي توجه كرد كه گرايش به ادبيات مهاجرت را در حد يك تب و مد قلمداد ميكنند. چه بخواهيم يا نخواهيم بخشي از ادبيات داستاني ما در خارج از مرزهاي جغرافيايي ايران شكل گرفته است.
" محمدرضا پارسايار " گزيده اي از اشعار فرانسوي را ترجمه مي كند
تهران- خبرگزاري كار ايران
"محمدرضا پارسايار" كه پيش از اين 6 گزيده از شعر شاعران فرانسه را به فارسي برگردانده است در حال گزينش و ترجمه شعر فرانسه است .
وي در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا, گفت: در حال حاضر همزمان مشغول ترجمه بخشي از مدخل هاي گران لاروس هستم كه كه اين ترجمه مدخل ها اختصاص به دايرالمعارفي كه به سرپرستي كامران فاني , دكتر عبدالحسين آذرنگ, بهاء الدين خرمشاهي دارد.
وي در ادامه تصريح كرد: همچنين در حال گزينش و ترجمه شعر فرانسه از قرون وسطي تا سده بيستم هستم ، كه اين گزينه شامل معرفي شعراي بزرگ فرانسه و صناعت شعري فرانسه است كه از شاعران مطرحي كه در اين گزينه نامي از آنها به ميان مي آيد مي توان به" ويكتور هوگو" ،" شارل بودلر" ," لامارتين" و" آلننوس دوبيني" اشاره كرد .
مترجم " گلهاي رنج بودلر" با اشاره به شعر فرانسه گفت: شعر فرانسه بر عكس شعر فارسي كه مي توانيم به راحتي شعر شاعران 1100 سال پيش را بخوانيم نيست حتي خود فرانسوي زبان به راحتي نمي توانند شعرهاي 4و 5 قرن اخير فرانسه را بخوانند .
وي در ادامه گفت: اگر روند رشد شعر فرانسه را بررسي كنيم در مي يابيم كه شعر فرانسه تنها در 5 اخير پربار و شكوفا شده است و اوج شكوفايي شعر فرانسه را در قرن 19 با آثار شاعران رمانتيك مي بينيم البته در قرن 20 شاعران سمبوليست و سورئاليست نيز از اخميت خاصي برخوردار هستند .
مسابقهي ترجمهي شعر سعدي تمديد شد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
مرحله اول مسابقه ترجمه سه بيت از شعر “بني آدم اعضاي يك پيكرند...” سعدي كه به مناسبت 30 شهريور ماه، روز گفت و گوي تمدنها، توسط انجمن بيان ايارن در داخل كشور برگزار شده بود تا 24 آبان ماه تمديد شد.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، در اين مسابقه، شركت كنندگان ميبايد شعر مزبور را كه در سازمان ملل متحد به عنوان نماد و الگوي روابط صحيح انساني نصبت شده است، به يكي از زبانهاي انگليسي، فرانسوي، آلماني يا اسپانيايي ترجمه كنند.
معيار داوري ترجمهها رعايت امانت در معنا،نزديكي به قالب نظم، و زيبايي ترجمه ميباشد و ترجمهها ميبايد متعلق به خود شخص بوده و نبايد از ترجمههاي موجود كپي شده باشد.
شركت در اين مسابقه براي عموم آزاد بوده و علاقهمندان ميتوانند آثار خود را تا تاريخ يادشده به پست الكترونيكي [email protected] يا نشاني: تهران، خيابان استاد نجاتالهي (ويلا)، نبش چهارراه ورشو، مركز مشاركتهاي مردمي، صندوق پستي 19، انجمن بيان ايران، بفرستند.
طبق اعلام، در پايان، آثار رسيده توسط اساتيد هر زبان مورد داوري قرار گرفته و به نفرات برگزيده جوايزي اعضا خواهد شد.
انجمن بيان ايران، كه به صورت بينالمللي و به طور تخصصي در زمينه زبان فعاليت مينمايد، قصد دارد تا در آينده نزديك مرحله دوم اين مسابقه را در سطح بينالمللي و با هدف معرفي فرهنگ و ادبيات غني زبان فارسي به جهانيان برگزار كند. از ديگر برنامههايي كه اين انجمن در دست اقدام دارد، طرح بررسي ترجمهها انگليسي قرآن و نيز تهيه بانك اطلاعتي مترجمان و پايگاه اطلاعي رساني ترجمه است.
شورايي براي نظارت بر ترجمه ها وجود ندارد
به اعتقاد احمد كاميابي مسك با کار ترجمه به عنوان یک کار تخصصی برخورد نمی شود و هیچ شورایی برای نظارت بر کار ترجمه ها وجود ندارد.
تهران_ ميراث خبر
سايت کتاب_گروه خبر_ مهبود مهرنوش: با کار ترجمه به عنوان يک کار تخصصي برخورد نمي شود و هيچ شورايي براي نظارت بر کار ترجمه ها وجود ندارد.
هر ساله تعداد بيشماري کتاب در قالب ترجمه وارد بازار کتاب مي شود و در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد اما کمتر کتابي است که از يک ترجمه درست و اصولي برخوردار باشد.
احمد کاميابي مسک، درباره وضعيت ترجمه در ايران گفت: "متاسفانه در ايران بيشتر کتاب هايي که ترجمه مي شوند، پر غلط و مملو از اشتباهات فاحش است و هيچ شورايي نيست که بر کار ترجمه ها نظارت کند و مانع از انتشار و چاپ اين کتاب ها شود."
به گفته او، معرفي و شناساندن فرهنگ اقوام و ملل در کشوري که هيچ گونه آشنايي با آن جوامع ندارد، باعث هجوم فرهنگي در آن کشور نمي شود اما ترجمه هاي نادرست و پر غلط مي توانند به مراتب بدتر از هرگونه هجوم فرهنگي باشند.
کاميابي افزود:"اگر قرار است سانسور درباره کتابي اتفاق بيفتد، اين سانسور بايد در زمينه اشتباهات ترجمه صورت پذيرد زيرا ترجمه نادرست و غير اصولي مي تواند بدآموزي فراواني براي زبان فارسي داشته باشد."
او معتقد است وجود فراوان کتاب هايي که از ترجمه هاي نادرست برخوردارند در جامعه دانشگاهي مشکلات عديده اي را براي دانشجويان و استادان به وجود آورده است زيرا اغلب اين کتاب ها به عنوان رفرنس و منابع اطلاعاتي و مطالعاتي در اختيار دانشجويان قرار مي گيرد و آنان را در درک و دريافت مطالب دچار خطا و اشتباه مي کند که در نهايت اين اشتباهات ناخواسته و نادانسته در پايان نامه هاي دانشگاهي آنان به وفور به کار مي رود و همين امر موجب شده تا از سطح کيفي کار پژوهش آنها بکاهد.
کاميابي مسک، در يک مقايسه تطبيقي درباره تفاوت کار ترجمه در ايران و فرانسه گفت: " در کشور فرانسه وقتي يک کتاب فارسي به زبان فرانسوي ترجمه مي شود، معمولا" دو نفر به عنوان کارشناس اين ترجمه را مي خوانند و از نظر زبان فرانسه آن را بررسي مي کنند. اين کتاب پس از آنکه مورد تائيد کارشناسان فرانسوي زبان قرار گرفت در اختيار يک ايراني که آشنايي علمي و تخصصي با زبان فرانسه دارد قرار مي گيرد تا او نيز در رد يا تاييد ترجمه، نظرات خود را اظهار کند، پس از آن باز اثر براي بررسي نهايي در اختيار کارشناسان نظارت قرار مي گيرد و پس از آن کتاب براي ترجمه به دست ناشر سپرده مي شود، در حالي که در ايران اصلا" نظارتي بر کار ترجمه ها نيست تا جلوي ترجمه هاي غلط را بگيرد. بنابراين اغلب اين کتاب ها علاوه بر آنکه از نظر ترجمه پر از اشتباه هستند حتي از نظر زبان فارسي نيز پر از غلط مي باشند."
کاميابي با تاکيد بر ضرورت و اهميت زبان فارسي خاطر نشان کرد: " بکارگيري کلمه "فارسي" در زبان ما ايراني ها کاملا" اشتباه است زيرا اين کلمه براي نخستين بار توسط عرب زبانان به جاي پارسي به کار برده شد و اين به خاطر آن بود که عرب ها نمي توانستند حرف "پ" را درست تلفظ کنند و بهمين دليل حرف " ف" را جايگزين آن کردند و از آن به بعد کلمه "فارسي" به جاي "پارسي" به کار رفت و به عنوان يک غلط مصطلح و رايج بر سر زبان ها افتاد."
به گفته او متاسفانه از اين نوع غلط ها در زبان ما فراوان است که ريشه و منشاء آن به زبان هاي ساير اقوام و ملل بر مي گردد، بنابراين جا دارد که جامعه کتابخوان و با سواد ايراني به اين اشتباهات واقف شده و در رفع آن بکوشند.
احمد کاميابي مسک در حال حاضر استاديار دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است و به تدريس تئاتر در دانشگاه تهران و دانشگاه تربيت مدرس مي پردازد.از او تاکنون کتاب هاي فراواني در زمينه تئاتر، تاليف و ترجمه شده است.
" كلاه كافكا " ترجمه شد
عليرضا بهنام :
" براتيگان " شهرتش را از رمان نويسي دارد
تهران- خبرگزاري كار ايران
" كلاه كافكا " گزينهاي از شعرهاي " ريچارد براتيگان " , با ترجمه " عليرضا بهنام " , بزودي از سوي نشر" مشكي" روانه بازار كتاب ميشود.
" عليرضا بهنام" ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا , در خصوص ويژگيهاي اين اثرگفت : " كلاه كافكا " در واقع گزينهاي از شعرهاي " ريچارد براتيگان" است كه اشعار اين مجموعه از چندين مجموعه شعر او انتخاب شده است و سعي كردم تا شعرهايي در اين مجموعه بگنجانم كه براي خواننده ايراني جذابيت داشته باشد.
وي در ادامه تصريح كرد : شعرهاي براتيگان كوتاه هستند و شيوهاي هجو آميز دارند . او در شعرهايش به هجو و نقد زندگي صنعتي و رسوم جامعه سرمايهداري آمريكا پرداخته است.
بهنام در ادامه خاطر نشان كرد : براتيگان , نويسنده و شاعري است كه در دهه 1960 وارد عرصه ادبيات آمريكا مي شود و با نسل" بيت " آشنايي پيدا مي كند . ولي به عنوان چهرهاي مستقل در كنار اين نسل مطرح مي شود.
وي در ادامه تصريح كرد : ابتدا تمركز اصلي براتيگان بر شعر بود ، ولي شعرهايش كه در آن زمان نسبت به شعرهاي شاعران ديگر نامتعارف بودند ، براي او شهرتي به بار نياوردند . اما در دهه 60 براتيگان به نوشتن رمان روي آورد كه مهمترين اثرش نيز " صد قزل آلا در آمريكا " است و او شهرتش را مديون رمانهايش است.
بهنام با اشاره به اين مطلب كه براي اولين بار دكتر " رضا براهني " , براي اولين بار براتيگان را در رمان " آزاده خانم " به فارسي زبانان معرفي كرد ، گفت : پس از آن ماهنامه كارنامه نيز ويژه نامهاي را به براتيگان اختصاص داد و بخشهايي از رمان " صيد قزل آلا در آمريكا " با ترجمه " هوشيار انصاري فرد " , كنجكاوي جامعه ادبي را براي شناختن براتيگان بر انگيخت.