كارلو بتوكي/شاعر ايتاليائي مترجم: كامبيز تشيعي
كارلو بتوكي(CARLO BETOCCHI)به سال 1899 در تورينو به دنيا آمد.
در سال 1986 در فلورانس درگذشت.
وي به خاطر شغل پدرش دوران نوجواني را به اتفاق خانواده در شهرهاي بلونيا، رم و... گذراند و سرانجام در فلورانس استقرار يافت.
اولين مجموعه شعرش در سال 1932 در فلورانس چاپ و منتشر شد. و سالهاي بعد سه مجموعه ديگر از او به چاپ رسيد.
مهمترين فعاليت فرهنگياش تاسيس مجلهاي مذهبي بود. عمق ايدئولوژي اشعار بتوكي مذهبي ــ كاتوليكي است.
يك بعدازظهر شيرين زمستان
يك بعدازظهر شيرين زمستان، شيرين
براي اين كه نور تنها چيزي بود
كه تغيير نمييافت، نه سپيدهدم بود نه غروب، ناپديد شدند افكارم مثل پروانههاي
بسياري كه ناپديد شدند، پروانههاي كه
در باغهاي سرشار از گل سرخ
زندگي ميكنند آنجا، خارج از دنيا.
مثل پروانههاي بينوا هستند، مثل آن
بيشمار پروانههاي ساده بهار
كه بر روي كرتها پرواز ميكنند زرد و سفيد،
سبك و زيبا رفتند،
چشمان متفكرم را دنبال ميكردند،
هرچه بيشتر اوج ميگرفتند بدون خستگي.
تمام شكلها همزمان پروانه
ميشدند، در اطراف من
ديگر هيچ چيز متوقف نبود، نور مرتعش
دگر دنيايي لبريز كرده بود وادي را
كه من از آن ميگريختم، و فرشتهاي
با صداي جاودانياش آواز ميخواند
و مرا به درگاه تو ميبرد خدا.
Un dolce pomeriggio
dinverno Un dolce pomeriggio d'inverno, dolce perchela luce non era piu che une cosa immutabile, non alba ne tramonto, i miei pensieri svanirono come molte farfalle,
nei giardini pieni di rose
che vivono di la, fuori del
mondo. Come povere Farfalle, Come quelle Semplici di primavera che sugli orti Volano innumerevoli gialle e bianche, ecco se ne andavan via leggiere e belle ecco inseguivano i miei occhi assorti, sempre piu in alto
Volavano mai stanche. Tutte le Forme diventavan Farfalle intanto, non c'era piu una cosa ferma intorno a me, una tremolante luce d'un altro mondo invadeva quella Valle dove io fuggive, e con la sua voce eterna cantava l'angelo che
a Te mi conduce.
منبع: مجله شعر