يکشنبه 22 آبان ماه 84 قسمت دوم به مناسبت سالروز درگذشت "يانيس ريتسوس"
قاسم صنعوي :
تنها تكيه گاه "ريتسوس" شعر وآرمان اجتماعي بود
تهران- خبرگزاري كار ايران
تنها تكيه گاه " ريتسوس" در مواجهه با دشوارهاي زندگي ، شعر و آرمان اجتماعي بود.
"قاسم صنعوي " ، اولين مترجم شعرهاي" ريتسوس" در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا گفت : "يانيس ريتسوس" در اول ماه مه 1909 در يكي از جنوبي ترين شهرهاي يونان زاده او پنجمين و آخرين فرزند يكي از مالكان عمده بود . ولي از همان بدو تولد ثروت خانوادگي بر اثر قمار كلان پدرش از ميان رفت و زمين ها يكي از پس ديگري به رهن گذاشته شد.
وي در ادامه افزود : طالع نحسي كه گويا قصد داشت ، شاعر آتي را دنبال كند ،گذشته از آن كه زندگي خانوادگي او را به فقر آلود , سوگ و مرگ نيز به همراه داشت . در ابتدا بزرگترين برادرش قرباني بيماري شد و پس از آن مادرش در سن 43 سالگي در گذشت و خود ريتسوس نيز از اين بيماري در امان نماند و از سن 17 سالگي تا 21 سالگي را در آسايشگاه بيماران سل گذراند.
مترجم" با آهنگ باران" در ادامه ، با بيان اين نكته كه بيماري و مرگ مادر , كار پدر ريستوس را به جنون و مرگ كشاند ، گفت : اما ريستوس و يكي از خواهران او تسليم طالع نحس نشدند و از مرگ در امان ماندند . ريستوس در كودكي با نقاشي , سولفژ , پيانو و شعر آشنا شد و اين هنرها بعدها در خدمت شعر او در آمدند.
وي در ادامه افزود : ريتسوس به دليل بيماري سل كه در جواني گريبانش را گرفت ، نتوانست برگه صحت مجاز را دريافت كند كه اين برگه براي داشتن كارهاي اساسي به عنوان مجوز به شمار مي رفت . از اين رو در دوراني كه در خارج از آسايشگاه بيماران ريوي به سر مي برد ، براي گذراندن زندگي به كارهاي كوچك در چاپخانه تئاتر و در تئاتر به عنوان سياهي لشگر پرداخت.
صنعوي در ادامه افزود : ريتسوس ، نخستين مجموعه شعرش را به عنوان " تراكتورها " در همان چاپخانه اي كه مشغول به كار بود ، منتشر كرد و با انتشار اين كتاب و آشنايي با مردم خرده پاي به جرگه محافل دلبسته به حزب كمونيست جوانان يونان پيوست . ولي از آن پس زندگي او به آرمانخواهي پيوند خورد و از اين پس بود كه بارها به حبس و تبعيد در جزيره هاي گوناگون كشانده شد كه با اعتراض روشنفكران جهان غرب پس از چندي آزاد شد ، ولي پس از آن در اقامتگاهش تحت نظر قرار داشت.
صنعوي با اشاره به اين نكته كه ريتسوس در شعرهاي نخستين خود تحت تاثير سرايندگي كساني چون كاريوتاكيس , پالاماس , وارناليس و بود ، گفت : اما اين تاثيرپذيري , ديري نپاييد و ريتسوس به زودي راهي خاص براي خود گشود و سورئاليسم ، او را به سوي خود كشيد.
تظاهرات كارگري كه در سالونيك روي داد ، الهام بخش نخستين منظومه بزرگ ريستوس به شمار مي رود و از آن زمان به بعد شعر ريستوس زباني مردمي و برادرانه به خود گرفت.
وي در ادامه گفت : دوران اشغال يونان توسط آلمان نازي تقريبا براي 20 سال سرنوشت شاعر را به سرنوشت نهضت مقاومت پيوند زد . ولي نكته در خور توجه اين است كه تقريبا در تمام شعرهاي آن دوران او كه در تبعيد و آوارگي در اردوگاه هاي بازآموزي گذشت , تجربه اسارت با خشونت آشكار نمي شود.
مترجم كتاب " با آهنگ باران " در ادامه تصريح كرد : شعرهاي ريتسوس از لحاظ فرم و قالب دو گونه است . شعرهاي كوتاه كه در مجموعههاي متعدد جا گرفته اند و منظومه هاي بلند كه گاه هر يك از آن ها به صورت كتابي مستقل به چاپ رسيده است.
صنعوي در ادامه با اشاره به اين نكته كه ديگر شعرهاي ريتسوس با بيان پيچيده تر براي مردم عادي قابل درك نيست ، گفت : ريتسوس ، خود هم از اين موضوع وقوف داشت و مي گفت كه شعر ضمن پرداختن به مسايل فوري كه همگان آنها درك كنند ، ناگزير است به بيان نكته هايي كه مردم عادي تا مدت ها بعد آن ها را درك نخواهد كرد ، بپردازد.
وي در ادامه گفت : ريتسوس بر خلاف بسياري از شاعران متعهد فقط گوش به صداي خود نمي سپرد . او در اعتقاد از تعصب به دور مي ماند وتغييراتي را كه در دنياي مورد علاقهاش روي مي داد ، واقع گرايانه دنبال مي كرد.
صنعوي با اشاره به اين نكته كه ريتسوس از جمله پركارترين شاعران تاريخ ادبيات جهان بوده است ، گفت : او حتي در عرصه نقاشي نيز دست به تجربههايي زده است و در ميان اثاثيهاش در هنگام بازگشت از تبعيدگاه ، انبوه 500 طرح و نقاشي آبرنگ وجود داشته است.
شمار آثار ريتسوس آن قدر زياد است كه نميتوان حتي همه آن ها را نام برد.
وي در ادامه افزود : تعدادي از آثار ريتسوس به ترتيب سال خلق آن ها چنين است : تراكتورها , اهرام , اپيتانيوس , سرود خواهرم , سنفوني بهار , حركت اقيانوس , مازروكا قديمي , با آهنگ باران , آزمون , يادداشتهايي در حاشيه زمان , آخرين قرن پيش از آ... , شب زنده داري , ستاره صبح , شب رام شدني , جابه جايي ها , پرانتزها , شكل غيبت , بدرود , پل , سوت , قطارها , تمرين ها , رفيق ما , و ... و آخرين اثر او كه يكسال پيش از مرگش انتشار يافت ، خيلي دير در شب نام داشت.
صنعوي در خاتمه افزود : روز يازدهم نوامبر 1990 شاهد پايان زندگي شاعري بود كه لوئي آراگون شاعر درباره او گفت ، نخست نمي دانستم كه او بزرگترين شاعر زنده دوران ما است , قسم مي خورم كه نمي دانستم . اين را مرحله به مرحله شعر به شعر او فهميدم.
تجليل " سيد مهدي شجاعي " از " احمد دهقان "
نويسنده " من قاتل پسرتان هستم " ، جنگ را با پوست و گوشت خود درك كرده است
تهران- خبرگزاري كار ايران
" سيد مهدي شجاعي" ، نويسنده ، با انتشار نامهاي سرگشاده از مجموعه داستان " من قاتل پسرتان هستم" تجليل كرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا , "سيد مهدي شجاعي " در اين نامه از " احمد دهقان" نويسنده كتاب " من قاتل پسرتان هستم" تجليل كرده است.
در بخش هايي نامه مذكور آمده است :
مجموعه داستان "من قاتل پسرتان هستم " را خواندم . قصه هاي اين مجموعه عمدتا تلخند , اما مخلصانه ، صادقانه , صميمانه و واقعيند مثل خود جنگ . جنگ را هيچ كدام از ما دوست نداشتيم و جنگ را هيچ كس دوست ندارد و مقدمش را گرامي نمي دارد و براي ظهورش تلاش نمي كند . اما وقتي آمد ، همه پذيرفتيم به عنوان يك واقعيت تلخ و بچه هاي مخلص نه تنها شعله هاي گدازنده آن را به عنوان يك واقعيت پذيرفتند كه درون و باطنشان را آن چنان گلستان كردند كه آتش نمرود در مقابل سبزينگيشان لنگ انداخت و شعله هاي فتنه با آن همه قد و قوارهاش تا قوزك پاي بچه هاي جبهه هم نرسيد.
در ادامه اين نامه آمده است : اما جنگ كه تمام شد ، جز براي عده اي معدود ، انگار عشق ته كشيد و صفا و خلوص پر كشيد و زمينه و فضا براي رشد و خود نمايي و تاثير گذاري كفتارهاي حرامي مساعدتر شد و اين دو فضاي متضاد و متناقض را چه خوب در اين مجموعه داستانت ترسيم كرده اي.
شجاعي با اشاره به داستان هاي اين مجموعه كه محكم و استوار و خدشه ناپذيرند ، افزوده است : داستان هاي اين مجموعه دست اول و از متن و بطن حادثه برخاسته اند و پيداست كه نويسنده با پوست و گوشت و رگ و پي خود حوادث و وقايع با درك كرده و با خطي از حس و خون به كاغذ كشانده است.
شجاعي در خاتمه اين نامه آورده است : مجموعه داستان را مدت ها پيش خواندم اما تنبلي نوشتن را به تعويق انداخت . آن چه محرك نوشتن اين ياداشت بود كه شنيديم كه با اين اثر برخوردهايي از سر بي مهري شده است و من سال هاست كه به اين گونه نقدها و نظرها بي اعتنا شده و مطمئنم كه تونيز بي اعتنايي . مجموعه داستان " من قاتل پسرتان هستم " خون تازه اي در رگ هاي داستان كوتاه دونده است.
/ به مناسبت سالروز درگذشت " يانسين ريتسوس " /
علي عبدالهي :
" ريتسوس " اساطير يونان باستان را در شعرش زنده كرده است
تهران- خبرگزاري كار ايران
" يانسين ريتسوس " اساطير يونان باستان را به دنياي امروز دعوت كرده و از آنها چهره اي امروزي ساخته است.
"علي عبدالهي" در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, گفت: "ريتسوس" در اول ماه مه 1909 در جزيره اي صخره اي در يونان متولد شد و 11 اكتبر 1990 از دنيا رفت، او در كودكي به بيماري سل مبتلا شد و به همين خاطر دوران كودكي نداشت.
وي در ادامه تصريح كرد : "ريتسوس" در جواني به انديشه چپ گرايش پيدا كرد،سال 1934 اولين مجموعه شعرش را با نام تراكتورها منتشر كرد و سال 1935 كتاب "اهرام" را منتشر كرد.
عبدالهي با اشاره به " گريتسوس " كه متاثر از جريانات اجتماعي بود، اظهارداشت : در جريان انتصابات كارگران دخانيات , در " سالونيكي " تعداد زيادي كارگر كشته شدند و در حدود 300 نفر زخمي شدند،"ريتسوس" با ديدن عكس مادري كه بر جنازه پسرش مي گريست، آنچنان متاثر شد كه به مدت 48 ساعت خودش را در اتاقش زنداني كرد تا مرثيه اي با وزن سنتي بنويسد، "ميكسيس تئوداركيس"، آهنگساز مشهور و دوست و هم ررزم "ريتسوس نيز بر روي آن آهنگ گذاشت و به سرعت اين شعر در ميان مردم راه يافت.
عبدالهي با اشاره به اين مرثيه كه از زبان مادري كه بر جنازه پسرش گريه و گلايه مي كند، گفت : مادر پسرش را تحسين مي كند و در نهايت برايش طلب آرامش مي كند و اين شعر آميزه اي از فرهنگ مردم و تفكرات مبارزاتي اوست.
اين مترجم آلماني در ادامه خاطرنشان كرد: "ريتسوس" در كتاب "نگاتيوهاي سكوت" كه سال 1977 منتشر شده است، دست به تجربه هاي جديدي مي زند و او در اين شعرها بيشتر چهره متفكر دارد كه سعي مي كند با نگاهي شكاك به همه چيز نگاه كند و اين مجموعه شعر با شعرهاي ديگر او تفاوت فاحشي دارد.
عبدالهي با اشاره به شعرهاي "ريتسوس" كه سورئاليست هستند، گفت : شعرهاي او سورئاليست تلطيف شده اند و در آن اساطير را از يونان باستان به جهان حاضر دعوت مي كند و اين اساطير را امروزي مي كند كه در نهايت منجر به شعرهايي منحصر به فرد مي شوند.
مترجم مجموعه شعر "با آهنگ باران" با اشاره به اولين ترجمه هاي آثار "ريتسوس" اظهارداشت: "قاسم صنعوي" براي اولين بار "ريتسوس" را ترجمه و كتاب "با آهنگ باران" ،سال 1354 به فارسي زبانان معرفي كرد و پس از او، "محمد علي سپانلو" و "ليلي گلستان" به معرفي جنبه هاي ديگري از آثار "ريتسوس" پرداختند و پس از آن، "احمد شاملو" با ترجمه شعرها و انتشار كاست "ترانه ميهن تلخ" توجه مخاطبان فارسي زبان را به شعرهاي "ريتسوس" جلب كرد. "فريدون فرياد" با ترجمه كتاب "زمان سنگي" , بخش عظيمي از شعرهاي "ريتسوس" را به فارسي برگرداند كه ترجمه كتاب "زمان سنگي"، ترجمه اي است كه حاصل سال ها زندگي با "ريتسوس" و تلاش بي وقفه اوست.
دومين جشنواره سراسري شعر رضوي درمشهد برگزار مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
دومين جشنواره سراسري شعر رضوي دانشجويان سراسر كشور، "گريز آهوانه 2" همزمان با ولادت امام رضا (ع) آذر ماه 84 در مشهد برگزار خواهد شد .
به گزارش خبرنگار فرهنگ وانديشه ايلنا: دومين جشنواره سراسري شعر رضوي دانشجويان سراسر كشور" گريزآهوانه 2" همزمان با ولادت امام رضا (ع) آذر ماه 84 در مشهد برگزار خواهد شد . وتمامي دانشجويان مشغول به تحصيل در يكي از مراكز آموزش عالي در سراسر كشور مي توانند آثار خود را به دبير خانه جشنواره ارسال نمايند .
لازم به ذكر است:اشعار در دو بخش مذهبي چهارده معصوم و اشعار رضوي و در قالب هاي كلاسيك ، نيمايي وسپيد داوري خواهند شد و از برگزيدگان آثار جهت شركت در مرحله نهايي دعوت به عمل خواهد آمد .
شايان ذكر است :آثار ارسالي بايد به صورت تايپي يا با خط خوانا در برگه A4 نوشته وهمراه با كپي كارت دانشجويي وهمراه با مشخصات كامل فردي و دانشگاهي و شماره تلفن ضروري به دبيرخانه جشنواره ارسال گردد .در ضمن آدرس الكترونيكي [email protected] نيز آماده دريافت اشعار به صورت فايل WORD مي باشد .
لازم به ذكر است ، به برگزيدگان اين جشنواره جوايزي چون سفر حج عمره ، سفر سوريه ، هشت سكه تمام بهار آزادي ، هشت سكه نيم بهار آزادي، اهدا خواهد شد.
شركت كنندگان بايد آثار خود را تا تاريخ 30 آبان ماه به آدرس دبير خانه مشهد - صندوق پستي 91375/1598 ارسال نمايند.
مجموعه شعر " نيمه من است كه مي سوزد"نقد شد
"رسول يونان":
زبان اتفاقي است كه در شعر خلق مي شود.
تهران- خبرگزاري كار ايران
مجموعه شعر" نيمه من است كه مي سوزد" سروده "عليرضا بهنام"در يكي ديگر از سلسله نشست هاي مشترك سينماگران و شاعران با حضور"رسول يونان" ،" خليل درمنكي" و" مهري جعفري" مورد نقد وبررسي قرار گرفت .
به گزارش خبرنگار فرهنگ وانديشه ايلنا ؛ "رسول يونان" در اين جلسه ضمن بازخواني چند شعر از اين كتاب خاطر نشان ساخت : من به زبان خيلي اهميت مي دهم ، اما زبان را عنصر محوري در متن نمي دانم . به اين خاطر كه زبان سوژه ها را نمي سازد بلكه اين سوژه ها هستند كه منجر به آفرينش زبان مي شوند . به عبارت ديگر شعر اتفاقي نيست كه در زبان مي افتد ، بلكه زبان اتفاقي است كه در شعر خلق مي شود. زبان چيزي جز كلمه نيست و كلمه چيزي جز كنش نيست .
وي در ادامه تصريح كرد :در كتاب "نيمه من است كه مي سوزد" ،" بهنام" كنش هاي زباني دوست داشتني و به ياد ماندني ايجاد كرده است كه اين موجب مي شود ، وقتي به آخر كتاب مي رسيم دوباره برگرديم و آن را از ابتدا مطالعه كنيم".
يونان در ادامه با اشاره به فرايند كنش در شعر "كافه ها " ادامه داد:" در اين شعركافه ها از اقتدار خود خالي شده و اقتداري بيروني به دست آورده اند . كافه ها ديگر كافه نيستند ، بلكه دست هاي معشوقي هستند كه فنجان هاي چاي در آن ها جا گرفته اند . در اين كتاب به موارد بسياري از اين دست بر مي خوريم كه نشانگر دقت شاعر از فرايند ادراكي بازآفريني واقعيت ها و حدس ها و گمان ها است .
"خليل درمنكي" ديگر سخنران جلسه ضمن برشمردن ويژگي هاي زباني اين مجموعه آن را در زمره آثاري به شمار آورد كه در اواخر دهه 70 از هنجارهاي مرسوم فضاي شعري فاصله گرفته اند و او با اشاره به فضاي قالب شعر دهه گذشته ، شعر" بهنام" را در كنار شعر" شمس آقاجاني" ،" رزا جمالي"، " علي قنبري "، "محمد حسن نجفي" و "حتي علي باباچاهي" با وجود تاكيدش بر نظريه هاي زباني واجد ويژگي هاي متاثر از پاپ آرت دانست .
اين منتقد در ادامه ضمن بررسي شاخصه هاي" پاپ آرت" و شكل حضور آن در شعر اين شاعران اذعان كرد :"در دهه گذشته عده اي از شاعران شعر خود را نوشته اند و به جهان هاي شعري خود پايبند بوده اند و به سبب آن نتوانسته اند شعر خود را چارچوب بندي نظري كنند و ذيل يك بوطيقاي ويژه توضيح دهند و ناگزير شده اند كه زير فشارهاي زيبايي شناسانه و قرائت هاي نظري كه عمدتا تحت تاثير نظريه زباني براهني بوده است از شعر خود سخن بگويند و بدتر از آن امكانات و احتمال هاي ژنرايك شعر خود را ، در برابر اين از خود باختگي نظري واگذاشتند . كه به نظر من عمده اين شاعران و شعر آنها را مي توان ذيل نظريه پاپ آرت و كانسپچوال آرت بازقرائت كرد ."
او در ادامه تفاوت اين اشعار با آثار معاصرشان را در اين نكته دانست كه اين آثار فرهنگ توده ها را به عنوان مصالح كاري خود برگزيده و بنا براين از فرهنگ نخبه گرايي كه در بسياري از آثار معاصر ديده مي شود فاصله گرفته اند .
در ادامه جلسه" مهري جعفري" با خواندن متن مكتوبي با عنوان " مخاطب در دايره گچي واژگان " با تصنعي خواندن بعضي شگردهاي استفاده شده در كتاب به انتقاد از فاصله ايجاد شده بين راوي و مخاطب در شعر هاي كتاب پرداخت. او در قسمتي از متن خود در باره كليت كتاب گفت :در هركدام از شعرها و با توجه به عناصر دروني به كار رفته در آنها نشانههايي را نهفته ميبينيم كه ساختار زباني هر متن را ناشي ميشود و به طور ضمني به وضعيت هر اثر در كليت كتاب اشاره ميكند .گويي بايد از آخر كتاب شروع به خواندن كنيم و به اول آن برسيم . زبان گويي از آخر كتاب به اول آن آرام آرام جايگاه تثبيت شده و پختهتري پيدا ميكند و گاه به اوج توانمندي در شكلدهي به ساختار متن ميرسد ."
دومين جلسه شاعران شهرستان در كيش برگزار شد
تهران- خبرگزاري كار ايران
دومين جلسه از سري نشستهاي شاعران شهرستان به همت معاونت اجتماعي منطقه آزاد كيش برگزار شد .
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا, دومين جلسه از سري نشست هاي شاعران شهرستان به همت معاونت اجتماعي سازمان منطقه آزاد كيش با حضور شاخصترين چهره هاي شعر خوزستان برگزار شد .
لازم به ذكر است ، در اين جلسه" هرمز علي پور" , "بهزاد خواجات" ," فرامرز سدهي" , "داريوش معمار" , به مدت 3 روز به بررسي شعر خوزستان و جريان هاي ادبي كشور پرداختند ، كه طي آن برنامه ريزي براي برخورد با شرايط و جريان هاي كاذب شعري در خوزستان و همچنين چاپ و پخش آثار مطرح اين استان و ايجاد يك مجله مستقل ادبي در خوزستان شد .
شايان ذكر است, در اين جلسات جايگاه شعر خوزستان در كشور و تاثيرات شاعران شاخص اين استان مورد بررسي قرار گرفت .كه در پايان , "علي قنبري" و شاعران حاضر در جلسه از تلاش هاي معاونت اجتماعي سازمان منطقه آزاد كيش قدرداني كرد و استمرار اين جلسات را موجب اعتلاي شعر كشور دانستند.
25 اثر به دوره نهايي جازه ادبي يلدا راه يافتند
تهران- خبرگزاري كار ايران
دوره چهارم "جايزه ادبي يلدا" كار خود را با 168 داستان كوتاه و 317 رمان كه در سال 83 منتشرشده اند ، آغاز به كار كرد ، كه در نهايت 25 اثر به دوره نيمه نهايي اين جايزه راه يافتند ،كه از اين ميان 1 اثر برنده تنديس يلدا خواهد شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا, اسامي 25 اثر راه يافته به دوره نيمه نهايي چهارمين دوره جايزه ادبي يلدا از قرار زير است.
1. "آبي تر از گناه" نوشته محمد حسيني، انتشارات ققنوس
2. "آداب بي قراري" نوشته يعقوب يادعلي، نشر نيلوفر
3. "انجيرهاي سرخ مراز" نوشته محمد حسين محمدي، نشرچشمه
4. "با گارد باز" نوشته حسين سناپور، نشرچشمه
5." برف و نرگس "نوشته ناهيد طباطبايي، نشرقطره
6." بگذريم" نوشته بهناز علي پور گسكري، نشر چشمه
7. "پاگرد" نوشته محمد حسين شهسواري، نشر افق
8. "پايان درخت سيب" نوشته نوشين سالاري، نشر مرواريد
9." خورشيد" نوشته رحيم اخوت، نشر روز آمد
10. "ديدار در حلب" نوشته جعفر مدرس صادقي،نشر مركز
11." رنگ كلاغ" نوشته فرهاد بردبار، نشر مركز
12." ساراي همه" نوشته فرشته احمدي، نشر قصه
13." شب سودابه" نوشته محمد زرين، مولف
14. "صداهاي سوخته" نوشته سعيد عباس پور، نشر قصه
15." عادت مي كنيم" نوشته زويا پيرزاد، نشر مركز
16." عاشقيت در پاورقي" نوشته مهسا محب علي، نشر چشمه
17." فراموشان اين زمستان " نوشته مهدي رجبي، نشر قصه
18. "گرنيكا" نوشته فرشته توانگر، انتشارات ققنوس
19. "ماهي ها در شب مي خوابند" نوشته سودابه اشرفي، نشر مرواريد
20. "مرده اي كه حال خوب است" نوشته احمد آرام، نشر افق
21." من قاتل پسرتان هستم "احمد دهقان نوشته،نشر افق
22. "مكث آخر" يونس تراكمه،نوشته نشرقصه
23." هتل ماركوپولو"نوشته خسرو دوامي، نشر نيلوفر
24." وقت تقصير" نوشته محمد رضا كاتب، نشر نيلوفر
25. "كيميا خاتون"نوشته سعيده قدس، نشر چشمه
شاعر خوزستاني:
چه روزي از سالروز تولد ”نيما“ براي بزرگداشت شعر مناسبتر ميتواند باشد؟
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
يك شاعر خوزستاني گفت: چه روزي از روز تولد نيما براي بزرگداشت شعر و شهريار و شهرياران شعر مناسبتر ميتواند باشد؟
ارمغان بهداروند در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان خاطرنشان كرد: هر چند فضاي گلآلود انتخاب روز تولد شهريار به عنوان روز شعر در تقويم بيشتر از آنكه در تكريم اين پديده هنري مؤثر واقع شود، در انتقامجوييها و جريانسازيهاي شيطنتآميز مؤثر شد، اكنون كه غبار نشسته و حقيقت در معرض تابش قرار گرفته است، ميتوانيم دوباره با ترسيم تصورات مؤثر در انتخاب اين روز و بررسي علل هيجانات مخالفتبار پس از آن، نوعي همانديشي را كه متاسفانه مديريت فرهنگي معاصر كمتر به اهميت اين نوع همانديشي اعتنا كرده است، انتشار دهيم.
وي معتقد است: مرور تاريخ ادبيات ايران و گزينش تاثيرگذارترين هنرمندان اين عرصه، ابتداييترين گواه مخالفت منتقدان با انتخاب روز تولد شهريار به عنوان روز شعر بوده است و اذعان اين گروه بر حضور درخشان شاعراني همچون فردوسي، نظامي، سعدي، حافظ، بيدل و مولوي از گذشتگان و عارف قزويني، فرخي يزدي، نيما يوشيج، احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث، سهراب سپهري، فروغ فرخزاد و... از امروزيا،ن بيشتر از آنجا ناشي ميشود كه نكوداشت بزرگان، تكريم همه اهالي آن هنر است و كمارزش كردن تاليان ديگر.
بهداروند در عين حال گفت: البته آن كه در احوالات شعر دستي حتا از دور هم بر آتش داشته باشد، ميداند كه شهريار به زعم خود و شهادت غزلهايش، نسخهاي از حافظ قرن هشتم بوده است كه ارادت و اقبال او به حافظ چنان بوده است كه حتا نام هنري خود را نيز از تفال ديوان اين شاعر برگزيده است و تازه در همين راستا ميتوان به هوشنگ ابتهاج، ديگر شاعر غزلسراي معاصر، اشاره كرد كه او در پيروي از حافظ و احياي توانمنديهاي شعر حافظ و تزريق كيفيات درك و شهود خود بسيار قويتر و شاعرانهتر از شهريار به ميدان آمده بود.
شاعر ”مخاطب ممنوع“ ادامه داد: پس در نگاه اول، شهريار حتا در رتبههاي پاييندست آن گزينش مفروض هم جايي پيدا نخواهد كرد و ديگر اين كه بديهي است اقبال شهريار در شعر معاصر بيشتر از بازسازي غزل ”علي اي هماي رحمت“ است كه اين غزل نامدار نيز انحصارا از آن او نميباشد. اما سخن بر سر شهريار و جايگاه او مبناي فرض همكلامي ما نيست.
او خاطرنشان كرد: چگونه ميتوان مردمي را كه شعر همچون نان گرم سفره همواره براي آنان دلنشين بوده است، ناديده بگيريم و توهم صحيح انگاشتن خود را درست بدانيم و عرصه را چنان خالي از فكر و دانش ببينيم كه عاقبت امر را ناديده بگيريم و اكنون پس از استهلاك توان ذهني مخاطبان خود و هيجانات متعاقب آن كه تنها در نحيف كردن كالبد شعر مؤثر افتاد و بس، به فكر اصلاح امور باشيم؟
بهداروند ادامه داد: آيا سيل تصورات غلط و اصرار در دست بودن آنها و هزينه كردن وقت و امكانات ممكن در جهت تحميل خواسته خود و ناديده گرفتنهاي تواناييهاي ارزشند شاعران معاصر، به نفع شعر شد يا لااقل در معرفي دوباره شهريار مؤثر واقع شد؟
او تصريح كرد: اكنون هرچند تغيير اين سازه تحميلي دردي ديگر براي شعر خواهد بود و زماني براي رژه بر خاك زرين سرزمين شعر و ادب خواهد شد، چه جاي پنهان كردن است كه بگوييم با وجود روزهاي بزرگداشت فردوسي و حافظ و سعدي در ايام تقويم هر سال، چه وقتي شايستهتر از روز تولد نيما براي بزرگداشت شعر؟
با راهاندازي دورههاي داستاننويسي، فيلمنامهنويسي و روزنامهنگاري،
نخستين مدرسهي اسلامي هنر در قم افتتاح شد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - قم
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
نخستين دوره آموزشي مدرسه اسلامي هنر در قم افتتاح شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در مراسم افتتاحيه اين مدرسه، حجتالاسلام امير جوان آراسته وظيفه اول طلاب را تهذيب نفس و دستگيري ديگران دانست و گفت: امروزه مسؤوليت دستگيري و تبليغ شرايط و ويژگيهاي آن، با گذشته متفاوت است.
مدير مدرسه اسلامي هنر با بيان اينكه جو حوزه نسبت به هنر چندان مثبت نيست، افزود: به هر حال حوزه امروزه با يكسري مسائل كلان درگير است كه بايد ساز و كاري رديف كرد تا هنري كه مورد قبول شرع باشد هم معرفي شود.
وي با اشاره به وجود لغزش در عرصه هنر گفت: در نظر داريم تا كساني را گزينش كنيم كه دغدغههاي ديني و قومي و شخصيت ثابتي داشته و توانايي برقراري ارتباط با مخاطب را دارا باشند.
او گفت: بايد به مقوله هنر بهطور جديتر پرداخته شود.
جوان آراسته افزود: فضاي حوزه، بايد نسبت به هنر تلطيف و تصحيح شود. آن موقع است كه خيلي از مشكلات برطرف ميشود.
وي درباره برنامههاي اين مدرسه گفت: برنامهريزيهايي شده تا در راستاي آن، استادان سطح يك كشوري براي تدريس دعوت شوند.
او گفت: كار را با راهاندازي رشتههاي داستاننويسي و فيلمنامهنويسي و روزنامهنگاري شروع كرديم.
وي افزود: علت اين امر، حساسيتزايي كمتر و شروع بهكار راحتتر اين رشتهها بوده است.
در ادامه حجتالاسلام رشاد گفت: امروزه بشر مدرن از ابتلا به سيطره كميت عبور كرده و اضلاع حيات انسان از ساحات و سطوح مختلف دچار مشكلي به نام سيطرهي مجاز است.
وي افزود: بشري كه ميزان ارزش و تقربش با دستيابي به حقيقت سنجيده ميشد و ادعاي توانايي دسترسي به حقيقت را دارد، امروز چهارنعل و شتابناك از حقيقت فاصله ميگيرد و به مجاز نزديك ميشود.
او با اشاره به ايديولوژي فمينيسم گفت: زن فمينيسم حقوق مردانه ميخواهد و حتا از زن بودن خود شرمسار است.
وي افزود: اين زن طالب حقوق انسانسي نيست،ؤ بلكه طالب حقوق مردانه است.
رشاد افزود: نهاد خانواده، امروزه بهاري شده است.
وي گفت: زن امروز دچار من مجازي جنسيتي شده است و جهان هم از اين تفكر حمايت ميكند.
او از من مجازي سياسي انتقاد كرد و گفت: دموكراسي در نزد اين افراد تصميمگيري احزاب به جاي فرد است.
استاد زبان ادبيات فارسي دانشگاه اراك:
انتخاب سالروز درگذشت شهريار بهعنوان روز ملي شعر و ادب، نماد نكوداشت شاعران معاصر است
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - اراك
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
استاد ادبيات دانشگاه اراك گفت: شهريار مظهر و نماد شاعران معاصر و چهره برجسته در تلفيق شعر ديني، ملي و كلاسيك و نو است و به درستي سالروز درگذشتش روز ملي شعر و ادب انتخاب شده است.
دكتر زهرا موسوي ـ عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه اراك ـ در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در استان مركزي، گفت: فردوسي، حافظ و شاعران ديگر به دليل اينكه روزي را به عنوان روز جهاني اين شاعران از سوي يونسكو انتخاب و اعلام و نامگذاري شده است، به شهرت و نكوداشت جهاني نايل شده اند و از طرفي انتخاب روز ملي شعر و ادب در سالروز درگذشت شهريار نماد نكوداشت شاعران معاصر در عرصه جهاني است.
موسوي با اشاره به لزوم حفظ مقام و جايگاه اسطورههاي جهان ادبيات ايران گفت: شهريار به عنوان سمبل شاعران معاصر كه از سوي تمام شاعران چه در قبل و بعد از انقلاب مقبوليت و محبوبيت داشته است، مطرح است، همچنين در عرصه جهاني ترجمه اشعار شهريار به زبانهاي مختلف در بين جهانيان بيش از شاعران معاصر ديگر است.
وي تلفيق شعر عارفانه و عاشقانه، شعر مذهبي و ملي، و شعر نو و كلاسيك را مهمترين ويژگي شعر شهريار برشمرد و گفت: بهار و خانلري به عنوان برجسته ترين شاعران و حتا به نوعي مخالفان عقيدتي شعر شهريار، اين شاعر را ستايش مي كردند كه ويژگي شعري همهجانبه وي از مهمترين دلايل اين شاعران بوده است.
وي انديشه جهان شعر شهريار را در كنار شخصيت شاعر، جنبه ديگر انتخاب مناسب روز شهريار و روز ملي شعر و ادب برشمرد و افزود: مبارزه با ستمگري، حمايت ازمظلومان و تهاجم عليه بيعدالتيها در شعر شهريار جنبه جهاني به شعر شهريار ميبخشد كه طرح اين شخصيت درعرصه جهاني پيام انديشه جهان امروز شعر ايران به جهان مي باشد كه در عرصه بين المللي پيام فرهنگ ماست.
موسوي در عين حال اظهار مخالفت بعضي از اساتيد و بزرگان عرصه ادبيات را با قرار گرفتن سالروز وفات شهريار به عنوان روز ملي شعر و ادب، قابل تأمل خواند و گفت: اين رويداد رويدادي مبارك است كه انديشمندان و فرهيختگان فرصت مناسب براي نمايش چهره امروز ادبيات ايران را در عرصه جهاني و احترام به شاعران معاصر و قدرت نمايي عرصه ادبيات امروز در برابر گذشته در دوره بازگشت ادبي دارند.
عضوي از مجلس انگليس حذف شعر هيتلر را از گزيدهي ادبي كودكان خواستار شد
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
يكي از اعضاي حزب كار پارلمان انگليس از وزير آموزش و پرورش اين كشور خواست شعري را كه از ديدگاه آدولف هيتلر نوشته شده است، از گزيدههاي ادبي كتاب آموزشي كودكان حذف كنند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از آسوشيتدپرس، اين شعر كه ازسوي يك پسربچه 14 ساله نوشته شده است، به دليل داشتن ديدگاههاي ضد يهودي، با مخالفت اين فرد روبهرو شده است. اين انتقادات بيشتر به دليل يكي از بيتهاي اين شعر صورت گرفته است.
در اين بيت آمده است: من از مرگ يهوديان خوشحالم.
لوييز آلمان ـ عضو حزب كار پارلمان انگليس ـ گفت: اين شعر آزار دهنده است.
گيدئون تيلر ـ نويسنده اين شعر ـ نوشته است: يهوديان اينجا، يهوديان آنجا، يهوديان همهجا هستند . يهوديان كه نگاهي شيطاني بر چهرهشان نقش بسته، تمام مكانهاي تاريك را به خود اختصاص دادهاند.
اين شعر در يك گزيده ادبي ويژه كتاب تحصيلي كودكان چاپ شده است.
تاكنون 452 نسخه از اين كتاب كه «افكار بزرگ» نام داد، منتشر شده است. اين نسخهها به كتابخانه بريتانيا و مدرسههاي فرستاده شده است. ايان والتون ـ مدير اجرايي آموزش و پرورش ـ اين شعر را داراي فرم، سبك و محتوايي مطابق با اصول برنامه درسي ملي دانست و گفت: تاكنون تنها يك نفر با اين شعر مخالفت كرده است.
وي افزود: همه به خوبي آگاهند كه اين شعر از ديدگاه آدولف هيتلر نوشته شده است؛ چراكه در بيتي از اين شعر آمده است: نام من آدولف هيتلر است.
عليرضا قزوه خبر داد:
چهاردهمين كنگرهي شعر دفاع مقدس در «قصر شيرين» برگزار ميشود
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
چهاردهمين كنگرهي شعر دفاع مقدس، ديماه امسال در قصر شيرين كرمانشاه برگزار ميشود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مسئولان بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، سال گذشته اعلام كردند كه اين دورهي كنگرهي شعر دفاع مقدس در مناطق محل اسكان عشاير ايلام (احتمالا ميمك) برگزار ميشود، اما عليرضا قزوه - دبير اين دورهي كنگره - از برگزاري آن در قصر شيرين كرمانشاه از 27 تا 29 ديماه خبر داد.
او همچنين به تغيير تركيب هيات داوران و استفاده از ذوقهاي جوانتر اشاره كرد و گفت كه كار بررسي آثار از هفته بعد و پس از انتخاب كتاب سال دفاع مقدس آغاز ميشود.
سيزدهمين دورهي كنگره شعر دفاع مقدس بهمنماه سال گذشته در اهواز، مشهد شهداي گمنام (طلاييه)، برگزار شد و مشفق كاشاني، عبدالجبار كاكايي، حسين اسرافيلي، عليرضا قزوه، شيرينعلي گلمرادي و پرويز بيگيحبيبآبادي - دبير كنگره - كار بررسي آثار را بر عهده داشتند.
فتحالله بينياز:
انديشهاي كه منتقد از داستان توقع دارد، بايد در خود متن تنيده باشد
داستان را با تكنيك محض نميتوان ساخت
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
تجربه در جهان ثابت كرده است كه با تكنيك محض نميتوان داستان ساخت و نويسنده، بايد ابتدا قصهاي داشته باشد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فتحالله بينياز ـ نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ـ در جلسهاي كه با موضوع «آسيب شناسي رمان و داستان كوتاه» ازسوي قطب علمي دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد، با بيان مطلب بالا، از نبود انديشه يا انديشه گريزي به عنوان اولين ضعفي كه در بسياري از داستانها ديده ميشود، ياد كرد.
وي افزود: متاسفانه وقتي يك منتقد از انديشه در داستان صحبت ميكند، برخي از نويسندگان فكر ميكنند منظور، مطرح شدن موضوعات فلسفي در داستان است؛ درحاليكه انديشهاي كه يك منتقد يا خواننده حرفهيي و حتا توده مردم از يك داستان توقع دارند، بايد در خود متن تنيده باشد.
او تصريح كرد: در بسياري از داستانها ديده ميشود كه از موضوعات فلسفي، هستي شناسي و... به عنوان مثال در يك اتاق يا فضايي بسته بحث ميشود، اما وقتي شخصيت داستان از آن فضا خارج ميشود، اين موضوعات ديگر در مسير داستان دنبال نميشوند.
وي با نقل جملهاي از هگل در كتاب «زيباشناسي» او گفت: «هميشه بايد انديشهها را در قالب تصوير آورد» يعني آن انديشه در كنش نشان داده شود. به عنوان مثال، در داستانهاي «مسخ»، «جنايات و مكافات»، «محاكمه» و «بيگانه»، سخن از انديشه ديده نميشود، اما وقتي كتاب بسته ميشود، خود خواننده به طور ضمني آن انديشه مطرح شده در قالب تصوير را برداشت ميكند. به عنوان مثال در كتاب «بيگانه» خواننده از خود بيگانگي و تنهايي انسان و در نتيجه سوقش به سوي پوچي و... را درمييابد.
اين منتقد با تاكيد بر اينكه اساساً مطرح شدن يك رمان در سطح جهان بر مبناي همين عنصر انديشه است، گفت: ما چون دو دهه داستانهاي سياسي افراطي داشتيم، وابستگيهاي سياسي يا دفاع از آرمانهاي سياسي يا فلسفي در حال حاضر به ضد خودش تبديل شده است و بسياري از نويسندگان و شاعران نسبت به طرح اين گونه مسايل رويگردان شدهاند.
وي افزود: برخي نويسندگان ما معتقدند دوره اينگونه مسائل به سر آمده است؛ درحاليكه در آثار برجستهاي كه اكنون مطرح ميشوند، ازجمله كارهاي نويسندگان فرانسوي يا آثار سوزان سونتاك، مسائل اجتماعي و انديشهيي مطرح است.
بينياز از آوردن خرده روايتهاي متعدد و متكثر به عنوان آسيب بعدي داستانهاي كوتاه و رمانها ياد كرد و گفت: يك داستان به هر حال ميتواند داراي سه يا چهار محور باشد مثل، رمان «سوربز» كه داراي چهار محور است و نويسنده با مهارت خرده روايتها را كم كرده، تا اين چهار محور در داستان برجستگي پيدا كند.
وي با تاكيد بر اينكه اساساً داستان بايد حول محورهايش بچرخد، گفت: نويسنده بايد دقت كند تا دست كم رخدادهاي برجسته داستان گم نشود.
اين منتقد افزود: آوردن بيش از حد روايت، داستان را براي خواننده گم ميكند به طوري كه محور روايت رها ميشود.
وي از اشباع تكنيك به عنوان آسيبي ديگر در داستان ياد كرد و گفت: اگر نويسنده تمام تكنيكها را در داستان خود پياده كند، گويي داستان را صرفاً براي نشان دادن دانش خود در مورد تكنيكهاي مختلف از جمله بينامتني، كولاژ و... ارايه كرده است.
او با بيان اينكه اين آسيب باعث شده است بعضي از داستانهاي خوب ايران، نتواند خوش بدرخشند، گفت: افراط در بكارگيري تكنيكها باعث ميشود خواننده توسط اين آسيب بمباران شود و فرصت برقراري ارتباط با داستان يا قصه را از دست بدهد.
بينياز معتقد است: خواننده با اين محور در قبال اين دگرگونيها دچار سكته ميشود كه اين امر باعث ضعف اثر ميشود.
وي با تاكيد بر اينكه در به كار بردن تكنيك بايد منتهاي ايجاز را به كار برد، گفت: تجربه در جهان ثابت كرده است كه با تكنيك محض نميتوان داستان ساخت.
او در ادامه اين جلسه به بازيهاي زباني نيز اشاره كرد و گفت: بازيهاي زباني ميتواند آنقدر وسيع باشد كه ميگويند «جويس» وقتي كتابش را براي حروفچيني داد، حروفچين يك كلمه را اشتباه زده بود (به جاي آرايش كلمه آرايه نوشته بود)، اما جويس گفت: بگذاريد باشد، اين يك نوع بازي زباني است.
فتحالله بينياز با اعتقاد بر اينكه بازيهاي زباني عيبي ندارد، اما حجم كتاب را در اين خصوص بايد در نظر گرفت، يادآور شد: از نظر روانشناسي، خواننده وقتي متني را ميخواند، حتا اگر به نويسنده متن هم علاقمند باشد، به نوعي دشمن نويسنده نيز هست، پس اگر بازيهاي زباني زياد باشد، فرصت منفك شدن را به خواننده از متن ميدهد در حاليكه هدف نويسنده اين نيست.
وي تصريح كرد: بازيهاي زباني يا تكثر در زبان ميتواند به عنوان استراتژي نويسنده به كار رود، اما مشروط بر اينكه اين استراتژي با قصه جفت وجور باشد و ضمناً محدوديت روايت نيز در اين امر مهم است.
داور جايزه ادبي مهرگان، از داستانهاي چندصدايي به عنوان موضوعي كه در ضعفهاي رمان نويسي مطرح است، ياد كرد و گفت: آوردن چند راوي يا روايايي كه حرف ميزنند يا مينويسند يا راوي داناي كل و... اشكالي ندارد، اما بهتر است نويسنده بداند كه چند صدايي فقط اين بازيها نيست.
وي افزود: چند صدايي تنها در نوع بيان و تغيير لحن نيست، بلكه صدا، معناي ديگري نيز دارد. يعني اينكه ارزشهاي پنهاني را هم در پس خودش بتواند پنهان كند يا نويسنده خودش را عقب بكشد و هيچ صدايي را برمتن غالب نكند، به نوعي هچ حقانيتي بر هيچ صدايي نباشد.
بينياز اذعان داشت: گاهي صدا فقط حرف زدن نيست. مثلاً در جايي كه هيچ اعتقادي وجود ندارد، زنگ كليسا يا اذان مسجد، يك صدا است.
وي با بيان اينكه چندصدايي زماني مقبول نظريهپردازان و منتقدان است كه هيچ يك از صداها غلبه پيدا نكند و به همه صداها به يك حد امكان بروز داده شود، گفت: در اينجاست كه در واقع داستان ما را در عصر جديد با عدم قطعيت پيوند ميدهد. عدم قطعيتي كه در فلسفه، اول بار توسط نيچه مطرح شد كه معتقد بود هيچ حقيقتي ثابت نيست و خود حقيقت هم ميتواند سيار و لغزنده باشد و در فيزيك نيز هايزنبرگ اين قضيه را ثابت كرد.
اين پژوهشگر ادبيات داستاني يادآور شد: عدم قطعيت به اين معنا نيست كه نشانه و نمادي در متن نباشد؛ زيرا يكي از بدترين نوع قصهنويسي، قصهنويسي بر اين شيوه است. در واقع نبود قطعيت بايد با يكسري نشانه و نماد به جايي بيانجامد كه خواننده با جمع بندي آنها بتواند به نتيجه برسد.
وي از نبود قطعيت به عنوان يكي از مهمترين مؤلفههايي كه نويسنده بايد نسبت به آن فكر كند، ياد كرد و گفت: درواقع نويسنده، بايد به اندازه كافي نشانه به خواننده بدهد تا دست كم خواننده به 10 تاويل دست يابد.
بينياز در ادامه به عنصر راوي موجه نيز اشاره كرد و گفت: راوي موجه، در واقع راوي دخالتگر نيست.
وي افزود: متاسفانه به دليل گرايش جامعه به ادبيات عامه پسند، اين عنصر (راوي موجه) از اين طريق به ادبيات جدي راه پيدا كرده است؛ هر چند اين گرايش در ادبيات جدي از حد و اندازه يك نويسنده حرفهاي خارج است چون لطمه شديدي به داستان ميزند.
او به عنصر تصادف نيز اشاره كرد و گفت: داستان امكانات تصادف را خودش فراهم ميآورد و تناسبي با واقعيت ندارد. منتها وقتي شمار تصادف در داستان از حد خارج شود، حكم خالي بر چهره را دارد كه در متن نمينشيند.
وي با تاكيد بر اينكه «تصادف» بايد از نظر منطق روايت توجيه شود، گفت: در غير اين صورت خواننده حقيقت نمايي آن را نميپذيرد؛ زيرا تعداد تصادفها و نفس تصادف حتي ميتواند مسير داستان را تغيير دهد.