پنج شنبه 3 آذر 84
راكعي در گفت و گو با فارس:
بزرگداشت ويژهاي براي آتشي در خانه شاعران برگزار ميشود
خبرگزاري فارس: رئيس انجمن شاعران ايران گفت: اين انجمن، همزمان با چهلمين روز درگذشت مرحوم منوچهر آتشي، بزرگداشت ويژهاي را در محل خانه شاعران معاصر برگزار ميكند.
فاطمه راكعي در گفت وگو با خبرگزاري فارس، افزود: در اين بزرگداشت سعي خواهيم كرد، علاوه بر برپايي برنامههايي در ياد و خاطره اين شاعر فقيد، با حضور و سخنراني شاعران و منتقدان نگاهي هم به اشعار و زندگي هنري مرحوم آتشي داشته باشيم.
منوچهر آتشي كه ظهر روز 29 آبان ماه بر اثر سكته قلبي در بيمارستان سينا درگذشت، از شاعران پيشكسوت معاصر بود كه در دوم مهرماه سال 1310 در دهرود دشتستان متولد شد. وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در بوشهر گذراند سپس به خدمت دولت درآمد.
آتشي مدتي آموزگار فرهنگ بود و سپس در سال 1339 به تهران آمد و در دانشسراي عالي به تحصيل پرداخت. او در مقطع كارشناسي رشته زبان و ادبيات انگليسي، فارغالتحصيل شد و مدتي هم به تدريس پرداخت.
وي كه از سال 1333 به انتشار اشعارش روي آورد، مجموعههاي مختلفي چون «آواز خاك»، «ديدار در فلق»، «فونتامارا» كه ترجمهاي است از اثر ايگناتسيو سيلونه، «وصف گل سوري»، «گندم و گيلاس»، «زيباتر از شكل قديم جهان»، «چه تلخ است اين سيب» و «حادثه در بامداد» را از خود به يادگار گذاشته است.
پيكر منوچهر آتشي ساعت 9 صبح روز پنجشنبه سوم آذرماه از مقابل تالار وحدت تشييع خواهد شد.
ترژادی ساعدی بودن، نويسنده ای که قدر نبوغ خود را ندانست
اميرحسن چهل تن
داستان نويس
غلامحسين ساعدی (1364 - 1314) - عکس از مريم زندی
دوم آذرماه امسال بيستمين سالگرد درگذشت غلامحسين ساعدی، داستان نويس و نمايشنامه نويس ايرانی است که در سال ۱۳۶۴ در پاريس درگذشت.
در ميان همه داستان نويسانی که بدنه اصلی ادبيات داستانی معاصر ما را می سازند ساعدی چهره ممتاز و کاملا ويژه ای است.
من او را تقريبا هميشه پس از هدايت به ياد می آورم و اين يادآوری اغلب با حسرت، دريغ و نوعی احساس غبن همراه است، با يک جور احساس حيف شدگی و اين نه فقط سرنوشت اغلب نويسندگان مستعد و ممتاز ماست که انگار برای هر نخبه ای در بافت اجتماعی اين سرزمين کم و بيش همين تقدير پيش روست؛ حرام شدن! و وقتی پای نويسنده ای با تخيل شگرف ساعدی در ميان باشد می توان گفت برای جامعه ای که بطور کلی از ضعف يا حتی فقدان درک زيبايی شناختی مدرن رنج می برد، چيزی زيانبار تر از آن وجود ندارد.
يک مطالعه پديدار شناختی-حتی بطور سر دستی- آشکار می کند که ادبيات جديد ايران سکوی پرش خود را در نقطه قرار داد که اساسا ربط زيادی به ادبيات خلاقه نداشت و هدف ملعون اين پرش چيزی نبود جز تغيير وضعيت! و تاويل آن در ذهن نويسنده ايرانی فقط يک طنين داشت: تغيير حکومت.
نتيجه حاصله يک صد سال ضايعه مدام است - چيزی که هنوز تمام و کمال دست از سرمان برنداشته - اين سوء تفاهم از يک سو استعدادهای ناب را تلف کرده است و از سوی ديگر نويسندگان مهمی مثل چوبک، گلستان و مهشيد اميرشاهی را به حاشيه سوق داده است.
روی جلد مجله ادبی الفبا که ساعدی چند شماره ای از آن را در فرانسه در آورد
گمان می کنم ساعدی برای نمايش خسران ناشی از اين سوء تفاهم نمونه کاملا مناسبی ست. تقليل ادبيات خلاقه به ابزاری سياسی از اخلاقی اسکولاستيک مايه می گرفت و آن را جايگزين اخلاقی می کرد که علی الاصول ادبيات بر آن استوار است يعنی کوشش صادقانه برای کشف.
قدرت تخيل ساعدی کم نظير بود؛ متاسفانه که در فضای مصنوعی و دائم ملتهب اين جامعه غير حرفه ای، در فضايی که کميت های مشکوک فرصت مداقه را از ما می گيرند تا کيفيت های ناب به چشم نيايند،هنوز فرصت کشف ساعدی فراهم نيامده است.
ساعدی بيش از هر چيز قربانی جامعه ايران بود، اين جامعه او را به سمتی هدايت می کرد که هرگز جايگاه يک نويسنده بزرگ نيست، نويسنده ای با ابعاد شگرفی از تخيل و استعداد که او صاحبش بود.
جامعه ما پر از آدرس های عوضی است، پر از هياهوی سرسام آور برای هيچ و پر از آدم های موجهی که از هر جا که کم می آورند به ادبيات چنگ می زنند، در اين جامعه بايد درايت و نبوغ هدايت را داشت تا بر کنار ماند که او ادبيات را در خدمت حقيقت و زيبايی قرار داد و از بابتش البته کم مکافات نکشيد.
دهه های سی و چهل فضای ادبی ايران در سيطره تفکری است که برای ادبيات نقشی سلحشورانه طلب می کند. يکی از مدافعان سرسخت اين نگاه ابزاری جلال آل احمد است که با پشتيبانی از تز تعهد اجتماعی نويسنده از نويسندگان خواهان ايفای نقشی ست که بيش از هر چيز به ارضای جاه طلبی های سياست بازانه نزديک است.
من از خودم می پرسم چطور ممکن است کسی که داستان های "واهمه های بی نام و نشان" يا "عزاداران بيل"را نوشته است با آن نگاه ژرف به هستی و حيات آدمی و با آن تخيل عميقی که در واقعی کردن اتفاقات بعيد نشان داده است، ناگهان نويسنده نمايشنامه هايی از آب در بيايد که تا سطح بيانيه های سياسی در هجو شاه پائين آمده است.
چه چيزی باعث می شود تا نويسنده ايرانی از کشف و بروز همه ظرفيت و توان ادبی خود غافل بماند؟
آيا هواخواه توده های مردم بودن چيز بدی است؟ آيا از عدالت، از آزادی و از هر چيز خوب ديگری که سراغ داريم اگر حرف بزنيم کار بدی کرده ايم؟
مشکل اينجاست که نويسنده ساده دل ايرانی سالهای سال با کتمان همه درونياتش، مفاهيم متعالی را تا سطح درک اقشار ميانمايه جامعه ای که بطور کلی از فقر شعور رنج می برد پايين می آورد و لاجرم هنوز دو سه دهه بيشتر نگذشته از اوج اقتدار خود پائين می آيد.
مشکل اينجاست که مخاطب ذهنی نويسنده ايرانی چيزی بيشتر از اين از او طلب نمی کند، توقعات در همين حدود است.
ساعدی در پاريس مرد، در پنجاه سالگی، سن و سالی که هنوز نويسندگان اوج شکوفايی خود را تجربه می کنند، اما راستش ساعدی چند سالی زودتر از پا در آمده بود، همان موقعی که به زندان شاه افتاد و آن مصاحبه کذايی را تحويل داد؛ پس می بينيد چگونه سياست او را از هر دو سو به دام انداخته بود.
"درگيری سياسی تا بحال نگذاشته است که به اين کار(نويسندگی) بپردازم. کار اصلی من مبارزه با مرگ است. من نمی خوهم بميرم."
اين گفته خود اوست در بستر بيماری و فقط چند روز پيش از آنکه بميرد.
ساعدی پاره های مهمی از عمر خود را، به تحريک همان فضای مصنوعی، از قالب حقيقی اش جدا افتاد و اين قالب حقيقی در قصه های "ترس و لرز"، اغلب داستان های "واهمه های بی نام و نشان" و حتی داستان "توپ" کاملا پيداست.
آيا ساعدی برای آن مهاجرت اجباری (دست کم خودش آن مهاجرت را از سر اجبار می دانست) از توان و آمادگی روحی لازم برخوردار بود؟ از پاريس به دوستی نوشت "در تبعيد تنها نوشتن باعث شده که من دست به خودکشی نزنم" اين جمله واقعيت ندارد، به نوشتن نه، او به الکل پناه برده بود و آن را چنان مصرف می کرد که همچون وسيله ای کُند اما قطعی برای خودکشی موثر واقع شود.
اضطرابی که او در برخی از داستان هايش به نمايش گذاشت و آن را بر بستر آن هوش شريف و تخيل ناب تا آن مرزهای باور نکردنی گسترش داد، رئاليسمی را پديد آورد که ويژه او بود و اگر به نوسانات سياست های احمقانه روز تن نمی داد می توانست واقعيت حيرت انگيز موقعيت تاريخی ما را واضح کند و ما اينک صاحب يک نويسنده جهانی بوديم.
او به پاريس رفت تا بميرد، همان کاری که هدايت کرده بود و ما نمی دانيم او کدام دوزخ را تجربه می کرد، وقتی می گفت" از دو چيز می ترسم، يکی از خوابيدن و ديگری از بيدار شدن"
و او کی برخواهد خاست تا کابوس دراز مرگ را برای ما بازگو کند؟
در ادامه «تاريخ شفاهي نويسندگان»
«مجابي» تحولات ادبي معاصر را بازگو ميكند
خبرگزاري فارس: انتشارت «روزنگار» در ادامه تاريخ شفاهي كه براي نويسندگان معاصر تدوين و گردآوري ميكند، به سراغ جواد مجابي رفته و نظرات او را درباره تحولات ادبي در سالهاي اخير جويا شده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، علي شروقي در اين كتاب كه از مجموعه «تاريخ شفاهي نويسندگان» محسوب ميشود، گفت وگويي طولاني داشته است با جواد مجابي و ديدگاههاي وي را درباره تاريخ دبيات معاصر ايران جويا شده است.
كتابي را كه شروقي در دست تهيه دارد، 400 صفحه خواهد شد.
از ديگر كتابهايي كه روزنگار درباره «تاريخ شفاهي نويسندگان» منتشر كرده است، ميتوان به نويسندگاني چون هدايت، جلال آل احمد و... اشاره كرد.
مجابي هماكنون سيزدهمين مجموعه شعر خود را با نام «خاطرات ماربييا» روانه بازار نشر كرده و هماكنون بر روي مجموعه جديدي كار ميكند كه «ترانههاي مجوسان» نام دارد.
نامزدهاي پنجمين دوره جايزه ادبي «گلشيري» معرفي شدند
خبرگزاري فارس: فرزانه طاهري نامزدهاي پنجمين دوره جايزه ادبي «هوشنگ گلشيري» را معرفي كرد.
مدير بنياد «گلشيري» در گفت وگو با خبرگزاري فارس، با اشاره به اين كه داوري آثار در مرحله نهايي قرار دارد، ياد آور شد: از ميان 309 عنوان رمان و داستان بلندي كه به دبيرخانه ارسال شده است، آثار در دو حوزه نويسندگاني كه «پيشتر در ايران رمان يا مجموعه داستان منتشر كردهاند» و «نويسندگاني كه براي اولينبار كتابي را در ايران منتشر كردهاند» داوري شد و آثاري چون «مردهاي كه حالش خوب است» نوشته احمد آرام، «خورشيد» نوشته محمدرحيم اخوت، «آبيتر از گناه» نوشته محمد حسيني، «صداهاي سوخته» نوشته سعيد عباسپور، «وقت تقصير» نوشته محمدرضا كاتب و «آداب بيقراري» نوشته يعقوب يادعلي به عنوان آثاري كه در بخش اول (پيشتر در ايران رمان يا مجموعه داستان منتشر كردهاند)به عنوان نامزدهاي دريافت جايزه برتر انتخاب شدند.
وي ادامه داد: در بخش دوم هم كه به نويسندگاني اختصاص دارد كه براي اولينبار كتابي از آنها در ايران منتشر شده، رمانهاي «ماهيها در شب ميخوابند» نوشته سودابه اشرفي، «ما اينجا هستيم» نوشته بهروز ئاكرهيي، «رنگ كلاغ» نوشته فرهاد بردبار و «كيميا خاتون» نوشته سعيده قدس از سوي داوران به عنوان نامزد دريافت جايزه معرفي شدهاند.
طاهري با اشاره اين كه بنا به درخواست محمود دولتآبادي اثر وي از فهرست بررسي كنار گذاشته شد، يادآور شد: در بخش مجموعه داستان 154 عنوان كتاب به دبيرخانه رسيد كه در اين بخش هم به مانند كتابهاي داوري شده در بخش رمان، نويسندگان را در دو گروه افرادي كه براي اولينبار در ايران از آنها كتابي منتشر شده و افرادي كه پيشتر در ايران رمان يا مجموعهداستان منتشر كردهاند تقسيم شد.
وي ادامه داد: در بخش دوم هم كه كتابهاي نويسندگاني كه پيشتر در ايران رمان يا مجموعهداستان منتشر كردهاند، داوري شد.
كتابهاي «تنها كه ميمانم» نوشته شهلا پروينروح، «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان، «با گارد باز» نوشته حسين سناپور و «عاشقيت در پاورقي» نوشته مهسا محبعلي از نگاه داوران به عنوان نامزد دريافت جايزه معرفي شدند.
مدير بنياد «گلشيري» ادامه داد: در بخش نويسندگاني هم كه پيشتر در ايران رمان يا مجموعهداستان منتشر نكردهاند، كتابهاي «مكث آخر» نوشته يونس تراكمه، «يكي از همين روزها ماريا» نوشته محمد حسيني، «سپيدرود زير سي و سه پل» نوشته كيهان خانجاني، «هتل ماركوپولو» نوشته خسرو دوامي، «بگذريم» نوشته بهناز عليپورگسكري و «انجيرهاي سرخ مزار» نوشته محمدحسين محمدي نامزد دريافت جايزه برتر هستند.
در كانون ادبيات ايران
نقد مجموعه شعر«مگر سكوت خداوند»
خبرگزاري فارس: مجموعه شعر«مگر سكوت خداوند» سروده محمد شريفي نعمت آبادي در يكصد و سي و هفتمين نشست هفتگي كانون ادبيات نقد و بررسي ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي كانون ادبيات ايران، در اين نشست رضا صفريان نويسنده كتاب«بصيرت سايهها» (برنده كتاب سال 1377) و سيد علي مير افضلي شاعر مجموعه «گنجشگ ناتمام» به همراه محمد رمضاني فرخاني، اين مجموعه شعر را مورد بررسي قرار ميدهند.
بر اساس اين گزارش مجموعه شعر«مگر سكوت خداوند» گزينهاي از سرودههاي سالهاي 63 تا 84 شاعر است كه نشر «كتاب فرزانه» آن را منتشر كرده است اين مجموعه شامل دو بخش«بيتوته در مغرب» و «انگور تشنه» است. دغدغه شاعر در اين كتاب، انسان، تنهايي او در جهان، عشق وحسرت از دست دادن ارزشها و جايگزيني روزمرگيهاست.
گفتني است: اين نشست ساعت 17 روز شنبه 5 آذر ماه در محل كانون ادبيات ايران، واقع در خيابان مفتح، روبروي مجموعه ورزشي شيرودي، خيابان اردلان، شماره 31 برگزار ميشود.
همزمان با انتشار «گزيده اشعار»
«عليرضا طبايي» تازهترين مجموعه شعر خود را منتشر ميكند
خبرگزاري فارس: عليرضا طبايي گفت: بهزودي مجموعه شعري با نام «و شايد گناه از عينك من باشد» كه شامل دو دفتر است، به بازار كتاب عرضه خواهم كرد.
اين شاعر در گفت وگو با خبرگزاري فارس، افزود: دفتر اول اين مجموعه شامل مجموعه غزلهاي من است كه از سال 1340 تا امروز سروده شده و نام «شيواييها» را بر آن گذاردهام. دفتر دوم كه عنوان «نيماييها»را دارد، در برگيرنده آثار نيمايي من است.
وي همچنين از انتشار «گزيده آثار» خود خبر داد و گفت: اين گزيده براساس چهار مجموعه «جوانههاي پائيز»، «از نهايت شب»، «خورشيدهاي آنسوي ديوار» و «و شايد گناه از عينك من باشد» صورت گرفته است.
طبايي اظهار داشت: همچنين درحال آماده سازي كتابي هستم كه گزيدهاي از شعر شاعران بعد از نيما را در برميگيرد و حركت شعر معاصر فارسي را از آغاز تاكنون به مخاطب نشان ميدهد.
وي افزود: درانتخاب اشعار قالب يا محتوا مورد نظر نبوده و صرف ادبي بودن شعر، ملاك انتخاب قرار گرفته است. همچنين در اين كتاب مختصري از شناسنامه، آثار و ويژگيهاي شعري هر شاعر آورده شده است.
اين شاعر گفت: علت اينكه امروزه شعر در قياس با داستان در مقام دوم قرار گرفته است اين است كه تعداد زيادي از كتابهاي شعري كه منتشر ميشوند ارزش خواندن ندارند و به اين سبب خواننده احساس ميكند شاعر از جامعه دور شده است.
وي در پايان گفت: پرگوييها و زيادهگوييهاي شاعران باعث شده ميان زبان شاعر و درك مخاطب فاصله بيفتد. تعارف حاكم بر فضاي نقد شعر هم از ديگر عوامل انحطاط شعر در دوره معاصر است.
دختر نخست وزير ايرلند نامزد گرانترين جايزه ادبي جهان
خبرگزاري فارس: «سيسيليا آهرن»، دختر «برتي آهرن»، نخست وزير ايرلند به عنوان يكي از نامزدهاي اين دوره از جوايز ادبي «ايمپك» معرفي شد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، به گفته برگزار كنندگان جايزه ادبي ايمپك، كتاب «پياس، من عاشق تو هستم» از جمله 132 كتابي بود كه از ميان 180 كتاب از 43 كشور جهان انتخاب شد.
«سيسيلياي آهرن» به يكي از شبكههاي راديويي ايرلند گفت: اين واقعا شگفتآور است، من هنوز در شك به سر ميبرم.
اين نويسنده 24 ساله پيش از اين نيز بعنوان نامزد جوايزي چون «پاليتزر» و «بوكر» انتخاب شده بود.
رمان «پياس من عاشق تو هستم» داستان يك بيوه جوان است كه پس از مرگ همسرش با ماهي يك نامه كه پيش باز شده بودند روبرو ميشود. اين رمان قرار است كه بزودي فيلم شود.
«آهرن» پيش از اين نيز دو كتاب با عنوانهاي «جاييكه رنگينكمان پايان ميپذيرد» و «اگر تو بتوني حالا من رو ببيني» نوشته كه هردو از همان ابتداي انتشار در صدر پرفروشترين كتابهاي ايرلند قرار گرفتند.
فهرست كوتاه اين دوره از رقابتهاي ايمپك كه شامل 10 نامزد ميشود، در ماه آوريل سال آينده و برنده نهايي نيز ژوئن بعد اعلام خواهد شد. اعضاي هيئت داوران اين دوره از كشورهاي انگلستان، كانادا، ايرلند، ايتاليا و ايالت متحده آمريكا انتخاب شدهاند.
آموزش داستاننويسي در خانه داستان ايران
خبرگزاري فارس: خانه داستان ايران وابسته به منطقه شمال سازمان فرهنگي -هنري شهرداري تهران اقدام به برگزاري دورههاي آموزش اصول داستاننويسي و كارگاه نقد داستان كوتاه كرده است.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي منطقه شمال، اين دورهها شامل آموزش اصول داستان نويسي و نقد و بررسي آثار هنرجويان ميباشد كه توسط محمدرضا بايرامي سهشنبه هر هفته از ساعت 17-15 به صورت رايگان برگزار ميگردد.
علاقهمندان ميتوانند جهت شركت در اين دورههاي آموزشي به خيابان شريعتي، روبروي بهار شيراز ، پائينتر از بيمارستان خانواده، خانه داستان ايران مراجعه كنند.
انجمن دوستداران زبان و ادب فارسي در ارمنستان تاسيس ميشود
خبرگزاري فارس: دوستداران زبان و ادبيات فارسي در ارمنستان به منظور تاسيس انجمني به همين نام در محل رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در ايروان نشست نهايي برگزار كردند.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، اعضاي شورا در اين جلسه مراحل ثبت انجمن، فعاليتهاي آينده و نحوه برگزاري مراسم گشايش رسمي آن را مورد بحث و بررسي قرار دادند.
رضا عطوفي رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در اين نشست به استقبال مراكز ستادي در كشورمان، از فكر تشكيل اين انجمن و انجام سريع مراحل ثبت و تنظيم اساسنامه آن در ارمنستان اشاره كرد و افزود: «با وجود استادان، معلمان و علاقمندان زبان و ادب فارسي در ارمنستان، انجمن آينده درخشاني را پيش روي خود دارد و مطمئنا منشاء اثرات بسياري در تحكيم روابط فرهنگي و علمي دو كشور خواهد داشت.»
وي همچنين از تشكيل گروههاي كاري در حوزههاي مختلف دانشجويي، دانشآموزي، انتشار فصلنامه «پارسيان»به زبان فارسي، برگزاري نشستها و سمينارهاي تخصصي و برپايي مراسم بزرگداشت خادمان و چهرههاي ماندگار در عرصه زبان فارسي در ارمنستان، به عنوان فعاليتهاي اين انجمن در آينده نام برد.
عطوفي در پايان از مراسم افتتاح و آغاز به كار اين انجمن با حضور محمدي عراقي رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در آينده نزديك خبر داد.
در ادامه اين جلسه ژرژيك ابراهيمي رئيس انجمن دوستداران زبان و ادب فارسي پيرامون مراحل مختلف ثبت و صدور مجوز انجمن مطالبي بيان كرد و از اين انجمن به عنوان يك سازمان اجتماعي نام برد.
همچنين اعضاي شوراي اصلي انجمن در خصوص نام نشريه انجمن، زبان، دوره انتشار آن، كميتههاي مختلف كاري و نظاير آنها به بحث و تبادل نظر پرداختند.
سيمين دانشور نويسنده «سووشون» و «ساربان سرگردان» عوامل اقتصادي مانع كتابخواني است
خبرگزاري كشاورزي ايران (ايانا ) – گروه فرهنگ و هنر
اساسا مشكلات معيشتي تاثير به سزايي در فرهنگ عمومي دارند.
به گزارش ايانا از ستاد خبري سيزدهمين دوره هفته كتاب دكتر سيمين دانشور؛ بانوي داستان نويس معاصر مسائل اقتصادي را از جمله عوامل و موانع رشد كتابخواني در ايران دانست.
به باور اين داستان نويس قيمت كتاب در مقايسه با ميزان درآمد ماهيانه مردم گران است و اين گراني از نابساماني وضعيت معيشتي مردم ناشي مي شود.
دانشور معتقد است كه با وجود اين شرايط، تنها راهكارهايي كه مي تواند جنبه اجرايي پيدا كند اطلاع رساني روشمند و موثر در حوزه كتاب است، بدين صورت كه رسانه هاي ارتباط جمعي از جمله مطبوعات و راديو و تلويزيون و اينترنت كتاب هاي خوب و با ارزشي را به مردم معرفي كنند.
دكتر سيمين دانشور متولد 1300 در شيراز داراي مدرك دكتراي زبان و ادبيات فارسي و فوق دكتري تخصصي دررشته زيبايي شناسي است.
رمان «سووشون» در ميان آثار اين نويسنده از شهرت بيشتري برخوردار است. كتاب، داستان زندگي مشترك زري و يوسف دو قهرمان اصلي كتاب را در مجموعه زندگي اجتماعي و بومي مردم فارس در خلال جنگ جهاني دوم و تسلط انگليسي ها بر نواحي جنوب را روايت مي كند.
«ساربان سرگردان» و «جزيره سرگرداني» از جمله آخرين آثار منتشر شده اوست.
پرسوجو از محمد بهارلو به خاطرمجموعه داستان«شهرزاد قصه بگو!»
عليرضا روشن
محمد بهارلوی داستان نويس، به خاطر كثرت مطالبی كه دربارهاش نوشتهاند و نيز به خاطر گردآوریهای هدفمند و داستانها و رمانهای متعددش، نياز به معرفی ندارد. آنها كه اهل داستان خواندن و داستان نوشتن هستند و ادبيات داستانی و كار نويسندگان اين روزها را دنبال می كنند، میدانند كه بهارلو چه كسی است و چه كارها كرده است. آنهايی هم كه اهل داستان نيستند بی گفت و گو اين گفتوگو را كه بيشترعنوان پرسوجو برايش شايسته است نمیخوانند، پس آنها هم به معرفی بهارلو احتياجی ندارند. به دو دليل از او خواستيم به چند سؤالی كه اين زير آمده پاسخ بدهد؛ يكی اين كه سه شنبهها در خانهی هنرمندان ايران فراگرفتن اصول داستاننويسی را میآموزد و دليل ارجحتر نيز اين كه در همين سالی كه می گذرانيم مجموعه داستانی از او درآمده به نام «شهرزاد قصه بگو!». بخوانيد:
«تحرير اول» همواره برای من آغازگاهی است كه هرگز به پايان مطلوب خود نمیرسد. ما داستانها را سرانجام رها میكنيم، به پايان نمیرسانيم.
* در نقد و نظرهايی كه درباره مجموعه داستان «شهرزاد قصه بگو!» چاپ شده، يك برداشت كمابيش مشترك وجود دارد و آن ايجازی است كه در داستانها رعايت شده. حتی يكی از منتقدين كتاب شما نوشته است كه :«فشرده كردن ماجرا تا به اين حد، به مثابه آن است كه يك رويداد بزرگ و پرماجرا را كه قابليت گنجانيدن در يك داستان بلند و گاه در يك رمان دارد، در يك داستان كوتاه خلاصه كنيم. به نظر میرسد كه در آثار او مفهوم تازهای از داستان كوتاه در حال پديد آمدن است». آيا اين ايجاز عمدی بوده يا محصول طبيعت خود داستانها؟
بهارلو: نثر متون ادبی گذشته ما به رغم شعر كلاسيك تا حد ملالآوری «مصنوع» ومطنطن و پررنگ و لعاب است. پروردهترين نمونههای نثر داستانی كهن ما آكنده از لفاظی و مترادفات و عبارتهای پيچيده و متوازن است- يعنی همان چيزی كه به آن «قلمفرسایی» يا «سخنپردازی» میگويند- و انعكاس تجربه انسانی به خالصترين و زلالترين زبان ممكن در آن به ندرت ديده میشود. اين كيفيت، يا بهتراست بگويم عارضه، كمابيش به نثر داستانی معاصر ما نيز سرايت كرده است؛ گيرم در قالب صورتهای «امروزی» عرضه میشود. فشردگی و تراشيدگی زبان، يا ايجاز در روايت، يك فضيلت است، و پيش از آن كه يك «تردستی» صوری باشد تحولی است در موضوع و معنی. به عبارت ديگر پيراستگی و خلوص زبان در اصل به گزينش و تركيب كلمات ، يا اصرار ورزيدن در ارايه عبارتهای مقطع و كوتاه، مربوط نمیشود بلكه بيش از هرچيز به آن معنا يا احساسی مربوط است كه با كلمات بيان میشوند. بنابراين ايجاز يعنی كيفيت ارايه معنا به خالصترين شكل ممكن، و اين كيفيتی است كه در هر نثر روايی شيوا و رسا و منضبطی بايد ديده شود، و اين خصلت را نويسنده نمیتواند دلبهخواهی به خودش بگيرد يا به داستانش ببندد.
*در مصاحبهای گفتهايد «من كوشيدهام از عنصر سكوت به عنوان يكی از شيوهها و شگردهای روايتپردازی استفاده كنم». همان طور كه میدانيد «سكوت» در موسيقی موجد ريتم و ضرباهنگ است. آيا آن چه شما از«سكوت» به مثابه شيوه و شگرد روايتپردازی ياد میكنيد، با آنچه ا ز سكوت در موسيقی مورد نظر ماست، شباهت دارد يا چيز ديگری مد نظر شماست؟
بهارلو: سكوت به عنوان يك شگرد ادبی و «دراماتيك» معرف درنگ و تأمل است، وطبعاً به معنای پرهيز از هر گونه صدا يا عنصر زايد نيز هست. وقتی شما در توصيف صحنه داستان از هر گونه توضيح و اظهار نظری احتراز میكنيد و داستان را به امورعينی و مشهود منحصر میسازيد نوعی حساسيت در خواننده نسبت به داستان برمیانگيزيد. سكوت در روايتپردازی، با تأكيد بر تصوير، به معنای ايجاد نوعی لذت ديداری است كه باعث میشود فضای خالی بينالاشيايی - فضای خالی بين اشيا و آدمها- را با درنگ و تأمل بيشتری بكاويم. به گمان من سكوت يك عنصر ساختاری است، البته يك عنصر ساختاری به ظاهر ناپيدا.
* شما به زبان چه رويكردی داريد و «زبان» در مجوعه مورد نظر را چگونه تعريف میكنيد؟ جايی عنوان كردهايد كه «هر چه امكان كاربرد انواع زبانها (لفظ و لحن و لهجه) در يك متن بيشتر باشد، طبعاً آن متن از حيث صداهای گوناگون و دموكراتيك بودن نيزغنیتراست، همين طور از حيث زيبايیشناسی ادبی». لطفاً دراين باره توضيح بيشتری بدهيد!
بهارلو: نويسنده به زبان تعلق دارد، به كثرتِ واژهها و تنوعِ اصطلاحات و تعابير. باورپذير كردنِ يك متن به زبان، به روايت، وابسته است، و هر چه اين زبان از قابليت و سايهروشنهای بيشتری برخوردار باشد خواننده وادار میشود احساس كند، يعنی بشنود و ببيند. آنچه از واژهها در ذهن خواننده رسوب میكند، در واقع همان ساختن مؤلفههای ساختار داستان است نه صورتی مجرد و زيبا از كلمات. زبان نه فقط بيان میكند بلكه تجسم میبخشد.
* عمده خوانندگان، هنگام اظهار نظر درباره اين مجموعه تلويحاً به اين اشاره میكنند كه فرم داستانهای اين مجموعه و ساخت آنها در انتقال مفاهيم نقشی مهم و تعيينكننده دارند. سؤال اين است كه معولاً داستان چه وقت و چه طور در ذهن شما شكل میگيرد و آن چه از شما منتشر میشود، چه قدر با آن چيز ابتدايی تفاوت دارد؛ به عبارت بهتر آنچه شما در گفت و گوها درباره ساختمان، ساختار و شگرد در نوشتن «شهرزاد قصه بگو!» گفتهايد، در بدو امر و در تحرير اول و ناخودآگاه ايجاد شده يا اين كه در بازنويسی به آن رسيدهايد؟
بهارلو: شكل در داستان تجسم معنا است، و به هيچوجه چارچوبی برای ارايه محتوايی از پيش انديشيده شده نيست. شكل ادبی با قدرتِ تخيل نويسنده رابطهای مستقيم دارد، و هيچ چيز برای نويسنده بيش از خودِ امر نوشتن- بازنويسیهای پی در پی- الهامبخش نيست. از نظر من چيزی به نام نوشتن ارتجالی يا خود به خودی وجود ندارد، و«تحرير اول» همواره برای من آغازگاهی است كه هرگز به پايان مطلوب خود نمیرسد. ما داستانها را سرانجام رها میكنيم، به پايان نمیرسانيم.
* در نوشتن اين داستانها تا چه اندازه از شهرزاد «هزار و يك شب» متاثر بودهايد؟
بهارلو: ميراثِ قصهگويی شهرزاد متضمن ارزشهای پايانناپذيری است، و هر قصهاش كه از دل قصه ديگری پدپد میآيد اين اقتضا را دارد كه از جهات گوناگون مبنای قصهی ديگری قرار گيرد؛ البته اگر از منظری «معاصر» به آن نگريسته شود. در واقع «هزار و يك شب»، به عنوان طولانیترين قصهگويی جهان، قدرتِ جادويی خود را پس از گذشت قرنها كماكان تا به امروز حفظ كرده است. ما «هزار و يك شب» را میخوانيم چون عنصری در آن هست كه قصههايش را دارای نوعی استمرار و پيوستگی میسازد، عنصری كه نه فقط به جهتِ گذر زمان بلكه همچنين به رغم آن دوام آورده و پايدار مانده است. تأثير پذيرفتن من از «هزار و يك شب» مستقيم يا مستقل نيست؛ نوعی رابطه «بينامتنی» است كه ميان يك متن و متون ديگر برقرار میشود و حاصل آن نوعی «بازانديشی» است.
* جناب بهارلو! در حال حاضر مشغول تأليف چه كتابی هستيد و چه آثاری از شما در آستانهی انتشار است؟
بهارلو: من سالهای طولانی است كه مشغول تأليف يك «فرهنگ فارسی گفتاری» هستم كه شاهدهای آن مستند به ادبيات يك صد و پنجاه سال اخير ايران است. همچنين در تدارك انتشار روايتی اصيل و منقح از «هزار و يك شب» فارسی، ترجمهی عبداللطيف طسوجی، هستم كه از حيثِ صحت و سلامت با متون ديگری كه در هفتاد سال اخير زيرعنوان «هزار و يك شب» منتشر شده اند تفاوت دارد. اين متن با پاراگراف بندی معطوف به ساختار هر قصه، رسمالخط يكسان، كاربرد نشانههای سجاوندی، همراه با برخی توضيحات و تعليقات لازم و تصاوير و نقاشی رنگی وسياه و سفيد منتشر خواهد شد. چاپ چهارم «داستان كوتاه ايران» (23 داستان از 23 نويسندهی معاصر) نيز با ويراست جديد به زودی از سوی نشر «طرح نو» به بازار كتاب عرضه خواهد شد.
* به اعتقاد شما كه هم اكنون دركلاسهای «اصول داستاننويسی را فرا بگيريم» تدريس میكنيد، برگزاری همچو جلساتی تا چه اندازه در تربيت و پرورش نسل جديد داستاننويس موثر است؟ آيا اين كلاسها نتيجهبخش بوده و افقهای تازه پيش روی جهان داستاننويسی در ايران میگشايد؟
بهارلو: كارگاه داستاننويسی نويسنده صادر نمیكند. نويسندگی روند بسيار پيچيدهای است كه مانند علوم دقيق نمیتوان آن را بر مبنای اصولِ مدرن و مُنـَجـَز آموزش داد. نويسنده از تأثيراتی كه میگيرد همواره آگاه نيست. آن چه در يك كارگاه داستاننويسی میتواند احياناً آموزنده باشد «خواندن دقيق» يا «خواندن فرهيخته» يك متن است؛ خواندنی كه میتواند برای يك داستاننويس جوان يا نوخاسته الهامبخش باشد.
آيين " عصر شعر و خاطره بسيج " در دانشگاه آزاد سنندج برگزار شد
سنندج ، خبرگزاري جمهوري اسلاميداخلي. فرهنگي. شب شعر. بسيج.
آيين " عصر شعر و خاطره بسيج " گراميداشت اولين روز از هفته بسيج سه - شنبه شب با حضور دانشجويان، اساتيد و بسيجيان دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج در سرسراي آمفي تئاتر اين دانشگاه برگزار شد.
در اين آيين معنوي كه با حضور بيش از ۳۰۰نفر از بسيجيان استان كردستان برگزار شد شركتكنندگان به بيان خاطرات خود در مورد دفاع مقدس پرداختند.
در اين مراسم حجتالاسلام " آذري قمي " نماينده ولي فقيه در دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج با اشاره به جايگاه بسيج در شكلگيري دوران بعد از انقلاب گفت: بسيجيان و شهدا دين بزرگي بر گردن ما دارند و وظيفه داريم كه خدمات اين بزرگواران را پاس بداريم.
وي در ادامه بر اهميت هفته بسيج تاكيد كرد و افزود: بسيجيان در دوران دفاع مقدس در تمامي صحنههاي نبرد حق عليه باطل حضور داشتند و اكنون نيز رسالت خود را در عرصه علم و دانايي به كار ميگيرند.
شاعران بسيجي كردستاني نيز در اين مراسم اشعار و سرودههاي خود را در خصوص بسيج و رشادتهاي آنان قرائت كردند.
در اين مراسم همچنين به چند تن از شاعران بسيجي نمونه استان جوايزي اهدا شد.
يك استاد دانشگاه شهيدبهشتي: مرحوم"آتشي" درتكامل شعرفارسي نقش زياديداشت
بوشهر، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. آتشي.
استاد ادبيات دانشگاه شهيد بهشتي تهران گفت: مرحوم "منوچهر آتشي" شاعر و مترجم نامآور كشور نقش موثري در تكامل شعر فارسي داشت.
دكتر "سيد جعفر حميدي" با گراميداشت ياد و خاطره مرحوم آتشي در گفت وگو باايرنا مركز بوشهر افزود:مرحوم آتشي علاوهبرتاثير بر شاعران هم عصرخود در شاعران دوره جديد نيز اثر گذاشت بطوريكه وي مايه بالندگي شعر فارسي بود.
وي اظهارداشت: وجه برجسته شعر آتشي پررنگ بودن هويت ملي و ايراني است.
حميدي تصريح كرد:همچنين واژههاي ديني و مذهبي نيز در اشعار مرحوم آتشي نمود زيادي دارد.
استاد ادبيات دانشگاه شهيد بهشتي تهران يادآورشد: زبان شعري آتشي هميشه درحال تكامل بود وعلاوهبرادبيات اقليمي كه خاص استان بوشهراست پا را فراتر گذاشت و يك زبان جهاني پيدا كرد.
دكتر حميدي اظهارداشت: نبوغ مرحوم آتشي نه تنها در تاليف كتابهاي شعر بود بلكه چهار اثر شاهكار ادبيات جهان را نيز به زيور ترجمه آراسته بود.
او گفت: مرحوم آتشي علاوه براينكه شاعري ملي است در آثارش توجه به مسايل و مشكلات جامعه نيز نمود خاصي دارد بطوريكه يكي از دلايل رويكرد عمومي به شعر ايشان همين امر است.
استاد ادبيات دانشگاه شهيد بهشتي تهران افزود: هرچند زبان شعرآتشي خشن است اما نرمي و ملايمت نيز در بيشتر اشعار او ديده ميشود.
حميدي اضافه كرد: درشعر آتشي اثري از ياس و نواميدي ديده نميشود و همه اشعار او اميدواركننده است.
وي گفت: همچنين شعر منوچهر آتشي شاداست و انسان را به شعف و اميداوري دعوت ميكند.
منوچهرآتشي شاعر و مترجم بنام كشور در پاييز ۱۳۱۰هجري شمسي در روستاي "دهرود" شهرستان دشتستان درشرق استان بوشهر متولد شد ودبستان و دبيرستان را در بوشهر گذراند و دانش آموخته زبان و ادبيات انگليسي از دانشسراي عالي تهران بود.
كتابهاي "آهنگ ديگر"، "آواز خاك" ، "ديدار در فلق" ، " وصف گل سوري "، "چه تلخ است اين سيب" ، "گندم و گيلاس " و حادثه در بامداد از جمله آثار منوچهر آتشي است.
"كتاب حادثه در بامداد" مرحوم آتشي كتاب سال ۱۳۸۲جمهوري اسلامي ايران شد و هفته گذشته نيز بعنوان چهره ماندگار شعر فارسي مورد تجليل قرارگرفت.
استاد منوچهرآتشي ساعت ۱۳/۳۰دقيقه روزيكشنبه هفته جاري به علت ايست قلبي در بيمارستان سيناي تهران در سن ۷۴سالگي جهان خاكي را بدرود گفت.
" وفا " شاعر معروف بوكاني در گذشت
بوكان، مهاباد، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. علمي و فرهنگي. ادبيات. شعر
عمر سلطاني متخلص به " وفا " از شعراي صاحب نام شهرستان بوكان روز چهارشنبه در سن ۷۰سالگي دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقي شتافت.
جنازه مرحوم سلطاني كه در طول عمر با بركت خود خدمات ارزندهاي به زبان و ادبيات فارسي و كردي انجام داده است، با حضور گسترده مردم فرهنگ دوست بوكان در قطعه هنرمندان اين شهر بخاك سپرده شد.
از مرحوم سلطاني دو جلد كتاب شعر به يادگار مانده كه كتاب اول با عنوان " پرستوها " كه به زينت چاپ آراسته شده و كتاب دوم در دست چاپ ميباشد.
كتاب نخست شامل غزليات، رباعيات و شعرهاي نو به زبان فارسي است و اشعار كتاب دوم به دو زبان فارسي و كردي سروده شده است.
مرحوم سلطاني روز سهشنبه بر اثر سكته مغزي دار فاني را وداع گفت.
همايش منطقهاي شعر و داستان طنز دانشگاههاي كشور در دامغان برگزار ميشود
سمنان ، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. جشنواره. شعر و داستان.
همايش منطقهاي شعر و داستان كوتاه طنز دانشگاههاي منطقه سه كشور اواخر آذرماه در دامغان برگزار ميشود.
روابط عمومي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري روز چهارشنبه اعلام كرد: اين همايش با هدف پويايي و سازندگي با استفاده از ادبيات و طنز به عنوان شاخهاي از هنر و نياز جامعه به مقولههايي همچون ادبيات و طنز براي حل مشكلات افسردگي كه دامنگير نسل جوان شده است، برپا ميشود.
اين همايش در دو قسمت اصلي و ويژه برگزار ميشود كه در بخش اصلي به شعر و داستان كوتاه و در بخش ويژه به داستان مينيمال و اشعار تك بيتي طنز پرداخته خواهد شد.
دانشجويان منطقه سه كشور از دانشگاههاي فردوسي مشهد، تربيت معلمسبزوار صنعتي شاهرود، علوم پايه دامغان ،مازندران، گيلان ،سمنان، گرگان و بيرجند با ارائه اشعار و داستانهاي كوتاه در اين همايش شركت ميكنند.
اين همايش سيام آذرماه در دانشگاه علوم پايه دامغان برگزار خواهد شد.
جامعه هنرمندان استان بوشهر از خدمات ادبي مرحوم "آتشي" تجليل كرد
بوشهر، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. آتشي.
جمع كثيري از هنرمندان استان بوشهر چهارشنبه شب درآيين اختتاميه جشنواره تئاتر اين استان ازخدمات ادبي مرحوم "منوچهر آتشي" شاعر معاصر كشور تجليل كردند.
در اين آيين هنرمندان پس ازيك دقيقه سكوت با حلقه زدن به دور عكس مرحوم آتشي به ياد وي شمع روشن كردند و خاطره آن مرحوم را گرامي داشتند.
همچنين برخي از شاعران محلي اشعاري در وصف اين شاعر بوشهري سرودند و برخي اشعار وي را دكلمه كردند.
منوچهرآتشي شاعر و مترجم بنام كشور در پاييز ۱۳۱۰هجري شمسي در روستاي "دهرود" شهرستان دشتستان در شرق استان بوشهر متولد شد ودبستان و دبيرستان را در بوشهر گذراند و دانش آموخته زبان و ادبيات انگليسي از دانشسراي عالي تهران بود.
كتابهاي "آهنگ ديگر"، "آواز خاك" ، "ديدار در فلق" ، " وصف گل سوري "، "چه تلخ است اين سيب" ، "گندم و گيلاس " و حادثه در بامداد از جمله آثار منوچهر آتشي است.
كتاب "حادثه در بامداد" مرحوم آتشي كتاب سال ۱۳۸۲جمهوري اسلامي ايران شد و هفته گذشته نيز وي بعنوان چهره ماندگار شعر فارسي مورد تجليل قرار گرفت.
استاد منوچهرآتشي ساعت ۱۳/۳۰دقيقه روزيكشنبه هفته جاري به علت ايست قلبي در بيمارستان سيناي تهران در سن ۷۴سالگي جهان خاكي را بدرود گفت.
يك شاعر، فروتني استاد آتشي ستودني بود
تهران بزرگ، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. شاعر. استاد آتشي. تشييع.
مصطفي رحماندوست شاعر معاصر گفت: فروتني و مردم دوستي شاعر بزرگ مرحوم منوچهر آتشي ستودني بود.
به گزارش خبرنگار ايرنا، رحماندوست روز پنجشنبه در حاشيه مراسم تشييع پيكر آتشي در تالار وحدت تهران در گفتوگو با خبرنگار ايرنا اظهار داشت:
استاد آتشي براي جامعه هنري يك معلم بزرگ بود كه با تواضع تمام به اشعار شاگردان توجه ميكرد وبراي كمك به آنان از هيچ كوششي دريغ نميكرد.
وي استاد آتشي را يك شاعر دلباخته به شعر و شاعري عنوان كرد و افزود:
آنچه وي ميسرود ازدلش سرچشمه ميگرفت و تادلش حكم نميكرد شعري نميسرود.
رحمان دوست خاطرنشان كرد: فقدان آتشي براي جامعه هنري بسيار غمانگيز است زيرا استادي بزرگ را از دست داده است.
وي گفت: ما قدر اين بزرگان را بايد زودتر به جاي بياوريم زيرا زماني به اين موضوع توجه ميكنيم كه آنان را از دست دادهايم.
علي باباچاهي يكياز شاگردان استاد، او را يكي از شاگردان خلف شاعر بزرگ مرحوم"نيما يوشيج" عنوان كرد و گفت: استاد آتشي يكي از برجستهترين شاعران معاصر كشورمان بود.
دكتر "حق شناس"استاد دانشگاه و همشهري مرحوم آتشي هم شعر آتشي را پيوند بين شعرهاي "نيما يوشيج" و شعر سپيد توصيف كرد و آتشي را وفادارترين شاعر سبك و سياق نيما دانست.
دكتر " عبدالله خالدي " استاد زبان فارسي دانشگاه لبنان درگذشت
بيروت، خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران خارجي. فرهنگي. لبنان. زبانفارسي.
دانشگاه لبنان روز جمعه اعلام كرد دكتر " عبدالله خالدي " استاد لبناني زبان فارسي اين دانشگاه بر اثر بيماري قلبي درگذشت.
بر اساس اعلام اين دانشگاه ، خالدي ، علاوه بر تدريس زبان فارسي و انجام دهها پژوهش ، كتابهاي " مفتاح اللغه الفارسيه " ( كليد زبان فارسي ) ، " الشافي فياللغه الفارسيه "( كتاب كامل زبان فارسي ) و همچنين كتابهايي در زمينه تاريخ و فقه اسلامي را تاليف وبهجامعه علم و ادب ارايه كرده است.
وي در دهه ۱۹۶۰از دانشگاه تهران دانش آموخته شد و از همان زمان تا دوره بازنشستگي ، به تدريس زبان فارسي در دانشگاه لبنان پرداخت.
در حال حاضر، زبان فارسي در برخي دانشگاههاي لبنان از جمله " دانشگاه لبنان " ، " دانشگاه آمريكايي بيروت " ، " دانشگاه قديس يوسف " ، " دانشگاه عربي " و " دانشگاه امام اوزاعي " تدريس ميشود.
رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در بيروت نيز " عبدالله خالدي " را جزو انديشمنداني اعلام كرد كه در طول چند دهه ، براي گسترش فرهنگ و زبان فارسي در لبنان و تقويت روابط فرهنگي ميان دو كشور تلاش زيادي كرد و در واقع هر دو كشور ايران و لبنان اين انديشمند را از دست دادند.