جمعه 4آذر 84 قسمت دوم اعتراض جمعي از شاعران به سخنان نماينده بوشهر در مجلس شوراي اسلامي
تهران- خبرگزاري كار ايران
"منوچهر آتشي" از نسل آخرين شاعراني است كه نيما را درك كرده بودند ، وي بيش از چهار دهه به عنوان شاعر در حوزه ي ادبيات قلم زده بود و همين تداوم واستمرار در سرزميني كه كمتر كسي به شعر بها ميدهد ، دليل خوبي است كه او مورد تجليل قرار گيرد .
به گزارش ايلنا ، در واكنش به برخي اظهارات سوال برانگيز كه پس از برگزيدهشدن منوچهر آتشي به عنوان چهره ماندگار مطرح شد ، جمعي از شاعران با امضاي اين طومار ، اعتراض خود را ابراز داشتند .
اين شاعران معتقدند : هرچند كه برخي از ما با جوايز دولتي مشكل داريم ، اما اين دليل خوبي نيست تا به كساني كه با شعر آشنايي ندارند اجازه بدهيم ، به آتشي و شعر توهين كنند ، اگر امروز جلوي اين برخورد ها را نگيريم ، فردا پا را فراتر خواهند گذاشت وآن زمان ديگر كاري از ما ساخته نيست.
علي باباچاهي ، سيمين بهبهاني ، حافظ موسوي ، فاطمه راكعي ، مسعود احمدي ، مشيت علايي ، عنايت سميعي ، منصوره وحدتي احمدزاده ، جاهد جهانشاهي ، مجيد زنگويي ، محمد تاجديني ، پرويز هوشيار ، علي رضا بهنام ، رضا زنگي آبادي ، داريوش معمار ، هادي خوانساري ، محمد رضا حق شناس ، محمد ولي زاده ، محمد دادفر ، محمد آذري ، مظاهر شهامت ، بكتاش آبتين ، عرفان هاشمي ، ليدا تبياني ، ماندانا زنديان ، راحله يار ، ساغر شفيعي ، داريوش رضوان ، حسين ريشهري ، كاوه بهزادي ، سعيد احمدزاده اردبيلي ، رضا معتمد ، محمد صادق دهقان ، آيدين ضيايي ، فتحالله بينياز ، شهلا پروينروح ، مهدي موسوي ، سجاد جهانشاهي ، كامران شرفشاهي ، محمد غائمي ، علي دهباشي، سياوش شاملو ، ايليا ديانوش ، مهين خديوي ، مهدي فرجي ، مريم خراساني ، كيوان نريماني ، كامران جمالي ، مجيد معارفوند ، غزل تاج بخش ، ميثم فرخ ، مجتبي مظفري ، فهميه امينخسروي ، مهرداد امين هراتي ، سيما سعيدي ، منيرو روانيپور ، مرضيه اصغري ، رضا عباسي ، مصطفي رحماندوست ، جلال سميعي ، فرهاد عابديني ، محمدعلي بهمني ، عبدالجبار كاكايي ، سعيد بيابانكي ، نگار اسكندرفر ، عرفان هاشمي ، مهري شاهحسيني ، محمد آزرم ، شمس آقاجاني ، مريم آموسا ، حميد اديب ، راحله محمدي ، رويا تفتي ، حسن انوشه ، حميدرضا احمدي ، مهناز آذرنيا ، شهرام اقبال زاده ، مهدي شادخواست ، مزدا شاهاني ، عبدالحميد شهرآبي ، نوذر براتپور ، ناهيد يوسفي ، پويا عزيزي ، كوروش كياني ، عباس اوجي فرد ، عليرضا مكوندي ، حسن صفدري ، مهدي حسيني ، خدامرادفروهر ، اميرنجات شجاعي ، كوروش شرفشاهي ، محمود توسليان ، محسن حدادي ، كميل روحاني .
پيكر منوچهر آتشي تشييع شد؛
دولت آبادي:
تا زماني كه قلب او فرمان نميداد شعر نميسرود
تهران- خبرگزاري كار ايران
دوستداران منوچهر آتشي، "عقاب خستهبال آسمان شعر"، روز گذشته در مراسم تشييع پيكر وي در تالار وحدت، شركت كردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا، در اين مراسم كه با سنج و دمام همراه بود، منيرو روانيپور و غلامحسين سالمي، با اجراي قطعاتي با عنوان "وا ويلا سالار رفتش، شير بيشهزار رفتش" به سوگواري پرداختند.
در ابتداي اين مراسم ساعد باقري، از آتشي با عنوان "عقاب خسته بال شعر" ياد كرد و گفت: "آتشي" تك سوار شعر بومي ايران، شايسته سپاس و تقدير است. وي در ادامه شعر "فراقي يك" از مجموعه گندم گيسو را قرائت كرد.
همچنين، علي باباچاهي، شاگرد بيواسطه آتشي با تسليت به مردم شعر دوست كشور با قرائت شعر "فراقي يك" از مجموعه "گندم گيسو"، گفت: دليل ارائه اين شعر در مراسم تشييع پيكر استاد، درونمايه تعزلي- هجراني آن و انطباق آن با حال و هواي آتشي و غم سنگين او است.
وي در ادامه گفت: آتشي پشتوانه فرهنگي ادبيات منظوم را به شاعران نسلهاي بعد از خودش منتقل كرد.
همچنين، در ادامه ساعد باقري، بخشهايي از يادداشتهاي منوچهر آتشي را خواند و نيز مشفق كاشاني، رييس انجمن شاعران با اشاره به دوستي 40 ساله خود با منوچهر آتشي، به خواندن شعري از سعدي اكتفا كرد.
در ادامه مراسم، اسماعيل جنتي، شعر "اسب سفيد وحشي" را از منوچهر آتشي دكلمه كرد و گفت: از سال 1344 كه مجموعه شعر "آهنگ ديگر" آتشي منتشر شد، من در انتشارات نيل مشغول به كار بودم و از آن زمان تا به امروز از وي خاطرهها بسيار دارم و از وي بسيار آموختهام.
محمدرضا حقشناس، از همشهريهاي منوچهر آتشي نيز در اين مراسم، گفت: شاعر بزرگ، هنرمند، اديب، نويسنده و مترجم تواناي ايران زمين، منوچهر آتشي از ميان ما رخت بربست و ما اينك در غم از دست دادنش گردهم آمدهايم؛ كاري كه شايد در طول ساليان اخير بايد براي بزرگداشت او انجام ميداديم، اما چقدر دير به فكر او افتاديم.
در ادامه مريم بابايي، يكي از آخرين شاگردان منوچهر آتشي، شعري از او را خواند كه اين شعر احساسات جمعيت را به شدت تحت تاثير قرار داد.
كيومرث طهماسبي، مدير روابط عمومي صدا و سيما، پيام ضرغامي، رييس اين سازمان را قرائت كرد كه در اين پيام آمده است؛ "كوچ تاب سوز و جانسوز شاعر توانا و چهره ماندگار شعر و ادب فارسي، استاد منوچهر آتشي، موجب تاثر و تعلم فراوان ما شد."
در اين پيام آمده است: "شاعران بزرگ و كمنظير در عرصه ادب و شعر انقلاب اسلامي و دفاع مقدس در نزد آتشي عزيز، نكتهها آموختند و باليدند و ستارگان درخشان و فروزان شدند كه ادبيات متعهد امروز كشور، معطر به عطر وجود آنان است."
رييس صدا و سيما جمهوري اسلامي ايران در پايان پيام خود خاطرنشان كرده است:" اينجانب درگذشت استاد منوچهر آتشي را به همه شاعران، ادبيان و چهرههاي ماندگار سپهر معرفت و انديشه تسليت و تعزيت عرض نموده و براي خانواده آن مرحوم صبر جميل و اجر جزيل از درگاه خداوند خواستارم."
در ادامه سيامك باباچاهي، نماينده خانواده آتشي، درباره محل خاكسپاري وي، گفت: اختلاف براي محل دفن منوچهر آتشي ميان خانواده و همشهريان او بسيار است، ما دلمان ميخواست كه او را در امامزاده طاهر به خاك بسپاريم، اما چون دل مردم بوشهر ميخواهد كه آتشي دوباره به شهرش بازگردد، اميدواريم كه در بوشهر آن گونه كه شايسته ايشان است، از وي تجليل شود و پيكر منوچهر آتشي از اين پس متعلق به مردم بوشهر خواهد بود.
در ادامه محمد دادفر، نماينده مجلس ششم، به نمايندگي از مردم بوشهر، گفت: در شعر منوچهر آتشي، عناصر اقليمي به وضوح به چشم ميخورد و آتشي همانگونه كه شاعري جهاني است، به شاعري اقليمي نيز شهرت دارد؛ بازگردانده شدن پيكر ايشان به ما موجب ميشود كه چراغ شعر در بوشهر تا قرنها روشن بماند.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: آنچه از استاد منوچهر آتشي به جا مانده، آثار، منش و شخصيت اوست و آرامگاه ايشان در بوشهر آرامگاه صاحبدلان خواهد بود، همانگونه كه در پي آن هستيم كه پيكر نيما را پس از نيمقرن به يوش و ستارخان را به تبريز بازگردانيم، بر آن شديم تا پيكر آتشي در بوشهر آرام گيرد.
همچنين در ادامه رضا سيد حسيني، اولين كسي كه شعرهاي منوچهر آتشي را منتشر كرد، با خواندن شعري از وي، گفت: سابقه دوستي من و آتشي به سالهاي آخر دهه 30 باز ميگردد؛ در دهه 30 شعر ميان قشر روشنفكر از اهميت خاصي برخوردار بود و درباره هر شعري كه سروده ميشود، ساعتها بحث ميشد.
وي افزود: فريدون مشيري در آن زمان مسوول صفحات شعر روشنفكر بود و من با او رفت و آمد بسياري داشتم و با هم شعرهاي آتشي را ميخوانديم كه در نهايت به شعر او علاقهمند شدم و گفتم كه خودم اين شعرها را منتشر ميكنم كه او بقيه شعرهايش را فرستاد و من با پساندازي كه داشتم، اولين ناشر شعرهاي آتشي شدم.
سيدحسيني گفت: آتشي روشنفكر كه از بوشهر به عنوان شاعر ايلياتي به تهران آمد تا روزهاي پايان عمرش آن صفا و سادگي با خود به همراه داشت.
وي افزود: من سالها از خاطرات گذشته حرف به ميان نياوردهام؛ چرا كه اين خاطرات مرا آزار ميدهد، اما به خاطر حرفهايي كه اين روزها از سوي محافل مختلف به گوش ميرسد و گاهي حتي آتشي را سانسورچي مينامند، لازم ميداند كه بخشي از اين خاطرات را براي شما بازگو كنم.
وي گفت: در سال 53 من سرپرست و آتشي نيز مسوول صفحه ادبي مجله تماشا بود و پس از انتشار چند شماره "تماشا"، ساواك به دليل مطالبي كه منتشر ميكرديم، مرا دستگير كرد و 15 روز در زندان ماندم كه با كمك يكي از دوستان توانستم از زندان آزاد شوم، اگر كمي دقيق شويم بيشتر مشكلي كه براي تماشا پيش ميآيد، بر سر شعرهايي بود كه آتشي در تماشا منتشر ميكرد و يكي از اين شعرها شعر "شنبه سوراخ" بود كه جنجال وسيعي در پي داشت و اين موجب حيرت است كه درباره آتشي چنين حرفهايي را بزنند.
سيد حسيني، با اشاره به سفري كه به تاجيكستان در سالهاي اخير داشت، گفت: در اين سفر با برخي از شاعران تاجيك روبرو شدم كه شعر آنها بسيار سياسي و ضددولتي بود، وقتي به آنها گفتم كه اين شعرها براي شما مايه دردسر نميشود، گفتند كه ما هنرمنديم و اگر همين حالا گوشي تلفن را برداريم از شوراي دولتي درخواستي كنيم، پاسخ نه نميشونيم.
وي در پايان يادآور شد: در اين سفر ما ميخواستيم از چند مركز و مسجد بازديد كنيم كه در اين مسير براي اين كه براي مشكلي پيش نيايد، چندين سرباز را همراه ما كردند كه اين براي كشوري تازه استقلال يافته بسيار عجيب بود.
همچنين، در ادامه محمود دولتآبادي گفت: منوچهر آتشي از معدود شاعران معاصر است كه تا زماني كه قلب او فرمان نميداد، شعر نميسرود. شب گذشته اشعارش را ورق ميزدم به نكتهاي دريافتم و آن حس اشراقي آتشي بود.
وي افزود: اگر به كارنامه آتشي نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه او واقعا با حس شاعري درگير بوده و داراي حس شهودي خاصي بوده است.
در پايان مراسم نيز عزاداران پيكر آتشي را با سنج و دمام تا آمبولانس تشيع كردند تا پيكر او ابتدا به بهشت زهرا و پس از آن به بوشهر منتقل شود.
همچنين تمام مراسم يادبود و بزرگداشتي كه قرار بود براي آتشي برپا شود، تا بازگشت خانواده وي از بوشهر به تعويق افتاد
گفتني است؛ تعداد زيادي از دوستداران منوچهر آتشي از جمله، سيمين بهبهاني، جواد مجابي، عمران صلاحي و شمس آقاجاني به گمان اينكه آتشي در امامزاده طاهر در كنار ديگر همرزمانش به خاك سپرده ميشود، در اين مكان حاضر شده بودند.
بررسي بوف كور هدايت به عنوان يك داستان غربي
بررسي بوف كور هدايت به عنوان نوان يك داستان غربي
Hedayat Blind Owl as a Western Novel
نويسنده: مايكل بيرد Michael Beard
انتشارات دانشگاه پرينستون – امريكا صادق هدايت يكي از پرنفوذ ترين شخصيت هاي داستان نويسي ايران در قرن بيستم و همچنين نماينده طرز تفكري است كه پس از خودكشي او در سال 1951 مورد تقليد بسيار قرار گرفت.
سايت كتاب_ ميراث خبر
ايران در نشر دانشگاهي جهان_ ميترا اسدنيا: صادق هدايت يكي از پرنفوذ ترين شخصيت هاي داستان نويسي ايران در قرن بيستم و همچنين نماينده طرز تفكري است كه پس از خودكشي او در سال 1951 مورد تقليد بسيار قرار گرفت.
شاهكار او «بوف كور» مهم ترين داستان ايران معاصر با اين جمله ناگهاني و حاكي از رنج و شكنجه آغاز مي شود:«در زندگي زخم هايي هست كه مثل خوره روح آدم را مي خورد.» اين جمله يكي از مشهورترين عبارت هايي است كه در زبان فارسي مدرن، مكرر نقل و تكرار مي شود.
اما در زير ظاهر بي پروا و غرابت روايي متن كتاب «مايكل بير» نوعي گرته برداري برازنده و زيبا از سنت هاي شناخته شده ادبيات غرب را رديابي كرده است. كتاب بير نوعي دفاعيه از تركيب قدرتمند و نامنظم داستان هدايت است و تجزيه و تحليل جامع نويسنده، اهميت بوف كور را نه تنها به عنوان يك اثر شاخص در ادبيات فارسي، بلكه به عنوان يك اثر شاخص در ادبيات جهان آشكار مي كند.
تحصيلات اروپايي و مطالعات بسيارگسترده صادق هدايت دراصول، استانداردها و نگرش غربي كه او را نماينده طبيعت غير متمركز و جهاني ادبيات مدرن بيرون از دنياي غرب كرده است، استراتژي ارزيابي بوف كور به عنوان يك رمان غربي را به مايكل بيرد ارائه كرد.
شرح چالش هاي پيچيده هدايت دراين پيرنگ، دقيقا در همان مفهوم و جايگاه ملي ، سنت هاي ادبي غرب را بازنگري كرده و شكل دوباره مي دهد تا جايي كه ما را قادر مي سازد اين سنت ها را از منظر و نگاه او به روش تاره اي بنگريم.
اشعار زنان شاعر ايراني در آمريکا منتشر مي شود
گزیده ای از اشعار زنان شاعر معاصر ایرانی به زبان انگلیسی برای انتشار در آمریکا گردآوری شده است. در ترجمه این کتاب شاعران ایرانی و غیر ایرانی مشارکت داشته اند.
سايت کتاب_ميراث خبر
گروه خبر: گزيده اي از اشعار زنان شاعر معاصر ايراني به زبان انگليسي به منظور انتشار در آمريكا توسط شيما کلباسي، شاعر ايراني مقيم آمريکا گردآوري شده است.
در ترجمه اشعار کتاب اشعار زنان ايراني،" ساقي قهرمان"، "شعله ولپه"، "سپيده جديري"،" ليلا فرجامي"، "نيلوفر طالبي"، "محمود کيانوش"، "احمد کريمي حکاک"، "منوچهر سعادت نوري" و "السيو زانلي" (شاعر ايتاليايي) با شيما کلباسي همکاري کرده اند و خود او نيز از جمله مترجمان اشعار اين کتاب به انگليسي است.
کلباسي با اشاره به اين که هم اشعار و هم هويت زنان ايراني در جوامع بين المللي ناشناخته مانده است، دراين باره که مجموعه حاضر را تنها به اشعار زنان اختصاص داده است به خبرنگار سايت کتاب گفت: «در سال 1997 تصميم گرفته بودم آثار تمام شاعران ايراني مقيم خارج از کشور را گردآوري و منتشر کنم. در آن زمان تنها هدف من معرفي اين شاعران در جامعه ايراني بود. با شاعران زيادي از جمله "مازيار نيستاني"، "علي طبيب زاده" و "ليلا فرجامي" تماس گرفتم. با گذشت زمان و شناخت دشواري هاي خاص اين مسير مصمم شدم نخستين مجموعه را تنها به اشعار زنان شاعر معاصر اختصاص دهم.»
کلباسي گفت: « تا آنجا که برايم امکان داشته است آثار مردان شاعر ايراني مانند "پيمان وهاب زاده"، "سهراب رحيمي"، "بابک غفاري"، "مهدي نويد" و" هومن عزيزي" را در پروژه بين المللي "آواي ديگر" معرفي کرده ام. از "عليرضا بهنام" هم دعوت کرده ام که از اشعار انگليسي خود براي "آواي ديگر" بفرستد. بنابراين گردآوري و چاپ مجموعه شعر زنان ايران براي من و پژوهشگراني چون "احمد کريمي حکاک"، "محمد خرمي"، "روشنک بيگناه"، "شعله ولپه"، "پرسيس کريم" و ديگر فعالاني که عاشقانه در پي معرفي شعر و ادب معاصر ايران هستند، تنها يک شروع محسوب مي شود. اين مهم با من و به من ختم نمي شود.»
به گفته اين شاعر برقراري ارتباط با شاعران و مترجمان براي گردآوري اشعار اين کتاب به دليل پراکندگي جغرافيايي بسيار دشوار بوده است. او در اين باره اظهار داشت: «بر خلاف آن چه در ميان جامعه ادبي ما رايج است، من به انتشار اشعار يا ترجمه آنها بدون کسب اجازه از شاعر و مترجم اعتقاد ندارم و آن را خلاف اصول کاري خود مي دانم.»
شيما کلباسي براي کسب اجازه از تمام شاعران و مترجماني که آثار آنها براي چاپ در اين کتاب گردآوري شده است به اجازه شفاهي بسنده نکرده و اجازه نامه کتبي را از آنها تقاضا کرده است. به گفته کلباسي مشکل ديگري که سبب شده است چاپ اين کتاب به تعويق بيافتد مسئله کمبود مترجم است.
اين شاعر درباره ميزان شناخت آمريکاييان از شعر معاصر ايران اظهار داشت: «متاسفانه شعر معاصر ايران تاکنون به طور پراکنده و تنها ميان قشر آکادميک آمريکايي شناخته شده است. البته تعداد اندکي از شاعران ايراني از جمله "سوزان پاکهام"، "شعله ولپه" و "کتايون زند وکيلي" در عرصه شعر انگليسي به موفقيت هاي فردي دست يافته اند. کتاب هايي نيز که در اين زمينه به چاپ رسيده است، انگشت شمار است.»
برخي از شاعراني که اشعار آنها در اين کتاب منتشر مي شود، عبارتند از: "سيمين بهبهاني"، "پرتو نوري علا"، "گراناز موسوي"، "شکوه ميرزادگي"، "مهرانگيز رساپور"، " ليلا فرجامي"، "لعبت والا"، "زيبا کرباسي" و "شيرين رضويان".
"شيما کلباسي"، شاعر ايراني مقيم آمريکا که متولد سال 1351 در تهران است و تاكنون در کشورهايي چون پاکستان و دانمارک اقامت داشته است، در سال 2000 ميلادي همراه همسرش به آمريکا مهاجرت کرد و در حال حاضر مدير و گرداننده پروژه "گفت و گوي بين ملت ها از طريق ترجمه شعر"، "شعر زنان ايران"و از اعضاي هيئت مديره پروژه بين المللي "آواي ديگر" همچنين ويراستار بخش شعر مجله آمريکايي "ميوز آپرنتيز گيلد" است. از کلباسي تاکنون يک مجموعه شعر فارسي منتشر شده است و مجموعه شعر دوم او به نام "نه" به زودي هم بر روي اينترنت و هم به صورت کتاب منتشر مي شود. تعدادي از اشعار اين شاعر تاکنون به زبان هاي ايتاليايي، هندي، کرويشيايي، انگليسي، لهستاني و دانمارکي ترجمه و منتشر شده است. کلباسي همچنين اولين شاعر ايراني و فارسي زبان است که به نوشتن اشعار دو نفره با شاعران غير همزبان پرداخته است. از جمله شاعراني که به همراه شيما کلباسي اين اشعار دونفره را سروده اند مي توان از السيو زانللي (شاعر ايتاليايي)، ران هودسون و راجر هيومز (شاعران آمريکايي) نام برد. "گودنايت بيبي گرل/شب بخير دختر کوچولو" شعر دو نفره شيما کلباسي و راجر هيومز در سال 2004 ميلادي به عنوان بهترين شعر و برنده جايزه هاروست اينترنشنال شناخته شد.
جايزه ملي کتاب براي نويسنده فراتر از يک جايزه
از ميان 195 هزار کتابي که سالانه در آمريکا منتشر مي شوند فقط چهار تاي آنها مي توانند برنده جايزه 10 هزار دلاري ملي کتاب باشند.
سايت کتاب – ميراث خبر
گروه بين الملل: از ميان 195 هزار کتابي که سالانه در آمريکا منتشر مي شوند فقط چهار تاي آنها مي توانند برنده جايزه 10 هزار دلاري ملي کتاب باشند.
ولي مهم تر از ارزش مادي جايزه شهرت و فروش بالايي است که معولاً نصيب نويسنده برنده جايزه ملي کتاب مي شود. روزنامه يو اس اي تودي نگاهي مي اندازد به کتاب هايي که از چنين بختي برخوردار بوده اند:
پس از اينکه جين بيردسال با اولين رمان خود به نام «پندرويکس» برنده جايزه ملي کتاب در زمينه ادبيات جوانان شد انتشارات راندوم هاوس اعلام کرد علاوه بر 40 هزار نسخه اي که پيش از اين از اين کتاب منتشر کرده بوده 20 هزار نسخه ديگر نيز منتشر خواهد کرد.
بيردسال مي گويد بچه ها کتاب هايي را که براي بچه ها نوشته شده نمي خرند ولي آدم بزرگ ها مي خرند و جايزه ملي کتاب بيشترين تأثير خود را در اينجا بر روي فروش خواهد گذاشت.
کتاب «سال افکار جادويي» نوشته جوآن ديديون در شاخه کتاب هاي غير داستاني برنده جايزه ملي کتاب شد. البته کتاب ديديون پيشاپيش پرفروش بود ولي «ناف» ناشر ديديون بعد از اينکه کتاب سال افکار جادويي برنده جايزه شد گفت 5 هزار نسخه ديگر از اين کتاب منتشر خواهد کرد و مجموع تيراژ کتاب را به 40 هزار خواهد رساند.
ويليام تي. وولمان عليرغم اينکه نويسنده بسيار مطرحي است ولي طرفداران زيادي در بين دوستداران کتاب نداشته است. ولي حالا که او در شاخه ادبيات داستاني برنده جايزه ملي کتاب شده است اوضاع مي تواند به نفع او تغيير کند. انتشارات وايکينگ اعلام کرده است که قصد دارد 35 هزار نسخه جلد شميز از رمان «يوروپ سنترال» اين نويسنده را که درباره جنگ جهاني دوم است منتشر کند.
شعر و خوشنويسي در نگارخانه كمال الدين بهزاد
تهران- خبرگزاري كار ايران
نمايشگاه آثار خوشنويسي هنرمندان , محمد بهرامي اصل و پيروز پاينده ، در نگارخانه كمال الدين بهزاد برگزار مي شود.
به گزارش خبرنگار گروه هنر ايلنا , اين نمايشگاه به آثار خوشنويسي دو هنرمند تبريزي به نامهاي محمد بهرامي اصل و پيروز پاينده تعلق دارد كه مجموعا شامل 120 تابلوي خطاطي مي شود.
مضمون تابلوهاي خطاطي محمدبهرامي اصل , شعرهاي خودش است كه به شيوه نستعليق خطاطي شده است .
آثار او به شيوه سياه مشق ميزرا غلامرضاي اصفهاني كار شده است.
آثار پيروز پاينده نيز در مضامين عرفاني است . او شعرهايي از سعدي , حافظ , مولوي و برخي ديگر از شاعران به نام ايراني را به شيوه نستعليق خطاطي كرده است.
اين نمايشگاه ، دومين نمايشگاه مشترك اين دو هنرمند با يكديگر است و هر يك به تنهايي در نمايشگاههاي مختلفي شركت داشته و مقاماتي نيز كسب كرده اند .
اين نمايشگاه , از روز پنج آذرماه در نگارخانه كمال الدين بهزاد افتتاح مي شود و تا تاريخ دهم آذر ادامه خواهد يافت .
/دوم آذر سالروز درگذشت غلامحسين ساعدي/
ساعدي ، اسطوره مقاومت ، علم و ادبيات
تهران- خبرگزاري كار ايران
مريم آموسا
"غلامحسين ساعدي" ، در 24 دي ماه 1314 در تبريز در خانوادهاي متوسط متولد شد . در هفده سالگي پيش از كودتاي 28 مرداد ، به سازمان جوانان فرقه دموكرات پيشه وري پيوست و مسوول نشرياتش شد ، ديري نگذشت كه به همين جرم به زندان افتاد ، پس از كودتاي 28 مرداد در دانشگاه تبريز پزشكي ميخواند و دكترايش را در رشته روانپزشكي ميگيرد .
در سال 1339 براي گذراندن خدمت سربازي به تهران ميآيد و در همين سالها نمايشنامهها و داستانهايش را در نشريه "سخن " چاپ ميكند . در آغاز دهه 40 مطب دلگشا را باز ميكند و درگير طبابت فقرا و كارهاي ادبي ، سياست و راه انداختن نشريات ادبي دهه چهل ميشود ، دهه 40 و 50 دوران اوج و شكوفايي ساعدي است ،تمام مجموعههاي درخشان او در اين دهه منتشر ميشود .
او در حين پزشكي ، روزنامه نگاري هم ميكند و دوازده شماره نشريه " الفباء " - شش شماره در ايران و شش شماره در فرانسه - را منتشر ميكند . همچنين كارهاي تحقيقي را با همكاري شاملو در اين دوران منتشر ميكند ، ساعدي دردهه 1340 به همراه جلال آل احمد براي مبارزه با سانسور به ملاقات هويدا ميرود و طرحي ارائه مي كند كه به نتيجه نمي رسد ، ولي خود اين حركت چندي بعد منجر به تشكيل كانون نويسندگان ايران مي شود .
او ، دراوج خفقان با بيشتر مبارزان سياسي ارتباط داشت . آدمهايي كه بعدها به اسطوره استقامت ومبارزه در برابر رژيم شاه تبديل شدند . همين امر باعث ميشود كه او بارها و بارها توسط ساواك دستگير شود, ولي در آخرين بار ، ساواك به او ضربه وحشتناكي ميزند و پس از آزادي ساعدي ، ساواك متن توبه نامهاي كه منسوب به ساعدي است را منتشر ميكند كه اين موضوع بر روحيه ساعدي تاثير سويي ميگذارد . اين توبه نامه از بدترين شكنجههايي بود كه بر پيكره ساعدي فرود آمد و او را از پا انداخت . ساعدي منكر اين موضوع ميشود .
او در سال 1356 با ديگر نويسندگان شبهاي شعر كانون را به راه مياندازد و در همين سال به دعوت انجمنهاي ادبي و دانشگاهي آمريكا به آنجا ميرود و همراه كنفدراسيون دانشجويان ، دست به افشا گري درباره شكنجه ميزند . در سال 1357 به ايران باز ميگردد و از اين زمان تا وقتي كه مجبور ميشود ايران را ترك كند ، مانند تمام روشنفكران و نويسندگان فعال دوره پهلوي ، خواسته يا ناخواسته پيگير امور سياسي و مطبوعاتي ميشود .
ساعدي در سال 1360 مجبورميشود ايران را ترك كند . او در دوم آذرماه 1364 در اثر خون ريزي داخلي در پاريس فوت ميكند و در كنار نويسنده محبوب خويش صادق هدايت به خاك سپرده ميشود .
دنياي داستان ساعدي ، دنياي غم انگيز نداري ، خرافات ،جنون ، وحشت و مرگ است . دهقانان كنده شده از زمين ، روشنفكران مردد و بيهدف ، گدايان و ولگرداني كه آواره در حاشيه اجتماع زندگي ميكنند و به شكلي زنده و قانع كننده در آثارش گرفتار ترس از حكومت و عدم اعتماد متقابل بودهاند .
در آثار او ، جاي طنز را خشم ، وحشت و ترس گرفته است . ساعدي براي بيان بسياري از پيچيدگيها ، از مرزهاي تثبيت شده ميگذرد و به نوعي رئاليسم جادويي پناه ميبرد تا در داستانهايش فضايي خاص را به تصوير بكشد .
شخصيت داستانهاي او افرادي نظير كارمندان دون پايه هستند كه به دليل فقر, ناداري و عدم امنيت ، كارشان به جنون ميكشد ، و آيندهاي پر اضطراب در انتظار آنهاست .
شخصيتهاي ساعدي به نوعي بيمارند و به فضاي موجود تن دادهاند ، هيچ وارستگي از خود نشان نميدهند . اين شخصيتها بازگو كننده زندگي روشنفكراني هستند كه پس از كودتاي 28 مرداد 1332 به نوعي دچار سرخوردگي و عدم امنيت شدهاند ، شخصيتهاي داستان او در واقع هيچ اميدي براي رهايي نميبينند و خود را بيچون و چرا به تقدير ميسپارند . ساعدي از نويسندگاني است كه به مساله فقر به صورت جدي ميپردازد و به شرح و بررسي لايههايي جامعه ميپردازد كه فقر در آنجا بيداد ميكند . بسياري از شخصيتهاي داستانهاي او را گداها و افراد درماندهاي تشكيل ميدهند كه هيچ بودهاند.
بيشتر داستانهاي ساعدي مايهاي اقليمي دارند : " عزاداران بَيَل " , " توپ " , " ترس و لرز "از سفرها و پژوهشهاي وي در نقاط جنوبي ايران مايه ميگيرند . ساعدي در "واهمههاي بينام و نشان " و " گور و گهواره " T اضطراب زندگي در تهران را به نمايش ميگذارد . قهرمانان اين داستانها بيشتر روشنفكران آرمان باخته و سرخوردهاي هستند كه با غمگيني به مقابله دنيا ميروند .
با اينكه غلامحسين ساعدي داستانهاي طراز اولي به جامعه ادبي تقديم كردهاست ، اما آثاري نيز در ميان نوشتههايش خودنمايي ميكند كه در سطح پايينتري قرار دارند . نثري كه او براي بيان داستانهايش انتخاب ميكند ، عاري از ايجاز است و گاهي اين نثر به سمت و سوي اطناب به پيش ميرود كه گاه خسته كننده است . او نويسندهاي توانا است ، اما آنچنان به تكنيكهايي مرسوم داستاننويسي توجه نميكند ، با ايجاد فضاي خاص درداستانهايش و باحفظ كشش داستان ، تا پايان خواننده را مرعوب خودميكند و از همين رو از او نويسندهاي صاحب سبك ميسازد .
آثار غلامحسين ساعدي :
مجموعه داستانها :
1- خانههاي شهر ري ، تبريز، 1334
2- شب نشيني باشكوه ، 1339
3- عزاداران بَيَل ، 8 داستان پيوسته 1343
4- دنديل ، 4 داستان 1345
5- گور و گهواره ، 3 داستان 1345
6- واهمههاي بينام و نشان 6 داستان ، 1346
7- ترس و لرز ، 6 داستان پيوسته 1347
8- آشفته حالان بيدار بخت ، 10 داستان ، 1377
رمان :
9- توپ 1348
10- تاتار خندان ، 1353
11- غريبه در شهر 1355
نمايشنامه
12- كار بافكها در سنگر 1339
13- كلاته گل ، 1340
14- ده لال بازي ،10 نمايش نامه پانتونيم ، 1342
15- چوب به دستهاي ورزيل ، 1344
16 - بهترين باباي دنيا ، 1344
17- پنج نمايشنامه از انقلاب مشروطيت 1345
18- آي با كلاه ، آي بي كلاه ، 1346
19- خانه روشني ، 5 نمايشنامه 1346
20- ديكته و زاويه ، 2 نمايشنامه ،1347
21- پرواز بندان 1348
22- واي بر مغلوب ، 1349
23- ما نميشنويم ، 3 نمايشنامه 1349
24- جانشين 1349
25-چشم در برابر چشم 1350
26- مار در معبد 1352
27- عاقبت قلم فرسايي ، 2 نمايشنامه 1354
28- هنگامه آرايان 1354
29- ضحاك ، 1355
30- ماه عسل 1357
فيلمنامه
31- فصل گستاخي 1348
32- گاو ، 1350
33- عافيتگاه 1357
34- مولوس كورپوس 1361
تكنگاريها :
35- ايلخچي 1342
36- خياو يا مشكين شهر 1343
37- اهل هوا 1345
ترجمه :
38- شناخت خويش (آرتور جرسيلد) با محمد نقي براهني ، 1342
39- قلب ، بيماريهاي قلبي و فشار خون ( ه . بله كسلي) با محمد علي نقشينه 1342
40- آمريكا آمريكا (الياكازان) با محمد نقي براهني 1343
منابع وماخذ :
1- صد سال داستان نويسي جلد 1 و 2 حسن مير عابديني نشر چشمه
2- غلامحسين ساعدي ، كورش اسدي نشر قصه
آخرين گفتگوي ايلنا با منوچهرآتشي
شاعر بايد به جريان روشنفكري جامعه اش جهت بدهد
در ايران شعري به نام شعر كارگري نداريم
تهران- خبرگزاري كار ايران
گفتگو از : مريم آموسا
اين گفتگو به مناسبت آخرين سالگرد تولد منوچهر آتشي انجام شد و از آنجايي كه اكنون اين شاعر فقيد در بين ما نيست ، اقدام به انعكاس دوباره آن كرديم .
در ايران توجهي به قشر كارگر نمي شود ، به همين دليل ادبيات و شعر كارگري در ايران به وجود نيامده است.
"منوچهر آتشي" به مناسبت دوم مهر، سالروز تولدش به خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, گفت: نام خانوادگي من به دليل اينكه نام جد من "آتشخان زنگنه" بود، "آتشي" شد، پدرم فردي باسوادي بود و به دليل علاقهاي كه سرگرد "اسفندياري" به او داشت، در جنوب به "رضاخان كوچك" مشهور بود, پدرم را به بوشهر انتقال داد و پدرم كارمند اداره ثبت احوال بوشهر شد.
آتشي در ادامه با بيان اين نكته كه سال 1318 به مكتب خانه رفتم, اظهارداشت: در همان سالها، قرآن و "گلستان سعدي" را ياد گرفتم، ولي به دليل شورشي كه در آن شهر شد، سال دوم را تمام نكرده بودم كه از كنگان به بوشهر رفتم و در مدرسه فردوسي بوشهر ثبت نام كردم و تا كلاس چهارم در اين مدرسه بودم و در تمام اين دوران، شاگرد اول بودم و كلاس پنجم را به دليل تغيير محل سكونت در مدرسه گلستان ثبت نام كردم.
وي درادامه افزود: كلاس ششم را با موفقيت در دبستان گلستان به پايان رساندم, در اين سالها بود كه هوايي شدم و دلم براي روستا تنگ شد و با مخالفتهايي كه وجود داشت، دست مادر، دو برادر و خواهرم را گرفتم و به روستا بازگشتيم، در چاهكوه بود كه با عشق آشنا شدم و اولين شعرهايم نيز مربوط به همين دوران است.
آتشي در ادامه تصريح كرد: البته مساله علاقمندي من به شعر و شاعري به دوران كودكيام باز ميگردد، خيلي كوچك بودم كه به شعر علاقهمند شدم، اما اولين تجربه عشقي در چاهكوه اتفاق افتاد، او نيز توجهي پاك و ساده دلانه به من داشت, آن دختر خيلي روي من تاثير گذاشت و در واقع او بود كه مرا شاعر كرد.
شاعر مجموعه "آواز خاك " افزود: در آن سالها، ترانههاي زيادي سرودم و به دليل نرسيدن ما به هم و ازدواج آن دختر با مرد ديگري و سرطاني كه بعدها به آن دچار شد، رد پاي اين عشق در تمام اشعار من به چشم ميخورد.
شاعر مجموعه "آهنگ ديگر" در ادامه اظهارداشت:من پس از آن به بوشهر بازگشتم و دوره متوسطه را در دبيرستان سعادت به پايان رساندم, در آن سالها بود كه اشعارم را در روزنامههاي ديواري كه در اين مدرسه درست كرده بوديم، منتشر ميكردم و حتي در اين سالها در چند تئاتر نيز نقشهايي ايفاء كردم.
وي گفت: من پس از اتمام دوره دبيرستان به دانشراي عالي راه پيدا كردم و به عنوان معلم مشغول به تدريس شدم، در همين سالها اولين شعرهايم را در مجله "فردوسي" منتشر كردم و اين شعرها محصول سرگشتگي در كوهها و درههاست كه به صورت ملموس در اشعار من بيان شدهاند.
آتشي خاطرنشان كرد: من در همان آغاز تحصيل در دانشسراي عالي با حزب توده آشنا شدم،آشنايي با اين حزب تاثيرات بسيار زيادي بر آثار من گذاشت و شعرهاي زيادي براي اين حزب با نامهاي مستعار در روزنامههاي آن روزها منتشر كردم و حتي در 29 مرداد پس از كودتا در ايجاد انگيزه به كارگران براي شورش نقش بسزايي داشتم, ولي با مسائلي كه براي حزب بهوجود آمد, از اين حزب فاصله گرفتم و فعاليت جدي سياسي من به نوعي پايان يافت.
وي در ادامه افزود: من تاكنون دوبار ازدواج كردهام كه هر دو بار بيثمر بوده است, همسر اولم با اينكه دو فرزند از او داشتم (البته پسرم، "مانلي" به دليل بيماري كه داشت، فوت كرد) به دليل اينكه من حاضر نشدم با او به آمريكا بروم، از من جدا شد و دخترم، "شقايق" نيز در حال حاضر در آلمان وكيل است.سال 1361 ،من ازدواج ديگري داشتم كه آن هم به انجام نرسيد و يك دختر نيز از اين ازدواج دارم.
آتشي در ادامه با اشاره به اين نكته كه من فعاليتم را با آموزش و پرورش آغاز كردم, گفت: البته شغلهاي متعددي را تجربه كردم, مدتي با صدا و سيما همكاري داشتم, مسوول شعر مجله "تماشا" بودم،مشاور ادبي نشريات و انتشارات مختلف بودهام و در حال حاضر نيز در نشريه "كارنامه"،كارگاه شعرم داير است كه دوره جديد آن به زودي برگزار مي شود.
وي در ادامه يادآور شد: شاعر در واقع به نوعي متاثر از تغير و تحول دروني و بيروني است و نظرگاهش نسبت به محيط اطراف تغيير مي كند و اين دگرگوني خودش را در آثاري كه خلق مي كند, نشان مي دهد.
شاعر "آهنگ ديگر" با اشاره به اين نكته كه شاعر هميشه در معرض استحاله و دگرگوني است، افزود: شاعر كسي است كه از محيط اطرافش تاثيرپذير و بر آن تاثير گذار باشد و حركت او بايد در جهت ترميم امور و مسائل باشد و به جريان روشنفكري جامعه و جهانش جهت بدهد و در مواردي نيز به نقد نظام حاكم و جهان باشد. البته اين اتفاق بايد در نظام زيبايي شناختي و انديشگاني او نيز خودش را نشان بدهد.
آتشي با اشاره به اين نكته كه 60 سال است كه شعر مي سرايد،گفت: در اين 60 سال كه مداومت به خرج داده ام و به سرودن شعر، نوشتن مقاله و ترجمه اهتمام ورزيده ام، هرگز سرودن شعر را كنار نگذاشتم.البته رويكردم نسبت به شعر دگرگون و عميق تر شده است، اما در بيشتر موارد مضامين شعرهايم در امتداد هم قرار دارند.
وي اظهارداشت : با اينكه در اين سال ها توانسته ام جايگاه خودم را در شعر فارسي تثبيت كنم , اما هرگز دست از خواندن و نوشتن بر نمي دارم، افزود: متاسفانه برخي از شاعران و نويسندگان معتقدند زندگي با مردم به تنهايي مي تواند كتاب بزرگي باشد و ديگر لازم نيست شاعر يا نويسنده كتاب بخواند, اگر اين نظر " تي , اس , اليوت " هم بود، باز آن را قبول نمي كردم. چرا كه من هر روز بخشي از وقتم را اختصاص به مطالعه كتاب و خواندن شعرهاي شاعران جوان مي كنم.
شاعر " غزل غزلهاي سورنا" در ادامه با اشاره به شعر شاعران جوان گفت: شعر شاعران جوان از طراوت خاصي برخوردار است و در برخي از موارد اين طراوت و شادابي بر نگاه عميق شاعران قلدر ميچربد و من اين نگاه را دوست دارم.
وي در ادامه با اشاره به شعر و ادبيات كارگري افزود: من در دوره اي گرايش خاصي به شعر و ادبيات كارگري داشتم و شعرهايي نيز با اين مضمون سروده ام كه ناشي از همان تاثيرپذيري شاعر از جامعه است. شعر كارگري، شعري است كه براي توده مردم و انسان هاي زحمت كش سروده مي شود.
آتشي با اشاره به اين نكته كه در ايران توجهي به قشر كارگر نمي شود، به همين دليل ادبيات و شعر كارگري در ايران به وجود نيامده است، افزود: يكي از ويژگي هاي حكومتهاي سرمايه داري، مخدوش كردن طبقات است. از اين رو در جهان به آن معني، طبقه كارگر شكل نگرفته است كه اين طبقه بتوانند به بيان ويژگي هاي طبقه خود بپردازند.
وي گفت: آخرين مجموعه شعري كه از من منتشر شده است،" غزل غزل هاي سورنا" است.همچنين ترجمه كتابي به نام داستان "پريان و ناصرخسرو در متن زمانه خود" را نيز در دست چاپ دارم.
آتشي در ادامه با بيان اين نكته كه من با سابقه كاري و 60 سال قلم زدن در عرصه شعر و ادب به شاعران توصيه ميكنم كه مطالعه كنند، اظهارداشت: من با اين سنم، هيچ كتابي نيست كه در حوزه فعاليتم نخوانده مانده باشد, مگر كساني كه به شعر علاقهمند هستند و حس ميكنند قريحه شعري دارند، به سراغ شعر بروند و گرنه به دنبال شعر رفتن كاري عبث و بيهوده است.
عبور آخر
با پاهايي از باران و رداها و دامنهاي از آب
از مغيلان زاران , آن همه بران
مي توان گذشت آسان
(تاريخ شعر اين را
مكتوب كرده )
البته
اگر آن خيسي خاص
موي و دهان و چانه ات را
تراوان شود
اين كه مي بيني هر خاري
گلبرگ لاله اي به منقار دارد
و هر ستاره از دهان خدايي پنهان مي برند
اين رمز زخمي مي گويد
من از صراط گذشته ام
گذشته ام
هر چند مستقيم
- چنان كه گفته بودند نبودند
نبود اما
من اكنون در دوزخم
و دست راست تو از آنطرف پل
در دست چپ من قفل است
مي توانم عبورت دهم ,
اما
حس مي كنم كه زبازوي راستم
- در انتهاي دنده ها
خبر چيني از فردوس
در كاربازي توطئهاي است
تا انقلاب دوزخي ما را
خنثي كند
ميتوانم آري
مي توانستم اگر باران
پيراهني از اكسيژن مي پوشاند
بر تو ...
درگذشت منوچهر آتشي و:
اردشير رستمي، محسن آرمين، مراسم گراميداشت و شاعران و نويسندگان تاجيك و افغان
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، درگذشت منوچهر آتشي را تسليت گفت.
محسن آرمين در اينباره به خبرنگار ايسنا گفت: درگذشت آقاي آتشي در جلسه اخير شوراي سياسي سازمان مطرح شد و سازمان درگذشت اين شاعر بزرگ را كه از چهرههاي معروف و مشهور ادبيات معاصر ايران است و درگذشتش لطمهاي به جامعهي ادبي ايران محسوب مي شود، به خانوادهي ايشان و جامعهي ادبي ايران تسليت ميگويد.
*****
اردشير رستمي هم با تاكيد بر اينكه هنرمندان ميراث يك سرزمين هستند، نتيجه گرفت كه بايد در سرزمين خودشان به خاك سپرده شوند.
اين شاعر و كاريكاتوريست در تماس با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با ابراز تاسف و تاثر خود از درگذشت منوچهر آتشي - شاعر - اظهار كرد كه پيكر وي بايد در سرزمين تولد او به خاك سپرده شود، چراكه سالها بايد بگذرد تا در يك سرزمين كسي متولد شود تا حاصل آن منوچهر آتشي باشد.
رستمي اضافه كرد: آتشي كه 45 درصد شعرهايش را در بوشهر سروده و نيز بيشتر عمرش را در اين سرزمين گذرانده، ضروري است كه به عنوان ميراثي براي همان مردم بماند؛ چگونه ميشود او را در تهران يا كرج به خاك سپرد؟
به اعتقاد وي، اگر پيكر منوچهر آتشي در همان زادگاهش به خاك سپرده شود، در سكوي اول است، در غير اين صورت، در سكوهاي دوم و سوم قرار خواهد گرفت.
او در پايان گفتههايش تاكيد كرد: اين امر به خانواده و ديگران مربوط نميشود و اصرار آنان ناشي از احساسات زودگذر است.
*****
مراسم گراميداشت منوچهر آتشي شنبه 5 آذرماه جاري در تهران برگزار ميشود.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، اين مراسم ازسوي بستگان و دوستان آتشي، از ساعت 15:30 تا 17 در مسجد نور واقع در ميدان فاطمي برگزار خواهد شد.
*****
جمعي از شاعران، نويسندگان، خبرنگاران، مترجمان، هنرمندان، منتقدان و محققان ادبي فارسيزبان در ايران، تاجيكستان و افغانستان، در پيامي، درگذشت منوچهر آتشي را تسليت گفتند.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا از آتيبان، اين پيام ازسوي: م.آزاد، سعيد آذين، آيدين آغداشلو، عليرضا آبيز، مريم آموسي، کاظم سادات اشکوري، مفتون اميني، مسعود احمدي، احمدرضا احمدي، حسن اصغري، ماهور احمدي، محمدهاشم اکبرياني، ابوالقاسم ايراني، اردوان اميرينژاد، ابوالقاسم اسماعيل پور، ملکابراهيم اميري، شهرام اقبالزاده، ماناواز الکساندريان، سيروس ابراهيمزاده، منصور اوجي، حسن اجتهادي، ميترا الياتي، سيمين بهبهاني، فانوس بهادروند، عليرضا بهرامي، علي باباچاهي، فتحالله بينياز، منصور برمکي، فريده برازجاني، حسين پاينده، شهلا پروينروح، محمود توسليان، ناهيد توسلي، عبدالکريم تمنا (افغانستان)، زهرا تميمي، شاپور جورکش، روجا چمنکار، هايده حسينزاده (بهرامي)، ابوالفضل خطيبي، پرويز خائفي، مسعود خيام، شاهمنصور خاجهاف ( تاجيکستان)، فرزانه خجندي (تاجيکستان)، آذر خواجوي، محمد خليلي، ابوتراب خسروي، مريم خراساني، سيمين دانشور، محمود دولتآبادي، فريده مهدوي دامغاني، بهرام داوري، سحر داوري، علي دهباشي، اسماعيل رها، مهري رحماني، عظيم زرينکوب، زهره زنگنه، پروين سلاجقه، محمدعلي سپانلو، غلامحسين سالمي، آندرانيک سيمونيان، پيونيگ سيمونيان، محمود سجادي، نارمحمد سيدزاده (تاجيکستان)، آصف سلطانزاده (دانمارک)، آيدا سرکيسيان (شاملو)، مهري شاهحسيني، علي شروقي، مصطفي شادماني، عزيز شباني، محسن شريف، ايرج شمسزاد، ايرج صفشکن، عمران صلا حي، روزبه صفشکن، محمدرضا صفدري، عليرضا طبايي، صمد طاهري، مشيت علايي، زلفيا عطايي (تاجيکستان)، هرمز عبداللهي، فرهاد عابديني، سالار عزيزپور (افغانستان) فهيمه غنينژاد، احمد فريدمند، امين فقيري، پوران فرخزاد، ناهيد کبيري، گلرخسار، پوريا گلمحمدي، محمد شمس لنگرودي، مرسده لساني، جواد مجابي، ضياء موحد، بابک مشيري، سعيد مهيمني، داريوش معمار، عليشاه مولوي، هيوا مسيح، فيروزه ميرزاني، محمود معتقدي، کيومرث منشيزاده، سرور محمدي، محمدرضا مديحي، شهريار مندنيپور، رضا معتمد، ميروائز موج (کانادا)، ميرزا ملااحمد (تاجيکستان)، هادي محيط، ناستين، غلامحسين نصيريپور، اکبر نعمتي، صفورا نيري، پونه ندايي، پروين نگهداري، احمد وکيليان، محمد ولي زاده ،فرزين هومانفر و رسول يونان، صادر شده است.