ماريا لوئيزا اِسپازياني
(MARIA LUISA SPAZIANI)
شاعره نامآور ايتاليايي
ماريا لوئيزا اِسپازياني (Maria luisa Spaziani) به سال 1922 در تورينو به دنيا آمد.
تاكنون از وي ده مجموعه شعر چاپ و منتشر شده است.
اِسپازياني اشعارش را در مدارس و در ميدانهاي مختلف شهرهاي ايتاليا و در كشورهاي اروپايي قرائت كرده و با موفقيتي چشمگير روبهرو بوده است.
وي آثار بسياري از زبان فرانسوي به ايتاليايي ترجمه كرده و در اين مورد ميگويد:
كار ترجمه براي من مكتب بزرگي بوده و چيزهاي بسياري آموختهام، چيزهايي كه ترجمة شعر به من داده است، مدرسه و دانشگاه نتوانستهاند به من بدهند.
اِسپازياني تاكنون چهار بار نامزد جايزة ادبي نوبل بوده است. اشعار وي به زبانهاي كشورهاي اروپايي ترجمه شده است.
بهانهها و رؤياها
1
بهانهاند لباسها. به حالتي
گوناگون در ميآيم هر روز.
اگر حس ميكنم راهبهام، در عصر
بانويي پُر از جواهرم، و بعد باز ميگردم به عمقم
اي كاش براي چهره نيز ميتوانست همچند باشد، اما همچو دلقكِ نمايشگاهم.
گاهي دستم نقابي شاد
نقاشي ميكند و گاهي هولناك.
2
چيزي كه يك رؤيا بود، اگر خوشطالع باشي
و به حقيقت بپيوندد، با شتاب بايد
بجهي براي مكيدن هر قطرهاش
يك تأخير كوتاه، برايت فاجعهاي خواهد بود.
رؤياي به حقيقت پيوسته، يك مژه بر هم زدن است
جِنيست كه سپيدهدم ميربايدش
و اگر ادامه بيابد؟ نيرويي كه رشد ميكند
خيلي سريع فرمانرواي مستبد تو ميشود.
3
مِهآلود چمنزار
چهرة واقعيمان را
با پردة تئاتر، نقاب،
سپر و تور ميپوشانيم.
بيآلايشيِ نيلوفر آبي
و ماهيت نيشِ گزنه
را بايد يافت.
لباسها، بهانهها. تو كه عاشقم هستي
مرا وصف كن، تفسير كن، در تابش نور بنگر،
بو كن، حفر كن، درك كن و بياب
سوزنِ طلايي را در خرمن كاه.
مترجم: كامبيز تشيّعي
Alibi e Sogni
I
Sono alibi gli abiti. Ogni giorno attraverso una forma diversa.
Se sono monacale, a sera eccomi ingioiellata dama, e risprofondo.
Fosse Uguale la faccia. Ma mi Porto appresso un sacco da pagliaccio in fiera.
Di volta in volta la mano ne trae
Una maschera ilare o terribile.
II
Cio che era sogno, se hai la ventura di vederlo incarnato, in furia devi precipitarti a Suggerne ogni goccia.
Breve ritardo ti sara fatale.
Sogno incarnato, un battito di ciglia, unfantasma che l’alba risucchia.
E se dura? La forza germogliante presto per un tiranno ti si svela.
III
Sipari, abiti, maschere, corazze, Velisulle nebbiose praterie
del nostro vero volto. Ritrovare
la pur nudita del giglio d’acqua, la verita pungente dell’ ortica. Abiti, alibi. Interpreta, traduci,
tu che mi ami, guarda in trasparenza,
annusa, dissotterra, intuisci, scova
l’ago d’oro nel fitto del pagliaio.