چهارشنبه 17 اسفندماه 84 " شعر آمريكاي لاتين و اسپانيا " بررسي مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
يكصد و پنجاهمين نشست كانون ادبيات ايران به بررسي تطبيقي "شعر آمريكاي لاتين و اسپانيا" اختصاص دارد .
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, يكصد و پنجاهمين نشست هفته كانون ادبيات ايران به بررسي تطبيقي "شعر آمريكاي لاتين و اسپانيا" اختصاص دارد. در اين نشست، "دكتر نجمه بشيري" و "نازنين نوذري" با نگاهي به آثار و ديدگاه هاي "ادواردوگاله آنو" درباره شعر آمريكاي لاتين و اسپانيا و تفاوت ميان ادبيات اين دو منطقه سخنراني مي كنند .
لازم به ذكر است , "ادوارد و گاله آنو"، نويسنده و شاعر اروگوئه اي، سال 1941 متولد شد. او در دهه 60 ،سردبيري نشرياتي را در اروگوئه به عهده داشت و در طول سال هاي ديكاتوري نظامي در اروگوئه به آرژانتين رفت و در آنجا نشريه "كريسيس" را بنيان نهاد و سپس به سواحل كاتالويناي اسپانيا تبعيد شد و در دهه 80 به اروگوئه بازگشت .
شايان ذكر است , درباره "گاله آنو" گفته اند او بدون هيچ عذاب وجداني مرز ژانرهاي ادبي را به هم مي ريزد و در آثارش از گزارش و داستان و خاطره بهره مي گيرد. او به خاطر اثر سه گانه اش، "خاطرات آتش" , جايزه كتاب آمريكا را از دانشگاه واشنگتن دريافت كرد .
كتاب "دلبستگي ها" به ترجمه "نازنين نوذري"، سال 1384 منتشر شد كه مجموعه داستان هاي كوتاه "گاله آنو" است .
لازم به ذكر است، اين نشست، ساعت 17 روز شنبه 20 اسفند ماه در كانون ادبيات ايران واقع در خيابان مفتح , روبروي مجموعه ورزشي شيرودي، خيابان اردلان، شماره 31 برگزار مي شود .
"هميشه قهوه را تلخ ميخورم " منتشر شد
فريرز جلال منش :
تعدادي از داستانهاي مجموعه زير تيغ سانسور رفت
تهران- خبرگزاري كار ايران
اولين مجموعه داستان" فري رز جلال منش" , با عنوان " هميشه قهوه را تلخ ميخورم " را از سوي نشر چشمه روانه بازار كتاب شد.
"فري رز جلالمنش" در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا , در خصوص اين كتاب گفت : مجموعه داستان " هميشه قهوه را تلخ ميخورم" در بر گيرنده 8 داستان كوتاه است . البته اين مجموعه قرار بود ، با نام ديگري منتشر شود كه تعدادي از داستانهاي اين مجموعه زير تيغ سانسور رفت و پس از آن مجبور شدم تا نام ديگري براي اين مجموعه انتخاب كنم.
وي تصريح كرد : شخصيتهاي اصلي اين داستان بيشتر يا زن يا مرد هستند و زنهاي اين مجموعه بيشتر زنهاي تنهايي هستند كه ضربه خورده اما خودشان را نباختهاند ؛ همين موضوع داستانها را متفاوت ميكند و راوي اين داستان بيشتر اول شخص مفرد است ، چرا كه اول شخص مفرد بهتر ميتواند ، با خواننده ارتباط برقرار كند.
جلالمنش در ادامه گفت : كار داستاننويسي را به شكل جدي از كارگاه داستاننويسي " حسين مرتضاييان آبكنار " شروع كردم و حضور در كارگاه داستاننويسي آبكنار , كتابخواني بنيادي را به من آموخت در واقع آبكنار به ما آموخت كه چگونه به جهان پيرامون خود نگاه كنيم و چگونه بنويسيم و من همواره در داستاننويسي خود را مديون ايشان ميدانم.
مجموعه داستان " هميشه قهوه را تلخ ميخورم " در 72 صفحه ، با شمارگان 1200 نسخه و قيمت 800 تومان از سوي نشر چشمه روانه بازار كتاب شده است.
«سنت نوروز» براي شبكهي جهاني سحر
امير هوشنگ دارايي: از اشعار نوروزي شاعران آذري ايران و كشور آذربايجان استفاده ميكنيم
سرويس: تلويزيون و راديو
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تلويزيون و راديو
برنامهي «سنت نوروز» براي پخش از سيماي آذري شبكهي سحر در ايام سال نو ساخته ميشود.
امير هوشنگ دارايي - تهيهكننده و كارگردان - در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون «ايسنا» با اعلام اين خبر اظهار كرد: در اين برنامه از ديدگاههاي تعدادي از نويسندگان و اديبان فولكلور آذربايجان دربارهي
« نوروز» استفاده ميشود و اين آيين در مقاطع مختلف تاريخي از جمله زمان سلطهي كمونيسم بر اين كشور بررسي ميشود.
وي افزود: از اشعار شاعران آذري زبان ايران و كشور آذربايجان دربارهي نوروز نيز در اين برنامه استفاده ميشود.
دارايي در پايان دربارهي مراحل ساخت « سنت نوروز» اظهار كرد: تصويربرداري اين برنامه، حدود شش روز در تهران و كشور آذربايجان به طول انجاميد و اكنون در مرحلهي تدوين است و اين مرحله تا پانزدهم اسفند ماه به پايان ميرسد.
گفتني است « سنت نوروز» در 8 قسمت 20 دقيقهيي ساخته ميشود و برخي از عوامل ساخت آن عبارتند از: تصويربردار: عليرضا اميرمحمدي و محقق كارشناس: پخش پژوهش كاربردي معاونت برون مرزي
اسكندر آزادي:
حرفهاي شاعران امروز دلنشين نيستند
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
به اعتقاد يك شاعر، اينكه شعر امروز مخاطب ندارد، علتش شعر نيست؛ شعر، پابرجا و استوار سر جاي خود ايستاده است.
اسكندر آزادي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: امروز كساني كه از شعر، ابزار شعر و متعلقات آن استفاده ميكنند، از آن درست استفاده نميكنند؛ درواقع ابزارهاي ما اشتباه است.
مشكل اساسي ما براساس برداشتهاي غلط و تعبيرهاي اشتباه از هنر است؛ چراكه شاعران ما به نوعي بحرانزدگي و بحران هويت از نوع فرهنگي دچار شدهاند.
وي متذكر شد: اينك شعر برجستهترين شاعران ما چاپ ميشود، ولي پشت ويترين كتابفروشيها خاك ميخورد؛ زيرا آن حرفها براي گذشته بوده و زده شده است. امروز شاعران جديد ما چيزي براي گفتن ندارند، به اين دليل بهدنبال جريانهاي شعري رفتهاند كه هر كسي اسمي براي آن گذاشته؛ يكي ميگويد شعر همگرا، ديگري ميگويد شعر عريان، فراغزل و... اينها درد ما را دوا نميكند؛ مشكل ما زبان است و بايد زبانمان را درست كنيم.
وي يكي ديگر از دلايل مخاطب نداشتن شعر امروز را نگاههاي اشتباه به عناصر اطرافمان دانست و افزود: ما در قرن فرااطلاعات زندگي ميكنيم و زبانمان بايد در شأن اين زمان باشد. عنصرهاي زمان، زبان و مكان، تعيينكننده هنر هر عصري هستند؛ امروز ديگر با زبان 100 سال پيش نميتوان شعر گفت. مثلا وقتي شعرهاي "ميرزاده عشقي" را ميخوانيم، ميفهميم كه در دوران مشروطه شعر گفته است.
او همچنين عنصر مكان را از عناصر مهم ديگري ذكر كرد كه بايد در شعر امروز بهكار رود و يادآور شد: هر شعري بايد با فرهنگ مكاني كه شاعر در آن است، مطابقت داشته باشد. سه عنصر زمان، مكان و زبان بسيار اهميت دارند، ولي شاعران ما در شعرهايشان به اين سه عنصر توجهي ندارند.
اين شاعر اظهار داشت: شاعران ما صنايعي را كه در شعر كلاسيك وجود داشته به اسم شعر مدرن، فرامدرن يا پستمدرن در شعرهايشان آوردهاند. من اينچيزها را به حساب مطالعه نداشتن اين شاعران ميگذارم. به حساب اينكه آنها فرهنگ و هويت ملي و فرهنگي خود را نميشناسند؛ به اين دليل است كه به بحران فرهنگي دچار شدهايم. اگر كتاب فروش نميرود و هنر به چالش دچار شده، به اين دليل است كه تأويل ما از جامعه بد است و نيازهاي جامعه را نميشناسيم.
وي معتقد است: اگر نگاه ما نگاه درستي بود و اساطير، فرهنگ و پيشينه تاريخي خود را ميشناختيم، مطمئنا هنر و شعر ما به بحرانزدگي دچار نميشد. هر مخاطب عامي هم شعرهاي حافظ را از حفظ ميخواند، ولي بعضي از شاعران ما تعدادي از كلمههاي خارجي را در كنار هم گذاشته و بهعنوان قافيه از آن استفاده ميكنند، درحاليكه اين كلمات قافيههاي غزل ما نيستند. هر چيز معيار خاص خود را دارد؛ اين نشان ميدهد كه اين عده به بحران هويت دچار شدهاند.
آزادي در ادامه همين بحث متذكر شد: غزل چارچوبي دارد؛ قافيه، وزن و... حال در وزن ساختارشكني شده كه بحثي در آن نيست، چراكه بعضي جاها غزل زيباترهم شده است. ولي در قافيهها نميتوان دست برد، يكي از علتهاي بزرگ بحران هويت ملي و فرهنگي ما همين است كه از فرهنگ خود دور شدهايم. در اين وضعيت، هم آنطرف را از دست دادهايم و هم اينطرف را. شاعراني چون اكتاويو پاز، يانيتس ريتسوس و پابلو نرودا، علت موفقيتشان اين است كه ساختار ملي و فرهنگيشان را از دست ندادهاند و از فرهنگشان درست استفاده ميكنند؛ در عينحال زبان جديد هم بهكار ميبرند.
وي افزود: ما ملغمهاي از شرق و غرب را مخلوط كرده و به قول خود ميخواهيم شرق و غرب را بهنوعي آشتي دهيم، ولي بلد نيستيم؛ نوع آشتي دادنمان هم غلط است.
اين شاعر كرمانشاهي يادآوري كرد: ايراني تشنه شعر است؛ ولي ما تاويل اشتباهي از فرهنگ جهاني داشته و شاعران به اسم پستمدرن، كلمههايي را به خورد مردم ميخواهند دهند، درحاليكه پستمدرن تعريفي دارد؛ ولي اينها تعريفش را به درستي نميدانند. به اين دليل مخاطب وقتي اين الفاظ بيربط را ميخواند، زده ميشود.
وي ديگر دليل مخاطب نداشتن شعر امروز را اين موضوع دانست كه حرفهاي شاعران ما حرفهاي دلنشيني نيست؛ نه حرف زمان و نه حرف دل است، فقط حرف سر هم كردن يكسري واژه است.
به گفتهي آزادي، شعر بايد فهميده شود، كساني ميگويند ساختارشكني كردهام؛ ساختارشكني يعني چه؟ مثلا نيما ساختارشكني كرده است؛ متاسفانه اين عده سنتشكني را با ساختارشكني اشتباه گرفتهاند. شاعران جوان ما هنوز فرق اين دو را نميدانند.
آزادي در پايان متذكر شد: شعر خون دل خوردن است و به قول ويليام فاكنر «هنرحاصل عرقريزان روح است»؛ اگر كسي از همه چيز دست بشويد و آن عرقريزان روح را داشته باشد، روح هنرمندي ميتواند پيدا كند.
شاهرخ تندروصالح:
شعر در عصر حاضر قابليت گفتمانياش را از دست داده است
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
برخي نظرها دربارهي شعر معاصر ايران، از فرو افتادن اين عرصه به محاق بياعتباري و بيمخاطبي حكايت دارد.
شاهرخ تندروصالح - شاعر - با بيان اين مطلب در گفتوگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: سرمنشأ اين تلقيها هر چه كه باشد، از آسيبي قابل توجه نشان دارد كه زبان و شعر فارسي با آن روبهرو شده است. اما در صورت كلي، معتقدم كه شعر در عصر حاضر قابليت گفتماني خودش را به نسبت ساير نحلههاي ادبي هنري مثل ادبيات داستاني يا سينما از دست داده است و همين مساله فرو افتادنش در محاق را باعث شده است؛ البته اين به مفهوم ساقط شدن زبان شعر در ارتباط با مخاطبانش نيست.
وي با يادآوري اين نكته كه شعر خوب نيز همچنان مخاطب خود را دارد، افزود: چند جور به اين مساله ميشود نگاه كرد و اين نگاه، به نظر من، بر اين پرسش قايم است كه اصولا چه كاركردي براي شعر ميتوان قايل شد؟ و بهطور كل، توقع ما از شعر چيست؟
او در ادامه اين بحث توضيح داد: تنوع نگاه شاعران به جهان و مسائلش از يك سو، و تحول بيان ديدگاههاي شاعرانه از سويي ديگر، اين عرصه را به تحولهاي ساختاري، مفهومي و درونمايهيي متوجه ساخته است. از اين زاويه، شعر امروز ايران، افقي گستردهتر از شعر دهههاي 30، 40 و 50 دارد؛ با اين تفاوت شگرف كه در دهههاي يادشده، شاعر با التفات به واقعيت تاريخي خود و شناختش از مسائل بومي، كاشف بياني شاعرانه ميشد كه شعر اتفاقافتاده در زمينه آن، در محكسراي مخاطب خود نيز آزموده ميشد و سپس، عموميت مييافت.
وي با اعتقاد بر اينكه شاعر در مواجهه با جهان و واقعيتهاي مكشوف خودش، از جامعه نيز نوعي سفارش دريافت ميكرد كه بر آرزوهاي عمومي و افق آينده جامعه منطبق بود، تصريح كرد: اين نوع رفتار شاعران با زبان، مخاطب، موضوع و مسائل حاشيهيي شعر، بازار شعر را نيز تعريف ميكرد.
او ادامه داد: بهنظرم، همين چند دليل است كه ارتفاع قلههاي شعري ما را در دورههاي گذشته مشخص و تعريف ميكند و اگر امروز قلههايي از شعر فارسي ديده ميشوند و چيزهايي نيز ديده نميشوند، به تفاوتهايي باز ميگردد كه زمينههاي قلهزايي ادبيات شعري ما با آن روبهرو شده است؛ همين تفاوتهايي كه در نظر مخاطبان چند دههي گذشته شعر فارسي، اختلاف ارتفاع قابل ملاحظه، بين وضع موجود و قلههاي شعريمان را تعريف كرده است. با اين اوصاف، چگونه ميتوان از مخاطب امروز - حالا محترمانه و با خواهش و تمنا - خواست كه مثلا شعر نيما يوشيج، مهدي اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شفيعي كدكني را نبيند و بهجاي آن، شعرهاي سريبافشده را مصرف كند؟ حال آن كه همين مخاطب، شعر قلهنشين فارسي را جستوجو ميكند و مييابد و ميخواندش.
تندروصالح گفت: شعر قلهنشين شاعراني كه نامشان آمد، با تجربههايي كه در ضرورتهايي نه چندان ضروري و معتبر قد كشيدهاند، تفاوت ماهوي دارد و اصلا از يك جنس نيستند و هر كس هم بخواهد اينها را در كنار هم مقايسه كند، از اساس، به اشتباهي جبرانناپذير دچار شده است و ما، متاسفانه، در درنگمان بر وضعيت شعر به اين مقايسه دچار شدهايم و گمان كنم يكي از راههاي بيرون زدن از اين دامچاله، بياعتنايي به شعارزدگي و سفارشپذيرهايي است كه حوصله مخاطب شعر را سربردهاند.
به گفتهي اين شاعر، شعر فارسي در دهههاي 60 و 70 با تغيير افق مفهومي روبهرو شد و اين تغيير افق، بر درهم ريختگي اركاني ناظر بود كه زيربناي مسائل اجتماعي فرهنگي ما را تشكيل ميدادند. انديشمندان بهطور عموم و شاعران بهطور خاص، از رويارويي با فضاي نوآمده، به سكوت و تأمل رسيدند كه سكوت انديشه شاعرانه در برابر اين تحولها و دگرگونيها نه به منزلهي انكار، كه ريشهشناسي واقعيتهايي دگرشده بود. اما اين تلقي متأسفانه به تجربهاي نخنما شده در ادبيات حزبي - ايديولوژيكي گره خورد: سفارشينويسي. شعر كه در اين گرداب افتاد، مخاطب نيز اعتماد خود را به آن از كف داد.
وي يادآور شد: براي تجزيه و تحليل بهتر اين مساله 10 شب شعرخواني شاعران معاصرمان را ميتوانيم به ياد بياوريم؛ در نيمه دوم دههي 50. كشاكش دهههاي 60 و 70 فرصتي شد براي عبور شاعران از انسداد زبان شعر؛ مخاطب اين دههها، آن چه را از شعر ميخواست نميديد و آن چه را كه ميديد، نميپسنديد و نميخواست.
تندروصالح همچنين معتقد است: رويكرد شاعران جوان در سالهاي پاياني دهه 60 و عرصهنورديهاي دههي 70 ايشان به جايگاه جابهجاشده شعر از موقعيتي كه در آن به سر ميبردند تا عهدي مثل عهد دقيانوس بازميگردد. پس شاعر دهههاي 60 و 70 تلاش اصلياش را گذاشت روي اين مسأله كه از فضاي حاكمشده بر شعر به سمت كشف فضايي ديگر برود؛ فضايي كه شناسههاي كلاسيسيسم شعري ما و افق نوگرايي و نوانديشي را توأمان در خود داشته باشد.
وي بحراني به نام بحران مخاطب را نه برآمده اين تلاش براي برون رفتن از انسداد زبان و قابليت شعر، بلكه آنرا بحراني عمومي دانست.
او ادامه داد: از طرفي ديگر شاعر و مخاطب در گام نخست بهدنبال شدت تأثير بخشيدن به شعر و دريافتهايش از شعر نيست؛ بلكه اين خود اثر است كه اين چنين زمينههايي را متجلي ميسازد. درخصوص شعر دهههاي 60 و 70، گفتمان شعر، قدري ترميم شد و از موضع انفعال و سكوت بيرون آمد؛ منتها به سمت چيزي بهنام ترانه رفت. سيل ترانههايي كه نام شاعراني تجربهگرا را در اين دو دهه بر خود دارند، شاهدي بر اين مثال است.
تندروصالح راه بيرون رفتن از موقعيتي را بهنام انسداد شعر، به ضرورت ترسيم دقيق رابطه شعر، شاعر و مخاطب ذكر كرد و اظهار داشت: دو راهكار عمومي و كاربردي شايد اين مسير را قدري بتواند كوتاه كند: ابتدا، راه افتادن جريان نقد سالم، پويا، بيغرض و بلندنظر به شكل گسترده در مطبوعات و ساير رسانههاي جمعي و ديگر، توجه بيش از پيش شاعران اين دو دهه به آثار و دريافتهاي شاعران همنسل خود. اين دو راهكار بهنظرم كمك ميكند كه با موضوع شعر و جايگاهش در ادبيات امروز ايران به صورت علمي رفتار شود.
نقد محمد حقوقي بر آثار منوچهر آتشي منتشر ميشود
«شعر نو از آغاز تا امروز» به دههي 70 رسيد
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
جلد هفتم «شعر زمان ما» دربارهي منوچهر آتشي و جلد سوم «شعر نو از آغاز تا امروز» كه به بررسي شعر دهههاي 70 تا 80 ميپردازد، از محمد حقوقي منتشر ميشوند.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پيش از اين، از مجموعه «شعر زمان ما»، جلدهاي مربوط به احمد شاملو، مهدي اخوانثالث، نيما يوشيج، فروغ فرخزاد و سهراب سپهري به قلم حقوقي منتشر شده است و مجموعه سيمين بهبهاني نيز به پايان كار رسيده كه بهزودي توسط انتشارات نگاه منتشر خواهد شد.
حقوقي اكنون در حال نوشتن جلد هفتم اين مجموعه درباره منوچهر آتشي است.
اين شاعر و منتقد پيشكسوت در جلد سوم «شعر نو از آغاز تا امروز» شعر شاعران دهه 70 را تا اواخر دهه 80 بررسي خواهد كرد. پيش از اين، از مجموعه يادشده، بررسي شعر دهههاي 40 تا 70 منتشر شده است. حقوقي ميگويد، ممكن است نام دههها را بردارد؛ چون نميداند كه به پايان دهه 80 هم ميتواند برسد يا نه.
دو كتاب «تا نظم هندسي واژهها» و «شعرهاي ساحلي» نيز از اين شاعر و منتقد توسط نشر قطره بهزودي منتشر ميشوند. «تا نظم هندسي واژهها» (شعرهاي ساختمند) تفسير بهترين شعرهاي معاصر ايران از نظر حقوقي است كه احتمالا دو يا سه جلد خواهد شد.
«سطحهاي شعر در سطرهاي نثر» و «لاكپشتها» (مجموعهي شعرهاي 75 تا 81)، دو كتاب ديگر اوست كه كارشان تمام شده، ولي هنوز به ناشر سپرده نشدهاند. «سطحهاي شعر در سطرهاي نثر» نوعي شعر منثور است كه با يك خط داستاني شاعرانه نوشته شده است و حقوقي آن را شكل و تجربهي تازهاي ميداند. اين مجموعه 30 شعر را شامل ميشود كه چندتاي اين شعرها بيش از 40 صفحه است كه به گفته او شايد يكي از بلندترين شعرهاي گفتهشده باشد كه ممكن است آنها را به صورت كتاب جداگانهاي چاپ كند.
«ترانههاي بابا» (گزينهاي از شعرهاي باباطاهر با مقدمه و انتخاب حقوقي ) نيز توسط انتشارات يوشيج به چاپ خواهد رسيد.
«مثنوي شهرزاد» (مجموعهاي با فرم مثنوي كلاسيك) ديگر كتاب اوست كه فعلا به منظور بازنگري براي چاپ آن قصدي ندارد.
محمد حقوقي در سال 1316 در اصفهان زاده شد. دوره آموزشهاي دبستاني و دبيرستاني را در زادگاهش به پايان رساند.
سپس به دانشسراي عالي تهران وارد شد و در رشته زبان و ادبيات فارسي به دريافت درجه ليسانس موفق شد. پس از فارغالتحصيلي به اصفهان بازگشت و در دبيرستانهاي اين شهر به تدريس مشغول شد. آنگاه بار ديگر به تهران آمد و چندي در دبيرستانهاي شميران به تدريس پرداخت و به كمك چند نفر ديگر نشريه ادبي «جنگ اصفهان» را تا شماره 11 منتشر كرد. از حقوقي همچنين دفترهاي شعر: «گنجشكها و گيلاسها» (شعرهاي عاشقانه) «زوايا و مدارات»، «فصلهاي زمستاني»، «شرقيها»، «با شب با زخم با گرگ» ، «گريزهاي ناگريز»، «خروس هزار يال» و نيز «شعر و شاعران» ( بررسي و تحقيقي درباره شعر شاعران معاصر) منتشر شدهاند.
"مهرباران"
ويژهبرنامهي شعرخواني در حمايت از محرومان برگزار شد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
ويژهبرنامهي شعرخواني همايش دانشجويي حمايت از محرومان (مهرباران)، شامگاه گذشته در دانشگاه تهران برگزار شد.
بهگزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين برنامه كه اجراي آن را سينا عليمحمدي برعهده داشت، بهترتيب: سيدمهدي موسوي، سيدوحيد سمناني، عبدالرحيم سعيدي راد، محمدرضا شالبافان، عبدالجبار كاكايي، عليرضا بهرامي، سهيل محمودي، سيدعباس سجادي، سيدهاني رضوي و سيدحميد سهرابي، به شعرخواني پرداختند.
همچنين دكتر مسعود حبيبي - رييس سازمان دانشجويان جهاد دانشگاهي - دربارهي اهداف و نحوهي برگزاري اين همايش دانشجويي سخناني ايراد كرد.
در اين مراسم كه در تالار شهيد مهدي رجببيگي دانشكدهي فني دانشگاه تهران ترتيب يافته بود، چند نفر از دانشجويان امدادگر، از خاطرههايي از فعاليتهاي امداد و كمكرساني در منطقههاي محروم و آسيبديدهي كشور در جريان بلاياي طبيعي، گفتند و نيز ياد دانشجوي شهيد، محمدحسن قريب، بهعنوان روايتگر صادق محروميتهاي زمين و خالق گزارشهاي تصويري تاثيرگذار "با محرومان" در چند سال گذشته، كه خود نيز از كورهپزخانههاي نكا بهروي سنهاي جشنوارهها راه يافته بود و در حادثهي سقوط هواپيماي C130 ارتش از ما جدا شد، گرامي داشته شد.
از شعر كلاسيك تا شعر معاصر،
گزيدهاي از شعرهاي شاعران فارسيزبان به ايتاليايي ترجمه ميشود
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
گزيدهاي از شعرهاي شاعران فارسيزبان به ايتاليايي ترجمه ميشود.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، غلامرضا امامي - مترجم ايراني ساكن ايتاليا - گزيدهاي از شعرهاي سرودهشده توسط شاعران اوليه فارسيزبان، ازجمله رودكي تا شاعران كنوني را كه به گفته خودش تعداد زيادي را شامل ميشود، انتخاب كرده كه به تدريج آنها را ترجمه ميكند.
در اين مجموعه، علاوه بر شاعران ايراني، شعرهايي نيز از شاعران تاجيكستاني، افغانستاني و پاكستاني كه به زبان فارسي شعر سرودهاند، ترجمه ميشود.
او همچنين كتاب «پرنده و ديوار»، قصههايي براي نوجوانان، را نيز در دست نوشتن دارد، و گزيدهاي از زندگي و شعر خواجه عبدالله انصاري با نام «آتش باش تا برافروزي» با نقاشيهاي علياكبر صادقي براي نوجوانان كه يكبار قبل از انقلاب چاپ شده بود و پس از آن چند بار تجديد چاپ شد، توسط كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان از او در حال تجديد چاپ است.
كتاب «رنگين كمان» كه حاصل خاطرهها، يادداشتها و عكسهايي از چهرههاي ايراني است، هم توسط امامي گردآوري شده و او آنرا براي انتشار به يك ناشر خوشقول در ايران ميسپارد.
«رنگين كمان» در دو دسته درباره آيتالله طالقاني، مهندس بازرگان، جلال آل احمد، دكتر علي شريعتي، خسرو گلسرخي و سيدجلالالدين آشتياني، م. آزاد و سيروس طاهباز است. به گفته امامي اين تعداد كساني هستند كه بر نسل او تاثيرهاي بسياري گذاشتهاند و نسل او بسيار به آنها مديون است.
«قصه قلعه» براي نوجوانان بر اساس داستاني از سيدجمالالدين اسدآبادي و «شهر خوب» بر اساس قصهاي از «هزار و يك شب» كه به ترتيب توسط محيالدين لباد - نقاش فلسطيني - و فواد الفتح - نقاش يمني - نقاشي شدهاند، نيز از وي زير چاپ هستند.
به گزارش ايسنا غلامرضا امامي همچنين مجموعهاي از آثار لئو لئوني - نويسنده و نقاش ايتاليايي - را ترجمه كرده كه آنرا توسط فريدون عموزاده خليلي به انتشارات علمي - فرهنگي سپرده است و انتخاب عنوان كتاب را نيز بر عهده آنها گذاشته است.
«گفتوگوها»، مصاحبههاي اوريانا فالاچي با چند شخصيت سياسي قرن بيستم، با ترجمه امامي نيز بهتازگي توسط ناشر تجديد چاپ شده است.
رييس انجمن شعر و ادب يزد:
شعر و ادب اين ديار رونق فوقالعادهاي يافته است
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - يزد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
رييس انجمن شعر و ادب يزد گفت: برگزاري انجمنها و تشكلهاي شعر و ادب، ايجاد بستر مناسب براي حضور جوانها را باعث شده است.
سيدمرتضي موحدي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در يزد، اظهارداشت: تا به حال فضاي مناسبي براي حضور جوانان در انجمنهاي شعر وجود نداشت، ولي در حال حاضر تشكيل اين انجمنها، ايجاد بسترهاي مناسبي براي حضور فعال اين جوانها را باعث شده است و آنها در اين انجمنها بسيار خوب شركت كردهاند.
وي درباره وضعيت شعر و ادب يزد نسبت به چهار سال گذشته، گفت: شعر و ادب يزد نسبت به چهار سال گذشته رونق فوقالعادهاي پيدا كرده و دليل آن علاقهاي است كه در جوانها وجود دارد. همچنين برگزاري كنگرههاي مختلف با حضور شاعران داخل و خارج استاني در اين امر تاثيرگذار بوده است.
موحدي در پايان خاطرنشان ساخت: مدير كل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي يزد با بهاي زيادي كه به ارزشهاي ادبي و فرهنگي داد، كارنامه درخشاني در اين زمينه از خود باقي گذاشت.
محمدجواد محبت مجموعههايي از شعرهاي آييني، اعتراضي و غزلهايش را منتشر ميكند
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
محمدجواد محبت مجموعههايي از شعرهاي آييني، اعتراضي و غزلهاي خود را منتشر ميكند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تازهترين كار منتشرشدهي محبت، «روايح گل ياس» (درباره حضرت فاطمه (س)) است و مجموعهي «اشك لطف ميكند» او (براي حضرت رضا (ع)) نيز زير چاپ است.
همچنين «صحايف گل سرخ» (براي حضرت وليعصر(عج)) نيز براي چاپ آماده است كه او تصميم دارد اين سه مجموعه را به همراه ديگر مجموعههاي آيينياش - «قلب را فرصت حضور ده» و «در كوچه باغ آسمان» (براي نماز)، «كجايي گريه دل ناصبوران» (مجموعه عاشورايي)، «با موج عطرهاي بهشتي» (براي رسول اكرم (ص)) و «خانه هلاتي» (مجموعه شعر علوي) - در يك مجلد منتشر كند.
محبت همچنين مجموعهاي از شعرهاي اعتراضي و سياسي پيش از انقلاب خود را كه در مجلههايي همچون خوشه، تهران مصور، جوانان و روشنفكر منتشر شده بودند، گردآوري كرده كه در مجموعهاي عرضه خواهند شد.
او با اشاره به اينكه اين شعرها در ياد نسل اين روزگار نيستند، به دو شعر «در روزگار تفرقه» و «شب در آيينه شكست» كه در مجموعهي شبهاي شعر خوشه احمد شاملو چاپ شدهاند، اشاره كرد كه اين امر، در خاطر ماندنشان را باعث شده است.
اين شاعر كرمانشاهي مجموعهاي از غزلهاي خود را شامل غزلهاي منتشرنشده، تعدادي غزلهاي آييني و غزلهاي اعتراضي پيش از انقلاب، هم منتشر خواهد كرد.
از محمدجواد محبت حدود 20 عنوان كتاب منتشر شده كه تقريبا 13 مجموعهي شعر را شامل ميشود.
ميراحسان: شعر صفارزاده ، پرسش از وجود است
دکتر طاهره صفارزاده شاعر معاصر گفت : شاعراني که به فکر فاصله طبقاتي ، رانت و رشوه و مانند آن باشند ، کمتر شده اند.
وي که در جمع شاعران جوان حوزه هنري استان تهران سخن مي گفت ، افزود: من در شعر خود همواره با اختناق برخورد داشته و البته نسبت به مساله ظلم و عدالت هم از همان نوجواني حساس بوده ام.
وي اضافه کرد: ما قبل از انقلاب نامه امام علي (ع) به مالک اشتر را در اشعار خود منعکس مي کرديم که باعث اخراج ما از دانشگاه شد و اين اشعار در کتاب سفر پنجم بعد از انقلاب چاپ شد و در 2 سال به تيرا ژ 30 هزار نسخه رسيد اما اکنون خبري از آن کتابها نيست و اين در حالي است که ما حتي امروزه قوي تر از گذشته در حال نوشتن و تحقيق هستيم.
مير احمد ميراحسان در نشست علمي تحليل شعر و انديشه دکتر طاهره صفارزاده ، تصريح کرد: خانم صفارزاده برجسته ترين شاعر زنده شعر نوي ايران است.
به گزارش مهر ، مير احسان با بيان اين که چگونه ممکن است چنين ثروت و گنجينه اي کمتر مطرح شود ، از اين که بسياري از جوانان ما با شعرها و آثار ايشان چندان آشنايي ندارند ، ابراز تاسف کرد.وي گفت : آن شعري که به عنوان شعر نو و در پاسخ به مقتضيات نو با هضم مهمترين دستاوردهاي شعر مدرن و با رفع مهمترين غفلت شعر مدرن يعني توجه به عالم غيب و باطن ، اين خلاء را پر کرد ، شعر کسي مثل طاهره صفارزاده است.
وي در اين نشست که به همت واحد آفرينش هاي ادبي حوزه هنري استان تهران برپا شد همچنين اظهار کرد: برخي با مهر تبليغي و ايدئولوژيکي زدن به شعر خانم صفارزاده سعي کردند دستاوردهاي بسيار معتبر زباني و کلامي ايشان را بپوشانند و ارزشي براي کارهاي ايشان قائل نشدند.مير احسان افزود: دو استبداد قبل از انقلاب در برابر شعر صفارزاده ايستادگي کرد که يکي استبداد پهلوي يعني استبداد کور و جاهلانه يک قدرت فاسد و ديگري استبداد ايدئولوژيک چپ بود که به دليل ايدئولوژيکي از برخورد عادلانه با صداهاي گوناگون ناتوان بود.وي شعر صفارزاده را پرسش از وجود خواند و بيان کرد: اين تنها نقطه اي است که به شعر ماندگاري مي بخشد چرا که اين پرسش ، پرسش ابدي انسان است.
تجليل از شاعر معاصر ، ساعد باقري
روز گذشته طي مراسمي در اداره کل موسيقي و سرود صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران از تلاشهاي فرهنگي شاعر معاصر ، ساعد باقري تجليل شد.
در اين مراسم که با حضور رئيس مرکز موسيقي و سرود صدا و سيما و تعدادي از شاعران و آهنگسازان کشور برگزار شد پيريايي ، رئيس مرکز گفت : بايد جلسات ذکر خيري از اين دست به طور مستمر براي مجموعه اي از اهالي هنر که در گستره وسيعي از خدمات آنها بهره منديم برگزار شود. پيريايي افزود: گرانيگاه مرکز موسيقي و سرود سازمان صدا و سيما، شوراي عالي شعر است چرا که بعد از انقلاب ، هنر موسيقي رويش دوباره خود را با اتکا به کلام آغاز کرد و با تکيه بر شعر بود که ربط وثيق ارزشهاي انقلاب و موسيقي اتفاق افتاد. پيريايي در فعاليت هاي دوره اخير مرکز موسيقي ، شعر را تاثيرگذار دانست و از ساعد باقري به عنوان استاد ارجمند و شاعر متعهد و فرهيخته اي نام برد که شوراي عالي شعر بر مدار و محور توان و ذوق ادبي او مي چرخد. به گزارش خبرنگار ما، پيريايي ، ساعد باقري را چهره ادبي اي دانست که در عرصه فرهنگ کشور تصميم ساز بوده است.
او در ادامه صحبتهايش از سال 85 به عنوان سالي نام برد که قرار است بهترين سال فعاليت مرکز موسيقي در طول حياتي باشد که تاکنون داشته است و خواستار مشارکت بيشتر و متنوع تر آهنگسازان و شاعران کشور در توليدات موسيقي اين مرکز شد. با اين حال يادآور شد ، به هر کسي نمي شود توصيه انجام کار خوب داد. تنها افرادي از عهده اين مهم برمي آيند که شاکله وجودي آنها آماده و مناسب خلق آثار ارزشمند باشد. در ادامه ، سهيل محمودي ، شاعر معاصر ، تجليل از پيشکسوتان را يکي از راههاي اساسي تقويت جريان موسيقي کشور دانست و از حسن نيت ، خلوص و صفاي باطن ساعد باقري به عنوان عواملي نام برد که به شخصيت و فعاليت هاي فرهنگي او جلوه داده اند. در پايان مراسم ضمن تقديم لوح و هدايايي ، از تلاشهاي ارزشمند اين شاعر در طول فعاليت هاي فرهنگي اش تجليل شد. گفتني است ، در اين مراسم شاعران و آهنگسازاني از جمله سهيل محمودي ، پرويز بيگي حبيب آبادي ، محمود دست پيش ، مصطفي محدثي خراساني ، ايرج قنبري ، سعيد ميرزايي ، زهره نارنجي ، اسماعيل اميني ، سيدعباس سجادي ، ناصر فيض ، اهورا ايمان ، عبدالحسين مختاباد ، محمد ميرزماني ، مهرداد دلنوازي ، امير بکان ، عبدالحسيني ، جمال الدين منبري و... حضور داشتند.