تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول

 

March 14, 2006 06:21 PM

يکشنبه 21 اسفند 84


 
مرتضي اميري اسفندقه:
اگر شعر مخاطب ندارد، عيب از شاعر است

سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


هر جا شاعر هست، حتما مخاطب هم وجود دارد و اگر زماني مي‌بينيم كه شعري مخاطب ندارد، بايد عيب را از شاعر دانست.
مرتضي اميري اسفندقه در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: مخاطب هر قدر گرفتار باشد، براي شنيدن شعري كه او را پالايش دهد، رغبت دارد؛ پس عيب در اين است كه ما شاعر نداريم و اگر هم داريم، تعدادشان بسيار كم است و اين تعداد كم هم شعرهايشان را منتشر نمي‌كنند.
وي يادآور شد: رغبت به شعر هيچ‌گاه در ايران از بين نرفته و نخواهد رفت؛ اما شاعر بايد شاعر باشد.
اميري درباره نشر و توزيع كتاب‌هاي شعر و تاثير آن در مخاطب نداشتن شعر امروز، تاكيد كرد: امروز، نشر كار خود را خوب انجام مي‌دهد، كتاب‌هاي شعر چاپ مي‌شوند و به دست مردم مي‌رسند. اينترنت، راديو و تلويزيون وجود دارند؛ اما شاعري مثل حافظ ، كه الان بعد از 800 سال مردم هنوز با ديوانش تفأل مي‌زنند، خود را با اينترنت نگه نداشته؛ اينترنت او مردم بوده‌اند، شعرش را خواند‌ه‌اند و در سايت حافظه‌شان ثبت كرده‌اند و نسل به نسل از ذهن به ذهن ايميل فرستاده‌اند و اين‌گونه شعر حافظ تا الان براي ما باقي مانده است.
اين شاعر افزود: اينك وبلاگ‌ها و سايت‌هاي ادبي زياد شده و وسايل ارتباط جمعي بسيار قوي است. شاعر شعري مي‌گويد و روي سايتي مي‌گذارد و تمام دنيا شعرش را مي‌خوانند. ما مشكل رسانه‌يي نداريم. شاعر بايد شاعر باشد و شعر شاعر شاعر، حتما در حافظه جمعي رسوخ مي‌كند.
وي درباره آينده شعر معاصر معتقد است: پيش‌بيني كار پيران بزرگ است. كساني مي‌توانند پيش‌بيني كنند كه پيشينه ادبيات را كامل بدانند. اما ايران سرزميني نيست كه آينده شعر و ادبياتش به مرداب، باتلاق، سكوت و رخوت بخورد. هميشه در خاك ايران شاعراني بوده، هستند و خواهند بود و در كمان غيب ايران، شاعران بزرگ هستند كه هر وقت لازم باشد، ظهور مي‌كنند، شاعراني چون حافظ ، مولوي، بيدل و... و از معاصران كساني چون مهدي اخوان ثالث كه يك‌تنه ادبيات معاصر را پاسداري كرد و نشان داد كه اين راه هيچ‌وقت بي‌رهرو نمي‌ماند. اينك نيز كساني چون قيصر امين‌پور، محمدرضا شفيعي كدكني با شعرهاي بارآورشان در عرصه ادبيات معاصر حضور قوي دارند.
اميري در پايان تصريح كرد: ‌به اين نكته اعتماد دارم كه ريشه ادبيات فارسي هرگز خشك نخواهد شد.


 
 
نخستين كنگره‌ي شعر زنان عاشورايي برگزار شد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


نخستين كنگره شعر زنان عاشورايي با هم‌كاي 11 نهاد و سازمان كشوري و لشگري، عصر و شامگاه ديروز در موسسه فرهنگي و هنري سيدالشهدا برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سردار عليرضا افشار - معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح - در اين كنگره اظهار داشت:‌ پيوند دو قله هنر انساني، كه حماسه عاشورايي و عنصر شهات است، با شعر، كه اوج بيان احساسي بشري است، زمينه‌اي را فراهم كرده؛ تا شاعران با نگاهي نو به اين مقوله بپردازند و كار و آثار آن‌ها بستري براي الگوسازي از اسلام و انقلاب، بويژه زنان كشورمان باشد.
او افزود: ايثار و روحيه شهادت‌طلبي عصاره همه زيرساختار‌هاي انقلابي است و تا اين روحيه شهادت‌طلبي و ايثار در بين مردم نهادينه نشود، مسائل و مشكل‌هاي كشورمان برطرف نخواهد شد و اين محصول انقلاب ما نيست؛ بلكه تاريخ اسلام بيان‌گر اين حقيقت است.
وي افزود: در شرايط دفاع مقدس با تمام جنايت‌هاي ابرقدرت‌هاي شرق و غرب كه در برابرمان قرار داشت، حضور اين حركت‌هاي فرهنگي را شاهد بوديم.
افشار در ادامه بيان كرد: متاسفانه بعد از اين دوران، تلاش زيادي براي قرار گرفتن اين فرهنگ در آداب و پايه‌هاي عمومي صورت نگرفت.
او گفت: اگر در حوزه اقتصادي و منابع انساني به اهداف مورد نظر و خطوط كلي ارتباط نتوانستيم برسيم، مشكل در فرهنگ اقتصادي، كار، اخلاص، ايثار، تعهد و علاقه به مسائل ملي است كه جاي آن‌را سودمداري گرفت و لطمه‌هاي جدي به اقتصاد كشور وارد كرد.
معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح افزود:‌ تاثير فرهنگ را در جبهه‌ها به‌وفور شاهد آن بوديم و هم‌چنين بر تلاش مخلصانه آنان و تاثيرهاي آن در قدرت نظامي ناظر بوديم.
او در ادامه گفت: كم‌بود‌ها را با روحيه ايثار و شهادت‌طلبي جبران كرديم؛ عامل انساني در قدرت جهاني حرف اول را مي‌زند و دستگاه‌هاي كشور بايد راه‌هايي را براي ترويج اين فرهنگ در كشور ايجاد كنند.
وي با اشاره به مكتب عاشورا بيان كرد: عاشورا با عنوان مكتب در سير تاريخ بشريت مطرح است، اما بيش‌تر از نگاه مردان و ميدان جنگ به اين حوزه پرداخته شده است؛ بويژه در عرصه جنگ و ادب به نقش زنان كم‌تر رسيدگي شده است.
افشار گفت: بايد نقش زنان را از لابه‌لاي مكتب عاشورا جست‌وجو كنيم و نقش آنان را در اين عرصه آشكار كنيم و شعرهاي رسيده به دبيرخانه كنگره، نشانگر عميق بودن اين اثر است.
وي در ادامه اظهار داشت: بايد ابزار هنر و ادب را براي چهره‌پردازي و الگوسازي به خدمت بگيريم و در راس همه‌ي آن‌ها حضرت زينب(س) بيش‌تر از گذشته و گسترده‌تر از مجالس عزاداري جامعه فرهنگي مي‌تواند مورد توجه قرار بگيرد.
سردار افشار در ادامه گفت: اميدواريم اين حركت اوليه كه با تشريك مساعي 11 نهاد لشگري و كشوري آغاز شده است، در ادامه كار خود، ثمربخشي بيش‌تري داشته باشد و مركزهاي آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها و مركزهاي اموزشي و تربيتي دانشگاهي را از نظر شعر ارضا كند و قدمي در اين راستا بردارد.
به گزارش خبرنگار ايسنا، در ادامه اين مراسم پيامي ازسوي رييس جمهور خوانده و هديه‌هايي به برگزيدگان اين كنگره اهدا و از آن‌ها تقدير شد.
علاوه بر شعرخواني، حميد سبزواري، مشفق كاشاني، محمدعلي مجاهدي، علي موسوي گرمارودي، سيميندخت وحيدي، جواد محقق، حسين اسرافيلي، پرويز بيگي حبيب‌آبادي و ضياءالدين خالقي تقدير شدند.
هم‌چنين اسامي برگزيدگان اول تا دهم كنگره به اين شرح اعلام شد: محمدجواد آسمان (شاهمرادي )، حميده رضايي، سيدوحيد سمناني، خديجه پنجي، پروانه نجاتي، هاشم كروني، اشرف سرلك، مريم سقلاطوني، هادي خورشاهيان و آرزو ولي‌پور.


 
 
محمد بهارلو:
نويسندگي‌ مسيري‌ است‌ كه‌ هرگز به‌ پايان‌ نمي‌رسد؛ زيرا مقصدي‌ ندارد
خواننده‌ پس‌ از مطالعه‌ي داستان،‌ بايد احساس‌ كند كه‌ خود را بهتر شناخته

سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


ماركس‌ در كتاب‌ هجدهم‌ برومر، كه‌ يكي‌ از روشن‌فكرانه‌ترين‌ آثارِ اوست‌ و از حيث‌ سبك‌پردازي‌ داراي عبارت‌هاي‌ درخشان‌ و خيره‌كننده‌اي‌ است‌، كلام‌ِ معروفي‌ دارد؛ با‌ اين‌ مضمون‌ كه‌ بازنويسي‌ تاريخ‌ باز هم‌ مي‌تواند بازنويسي‌ شود.
محمد بهارلو ـ داستان‌نويس و منتقد ـ در اينباره به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان توضيح داد: اين‌ كلام‌ درباره آثارِ داستاني‌ نيز كاملا مصداق‌ دارد؛ قطع ‌نظر از اين‌ كه‌ اثر داستاني‌ ريخته قلم‌ يك‌ نويسنده حرفه‌يي‌ باشد يا اثرِ دست‌ نويسنده‌اي‌ نوآموز و تجربي‌.
وي با بيان اين نكته كه ميل‌ نوشتن‌ در همه‌ هست‌، يا مي‌تواند باشد، در ادامه افزود: درواقع‌ نوشتن‌ نوع تغييرشكل‌يافته‌اي‌ است‌ از سخن‌ گفتن‌ و انديشيدن‌ مضاعف‌، و باز كردن‌ درون خود و بيان‌ كردن‌ حساسيتي‌ كه‌ در ما نسبت‌ به‌ پيرامون‌مان‌ وجود دارد. هدف‌ خواندن درگير شدن‌ با متن‌ است‌، و نوشتن درگير شدن‌ با موضوعي‌ است‌ كه‌ مايه اشتغال ‌خاطر ماست‌، و ما نياز يا اجبار به‌ گفتن‌، درواقع‌ نوشتن‌، آن ‌داريم‌.
نويسنده ” بانوي ليل “ همچنين خاطرنشان كرد: توضيح‌ دقيق‌ اين‌ روند كه‌ يك‌ داستان‌ از كجا شروع‌ و به‌ كجا ختم‌ مي‌شود، تقريبا ناممكن‌ است‌. داستان‌ مثل‌ سبك‌ ـ دريافت‌ و برداشت‌ ما از زبان‌ عمومي‌ ـ است‌ كه‌ يك‌ پديده‌ يا واكنش‌ فردي‌ است‌. نمي‌توان‌، و نبايد، براي‌ داستان‌ مشخصات‌ دقيق‌ و ضوابط‌ معين‌ قايل‌ شد. نويسندگي‌ را بايد در نوشتن‌ جست‌وجو كرد؛ زيرا خود امرِ نوشتن‌ الهام‌بخش‌ است‌. نويسنده‌ در ضمن نوشتن‌ به‌ احساسات‌ و عواطف‌ و نتايجي‌ مي‌رسد كه‌ محصول خود نوشتن‌ يا در امتداد نوشتن‌ است‌. از اين‌ رو داستان‌ را بايد نوشت‌، و وانويسي‌ كرد؛ آن‌قدر كه‌ ديگر نتوانيم‌ آن‌ را از نو بنويسيم‌، و حتي‌ به‌ آن‌ بينديشيم‌. اين‌ تعبير كه‌ نويسنده‌ مي‌نويسد تا فراموش‌ كند دقيقا به‌ همين‌ معني‌ است‌. البته‌ منظور از فراموشي‌، مطلقا، از ياد بردن‌ آن‌چه‌ مي‌نويسيم‌ ـ پاك‌ شدن‌ داستان‌ از لوح‌ ضمير نويسنده‌ ـ نيست‌، بلكه‌ رها شدن‌ از آن‌ و نينديشيدن‌ به‌ آن‌ است‌. وقتي‌ نويسنده‌ داستاني‌ را واقعا بنويسد درواقع‌ خود را از دغدغه‌ و درگير شدن‌ با آن‌چه‌ نوشته‌ آزاد كرده‌ است‌.
بهارلو با يادآوري اين مطلب كه‌ آن‌چه‌ براي‌ يك‌ نويسنده‌ اهميت‌ دارد، ميل معطوف‌ به‌ گفتن‌ ـ نوشتن‌ ـ داستان‌ است‌؛ داستاني‌ كه ‌هيچ‌وقت‌ تمام‌ نمي‌شود، تصريح كرد: درحقيقت‌ هيچ‌ داستاني‌ تمام‌ نمي‌شود، به‌ پايان‌ نمي‌رسد، چون‌ چيزي‌ به‌نام‌ پايان‌ وجود ندارد. پايان‌ يك‌ تصميم‌ قراردادي‌ و مصنوعي‌ است‌، و اگر بخواهيم‌ داستاني‌ را ادامه‌ بدهيم‌ سرانجام‌ به‌ مرگ‌ خواهيم‌ رسيد. به‌ عبارت ديگر هر داستاني‌ هميشه‌ ناتمام‌ مي‌ماند، و همواره‌ اين‌ امكان‌ وجود دارد كه‌ بتوان‌ داستان‌ را ادامه‌ داد. اغلب نويسندگان‌ وقتي‌ داستاني‌ را تمام‌ مي‌كنند، يا درواقع‌ آن‌ را رها مي‌سازند، با نوشتن‌ داستان‌ ديگري‌ آن‌ را دنبال‌ مي‌كنند. ميل‌ معطوف‌ به‌ گفتن‌ ـ نوشتن‌ ـ به‌ همين‌ معنا است‌؛ زيرا هيچ‌گاه‌ اين‌ ميل‌ در نويسنده‌ از بين‌ نمي‌رود.
او در همين زمينه افزود: ما از يك‌ داستان‌ به‌ داستان‌ ديگر مي‌رويم‌ تا تصويرِ ديگري‌ از ” احساس‌ زندگي‌ “ ـ آن‌گونه‌ كه‌ مي‌فهميم‌ ـ به‌دست‌ دهيم‌. هر داستاني‌ كه‌ نوشته‌ مي‌شود، به‌ عنوان‌ يك‌ تجربه‌ ادبي‌، ما را وامي‌دارد كه‌ به ‌سراغ‌ داستان ديگري‌، تجربه ديگري‌، برويم‌. ما هرگز نمي‌توانيم‌ به‌ ساختاري‌ دست‌ پيدا كنيم‌ كه‌ مفهوم‌، يا مايه‌ و موضوع مورد نظر ما، را به ‌طور قطع‌ بيان‌ كند؛ همان‌طور كه‌ هيچ‌گاه‌ نمي‌توانيم‌ واژگاني‌ بيابيم‌ كه‌ معنايي‌ را به‌ طورِ كامل‌ القا كند. نويسندگي‌ مسيري‌ است‌ كه‌ هرگز به‌ پايان‌ نمي‌رسد، زيرا هيچ‌ مقصدي‌ ندارد.
خالق ” شهرزاد قصه بگو “ با بيان اين مطلب كه هر داستاني‌ اصولا در زمان‌ نوشتن‌ موجوديت‌ پيدا مي‌كند، تاكيد كرد: البته‌ اگر نوشتن‌ را يك‌ روند آرام‌ و بطئي‌ بدانيم‌، همواره‌ رسيدن‌ به‌ شكل مطلوب‌ داستان‌ با تعداد دفعاتي‌ كه‌ داستان‌ وانويسي‌ مي‌شود، يا درواقع‌ با مقدار زماني‌ كه‌ براي آفرينش‌ داستان‌ صرف مي‌شود، رابطه‌اي‌ مستقيم‌ دارد؛ اگرچه‌ ممكن‌ است‌ وانويسي‌ به‌ نقيض‌ اثر پيشيني‌ (روايت‌ نخست داستان‌) بينجامد.
اين داستان‌نويس معتقد است: داستان‌ نوعي‌ سفر به‌ درون‌ است‌، به‌ درون خودمان‌، به‌ درون‌ آدم‌هاي‌ پيرامون‌مان‌ و طبيعت‌ و اشيايي‌ كه‌ ما را احاطه‌ كرده‌اند. طبعا خود امر نوشتن‌، صرف‌ تمايل‌ ما به‌ نوشتن‌، همواره‌ متضمن‌ ادبيات‌ نيست‌، و نتيجه ادبي‌ به‌بار نمي‌آورد. نويسنده‌ نسبت‌ به‌ موقعيتي‌ كه‌ در داستانش‌ مي‌آفريند بايد كاملا آگاه‌ باشد؛ اجزاي‌ صحنه‌، آدم‌ها و كلمات‌ و لحن‌ آن‌ها، و پيش‌ از همه‌ مايه‌ و موضوع‌ نوشته‌اش‌، را به‌ درستي‌ بشناسد.
بهارلو خاطرنشان كرد: بايد درباره چيزي‌ بنويسيم‌ كه‌ مي‌شناسيم‌، و حتي‌المقدور تجربه‌ها را از دست‌ اول‌ نقل‌ كنيم‌. براي‌ نوشتن يك‌ داستان‌، ولو ساده‌ترين‌ داستان‌ها، نويسنده‌ از مطالعه‌ و تحقيق‌ در پيرامون‌ موضوع‌ِ داستان‌ بي‌نياز نيست‌. معمولاً، حتي‌ براي‌ نويسنده‌ حرفه‌اي‌، طول‌ زمان تحقيق‌ از زمان نگارش‌ داستان‌ بيش‌تر است‌؛ زيرا تحقيق‌ تمام‌شدني‌ نيست‌.
او همچنين تصريح كرد: زماني‌ قادر خواهيم‌ بود ” احساس‌ زندگي‌ “ را، آن‌گونه‌ كه‌ مي‌فهميم‌، به‌ خواننده‌ داستان‌مان‌ منتقل‌ كنيم‌، كه‌ خودمان‌ عميقا آن‌ احساس‌ را تجربه‌ كرده‌ باشيم‌. ما در مقام‌ راوي‌، نويسنده داستان‌، بايد بتوانيم‌ خواننده‌ را در تجربه روايت‌ شريك‌ كنيم‌. از راه‌هاي‌ پيش‌پاافتاده‌ و مستعمل‌ و تصنعي‌ نمي‌توانيم‌ خواننده‌ را به‌ دنبال‌ كردن‌ روايت‌ برانگيزيم‌. طبعا خواننده‌ پيشاپيش‌ به‌ راوي‌ اعتماد نمي‌كند، مگر اين‌كه‌ خود روايت‌، به‌تدريج‌، اعتماد او را جلب‌ كند. هر رابطه‌اي‌، از جمله‌ رابطه خواننده‌ با متن‌ (نويسنده‌)، مستلزم‌ اعتماد است‌. اما آن‌چه‌ اهميت‌ دارد حاصل‌ اين‌ اعتماد است‌. خواننده‌ پس‌ از مطالعه‌ داستان‌ بايد احساس‌ كند كه‌ خود را، يا ديگران‌ را، بهتر شناخته‌ است‌.


 


هشتادمين سالمرگ ايرج ميرزا، شاعر شهير دوران مشروطيت 
 
 هشتاد سال پیش در چنین روزی ایرج میرزا یکی از شاعران نوگرا و نواندیش ایران درگذشت، اين شاعر ساده و روان‌گوی ایرانی از جمله اندک گویندگان دوران مشروطیت است که ضمن تسلط بر ادبیات فارسی و عرب از طریق زبان فرانسه با ادبیات اروپایی هم آشنایی داشت و غالبا مضامینی از اشعار اروپاییان را در سروده‌هایش می‌آورد. گاهی هم، به ترجمه‌ی آثار اروپاییان که در آن دوران آثار «فرنگ»‌ می‌گفتند می‌پرداخت.
ایرج میرزا را می‌توان جزو شاعران نادر دوره‌ی مشروطیت بحساب آورد که واژه‌های فرانسه را در اشعارش گنجانده است. آگاهی این شاعر ساده‌گو و مردمی نسبت به ادبیات ملل و تاثیری که از محیط انقلابی دوران مشروطیت در ایران گرفته بود او را واداشت تا روش گذشته را که در آن دستی توانا داشت به کنار بگذارد و خود شیوه‌ای خاص ایجاد کند.
وى طبع شاعری خود را مدتها به ساختن اشعاری برای کودکان و نوجوانان معطوف داشت. برای پرورش ذوق خردسالان و جلب توجه آنها به زبان فارسی زبان هیچ شاعری به اندازه‌ی زبان روان و ساده‌ی ایرج میرزا نیست.
ایرج میرزا در ابراز علاقه به مادر و حق‌شناسی از او چندین قطعه شعر سروده است که «گویند مرا چو زاد مادر» یکی از معروفترین آنهاست. ایرج میرزا در تمامی انواع سخن از قصیده و غزل گرفته تا مثنوی، قطعه و رباعی دست داشت. برخی از مثنویات او مانند «عارفنامه» و «زهره و منوچهر»‌ و قطعاتی مثل «مهر مادر»، «سنگ مزار» و «شراب» شهرت بیشتری دارند.
تمام آثار قابل توجه ایرج میرزا مربوط به نیمه‌ دوم عمر اوست و این روزگاری‌ست که از دربار و درباریان فاصله گرفته و ضمن انتقاد از مسایل اجتماعی عادات زشت و رسوم نامناسب و کارهای اشتباه سیاستمداران را هم، از نظر دور نمی‌داشت. ایرج میرزا از بیان افکار و عقاید مترقی و تجددطلبانه‌ی خود بی‌پروا بود و حتا در ۹۵ سال پیش در قطعه شعری به انتقاد از حجاب زنان پرداخت.
از این گذشته، مسئولیت بخشی از عقب‌ماندگی ایران در آن دوران را ایرج میرزا به گردن زاهدان ریایی، فقیهان دروغین و واعظان نادان می‌انداخت. یکی از آثار معروف ایرج میرزا، همانگونه که گفته شد، مثنوی «زهره و منوچهر» اوست که بتازگی در اروپا توسط گروهی از هنرمندان تئاتر به صحنه رفت.
صدرالدین زاهد، بازیگر تئاتر در پیش از انقلاب یکی از نقش‌آفرینان این نمایشنامه است که در گفتگویی با ما از اثر نمایشی «زهره و منوچهر» می‌گوید: «در این نمایش نقش منوچهر را بعهده دارم که در واقع زهره عاشق‌اش می‌شود. ما سعی کردیم که این منظومه را بصورت نمایشی دیدنی یا تئاتری دربیاوریم.»
شهرام ميريان 


 


صدام در سلولش شعر مي گويد


هم‌زمان با برگزاري شانزدهمين جلسه دادگاه محاكمه صدام در رابطه با كشتار مردم روستاي «الدجيل» اعلام شد، يادداشت‌هايي از صدام كه حاوي 25 بيت شعر است، در سلولش پيدا شده است.
به گزارش ايسنا به نقل از پايگاه اينترنتي ايلاف، صدام حسين، رييس‌ جمهور عراق از تاريخ 30 اكتبر گذشته يعني 11 روز بعد از شروع جلسات محاكمه‌اش نوشتن اين يادداشت‌ها را آغاز كرده است. گفته مي‌شود هر بخش از اين يادداشت‌ها با قصايد شعري همراه است و صدام دلايل خودداري‌اش از پاسخگويي به سوالات قاضي پرونده، درباره اسم، فاميل، شغل و محل خدمتش را توضيح مي‌دهد.
رئيس‌‌جمهور سابق عراق در ابيات خود به اقداماتي كه عراقي‌ها براي ايجاد موسسات دولتي پرداخته‌اند، اشاره كرده و آورده است: اشغالگران و يهوديان براي جنگيدن و محاكمه كساني كه عراق را با عظمت ايجاد كردند، به اين كشور آمدند.
صدام نوشتن يادداشت‌هايش را در بازداشتگاه «كروير» در نزديكي فرودگاه بين‌المللي بغداد با نوشتن آياتي از قرآن شروع كرده است. هدف از نوشتن اين يادداشت‌ها رساندن پيام به طرفداران عنوان شده و با امضاي فرمانده كل نيروهاي مسلح به پايان رسيده است.
رئيس‌جمهور مخلوع عراق در نوشته‌هايش آورده است: اشغالگران هر روز با كينه‌توزي، انتقام‌جويي و در حمايت از صهيونيست‌ها، عراقي‌ها را مي‌كشند.
وي از جعفر الموسوي، دادستان كل دادگاه انتقاد كرده و او را قاطر خوانده است.
صدام نوشته كه اگر چه زنداني است، اما روحش آزاد است.


 


:: یک شاعر و دو مترجم به تاریخ ادبیات پیوستند


سه كتاب «نصرت رحماني»، «ليلي گلستان» و «مهدي غبرايي» از مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران، همزمان با نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران توسط انتشارات ثالث منتشر مي‌شوند. از اين مجموعه پيشتر كتاب‌هاي «صادق هدايت»، «م.آزاد»، «علي باباچاهي»، «هوشنگ گلشيري» و«صمد بهرنگي» توسط انتشارات «روزنگار» به بازار كتاب پيوسته بود.
محمدهاشم اكبرياني - شاعر، روزنامه نگار و مدير مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران كه براي بازديد از نمايشگاه مجسمه‌هاي قدرت‌الله عاقلي به خانه‌ي هنرمندان ايران آمده بود، با اعلام اين خبر به خبرنگار سايت خبري خانه‌ي هنرمندان ايران گفت: كتاب‌هاي تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران بعد از این توسط انتشارات ثالث منتشر خواهند شد.
سراينده مجموعه شعر«نيم‌غبار خاموشي» علت انتشار كتاب‌هاي جديد اين مجموعه توسط نشر ثالث را در مشكلات اقتصادي انتشارات روزنگار دانست.
به گفته وي مجموعه «تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران» نه يك بيوگرافي محض، كه در واقع ترسيم تصويري - حتي‌المقدور كامل - از نويسندگان و وضعیت ادبيات معاصر ايران است.
او اظهار داشت: به عبارت دقیق‌تر می‌توانم بگویم که این مجموعه «گزارش ادبیات ایران» است و نه «تحلیل آرا و آثار یک نویسنده».
اكبرياني هدف از انتشار این مجموعه کتاب‌های مستقل را به دست دادن تصویری از شرایط زندگی حرفه‌ای نویسندگان و شرایط اجتماعی و سیاسی زمانه آن‌ها دانست و افزود: ادبیات معاصر ایران برای این‌که تحلیل شود - چه تحلیل جامعه‌شناسانه و چه روانشناسی و اجتماعی - به مواد‌خام و منابعی نیاز دارد. این مجموعه در واقع به دنبال ارایه منابع برای کسانی است که قصد تحلیل و ارزیابی آثار یک نویسنده و یا شرایطی را که او در آن رشد کرده دارند.
سراینده مجموعه شعر«نیست تا نیست» ادامه داد:‌ در این کتاب‌ها علاوه بر این نشان داده می‌شود که نویسنده از چه پایگاه اقتصادی برخاسته و از چگونه خانواده‌ای بیرون آمده و رشد کرده است. در کنار این‌ها و نیز توجه به شرایط زندگی و زمانه او، به رخدادها و پاتوق‌های ادبی وقت - که هم‌اکنون در حال فراموشی هستند – هم اشاره شده است.
اکبریانی در‌این‌باره اظهار داشت: سعی کرده‌ایم وضعیت محافل،‌ پاتوق‌ها و رخدادهای ادبی آن زمان را - مثل کافه‌های فردوسی و نادری و جنگ‌هایی مثل جنگ اصفهان- که در ادبیات معاصر تاثیرگذار بوده‌اند دراین کتاب‌ها مطرح کنیم. طبیعی است اگر این گونه مدارک مکتوب نشوند آن چه به عنوان تاریخ ادبیات معاصر ایران باقی خواهد ماند، تاریخ‌ ناقصی باشد.
این روزنامه‌نگار از کسانی که نقد‌های علمی بر این آثار نوشته‌اند و به گفته‌ او کم هم نبوده‌اند، تشکر کرد و این دست نقد و نظرها را مایه امیدواری کسانی که در انتشار این مجموعه همکاری می‌کنند دانست.
وی این را نیز اضافه کرد که درباره 5 کتابی که تا به حال از این مجموعه منتشر شده نقد‌های غیرعلمی، سلبی و در پی نفی و انکار بسیاری نوشته شده که بعضا به فحاشی نزدیک می‌شوند.
اکبریانی خطاب به نویسندگان این‌گونه نقد و نظرها اظهار داشت: اگر نخواهم بگویم که برای اولین بار در این حوزه چنین کاری انجام می‌شود، دست‌کم این را می‌توانم بگویم که تا به حال به این انسجام چنین کاری درباره ادبیات معاصر ایران صورت نگرفته است. طبیعی است که هر کار تازه‌ای در بدو امر تبعات مختلفی داشته باشد. همین‌قدر می‌توانم بگویم آن‌ها که به این مجموعه انتقاد دارند، یا خودشان پیش‌قدم شوند و یا با نقد نوشته‌های علمی و بهتر بهانه‌ای برای ورود افراد دیگری به این عرصه باشند تا مجموعه بهتری ارایه شود.
مجموعه آثار تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران در هر کتاب، زندگی، زمانه و شرایط ادبی، سیاسی و اجتماعی نویسندگان حوزه‌های شعر، داستان، نمایشنامه، نقد ادبی و ترجمه ادبی را از دریچه گفت‌و‌گو با نویسندگان و نزدیکان‌ آن‌ها تصویر می‌کند.
کتاب «لیلی گلستان» را پژمان فیروزبخش، «نصرت رحمانی» را مهدی اورند و «مهدی غبرایی» را کیوان باژن برای این مجموعه تهیه کرده‌اند.


 


:: برگزاري کتاب سال شعر جوان


خانه شاعران ایران ، شامل دو تشکل است . انجمن شاعران ایران و دفتر شعر جوان . دفتر شعر جوان از سال 1368 با همکاری محمدرضا عبدالملکیان ، قیصر امین‌پور ، ساعد باقری ، راکعی و مرحوم سید حسن حسینی تشکیل شد . از همان سال ، بر مبنای دو شاخه‌ى سن و استعداد شعری از علاقه‌مندان دعوت به‌عمل آمد تا آثارشان را به این دفتر ارسال کنند . دفتر شعر جوان تا کنون ده دوره عضوگیری داشته و در آستانه‌ى یازدهمین دوره خود به سر می‌برد .
محمد رضا عبدالملکیان ، مدیر عامل دفتر شعر جوان و عضو هیأت مدیره انجمن شاعران ایران ، در گفتگو با سایت خبری خانه‌ى هنرمندان ایران ، فعالیت‌های دفتر شعر جوان را چنین تشریح کرد :
« از بین خیل علاقه‌مندان افراد با استعداد بین 15 تا 25 سال را انتخاب می‌کنیم و خدمات خاصی را نیز برای اعضای شهرستانی در نظر گرفته‌ایم . اما بخش مشترکی بین اعضای تهرانی و شهرستانی وجود دارد ؛ کنگره‌ى سراسری شعر در پایان هر دوره و چاپ گزیده‌‌ی اشعار اعضا دوره.»
وی در خصوص کتاب‌های چاپ شده توسط دفتر شعر جوان اذعان داشت:« بسیاری از چهره‌های صاحب نام امروز در عرصه‌ى شعر از اعضا دفتر بودند . امروز آثار منتشر شده‌ى دفتر به‌عنوان یک شاخص برای انتخاب کتاب خوب در بین علاقه‌مندان مطرح است . در هر همایشی که انتخابی صورت می‌گیرد ، تعدادی از برگزیدگان از اعضای دفتر شعر جوان هستند . یکی از کتاب‌های منتشر شده‌ى دفتر که در سال 1381 به‌عنوان کتاب سال کارنامه برگزیده شد ، « پرنده‌ى پنهان » نوشته‌ى گروس عبدالملکیان است.»
عبدالملکیان فعالیت‌های دفتر شعر جوان را محدود به دوره‌های آموزشی ندانست:« با همکاری انجمن شاعران ایران برنامه‌های دیگری مانند طرح « تا قله‌های شعر » و طرح « مهمان ماه » را اجرا می‌کنیم و به امید خدا از آغاز سال 1385 کتاب سال شعر جوان را برگزار خواهیم کرد.»
مدیر عامل دفتر شعر جوان در رابطه با آثار چاپ شده‌ى خود افزود : « تاکنون از بین 10 کتابی که منتشر کرده‌ام ، 8 کتاب مجموعه شعر است و جدیدترین آنها در سال جاری با عنوان « حالا که آمده‌ای » توسط انتشار دارینوش منتشر شد . این مجموعه شامل دویست شعر کوتاه است و همه این شعرها با عبارت « حالا که آمده‌ای » آغاز می‌شود . هم‌چنین انتشارات مروارید به تازگی گزیده‌ى شعرهایم را منتشر کرده‌است . در قالب فعالیت‌های دفتر شعر جوان و انجمن شاعران ایران ، در برخی کارهای تالیفی هم همکاری داشته‌ام . »


 


داغ نوکري اهل بيت برپيشاني شاعر


نامه اي که در پي مي آيد خود به حد کفايت گوياست ، نويسنده نامه دکتر احمد مهدوي دامغاني از نسل بزرگان دين و دانش ، استاد علوم اسلامي دانشگاه هاروارد و صاحب تاليفاتي پرشمار در حوزه فرهنگ ، اسلام شناسي و ادبيات.
مخاطب نامه ، سهيل محمودي عزيز است ؛ شاعر هم روزگار ما و از نسل سخنوران خراسان و برآمده از جمع شاعران مکتب تشيع و انقلاب اسلامي.
نامه را در ماههاي نخستين امسال ، سهيل محمودي عزيز که يگانه اي است در دوستي و همدلي به گروه فرهنگ و هنر داد که بخوانيم ، پيشنهاد کرديم که نامه را منتشر کند، بنا به ملاحظاتي پرهيز داشت که از همه مهمتر شائبه خودبيني است.
بعد از چند ماه دوباره از او خواستيم نامه را به امضاي گروه فرهنگ و هنر منتشر کنيم و براي سهيل عزيز استدلال کرديم که خطاب استاد مهدوي دامغاني که از آن رايحه کرامت و بزرگواري استشمام مي شود، هم با توست و درباره شعرهاي دلنشين مدح و مرثيه اهل بيت ع که به محضر استاد فرستاده اي و هم به طور عام به همه شيفتگان و خادمان خاندان پاک نبوي عليهم السلام ، در نهايت تصميم را به ما واگذار کرد و ما مترصد مجالي مناسب بوديم.
اينک که در ايام سوگواري صفر هستيم و در اين روزها که غيرت و حميت افتخارآفرين مسلمانان جهان در برابر بي شرمي هاي دشمنان خدا و رسول اکرم صلوات الله و سلامه عليه چشم جهان را خيره کرده است ، به نظر رسيد که زمان مناسبي براي انتشار اين نامه است.
نامه در تاريخ 3فروردين 1384نوشته شده و از طريق دفتر فاضل استاد مهدوي دامغاني يعني نويسنده و مترجم پرتوان و نام آور روزگار، سرکار خانم فريده مهدوي دامغاني به دست گيرنده رسيده است.
سوم فروردين 1384
خدمت ذي مرحمت نويسنده فاضل و شاعر شيرين سخن
جناب سهيل محمودي حفظه الله تعالي و ايده و ابقاه
السلام عليکم و رحمته الله
ضمن عرض سلام و بيان مراتب مودت و احترام و عرض سپاس از اين که لطفا 4دفتر اشعار لطيف و سروده هاي دل انگيز از دل برخاسته روان آبدار خود را توسط فريده خانم براي مخلص مرحمت فرموديد، به عرض مي رساند: در هر 4دفتر في الواقع اشعار و نيز ابيات (مقصدم بعضي تک بيت هاست که بسيار دلنشين و موثر است) بسيار بسيار خوب و فصيح منطبق با همه قواعد ادب و موازين بلاغت فراوان است و من بنده از همه آنها بهره گرفتم و از خواندن آن مسرور و مبتهج گشتم و خصوصا از صميميت و صداقتي که در مقام اظهار «نوکري» و خدمتگزاري و تعلق خاطر و دلبستگي شديدتان به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت مولي الموالي صلواه الله عليه و اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين ، از سروده هاي شما تجلي مي کند و طبيعتا اين معني ، گواه روشني بر صفاي روح و سلامت نفس و طهارت قلب و خلوص در محبت تان به آن ذوات مقدسه مطهره است و خداوند متعال به والدين محترم شريف شما عمر و عزت و خير و برکت خود را ارزاني نمايد که نور عشق به عترت طاهره ع و مهرورزي به آن برگزيدگان حق تعالي را که البته خود آنها به آن آراسته و منور بوده اند، به شما هم منتقل کرده اند و شما را چنين پرورانده اند که به گفته آن شاعر مخلص اهل بيت:
لا عزب الله امي انها شربت حب الوصي فغذتنيه في اللبن و ان شائالله تعالي که اين «نوکري» و اخلاص و مديحه سرايي و مرثيه خواني شما، روز به روز شما را به مقامات عاليه و مواقف کريمه قرب برساند.
که : من والاکم فقد و الي الله و من احبکم فقد احب الله. در مجموع بي هيچ مجامله از چنان سروده هاي نفيس شريف شما حظ و لذت وافر بردم ، خاصه از سروده هايي که در باب حضرت مولي الموالي (4/167)و آستان بوسي ولي نعمت اعظم اعلي حضرت اقدس علي بن موسي الرضا ع (که قند مکرر شده و دو بار به چاپ رسيده 91/2و7/3) تحت عناوين غدير و زيارت است و به اخلاص و عشق ورزي تان به آن ذوات معظمه و انوار قاهره که همه منشعب از نور محمدي صلي الله عليه و آله وسلم اند حقيقتا «غبطه » بردم.
خوشا به حالتان و هنيئا لکم
و نيز آنچه درباره واقعه مولمه کبري و فاجعه عظماي کربلا علي شهدائه آلاف التحيه و الثنا سروده ايد، خواه در مورد حضرت باب الحوايج اباالفضل صلواه الله عليه (که مظلوم ترين شهيدان کربلاست ، چرا که ديگران ، عليهم السلام امکان حمله و دفاع و مقاتله و مبارزه داشتند ولي آن مظلوم شهيد چنين امکاني را نيافت) و با عنوان وداع ذوالجناح و خلاصه از تمامي بخش «کجاييد اي شهيدان خدايي» سخت منقلب شدم و هاي هاي گريستم و گريستم.
اميدوارم حق تعالي به کرم خود، اين نوکري و خدمتگزاري و مديحه گويي و مرثيه خواني و مرثيه سازي شما را نسبت به مقام شامخ نبوت صلي الله عليه و آله وسلم و ولايت عظمي و صديقه کبري و ائمه هدي صلواه الله عليهم اجمعين که : کلهم نور واحد بر شما مستمر و مستدام بدارد. بدانيد که اين افتخار و سعادت عظيمي است که داغ نوکري اهل بيت بر پيشاني شريف شما بدرخشد، چراکه وقتي آن داغ بر دل و بر پيشاني شما خورد دلتان ، به قول مولانا: «جاي دگر نمي رود» و بايد همواره به همين انتساب و ارتباط مباهات بفرماييد و به کوري چشم دشمنان اهل بيت و روشنفکرنمايان تيره دل نگون بخت ، به اين سرسپردگي و «داغ » علنا و رسما تظاهر و تفاخر کنيد.
ببخشيد که اين چيزي را که درباره خود حقير است ، عرض مي کنم ؛ بنده در «بنيادي» که به نام بنياد آموزش اسلامي رسالت است با کمک و مباشرت و معاونت برخي از محبان اهل بيت و نوکران صميمي حضرت سيدالشهدا در آن طرف امريکا در لس آنجلس تاسيس شده ، سهم کوچکي دارم و معمولا سالي چند بار در مواليد و وفيات معصومين عليهم السلام براي سخنراني و مديحه سرايي و يا ذکر مناقب و مفاخر آل عصمت به آنجا مي روم ، گاهي مجري برنامه وقتي برنامه نويسي مي کند که آن برنامه در تلويزيون يا راديو يا جرايد، به طور آگهي و دعوتنامه پخش شود، براي حقير از اين عناوين ظاهري مثل «استاد دانشگاه هاروارد» يا رئيس فلان يا ديگر عناوين بيهوده به کار مي برد، همان اول بار در جمعي که حدود ششصد هفتصد نفر در آن شرکت داشتند و ايام عاشورا بود، به همه با صداي بلند و سري خوش (به قول حافظ) گفتم:
آقايان آن عناوين همه بيهوده است و مربوط به خارج از اين مجلس است ، در اينجا من يک «روضه خوانم» و به کوري چشم همه کساني که اين ايام روضه خواني را مايه نقص و ننگ مي شمارند، من به آن افتخار و مباهات مي کنم و از شما خواهش دارم که دعا کنيد سيدالشهدا صلواه عليه مرا در صف النعال نوکران و روضه خوانان خودش بپذيرد و چون احتمال مي دادم بعضي از حاضران معني صف النعال را ندانند، آن را برايشان شکافتم و معني کردم.
مقصودم اين است که مبادا خداي ناکرده خداي ناکرده از عظمت مقام نوکري تان غافل باشيد يا براي همرنگي با جماعتي العياذ بالله از آن تغافل کنيد يا تجاهل ورزيد.
اجازه بفرماييد توصيه کنم که از همين اولين جمعه اي که در پيش داريد، خودتان را مقيد بفرماييد که زيارت مبارکه عاشورا را تلاوت کنيد (لازم نيست صد تا لعن و سلام را تکرار بفرماييد از لعن و سلامي سه چهار بار کافي است و فقط در خصوص خود روز عاشوراست که صد تا لعن و سلام مسلم است) و متوجه باشيد که وقتي که به حضرت سيدالشهدا صلوات الله عليه عرض مي کنيد: فاسئل الله الذي اکرمک و اکرمني بک ، از چه نعمت عظمايي که برخورداريد، ياد مي کنيد و اين که با عرض نياز و زاري از حضرت رب العزه جله عظمته درخواست مي کنيد که: اللهم اجعلني عندک وجيها بالحسين عليه السلام في الدنيا و الاخره.
چه کمال مطلوبي را از خداوند منان رحمان مسالت مي کنيد، زيرا في الواقع نوکران صديق ابي عبدالله در دنيا و آخرت ، وجاهت و مقبوليت و آبرو دارند، زيرا از تشعشع نور و آبروي سيدالشهدائ بهره مندند و خدا را شکر کنيد که اين عنايت و معرفت را به شما ارزاني فرموده است و ثبتک الله تعالي بالقول الثابت که همين اشهدان عليا ولي الله است و مخ و جوهره ايمان هم همين است.
اميدوارم موفق و مويد باشيد و نيروي شاعري و قوه قادر بر بيان احساسات شريف لطيف تان روز به روز افزون باد. خواهش مي کنم در آينده از هر چه در اين ابواب مي سراييد، نسخه اي براي مخلص هم ارسال بفرماييد سلام و احترام و التماس دعاي مرا خدمت والدين محترم تان برسانيد و همچنين به حضور سروران عزيزي که مشرف مي شويد، سلام و احترام مرا هم عرض کنيد، ديدم چند شماره قبل کتاب هفته اظهار اخلاص و ارادتمندي خود را به حضرت مستطاب اميرالشعرا زمان ، اعلم الشعرائ و اشعر العلمائ آقاي دکتر مصفا دامت افاضاته و برکاته بيان داشته بوديد، معظم له مظهر راستين شعر سنتي فارسي مي باشد، خداوند عمر شريف او و معدود انگشت شماري از ادبا و علماي امثال ايشان مانند حضرات اساتيد دکتر شفيعي کدکني روحي فداه و استاد اجل دکتر محمد امين رياحي و حضرت شيخ الطائفه دکتر شهيدي و حضرت دکتر مرتضوي و حضرت استاد علي اصغر مدرسي افتخار آذربايجان ادام الله ايامه الشريفه را دراز فرمايد بالنبي و آله الامجاد.
التماس دعا
احمد مهدوي دامغاني 



شعرخواني محمود درويش براي اولين بار در خليج فارس 


جام جم آنلاين: محمود درويش، شاعر معروف فلسطيني براي اولين بار در جشنواره بهار فرهنگ بحرين، شعر خواند. به نوشته عرب آنلاين، بهار فرهنگ به همت اداره فرهنگ و هنر، مركز فرهنگي شيخ ابراهيم و شوراي توسعه اقتصادي برگزار مي شود.
درويش در برابر جمع كثيري از مردم بحرين و عربستان حضور پيدا كرد و اشعاري از خود خواند. درويش گفت: نمي توانم خوشحالي خود را از اين كه از طرف بانوي فرهنگ بحرين دعوت شده ام، پنهان كنم.
منظور وي از بانوي فرهنگ بحرين، خانم مي آل خليفه، كفيل وزارت فرهنگ و ميراث ملي بحرين بود. وي افزود: خوشبختانه شعرخواني من با روز جهاني زن همزمان است و اين باعث مي شود دو چندان خوشحال باشم.
محمود درويش برخي از اشعار تازه خود مثل اكنون در تبعيد، قدس و شخص بيگانه اي نمي شناسم، قرائت كرد.
محمود درويش براي اولين بار در يكي از كشورهاي حاشيه خليج فارس حضور پيدا مي كرد. جشنواره بهار فرهنگ 29 مارس با تك نوازي مارسل خليفه، موسيقيدان لبناني پايان مي يابد.


 


نقد شعر در مدرسه هنر اسلامي


رسا، سرويس فرهنگي ـ مدرسه هنر اسلامي قم نشست نقد شعر طلاب حوزه علميه قم را برگزار كرد.
به گزارش خبرنگار رسا، شب گذشته نقد ادبي شعر طلاب در مدرسه هنر اسلامي قم با حضور طلاب و اساتيد اين مدرسه برگزار شد.
در اين جلسه حجت الاسلام سيد ابوالقاسم حسيني (ژرفا) به عنوان استاد نقد حضور داشت.
خاطر نشان مي‌شود در اين جلسه اشعاري از طلاب حوزه علميه قم محمد علي كعبي و امير جوان آراسته، خوانده شد كه توسط حجت الاسلام سيد ابوالقاسم حسيني (ژرفا) نقد و بررسي گشت.

 

آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

[email protected]

 



AGHALIYAT.jpg

تازه ترین مجموعه غزل

فاضل نظری

پخش:88410848