شنبه 9 ارديبهشت 85 همايش ادبي " مهدي اخوان ثالث " در دانشگاه سمنان لغو شد
تهران- خبرگزاري كار ايران
عضو شوراي مركزي مجمع اسلامي دانشجويان دانشگاه سمنان از لغو همايش ادبي "مهدي اخوان ثالث" توسط هيات نظارت دانشگاه خبر داد.
اين عضو شوراي مركزي مجمع اسلامي دانشجويان دانشگاه سمنان در گفتگو با خبرنگار "ايلنا"، علت مخالفت هيات نظارت را تعارض ديدگاه مجمع (مندرج در اساسنامه) با موضوع همايش عنوان كرد و گفت: اين همايش قرار بود روز دوشنبه برگزار شود كه به علت مخالفت هيات نظارت لغو شد.
وي تصريح كرد: قرار بود "زرتشت اخوان ثالث" و "حافظ موسوي"، محقق و نويسنده در اين همايش حضور يابند.
همچنين مجمع اسلامي دانشجويان با صدور بيانيهاي، ضمن محكوم كردن اقدام هيات نظارت، خواستار آن شد كه اقدام هيات نظارت دانشگاه سمنان در فضايي آزاد و با حضور اعضاي اين هيات به بحث گذاشته شود تا به صراحت دلايل اقداماتي از اين دست بر دانشجويان آشكار شود.
فاطمه راكعي: همايش يك هفته با شعر در انجمن شاعران برگزار مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
امسال قصد داريم با توجه به بحران شعري كه با آن مواجهيم، همايش يك هفته با شعر را به همت انجمن شاعران ايران برگزار كنيم.
"فاطمه راكعي"، مدير عامل انجمن شاعران در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا، پيرامون برنامههايي كه در سال جاري در خانه شاعران دنبال خواهد كرد، گفت: خانه شاعران همانند سالهاي گذشته برنامه هاي بلند مدتي دارد.از آن جا كه اعضا هيات مديره انجمن شاعران از دانشگاهيان، شاعران و منتقدان به نام كشور است و با توجه به بحراني كه در عرصه شعر و مخاطب آن وجود دارد؛قصد داريم گام هايي براي معرفي شعر در جهان برداريم.
اين عضو هيات مديره دفتر شعر افزود: همچنين امسال تصميم گرفته ايم همايش يك هفته با شعر را برگزار كنيم. اين همايش موضوع خاصي را دنبال نخواهد كرد و از همه شاعران پيشكسوت و جوان براي شعرخواني در اين همايش دعوت ميكنيم. البته كنگره شعر نيز همانند سال هاي گذشته برگزار مي شود.
وي تصريح كرد: تاكنون 12 آلبوم صوتي انجمن شاعران كه بازخواني متون كلاسيك با شاعران مطرح است، منتشر شده و اميدواريم آلبوم هاي ديگري را كه در دست انتشار داريم تا نمايشگاه منتشر كنيم.
راكعي در پايان گفت: همچنين طرحي را مبني بر دعوت شاعران جهان به ايران با مسوولان ذي ربط مطرح كرده ايم كه با پذيرفته شدن اين طرح، بسياري از شاعران مطرح جهان با هزينه خود به ايران سفر خواهند كرد. ما نيز در ايران امكانات اقامت آنها را فراهم ميكنيم.
يک شاعر از ابداع سبک شعر سفارشي! خبر داد
«شعر نو فاقد پيچيدگيهاي شعر کلاسيک است»
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - رشت
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
در سبک شعر درخواستي که آن را ابداع كردهام، خواسته را از مخاطب ميگيرم و آن را به نظم درميآورم.
حسين ايماني - شاعر - در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از ابداع سبک جديدي در شعر با عنوان شعر سفارشي خبر داد و اظهار داشت: از سال 64 بهصورت پراکنده يکسري از مضمونهاي خاص را مينوشتم و اين شعرها بيشتر بهصورت رباعي و تکبيتي بود، بعضا از پنج و شش بيت هم تجاوز نميکرد، تا اينکه از سال 72 به صورت جديتري به اين مقوله وارد شدم.
وي افزود: سبک شعري من که از آن به عنوان درخواستي ياد ميکنم، به اين شکل است که در صحبت با مخاطبم از درخواست وي آگاه ميشوم و بر اساس آن شعر ميگويم؛ خواسته را از مخاطب ميگيرم و آن را به نظم درميآورم.
ايماني گفت: در حال حاضر به بهنظم درآوردن کتابي با موضوع واقعه کربلا مشغول هستم و قصد دارم به نحوي اين کار را انجام دهم که واقعيات حادثه کربلا را بيان کرده باشم، چرا که عمده کارم در زمينه مضمونهاي مذهبي است.
اين شاعر گيلاني در پايان با اشاره به تفاوتهاي موجود قالبهاي کلاسيک و نو شعر فارسي تصريح کرد: شعر نو را سادهتر از شعر کلاسيک ميبينم. از آنجايي که ما انسانها از بدو تولد با موسيقي مانوس و ذاتا به آن علاقهمنديم، احساس ميکنم شعر کلاسيک به دليل آهنگين بودن، بيشتر در ذهنم مينشيند؛ شعر نو با تمام پيچيدگيهاي خاص خود سادهتر به نظر ميرسد. يک بيت از يک شعر کلاسيک گاهي ممکن است چندين معنا داشته باشد، در صورتي که در شعر نو چنين اتفاقي نميافتد.
در نمايشگاه کتاب
جشن رونمايي دانشنامه زبان و ادب فارسي در شبه قاره برگزار مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
جشن رونمايي دانشنامه زبان و ادب فارسي توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسي در نوزدهمين نمايشگاه كتاب در سراي اهل قلم برگزار مي شود.
"حسن قريبي"، مدير روابط عمومي فرهنگستان زبان فارسي در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا گفت: با توجه به اينكه جلد اول دانش نامه زبان و ادب فارسي در شبه قاره به تازگي منتشر شده است،نمايشگاه كتاب فرصت مناسبي است؛ چرا كه بسياري از مولفان اين دانش نامه به ايران سفر مي كنند. از اين رو فرهنگستان زبان فارسي برآن شد كه مراسم جشن رونمايي اين دانش نامه را در نمايشگاه كتاب برگزار كند.
وي تصريح كرد: همچنين همزمان با اين مراسم، جشن رونمايي ديگري براي اين دانشنامه در باشگاه نهاد رياست جمهوري برگزار مي شود.
قريبي در پايان گفت: هدف از تدوين اين دانشنامه، ارائه و گسترش فرهنگ اسلامي و تاثير آن بر شبه قاره و بررسي تحقيقي از اشتراكات فرهنگي ميان شبه قاره است.
/ شهرستان ها /
دكتر محمد باقر ياحقي:
جريان هاي ادبي نو در خراسان فاقد رهبري هستند
مشهد- خبرگزاري كار ايران
رئيس قطب علمي فردوسي شناسي دانشگاه فردوسي مشهد گفت: جريان هاي ادبي نو در خراسان مديريت خاص و مهرهاي را كه بتوانند درباره او به اجماع برسند، ندارند .
"دكتر محمد باقر ياحقي" در پاسخ به اين سوال خبرنگار ايلنا كه چرا شعر خراسان به جريانهاي تازه ادبي تن نمي دهد، گفت: خراسان به دليل اينكه وارث اصلي كهن و كلاسيك ايران است . به شاعران معاصر هم اجازه استفاده از پيشينه سنتي خود را نمي دهد .
اين استاد برجسته دانشگاه افزود: سايه سنگين ادبيات كلاسيك و حرمت سبك كلاسيك و پيشگامي مكتب خراسان باعث شده وفادار به اين مكتب هميشه در بين شاعران خراساني ديده شود .
وي ادامه داد: نسل "بهار" ,نسل "اخوان", نسل "اسماعيل خويي" و "شفيعي كدكني" همه به دنبال پيوستگي و پل زدن ميان گذشته و حال هستند، نه گسست و جدايي از سنت ادبي كهن.
اين استاد ادبيات افزود : به همين دليل ما هيچ وقت در خراسان يك شاعر پيشرو كه موجد سبكي تازه باشد، نمي بينيم .
وي اظهار داشت: نكته مهم ديگر در اين زمينه وحدت و يگانگي اصلي ست كه ماهيت اصلي شعر كلاسيك را تشكيل مي دهد و به همين دليل پراكندگي جريان هاي نو و عدم وجود رهبري در آن برابر شعر كلاسيك وزن قابل توجه ندارد .
ياحقي همچنين با اشاره به حضور امام رضا در مشهد و ارتباط معنوي آن حضرت با شاعران افزود : در استانهاي ديگر نه تعلقات مذهبي اينچنين وجود دارد و نه سايه سنگين، بنابراين از هم گسيختي ادبي به راحتي به آنها راه پيدا مي كند .
/ به مناسبت روز بزرگداشت " شيخ بهائي " /
آثار نحوي و بديع " شيخ بهائي " در ادبيات عرب جايگاه ويژه اي دارد
تهران- خبرگزاري كار ايران
بهاء الدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي همداني عاملي جبعي (جباعي) معروف به "شيخ بهائي" سال 953 ه.ق( 1546 ميلادي) در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام "جبع" يا "جباع" ميزيسته و از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همداني" متوفي به سال 65 هجري از معاريف اسلام بوده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ،"بهاءالدين" در كودكي به همراه پدرش به ايران آمد و پس از اتمام تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد. چون سال 991 هجري قمري به قصد حج راه افتاد، به بسياري از سرزمين هاي اسلامي از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالي كه حالت درويشي يافته بود، به ايران بازگشت.
وي در علوم فلسفه، منطق، هيات و رياضيات تبحر داشت، مجموعه تأليفاتي كه از او بر جاي مانده در حدود 88 كتاب و رساله است. وي سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصيت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جنب موزه آستان قدس دفن كردند.
"بهائي" آثار برجسته اي به نثر و نظم پديد آورده است. وي با زبان تركي نيز آشنايي داشته است. "عرفات العاشقين" (تأليف 1022-1024) اولين تذكره اي است كه در زمان حيات "بهائي" از او نام برده است.
بهترين منبع براي گردآوري اشعار "بهائي"، كشكول است تا جائي كه به عقيده برخي محققان، انتساب اشعاري كه در كشكول نيامده است به "بهائي" ثابت نيست. از اشعار و آثار فارسي "بهائي"، دو تأليف معروف تدوين شده است، يكي به كوشش "سعيد نفيسي" با مقدّمه اي ممتّع در شرح احوال "بهائي"، ديگري توسط "غلامحسين جواهري وجدي" كه مثنوي منحول "رموز اسم اعظم "(ص94-99) را هم نقل كرده است. با اين همه هر دو تأليف حاوي تمام اشعار و آثار فارسي شيخ نيست.
اشعار فارسي "بهائي" عمدتاً شامل مثنويات، غزليات و رباعيات است. وي در غزل به شيوه "فخرالدين عراقي" و "حافظ"، در رباعي با نظر به "ابو سعيد ابوالخير" و "خواجه عبدالله انصاري" و در مثنوي به شيوه "مولوي" شعر سروده است. ويژگي مشترك اشعار "بهائي" ميل شديد به زهد و تصوّف و عرفان است. از مثنوّيات معروف شيخ مي توان از اينها نام برد:"نان و حلوا يا سوانح سفر الحجاز"، اين مثنوي ملمّع چنانكه از نام آن پيداست در سفر حج و بر وزن مثنوي "مولوي" سروده شده است و "بهائي" در آن ابياتي از "مثنوي" را نيز تضمين كرده است. او اين مثنوي را به طور پراكنده در كشكول نقل كرده و گردآورندگان ديوان فارسي وي ظاهراً به علت عدم مراجعه دقيق به كشكول متن ناقصي از اين مثنوي را ارائه كرده اند.
"نان و پنير"، اين اثر نيز بر وزن و سبك مثنوي مولوي است؛ "طوطي نامه" نفيسي اين مثنوي را كه از نظر محتوا و زبان نزديكترين مثنوي "بهائي" به مثنوي مولوي است، بهترين اثر ادبي شيخ دانسته و با آنكه آن را در اختيار داشته جز اندكي در ديوان بهائي نياورده و نام آن را نيز خود براساس محتوايش انتخاب كرده است.
"شير و شكر"، اولين منظومة فارسي در بحر خبب يا مُتدارك است. در زبان عربي اين بحر شعري پيش از "بهائي" نيز مورد استفاده بوده است. " شير و شكر " سراسر جذبه و اشتياق است، مثنويهايي مانند " نان و خرما"، "شيخ ابوالپشم"و "رموز اسم اعظم" را نيز منسوب به او دانسته اند كه مثنوي اخير به گزارش "مير جهاني طباطبائي"(ص 100) از آن "سيد محمود دهدار" است. شيوه مثنوي سرايي "بهائي" مورد استقبال ديگر شعرا، كه بيشتر از عالمان اماميه هستند واقع شده است. تنها نثر فارسي "بهائي" كه در ديوان هاي چاپي آمده است، " رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش " است.
"بهائي" در عربي نيز شاعري چيره دست و زبان داني صاحب نظر است و آثار نحوي و بديع او در ادبيات عرب جايگاه ويژه اي دارد. مهمترين و دقيقترين اثر او در نحو، " الفوائد الصمديه " معروف به صمديه است كه به نام برادرش "عبدالصمد" نگاشته است و جزو كتب درسي در مرحله متوسط علم نحو در حوزه هاي علميه است. اشعار عربي "بهائي" نيز قابل توجه است. معروفترين و مهمترين قصيده او موسوم به "وسيله الفوزوالامان في مدح صاحب الزمان عليه السلام " در 63 بيت است كه هر گونه شبهه اي را در اثناعشري بودن وي مردود مي سازد. "بهائي" در ارجوزه سرايي نيز مهارت داشت و دو ارجوزه شيوا، يكي در وصف شهر هرات به نام " هراتيه يا الزّهره "(كشكول، ج 1 ،ص 189-194) و ديگر ارجوزه اي عرفاني موسوم به " رياض الارواح " از وي باقي مانده است. دوبيتيهاي عربي شيخ نيز از شهرت و لطافت بسياري برخوردار بوده كه بيشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زيارت روضة مقدّسه معصومين عليه السلام است.
شيخ محمدرضا فرزند شيخ حرّعاملي (متوفي 1110) مجموعه لطيفي از اشعار عربي و فارسي "شيخ بهائي" را در ديواني فراهم آورده است. اشعار عربي وي اخيراً با تدوين ديگري نيز به چاپ رسيده است. بخش مهمي از اشعار عربي" بهائي"، لغز و معماست.
از بررسي شيوه نگارش "بهائي" در اكثر آثارش، اين نكته هويداست كه وي مهارت فراواني در ايجاز و بيان معما آميز مطالب داشته است. وي حتي در آثار فقهي اش اين هنر را به كار برده كه نمونه بارز آن "رسائل پنجگانه الاثناعشريه "، است. "بهائي" تبحر بسياري در صنعت لغز و تعميه داشته و رسائل كوتاه و لغزهاي متعدد و معروفي به عربي از وي بر جا مانده است.
بهائي در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او كه تماماً موجز و بدون حشو و زوايد است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماري از آنها شروح و حواشي متعدّدي نگاشته شده است. خود "بهائي" نيز بر بعضي تصانيف خود حاشيه اي مفصلتر از اصل نوشته است. از برجسته ترين آثار چاپ شده "بهائي" مي توان به:" مشرق الشمسين و اكسير السعادتين"( تأليف 1015)، "جامع عباسي"، از نخستين و معروفترين رساله هاي علميه به زبان فارسي، است "حبل المتين في احكام احكام الدّين" (تأليف 1007)، در فقه كه تا پايان صلوه نوشته است و در آن به شرح و تفسير بيش از يكهزار حديث فقهي پرداخته شده است؛" الاثنا عشريه" در پنج باب طهارت، صلات، زكات، خمس، صوم و حج است. "بهائي" دراين اثر بديع، مسائل فقهي هر باب را به قسمي ابتكاري بر عدد دوازده تطبيق كرده است، خود وي نيز بر آن شرح نگاشته است.
" زبده الاصول " اين كتاب تا مدتها كتاب درسي حوزه هاي علمي شيعه بود و داراي بيش از چهل شرح و حاشيه و نظم است." الاربعون حديثاً " (تأليف 995) معروف به اربعين بهائي ؛" مفتاح الفلاح"(تأليف 1015)در اعمال و اذكار شبانه روز به همراه تفسير سورة حمد. اين اثر كم نظير كه گفته مي شود مورد توجه و تأييد امامان معصوم عليه السّلام قرار گرفته است.
"حدائق الصالحين"(ناتمام)، شرحي است بر صحيفة سجاديه كه هر يك از ادعية آن با نام مناسبي شرح شده است. از اين اثر تنها الحديقه الهلاليه در شرح دعاي رؤيت هلال (دعاي چهل و سوم صحيفة سجاديه)در دست است.
"حديقة هلاليه"شامل تحقيقات و فوائد نجومي ارزنده است كه ساير شارحان صحيفه از جمله "سيد عليخان مدني" در شرح خود موسوم رياض السالكين از آن بسيار استفاده كرده اند. همچنين فوائد و نكات ادبي، عرفاني، فقهي و حديثي بسيار در اين اثر موجز به چشم مي خورد.
در عرف مردم ايران، "شيخ بهائي" به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت مي دهند و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه ميگويند وي ساخته است.
در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هياتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست "شيخ بهائي" مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن مادي ها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
ديگر از كارهاي علمي كه به "بهائي" نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم بهائي مي دانند.
ديگر از كارهاي "شيخ بهائي"، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند.
يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به "بهائي" نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را "بهائي" چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدت هاي مديد همچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منارجنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي شود.
با هدف بررسي ادبيات ايران و جهان
كارگاه ادبي آشنايي با كاريكلماتور، هايكو و طرح برگزار مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
كارگاه تخصصي آشنايي با كاريكلماتور ، هايكو و طرح، امروز( سه شنبه پنجم ارديبهشت ماه) از سوي اداره فعاليت هاي ادبي و هنري جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم در مجتمع دانشگاهي پرديس كرج برگزار مي شود.
به گزارش گروه فرهنگ و انديشه ايلنا به نقل از روابط عمومي جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم، در اين كارگاه كه با هدف آشنايي با ادبيات ايران و جهان و همچنين آشنايي دانشجويان با سه نوع تصوير برداري در حوزه شعر و ادبيات ايران و جهان برگزار مي شود، شركت كنندگان با تعاريف، شاخصه ها و اختصاصات ، خاستگاه، نويسندگان و ويژگي هاي كاريكلماتور، طرح و شعر هايكو آشنا مي شوند.
براساس اين گزارش، در مبحث هايكو، اين شعر به عنوان يك شاخصه و نشانه مهم فرهنگ ادبيات ژاپني بررسي مي شود و همچنين معروف ترين هايكوهاي ژاپني معرفي و بررسي مي شوند. همچنين در مبحث كاريكلماتور، موضوعاتي همچون طنز و ارتباط آن با كاريكلماتور ، تصوير پردازي در كاريكلماتور، بررسي كاريكلماتورهاي برجسته به لحاظ هنري و ادبي و همچنين بررسي طرح هاي شاعران معاصر از ديگر برنامه هاي اين كارگاه تخصصي دانشجويي است.
سالروز درگذشت " بيورنسون " ، شاعر نروژي
تهران- خبرگزاري كار ايران
"بيورنسون"، سال 1903 به خاطر اشعار پر شكوهش جايزه نوبل ادبيات را از آن خود كرد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا،"مارتينوس بيورنسون"( 1832-1910 )در نروژ متولد شد. اين نمايش نامه نويس، داستان پرداز و شاعر نروژي از لحاظ مقام ادبي در قرن بيستم كم و بيش همتاي "ايبسن" است.
او سياستمدار و وطن پرستي مورد احترام بود و كارهاي گوناگوني از قبيل سردبيري روزنامه و مديريت تئاتر را به عهده داشت و هميشه درباره مقولات سياسي مطلب مي نوشت. او برخلاف "ايبسن" كه ذهنيتي فراملي است، در آثارش بيشتر به ويژگي هاي ملي اهميت مي داد و سرود ملي نروژ سروده اوست.
وي در آغاز نمايشنامههاي تاريخي ساده و رمانتيك مي نوشت، اما به تدريج به سوي ناتوراليسم و رئاليسم انتقادي گرايش يافت.او در نمايشنامههايش به انتقاد از جامعه مدرن پرداخت. در كتاب "ورشكسته"( 1875 )به اخلاقيات كاسبكارانه و سال 1883 به كوردلي و رياكاري قدرتمندان حمله كرد و به دفاع از آزادي جنسي پرداخت.
"بيورنسون" اطلاعات خوبي از زندگي روستايي داشت و داستان هايي درباره زندگي روستاييان نوشت كه براي او شهرت جهاني به ارمغان آورد. او ،سال 1903 به خاطر اشعار اصيل پرشكوه و فراگيرش كه هميشه جايزه نوبل را از آن خود كرد.او در سخنراني خود به مناسبت دريافت اين جايزه از نظريه هنر براي هنر به شدت انتقاد كرد و بر وظيفه هنر و ادبيات كه هدفش شناخت خير است، تاكيد ورزيد.
جعفر تورزنده جاني:
نقد چشم ادبيات است
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
نقد در جامعهاي كه ادبيات پويا و خلاقانه دارد، خود بخشي از ادبيات محسوب ميشود و جدا از آن نيست.
جعفر تورزندهجاني نويسندهي ادبي نوجوانان در گفتوگو با ايسنا با بيان اين مطلب گفت: نقد همچون شوكي است كه دائم بر بدنهي ادبيات وارد ميشود تا از رخوت و سستي بيرون بيايد و دچار سكون و رخوت نشود.
اين نويسنده تصريح كرد: محمد هادي محمدي نويسنده پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان بر اين باور است كه نقد ادبي يك طرف ديالوگ يا گفتوگويي است كه طرف ديگر آن ادبيات است. به نظر من اين گفتوگو و ديالوگ در جامعهي ما شكل نگرفته است.
وي با تاكيد بر اينكه نقد واقعي شناسايي سره از ناسره است گفت: نقد چشم جامعهي ادبي است كه ناظر بر جريانات ادبي ميباشد. حال اگر اين چشم خود دچار اشكال باشد و نتواند زباني مناسب و درخور براي اين نظارت و ديالوگ داشته باشد، چگونه ميتواند نقش واقعي خود را ايفا كند.
نويسندهي ميهماني ديوها تصريح كرد: ما در بيشتر مواقع شاهد هستيم كه نقدها بيشتر ذوقي، احساسي و يا اخلاقي هستند و ما خيلي كم شاهد نقد علمي و درست هستيم.
وي گفت: نقد علمي اصول و قواعدي دارد كه ميتواند تك تك اجزاي اثر را در ارتباط با كل آن مورد بررسي قراردهد.
تورزنده جاني تاكيد كرد: ادبيات كودك و نوجوان ما به لحاظ اهميت آن خيلي بيشتر از اينها نياز به كنكاش و بررسي دارد. نقدهاي انجام شده در اين حوزه به لحاظ كمي و كيفي خيلي كمتر از آن چيزي است كه بايد باشد.
اين نويسنده تصريح كرد: البته نبايد نقش كساني را كه در اين سالها سعي كردهاند، پايههاي نقد علمي را در ادبيات كودك و نوجوان بنا كنند واز نقدهاي سنتي فاصله گرفتهاند از ياد برد.
وي در مورد نقد ادبيات كودك و نوجوان در نشريات روزنامه گفت: بايد ديد اين نشريات در لابهلاي صفحات خود به ادبيات كودك و نوجوان ميپردازند يا خير؟ من كمتر ديدهام كه به اين سهم در نشريات توجه شود، افكار وقتي حرف ادبيات كودك و نوجوان پيش آيد چيزي است مربوط به قشر كم سن و سال و ربطي به جامعهي ادبي ايران ندارد. در صورتي كه بايد به آن اهميت داد و اخبار و رويدادهاي مربوط به آن را به گوش همه رساند.
يادبود كلود استپان - شاعر فقيد فرانسوي - در تهران برگزار شد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
يادبود كلود استپان - شاعر فقيد فرانسوي - عصر امروز در تهران برگزار شد.
بهگزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين برنامه، وزني - وابسته فرهنگي سفارت فرانسه در ايران - درباره استپان سخنراني كرد و گفت: مهمترين پيام استپان، گذر از فرهنگي به فرهنگ ديگر، از طريق شعرهايش بود كه اين پيام را بهخوبي، به همه توانست برساند.
سپس محمدعلي سپانلو با اشاره به درك و ارتباط عميق استپان با شعر فارسي، به نقل خاطرههايي از اين شاعر فرانسوي پرداخت و متذكر شد: او با چشماني كنجكاو به چيزها نگاه ميكرد و آنها را به حافظه ميسپرد و سپس بهصورت شعر درميآورد. ما اين شانس را داشتيم كه شعر او را ترجمه كنيم.
وي افزود: درباره ترجمهي شعر، دو نظريه وجود دارد؛ يكي نظريهاي كه ميگويند شعر غيرقابل ترجمه است كه در اين صورت براي ما اندوه فراواني است، زيرا به زبانهاي زيادي شعر گفته ميشود. در مقابل اين نظريه، نظريه ديگري هست كه فكر ميكردم دريافت خودم باشد، ولي بعد فهميدم عقايد ديگران هم همين است كه شعر مفهومي است كه بيرون كلمهها و اذهان آدميان وجود دارد و كساني آن را پيدا ميكنند و با زبان خود بيان ميكنند.
سپانلو گفت: در شعر استپان علاوه بر قدرت جادويي واژهها، جادوي تداعي هم هست كه اين امر، موضوعي بشري است؛ اين روايت است كه باعث ميشود هر شعر اصلي هم يك ترجمه باشد.
در ادامه، مديا كاشيگر كه شعر استپان را ترجمه كرده است، درباره جايگاه شعر او در فرانسه بحث كرد و اظهار داشت: استپان از شعرهايي كه ترجمه كرده، بهعنوان شعرهايي انساني ياد كرده است و اينرا كه در ترجمه اين شعرها تا چه حد موفق بوده، برعهده خوانندگان نهاده است.
در اين برنامه، جواد مجابي و حافظ موسوي شعرهايي را براي حاضران خواندند و موسوي به اقليت درآمدن شعر امروز اشاره كرده و اين موضوع را به نفع شعر دانست؛ چراكه به عقيده او، اينگونه، شعر به ابتذال كشيده نخواهد شد.
در پايان اين جلسه، حسن صفدري از آخرين ديدارش با كلود استپان كه بههمراه كاروان شعر به فرانسه رفته بود، سخن گفت.
محمد حقوقي نيز قرار بود در اين مراسم سخنراني كند كه در برنامه حضور نيافت.
در مراسم يادبود كلود استپان كه در فروشگاه نشر ثالث برگزار شد، به همراه دوستداران و اهالي ادبيات، كساني چون رضا سيدحسيني، اسدالله امرايي و سيدعليصالحي نيز حضور داشتند.
«تصوف؛ جاذبهي حركت بهسوي ناشناختهها»
تحليل انديشههاي عرفاني ملكالشعراي بهار، 68 سال پس از درگذشتش
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
وقتي سخن از تصوف بر زبان ميآيد، سخن از حماسه فناناپذير عشق به خالق كاينات و انسانيت است. حديث عشق ارجمندترين سخن صوفيه و خواست صوفي، پرواز با شهبال عشق به سوي ذات يگانه است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مريم رمضانيان در تحقيقي آورده است: ما در اين جهان مغناطيسي تقدير و سرنوشت كه تار و پودش از عشق، شيدايي و صفا بافته شده است، بهسر ميبريم كه گويي يك بهشت جادويي است.
ميدانيم و بارها شنيدهايم كه قوي زيبا، عاشق درياست، ققنوس شيفته ستيغ كوهها و شعلههاي آتش و عقاب به درازي عمر علاقهمند است و سالك مؤمن به عشق و اميد كه سبب جزر و مد جهان است، دل بسته و ميداند كه عشق، هر مؤمني را به عرش سوق ميدهد و در كنار كنگرههايش به پرواز درميآورد.
عارف و صوفي حقيقي كه حريفان خلوت سراي الستند و به يك جرعه تا نفخه صور مستند، به خود فرض ميدانند دست گمشدگان مشتاق را بگيرند و دلشان را كه نظرگاه دوست، بلكه منزل اوست از غير بپردازند و براي ورود انوار فروزان حقيقت آماده سازند.
عرفان عارفان راهي است از راههاي پرستش (از طريق محبت)، راهي براي رسيدن به كمال معنوي و معرفت كه جلوهگاه عميقترين آگاهيها و شورانگيزترين عشقها، همان نيايش مؤمن با معشوق، فرياد زدن در خفقان، سخن گفتن در سكوت و آموختن با لبهاي دوخته است و تصوف همان رياضت نفس و ترك دنياست كه بناي مشرب تصوف بر اولويت شرع انور است؛ همان مكتب عشق و محبت و راهي به سوي حقيقت:
رفتن از عالم پرشور به از آمدن است
غنچه دلتنگ به باغ آمد و خندان برخاست (صائب)
وسيله صيقل آينه روح:
روح در قالب انسان ز پي معرفت است
كردهاند اين تله در خاك كه عنقا گيرند (لاهيجي)
داروي كبر و نخوت:
فروتني است دليل رسيدگان به كمال
سوار چون كه به مقصد رسد، پياه شود (لاادري)
ناموس و طبيب جمله علتهاست
به وطن هر كه رسد ياد ز غربت نكند (صائب تبريزي)
////
اما آيا عشق مقدمه عرفان است يا عرفان مقدمه عشق؟
همچنان كه عشق در دو مورد مختلف استعمال ميشود (مجازي و حقيقي)، عرفان نيز چنين است (عرفان مثبت و منفي). چون عشق حقيقي عبارت است از قرار گرفتن در جذبه كمال و عرفان مثبت عبارت است از حركت معرفتي و عملي در مسير همين جذبه؛ لذا اين هر دو آرمان اعلا، يك حقيقت را دربر دارند كه همان گردش تكاملي در حركت به بارگاه ربوبي است و مكمل يكديگرند و تفاوت اين دو (عشق حقيقي و عرفان مثبت)، تفاوت دو بعد براي يك حقيقت است.
دل سوي مهر ميكشد و مهر سوي دل
جايي كه مهر نيست مكن جستوجوي دل
بر لوح دل رموز محبت نوشتهاند
ما خواندهايم و كرده ز بر پشت و روي دل
عرفان مثبت گسترش و اشراف «من انساني» بر جهان هستي است؛ به جهت قرار گرفتن «من» در جاذبه كمال مطلق.
«من انساني» بهوسيله تكامل از «خود طبيعي» ميگذرد و صعود ميكند و به من ملكوتي توفيق مييابد و اين است كه شايستگي اشراف واقعي به جهان هستي را نصيب او ميسازد و اين عرفاني است كه خط نوراني آن بهوسيله انبياي الهي در جاده تكامل كشيده شده است، نه تخيلات رويايي در مهتاب فضايي دروني كه سايههايي از مفاهيم بسيار وسيع را به جاي فصلي از آنها گرفته است؛ چيزي كه ملكالشعراي بهار از آن گريزان بود.
سخنان اهل تصوف در سخنان بهار، جايي دارد؛ اما نه آن تصوف كه پردهدر و پرشور و آكنده از شطحيات رازناك تهورآميز است؛ بلكه تصوفي ملايم و معتدل كه بين پارسايي و پاكيزهخويي زاهدانه و بين زنگي عملي و اجتماعي، تلفيق و تأليف كرده است.
وجود مرحوم ملكالشعراي بهار، يكسره در انديشههاي فلسفي غوطه نميخورد و ذوق عمل براي او جاذبه و لطف بيشتري داشت. درواقع انديشه فلسفي نزد «بهار» رنگ و مشرب اصالت عمل ميپذيرد و از خاموشي و تيرگي دهليز پر پيچ و خم افكار مجرد راه به بيرون ميبرد. هويت واقعي احساس و فعاليت مغزي يك هنرمند، ميتواند عظمتهاي انسان و جهان را بيان كند. از ديدگاه عرفان با بروز هر اثر هنري اصيل در عرصه زندگي انسانها، جلوههايي خاص از صفحات بزرگ خداوندي نمودار ميشود. آنجا كه پدر انديشه و عرفان، حضرت مولانا چنين ميگويد:
تو هنوز ناپديدي ز جمال خود چه ديدي
سحري چو آفتابي ز درون خود برآيي
تو چنين نهان دريغي كه مهي به زير ميغي
بدران تو ميغ تن را كه مهي و خوشلقايي
و ملكالشعرا بهار نيز ميگويد:
ز دانايي بنالد مرد دانا
كه دانا را خرد بندي است بر پا
اگر نفس بشر با دد قرين است
چرا دد بر دو دست است و تو بر پا
چرا دد نگذرد از بركهي تنگ
تو پران بگذري از ژرف دريا
چرا گريي تو و او نيست گريان
چرا گويي تو و او نيست گويا
در واقع فعاليت هنري اگر از اصالت و محتواي حقيقت برخوردار باشد، يك فعاليت ضروري براي برقرار كردن ارتباط انسان با خداست كه از طريق ارتباط با جمال و جلال هستي است.
شيخ و واعظ كه هادي بشرند
به خدا كز خداي بيخبرند
كسب كردم به معرفت قدري
كه رسيدم به قرب لاادري (ملكالشعرا بهار)
فن شاعري امكانات تقريباً نامحدودي براي خلق روابطي جديد بين صورتهاي دنيوي و ديني بهوجود ميآورد. يك شاعر هنرمند ممكن است به مرتبه كاملي از نقش و بازي متقابل اين دو سطح دست يافته باشد و كاري كند كه دنيويترين شعر او صبغه ديني روشني داشته باشد. اين شعرها شبيه حوضهاي بزرگي است كه در محوطه مسجد قرار دارند و در آنها همه شكوه و عظمت بناي عظيم مسجد انعكاس پيدا ميكند. بنابراين بيهوده است كه در بين شعرهايشان به دنبال تفسيري صرفاً عرفاني يا برعكس صددرصد دنيوي بگرديم. گاهي ابهام و دوگانگي كلام شاعران از روي قصد و عمد بوده و نوسان بين دو سطح از هستي، آگاهانه حفظ شده است.
تنش بين تفسير دنيوي و مذهبي حيات به يك هماهنگي كامل بين اجزاي معنوي رواني و حسي نياز دارد و اين هماهنگي مستلزم آزادي معنوي، رواني و حسي است. البته آزادي به معناي رهايي مطلق در انجام هر كار نه تنها آزادي نيست؛ بلكه نابود ساختن آزادي روح و روان است؛ با قبيح ترين شكل آن. منظور ما آزادي ارزشهاست كه شرط لازم عرفان و معرفت است.
يك مرغ سر به زير پر اندر كشيده است
مرغي اگر نوا به فلك پر كشيده است
يك مرغ آشيانه به تاراج داده است
يك مرغ از آشيانه خود سركشيده است
مرغي ز وصل گل سرمست و مرغكي
ز آسيب خار ناله مكرر كشيده است
قربان مرغكي كه ز سوداي عشق گل
از زخم نوك خار به خون پركشيده است (ملكالشعرا بهار)
شعرهاي غنايي فارسي هرگز اين لطف و شيريني خويش را بدون اعتقادات صوفيانه بهدست نميآورند.
تا رسد دست من آن روز بدان دامن پاك
نهم امروز بدين در سر طاعت در خاك
شعر ملكالشعرا بهار نتيجه عواطف و احساسات يك انسان متفكر است كه از حالات روحيه صاحب خود، از فكر دقيق پرهيجان يك مغز پرجوش حكايت ميكند.
اسير خود شدن تا كي ز خود وارستني بايد
ز تن كامي نشد حاصل به جان پيوستني بايد
بهار اندر حرم چندين چه جويي اهل معنا را
به نيروي طلب دير مغان را جستني بايد
پيشرفت در دانش تصوف يكسري مايههاي انساني و معنوي را ميطلبد تا بتواند اصول فكري انسان مترقي را تأمين كند و در اين وادي، «يمان» و «اخلاص» منطقيترين سلاح ايدئولوژيك علمي و ديني است. درنتيجه درمان روحي و اخلاقي جامعه از گزينش اصول بيمحتواي انديشههاي عاري از معنويت، امكانپذير نيست و منجر به يكسري منازعات و درگيريها ميشود.
مرحوم ملكالشعرا بهار در عقايد خود اساس و پايه يكي از حالات طبيعي نوع بشر را دو حس «غيرت» و«رشك» ميداند و اظهار كرده است: غالب منازعات در دنيا بر سر همين حالات پيدا شده و ميشود و پيامبران و حكما براي تخفيف اين حالات يكسري اصول و قوانين و دستورهاي اخلاقي ارايه دادهاند.
در دنياي تصوف جمعي براي آرامش خود از اين حالات اصطلاح جالبي را بهكار ميبرند كه «تربيت منفي» است، زيرا اين جماعت دريافتهاند كه با حدود حقوقي و اخلاقي نميتوانند از بيعدالتي و طمع افراد متعدي، ممانعت كنند و نه از غيرت و رشك و حس محروميت افراد مظلوم بكاهند. ايشان براي رهايي از تربيت منفي به دنبال دانش معنوي يعني «عشق عرفاني» هستند. در اين راه بسياري از تمنيات نفساني كنار گذاشته ميشود و همه تلوينها و رنگها بويژه رنگ خويشتن پرستي از تن و جان زدوده ميشود و به سوي لذات معنوي رهسپار ميشوند.
اينجاست كه ايشان مجنونان هوشيارند، مرغان قفس شكنند و زندگان بيمرگند كه سفرشان جز حقيقت نيست، حقيقتي سر به مهر و ناگفتني.
پروانه و شمع و گل شبي آشفتند / در طرف چمن
وز جور و جفاي دهر با هم گفتند / بسيار سخن
شد صبح نه پروانه به جا بود و نه شمع / ناگاه صبا
بر گل بوزيد و هر دو با هم رفتند / من ماندم و من