پنج شنبه 28 ارديبهشت 85 مجموعه داستان "خوبي خدا" از نگاه كتابلاگ
سرويس: نگاهي به وبلاگها
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
"خوبي خدا" مجموعهي نه داستان کوتاه از نويسندگان معاصر آمريکاست که طي چند روز گذشته نشر ماهي آن را با ترجمهي اميرمهدي حقيقت منتشر کرده است.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حسين جاويد در وبلاگ خود به نشاني http://www.ketablog.com نوشته است: تو گرو بگذار، من پس ميگيرم (شرمن الکسي)، شيريني عسلي (هاروکي موراکامي)، تعميرکار (پرسيوال اورت)، فلامينگو (اليزابت کمپر فرنچ)، کارم داشتي زنگ بزن (ريموند کارور)، زنبورها؛ بخش اول (الکساندر همن)، خوبي خدا (مارجوري کمپر)، جناب آقاي رييسجمهور (گيب هادسون) و جهنم ـ بهشت (جومپا لاهيري).
در ادامه ميخوانيد: اکثر نويسندگان اين مجموعه چندان براي ما شناخته شده نيستند، اما در خود آمريکا شهرت و اعتبار دارند و جوايز مختلفي را براي نوشتههايشان کسب کردهاند. حسن بزرگ اين مجموعهداستان هم همين است که ما را براي اولينبار با چند نويسندهي خوب آشنا ميکند و ميتواند بابي باشد براي ترجمهي نوشتههاي ديگر آنها.
به گفتهي اين بلاگر، هر نه داستان مجموعه فوقالعاده خوشخوان هستند و بدون پيچيدگيهاي فرمي؛ به سبک ـ «ظاهرن» ـ غالب داستانهاي امروز آمريکايي ساده و خطي پيش ميروند و درست مثل اکثر داستانهاي کلاسيک جنبهي لذتبخشي آنها بر فرمگراييشان ميچربد.
در ادامه و در معرفي داستانهاي اين كتاب ميخوانيد: " تو گرو بگذار، من پس ميگيرم"، داستان سرخپوست آسوپاسي است که لباس رقص بسيار قديمي مادربزرگش را در ويترين يک فروشگاه ميبيند و تلاش ميکند هرطور شده آنرا بهدست بياورد و موفق هم ميشود؛ هرچند داستان مثل داستانهاي "جناب آقاي رييسجمهور" و "تعميرکار" از همين مجموعه رنگوبويي از فراواقعيت دارد. "جناب آقاي رييسجمهور" ، در واقع، نامهي خيالي يک سرجوخهي امريکايي که در جنگ خليج فارس شرکت داشته به جرج بوش پدر، رييس جمهور وقت آمريکاست. پس از جنگ، روي سينهي سرباز يک گوش جديد روييده و همسرش نيز کمکم صاحب يک دهان جديد ميشود و تغييرات اينچنيني ـ که نمادي است از عوارض سلاحهاي ميکروبي استفاده شده در جنگ ـ همينطور ادامه مييابند. اين داستان سمبليک مضموني «کاملن» سياسي دارد، با اينحال "داستان" مانده و خواننده احساس نميکند که دارد شعار يا بيانيهي سياسي ميخواند و نقطهي قوت داستان هم همين است.
در اين نوشته آمده است: "شرمن الني" در داستان "تعميرکار" مردي است با قدرت خارقالعاده در تعمير همهچيز و حلکردن همهي مشکلات اما "اگر يک کوير را پر آب کني، احتمالن يک دريا را خالي کردهاي" و شرمن هم پس از مدتي احساس ميکند که: "من هم همان درياي خالي هستم". "فلامينگو" ساختار خاطرهوار دارد و روايت زندگي دختربچهاي است که بدون پدر و در کنار يک مادر افسرده و باتجربهي يک تجاوز نافرجام و يک تصادف تا رسيدن به آرامش مشکلات زيادي را از سرميگذراند. "زنبورها؛ بخش اول"، روايت يک مرد از زندگي خانوادگيشان و آوارگي و مهاجرت از طريق مرور خاطرات زندگي پدرش است.
در ادامه آمده است: "شيريني عسلي" و " جهنم ـ بهشت " که هر دو از بهترين داستانهاي کتاب هستند، عشقهاي ناکام را دستمايه قرار دادهاند. در اولي جانپي بعد از سالها به سايوکو ميرسد، اما در " جهنم ـ بهشت"، هم عشق آپارنا به پراناب و هم عشق پراناب و دبورا «نهايتن» فرجام خوشي ندارند. "کارم داشتي زنگ بزن" هم رنگ و بوي آشناي داستانهاي کارور را دارد: رابطههاي فروپاشيده؛ زن و مرد داستان هر يک آرامش را در کنار کسي غير از زوج خود ميجويند اما «نهايتن» نه با هم و نه بدون هم، آرامش واقعي را تجربه نميکنند.
اين بلاگر در پايان نوشته است: بدون اغراق، "خوبي خدا" از بهترين مجموعهداستانهايي است که طي چند سالهي اخير به فارسي ترجمه و منتشر شدهاند؛ ترجمهي خوب و روان اميرمهدي حقيقت هم کتاب را خواندنيتر کرده است.
نگاهي به "شعر زن، از آغاز تا امروز"
سرويس: نگاهي به وبلاگها
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
کتاب «شعر ِ زن از آغاز تا امروز» شامل دو بخش؛ تاملي بر تحولات شعر زن ايراني و گزيدهاي از شعر زنان ايراني در عصر حاضر به قلم پگاه احمدي است كه اين دو بخش با قرار گرفتن در کنار هم، افق وسيع و درک تازهاي را از شعر زن به شکل يک مجموعهي کامل به دست ميدهد. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بلاگر "عروسك كوكي" به نشاني http://elnaz.blogfa.com نگاهي به كتاب "شعر زن، از آغاز تا امروز" نوشته پگاه احمدي داشته است كه در ادامه ميخوانيد:
«زن ِ ايراني، به دليل پيشينهي تاريخي مردسالار و زيربناي فرهنگي جامعهاش، کمتر به عنوان هويتي مستقل و صاحب انديشه، جدي گرفته شده است. در جريان اين تاريخ، زن، مقام و ارزش چنداني نداشته و عمدتن حمايت بدون چشمداشت از او دريغ شده است. حتي در پارهاي موارد، نظير زنان شاعر، نهاد مرد محور ادبيات، کوشيده است تا بسياري از استعدادهاي درخشان را به نفع خود مصادره کند و به نسبتي با خود برساند. مهجور ماندن و در اقليت قرار گرفتن زنان شاعر را نيز بايد به اين زمينهي تاريخي افزود؛ چنانکه در طول تاريخ ادبيات ايران، در برابر هشت هزار شاعر مرد، تنها نام چهارصد شاعر زن در تذکرهها آمده است. گرايش زن ايراني به نثر نيز، به رغم پيشينهي قصه گويي ِ شفاهياش، بسيار ديرتر از مردان به وقوع پيوسته است. افزون بر اين، مرور شمار قابل توجهي از اشعار، امثله و قطعات منثور فارسي، از وجود فرهنگي زنستيز در ادبياتي مردسالار حکايت ميکند...» شعر زن ـ از آغاز تا امروز ـ پگاه احمدي
کتاب «شعر ِ زن از آغاز تا امروز» شامل دو بخش ميشود که اولي تامليست بر تحولات شعر زن (ايراني) به قلم پگاه احمدي و آخري گزيدهاي از شعر زنان ايراني در عصر حاضر باز هم به کوشش پگاه احمدي. در بخش اول، شعر زن ايراني در سه دورهي پيوسته بررسي ميشود:
1. پيش از مشروطه که جز شاعراني نظير رابعه قزداري بلخي، مهستي گنجوي و زرين تاج (قرةالعين) نقطهي درخشان ديگري در کارنامهي خود ندارد و به نقل از پگاه احمدي شعر زن در اين دوره به شدت منفعل، محدود، مقلد و سطحينگر است. نمونهاي از شعر قرةالعين:
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو/ شرح دهم غم تو را نکته به نکته، مو به مو
از پي ديدن رخت همچو صبا فتادهام/ کوچه به کوچه، در به در، خانه به خانه، کو به کو
2.عصر مشروطه براي شعر زن ايراني نيز مانند ساير مقولات ديگر سر منشاء تحولات اساسي بود. از نگاه پگاه احمدي آزاديخواهي، نوانديشي، تجددطلبي و هويتخواهي زن ايراني در اين دوره نه تنها موجب تحولات مهمي در عرصهي ادبيات و شعر ايران ميشود که سرفصل تازهاي در شعر زن ايراني محسوب ميشود. در اين دوره و با بيرون آمدن زن از پشت پردهها مضمون شعر او نيز اجتماعيتر شده و از گرايش آنها به بيان صرف شوق به معشوق، غم هجران و شکوه از جور رقيب در شعر که تقليد ناشيانهاي از بيان عاشقانهي ادبيات مذکر است، کمتر ميشود. از شاخصترين چهرههاي شاعر زن اين عصر ميتوان به پروين اعتصامي اشاره کرد. زني که اشعارش به نوشتهي پگاه احمدي به دليل مرد محور بودن زبان و نوع مردانهاي از انتخاب و آرايش واژگان، استقلال و هويت شعر «زن» را مخدوش کرده است. نمونهاي از شعر پروين (مثنوي لطف حق): رودها از خود نه طغيان ميکنند/ آنچه ميگوييم ما آن ميکنند
ما به دريا حکم طوفان ميدهيم/ ما به سيل و موج فمان ميدهيم
پس از شعر پروين، احمدي به تفصيل به بررسي شعر فروغ فرخزاد ميپردازد و آن را قرباني و معلول مرزبندي جنسيتي و به عبارتي فروغ را مجري ادبيات زنانه از نگاهي مردانه ميداند و معتقد است از اين روست که فروغ نيز نتوانسته است صداي مشخص زن را در زبان فارسي به سخن در بياورد. نمونهاي از شعر فروغ (چاپ نشده):
استخوانهايم از تو پنهان نبود/ وقتي که در نهان به وجود ميآمدم/ و در اسفل زمين، نقشبندي ميشدم/ در دفتر تو همگي اعضاي من نوشته شده/ و چشمهاي تو اي متعال/ جنين مرا ديده است/ چشمهاي تو/ جنين مرا ديده است.
پگاه احمدي اشعار سيمين بهبهاني، طاهره صفارزاده، خاطره حجازي، نازنين نظامشهيدي و ... را از دههي چهل تا شصت و اشعار زناني نظير شيوا ارسطويي، گراناز موسي، پگاه احمدي، مريم هوله، فرخنده حاجيزاده و ... را مابين دههي شصت تا هفتاد مورد بازبيني قرار ميدهد، از اين جهت که به تعبير او بيان رمانتيک دههي شصتي در شعر دههي هفتاد به نوعي پختگي نزديک ميشود. تا جايي که او در توصيف شعر زن در اين دهه مينويسد: در شعر دههي هفتاد، نوعي قداستزدايي از معيارهاي بيان زنانه نيز به ويژه در حوزهي شعرهاي حسي ـ عاطفي رخ ميدهد. نمونهاي از شعر گراناز موسوي(خطخطي روي شب):
سيم خاردار جهيزيهي مادرم بود/ در مرز جادهاي که به ماه تلخ ميرسيد/....
3. از نگاه احمدي عبارت دههي هفتاد پيش از آنکه ناظر به مقطعي زماني باشد، ناظر به تحولات شاخصيست که در دههي مزبور، در شعر فارسي به وقوع پيوست. و هم از اين روست که او در اين مقطع زماني نيز شعر زن را از نگاهي ديگر ميکاود و معتقد است شعر زن در اين دهه وسيعترين دايرهي واژگاني زبان فارسي را در حوزهي حسيتي متفاوت، تجربه کرده است. از شاعران اين دوره ميتوان به شمسي پورمحمدي، ليلي گلهداران، روجا چمنکار، مريم مسيح و ... اشاره کرد. نمونهاي از شعر مريم مسيح (کاش ممنوع نبوديم ما):
در خرابه هاي باستيل/ آواز زني از اهالي ايران/ شنيده ميشود/ و من/ روي گليم ايراني/ به خواب ميروم/ چشم ميبندم/ و روي بازماندهي گلهاي قالي/ به پارههايش ميرقصم/ گوشهايم را ميبرم/ و تابلوي ونگوگ را/ روي سردرد کهنهام/ ميخ ميزنم...
بخش پاياني شعر زن از آغاز تا امروز نيز در برگيرندهي گزيده اشعاري از شعر زنان شاعر معاصر است که به تنهايي قابليت تبديل شدن به يک اثر کامل را دارد. همانطور که بخش نخست کتاب اين قابليت را دارد. در هر صورت اين دو بخش با قرار گرفتن در کنار هم افق وسيع و درک تازهاي را از شعر زن به شکل يک مجموعهي کامل به دست ميدهد که از ارزش بسياري بالايي برخوردار است.
جشنواره ي بينالمللي فيلمهاي "شاعرانه" گشايش يافت
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
جشنواره بينالمللي فيلمهاي « شاعرانه» (Poetry) از (20 مه) 30 ارديبهشت ماه، در دو بخش ملي و چشماندازجهاني در شهر سانفرانسيسكو گشايش يافت.
اين رويداد سينمايي كه امسال برگزاري سيامين دوره خود را پشت سر ميگذارد بخش ويژهاي به عرضه آثار ديجيتالي اختصاص داده است.
بنابه بررسي بخش تحقيق و گزارشهاي فرهنگي و هنري ايسنا، از وب سايت رسمي جشنواره فيلمهاي
«شاعرانه» به آدرس اينترنتي: www.internationalpoetrymuseum.org اين رخداد هنري به شكل رقابتي به نمايش و تحليل آثار نگاتيوي و ويدئويي در قالبهاي داستاني و مستند ميپردازد.
عرضه موزيك ويدئوها و آثارعكس از فعاليتهاي بخش جنبي جشنواره فيلم شاعرانه به شمار ميرود.
براساس همين گزارش:اين جشنواره فيلم به برگزيدگان خود در رشتههاي مختلف جوايز نقدي اعطا ميكند و در نظر دارد از اين پس آرشيو آثار ديجيتالي از آخرين توليدات اين سينما ايجاد كند.
جشنواره فيلمهاي شاعرانه علاوه بر برگزاري كارگاههاي آموزشي و سمينارهاي سينمايي در قسمت ويژهاي با عرضه نوولها و رمانهاي بلندي كه از آنها اقتباس ادبي به عمل آمده است از نويسندگان اين آثار تقدير به عمل ميآورد.
«مركب شاعر جاهلي» در دانشگاه يزد بررسي شد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - يزد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
به اعتقاد عضو هيات علمي دانشكده ادبيات عرب دانشگاه يزد، شاعر دوران جاهليت در شعرهاي خود، شخصيت انسان را به شتري در حال سفر خلاصه ميكند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در يزد، دكتر رضا افخمي عقدا كه در سالن اجتماعات دانشگاه يزد با موضوع مركب شاعر جاهلي سخن ميگفت، با بيان اين كه ادبيات زنده و پويا است و هيچگاه كهنه و فرسوده نميشود، اظهار داشت: ادبيات هر زمان قابليت آن را دارد كه مخاطبين خود را به بحث و بررسي منظرهاي از مناظر شعر جاهلي، يعني مركب شاعران دوره جاهليت قرار دهد.
او با بيان اين مطلب كه مركب شاعر جاهلي در شعرهايش اصولاً شتر است، خاطرنشان كرد: شاعر جاهلي در شعرهاي خود، بعد از وصف معشوقه و طبيعت با شتري جوان و قوي و زيرك به سفر ميرود.
افخمي افزود: شاعر براي مسافرت در شعرش، شتري ماده و عقيم را انتخاب ميكند، كه عقيم بودن شتر از نظر شاعر، نشانهي قدرت و قوت و تنومندي شتر است. شتر در شعر با عناصري حيواني چون گاو وحشي، شترمرغ، گورخر وحشي و همچين عناصري ناهمگون چون كشتيهاي بزرگ و يا صخرههاي سخت ارتباط پيدا ميكند كه در بيابان خشك و وحشتزده،براي حركت آماده ميشود.
وي تصريح كرد: بعيد نيست كه مراد شاعر از شتر، شخصيت شاعر و منظورش از راه بيابان، راه زندگي است و همان طور مسير زندگي شاعر و بشر، مسيري پر تلاطم و پرفراز و نشيب است و هر لحظه با خطرات و مصيبتهايي مواجه خواهد شد. شتر در شعر، بايد راهي را در صحرايي خشك و بيآب و علف طي كند و هر لحظه آماده مقابله با سختيهاي راه باشد.
عضو هيات علمي دانشگاه يزد در ادامه اظهار داشت: همانطور كه شتر در ابتدا با نشاط و قدرت سفر را شروع ميكند و در اواسط سفر، همگام با تغيير روزگار از طريق تقويت خويش، راه را ادامه ميدهد، بشر نيز در زندگي خود در ابتدا با قدرتي كه دارد، براي زندگي آماده ميشود و با توجه به تغييرات زمان، به تجديد قوا نياز دارد تا به مقابله با روزگار برخيزد.
او با بيان اين كه شتر در شعر جاهلي بعد از تحمل سختي در انتهاي سفر با بدني تحليلرفته و پاهايي فرسوده به پايان راه ميرسد، افزود: شتر به همان ترتيب در مسير زندگي خود با خطرات زيادي تهديد ميشود و با بدني ضعيف و فرسوده در جاده زندگي به پايان زندگي يعني مرگ نزديك ميشود.
افخمي در پايان يادآور شد: همانطور كه شاعر، مرگ را پايان خط زندگي ميداند، گاهي استخوانهاي لاغر و بزرگ شترش را به چوبههاي تابوت كه به نوعي با مرگ در ارتباط است، تشبيه ميكند. اما معمولاً مقصد مسافرت مشخص نيست، چرا كه بشر از زمان مرگ خود اطلاع ندارد و هر لحظه امكان فرارسيدن مرگ وي وجود دارد.
پيتر ورك - شاعر و نظريهپرداز محافظهكار - درگذشت
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
پيتر ورك - تاريخنگار مشهور، شاعر برندهي جايزهي پوليتزر و يكي از پايهگذاران جنبش محافظهكارهاي آمريكاي اواسط قرن 20 و كسي كه افراط گراييهاي اواخر قرن 20 را محكوم كرد - در خانهاش در سوتهادلي ايالت ماساچوست در سن 89 سالگي درگذشت.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از نيويورك تايمز، پروفسور ورك كه طي سالهاي اخير از لحاظ جسمي در وضعيت بسيار بدي بوده است، هنگام خواب درگذشت.
ورك، كارشناس تاريخ روسيه و استاد ممتاز كالج مونت هوليوك بود كه از سال 1948 در اين كالج تدريس ميكرد. وي در سال 1949 جايزهي پوليتزر را براي مجموعه شعرش با عنوان «وحشت و ادب» دريافت كرد.
ورك به طور گسترده به عنوان فردي شناخته ميشود كه كمك كرد محافظهكاري از حاشيه خارج شده و به يك جنبش روشنفكري تبديل شود.
در كتابها و مقالههايي كه در سراسر دههي 1940 و 1950 نوشته است، به نكوهش آرمانگرايي تعصبآميز تفكر ماركسيست پرداخته است.
وي در كتاب «مرد ناسازگار» نوشته است: فرد آزاديخواه، موسسههاي خارجي را به عنوان منبع نهايي شيطان ميبيند، از سوي ديگر امور اجتماعي انسان را تلاش براي خلق جهاني ميبيند كه در آن هيچ اثري از شيطان نيست و در اين راه ابزارش پيشرفته و روشنفكرانه است و اما محافظهكارها، طبيعت غيرقابل تغيير دروني بشر را به عنوان منبع نهايي شيطان ميبينند و كار اجتماعي بشر را خلق جهاني ميبينند كه در آن شيطان هميشگي است و وجود عدالت و مهرباني، هر دو، در آن الزامي هستند. ابزارش نيز براي اين كار مهار اخلاقيات دروني افراد و اهميت اجراي الگوهاي اجتماعي در داخل هر فرهنگ است.
ورك سال گذشته در مقالهاي درروزنامهي نيويوركر نوشت: فكر ميكند، كتاب « بازگشت به محافظهكاري: انقلابي عليه انقلاب 1949 -1815» ذهن مردم را به اين ايده باز ميكند كه محافظهكاري به معناي جذب شدن به امور شيطاني نيست.
پيتر رابرت ادوين ورك پنج اوت سال 1916 در منهتن متولد شد. در سال 1937 از دانشگاه هاروارد، درجهي كارشناسياش را در رشتهي تاريخ وادبيات قرن 19 به دست آورد. در سال 1939 درجهي كارشناسي ارشدش را در رشتهي تاريخ اروپا از اين دانشگاه گرفت، و در سال 1942 نيز در همين رشته دكترايش را گرفت.
در جنگ جهاني دوم، تحليلگر ارتش بود كه به مطالعه دربارهي تبليغات نازيها پرداخت. در همان سال پدرش - جورج سيلوستر ورك - كه يك تبليغاتچي نازيها بود، در زندان فدرال روزگار ميگذراند.
در سال 1941 اولين كتابش با عنوان «متاپوليتيك: از رمانتيك تا هيتلر» را منتشر كرد. وي دراين كتاب به انتقاد از ايدئولوژيها پرداخت.
در اوايل دههي 1950 ورك به انتقاد از محافظهكاري پرداخت. اما در سال 1978 نسخهي جديد كتاب «بازگشت محافظهكاري» را با عنوان «محافظهكاري جديد: چه اشتباهي رخ داد؟» نوشت.
تا هنگام مرگش، در حال كار بر روي دو كتاب «وحشيگري مطلق: كشفهايي در شعر وتاريخ» و «پيوندها» بود. دو كتاب يادشده قرار بود ظرف امسال چاپ شوند.
به عنوان يك شاعر، وي غزل را با شعر شباني تركيب ميكرد.
اميرحسين فردي، دبير پنجمين جشنواره ادبيات داستاني بسيج شد
خبرگزاري فارس: اميرحسين فردي، دبير پنجمين جشنواره ادبيات داستاني بسيج شد.
به گزارش خبرنگار فارس،«پنجمين جشنواره ادبيات داستاني بسيج» براي اولينبار در دو بخش استاني و كشوري برگزار ميشود.
پنجمين دوره اين جشنواره كه موضوع آن آزاد است، آثار ارسالي به دبيرخانه هر استان داوري ميشود و از آن ميان حداكثر 20 اثر برگزيده به دبيرخانه مركزي جشنواره ارسال ميشود.
در مرحله كشوري هم كه داوري بين برترينهاي هر استان انجام ميشود، به بيش از 100 نفر از افرادي كه داستانهاي آن به مرحله نيمهنهايي رسيده باشد، براي حضور در مراسم جشنواره دعوت به عمل ميآيد. در اين جشنواره كه آثار برگزيده در مجموعهاي به چاپ خواهد رسيد، به هنگام برپايي جشنواره كارگاههاي نقد و بررسي داستاننويسي با حضور اساتيد مجرب برگزار ميشود.
علاقهمندان به شركت در اين جشنواره ميتوانند آثار خود را كه پيش از اين در جشنواره ديگري جايزه نگرفته است، تا 15 تير ماه سال جاري به دبيرخانه استاني جشنواره (پايگاههاي بسيج هر استان) ارسال كنند.
محل ارسال آثار پايگاههاي مقاومت بسيج محل سكونت يا تحصيل، فرهنگي و پرورشي ناحيه مقاومت بسيج و منطقه مقاومت بسيج استانها است.
در اين دوره از جشنواره ادبيات داستاني بسيج، به نفر اول پنج سكه بهار آزادي، نفر دوم سه سكه بهار آزادي، نفر سوم دو سكه بهار آزدي و به دوازده نفر بعدي جوايز نفيسي اهدا ميشود.
چهارمين جشنواره ادبيات داستاني بسيج كشور به مدت سه روز در بندرعباس برگزار شد. در چهارمين دوره بيش از 930 اثر به دبيرخانه مركزي ارسال شد كه از اين تعداد 110 اثر مورد پذيرش قرار گرفت.
مجموعه شعر «شايد گناه از عينك من باشد» نقد ميشود
خبرگزاري فارس: يكصد و پنجاه و چهارمين نشست هفته كانون ادبيات ايران به نقد و بررسي مجموعه شعر«شايد گناه از عينك من باشد» سروده «عليرضا طبايي » از پيشگامان غزل امروز اختصاص دارد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي كانون ادبيات ايران اين نشست روز دوشنبه 25 ارديبهشت ساعت 5 عصر در كانون ادبيات ايران برگزار مي شود.
در اين نشست عمران صلاحي ـ شاعر و طنز پرداز ـ عبدالعلي دستغيب ـ منتقد ادبي ـ و محمد رمضاني فرخاني ـ شاعر و منتقد ـ مجموعه شعر «شاد گناه ازعينك من باشد» را نقد و بررسي ميكنند.
عليرضا طبايي خود در مقدمه اين كتاب با عنوان «دل گويههايي كوتاه، از سرنياز و همدلي » آورده است: اولين مجموعه آثار مرا ـ جوانههاي پاييزـ انتشارات «پيروز» در سال 1344 چاپ و منتشركرد. چهار پارهها، نيماييها و يك غزل، روزگار غربت غزل بود و تكرار برفرم غزل سايه افكنده بود...
اين مجموعه دربرگيرنده دو دفتر شعر است. دفتر اول «شيواييها» مجموعه غزلهايي است كه از سال 1338 تا امروز سروده شده است. دفتر دوم «نيماييها» درحقيقت امتداد آثار گذشته شاعرهستند كه شايد تنها زبان شعرها ديگرگوني گرفته است.
از عليرضا طبايي تا كنون آثاري با عنوانهاي: جوانههاي پاييز، خورشيد آن سوي ديوار و برگزيده آثار شاعران معاصر، منتشر شده است. مجموعه شعر «شايد گناه ازعينك من باشد» را آينه جنوب در بهار 85 منتشر كرده است.
نكوداشت بزرگان شعر و موسيقي مازندران برگزار ميشود
خبرگزاري فارس: نكوداشت بزرگان شعر و موسيقي مازندران در قالب كنسرتي با عنوان شبي با شعر و موسيقي مازندران به همت مؤسسه فرهنگي -هنري پارپيرار 26ارديبهشت ماه در تالار وحدت برگزار ميشود.
«بهروز فتحي»عضو هيئت مديره مؤسسه فرهنگي -هنري پارپيرار در گفتوگو با خبرنگار فارس با اعلام اين خبر گفت:در اين مراسم كه در قالب كنسرت موسيقي برگزار ميشود،بعد از اجراي شعر خواني به زبان طبري و اجراي تكنوازي و گروه نوازي گروههاي موسيقي كه قطعاتي از موسيقي مازندران را اجرا خواهند كرد از 4 تن از بزرگان شعر و موسيقي مازندران از جمله «احمد محسنپور»سرپرست و آهنگساز گروه موسيقي شواش،«آقاجان فيوجزاده» نوازنده سرنا،«كيوس گوران»شاعر و «حسين طيبي»نوازنده للهوا(ني مازندراني) تجليل به عمل ميآيد.
وي افزود: در حاشيه اين مراسم ويژهنامه موسيقي مازندران در قالب كتابي با عنوان شبي با شعر و موسيقي مازندران به صورت رايگان منتشر ميشود كه در اين كتاب موسيقي مازندران به طور اجمالي بررسي شده است.
عضو هيئت مديره مؤسسه فرهنگي -هنري پارپيرار در خصوص فعاليتهاي اين موسسه اظهار داشت:انتشار فرهنگ نامه شاعران مازندران،جمعآوري اشعار نانوشته طبري و تهيه راهنماي مطبوعات مازندران و كتابشناسي مازندران از جمله فعاليتهاي اين مؤسسه است كه هم اكنون در حال انجام آنها هستيم. همچنين تاكنون چندين آلبوم موسقي را از طريق اين مؤسسه به بازار موسيقي عرضه كردهايم.
«فتحي»در خاتمه خاطرنشان كرد:مراسم نكوداشت بزرگان شعر و موسيقي مازندران در قالب كنسرتي با عنوان شبي با شعر و موسيقي مازندران 26 ارديبهشت ساعت 20 در تالار وحدت برگزار ميشود.
مقاله شاعر برجسته لبناني درباره شعرخواني در حضور مقام معظم رهبري
خبرگزاري فارس: «شوقي بزيع» مقالهاي را درباره مراسم شعر خواني شاعران عرب در محضر مقام معظم رهبري در روزنامه «السفير» لبنان به چاپ رسانيد.
خبرگزاري فارس ترجمه اين مقاله «اربع ساعات في ضيافة الإمام الخامنئي - يحب الشعر العربي و يحفظ الجواهري» (چهار ساعت در محضر امام خامنهاي - او اشعار عربي را دوست دارد و شعرهاي «الجواهري» (شاعر عرب) را حفظ است) را به نقل از سايت رايزني فرهنگي ايران در لبنان منتشر ميكند.
چهار ساعت در محضر امام خامنهاي
او اشعار عربي را دوست دارد و شعرهاي «الجواهري» را حفظ است
وقتي در چهار چوب همايش جهاني ملت فلسطين، از من دعوت به عمل آمد تا به تهران سفر كنم خيلي طول كشيد تا با آن موافقت كردم. ترديد من به خاطر اهميت ندادن به موضوع اين همايش يا عدم تمايل براي آگاهي از آنچه در تهران رخ ميدهد، نبود. من به اين خاطر مردّد بودم كه دعوت از من فقط به خاطر دلايل سياسي نبود. من براي شركت در شب شعري كه توسط برگزاركنندگان اين همايش، و به موازات سخنرانيهاي سياسي برگزار ميشد، دعوت ميشدم. به اين موضوع ميانديشيدم كه سرودن شعر و كاربرد آن در مبارزه، آن هم در زماني كه همه دست از مبارزه كشيدهاند و پشت سر هم در حال عقبنشيني هستند، چه فايدهاي دارد؟ از آنجا كه براي حضور در يك چنين جلسهاي بايد قصيدهاي جديد ميسرودم، چرا كه قصائد سابقم براي يك چنين كاري مناسب نبود فكر كردم بهتر آن است كه از پذيرش اين دعوت عذر بخواهم.
اما پس از آنكه با آقاي نجفعلي ميرزايي رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران صحبت كردم و ديدم كه وي دلايل ترديد مرا به خوبي درك ميكند و متوجه شدم كه وي با موضوعات مرتبط با شعر و به خصوص شعر لبنان آگاهي دارد در تصميم خود بازنگري كردم. ميرزايي گفت كه تأكيدش بر روي نقش فرهنگ و شعر در روند مواجهه و رويارويي به معني ناديده گرفتن ارزشهاي هنري و بعد تغييردهندگي آن نيست. وي خيلي سعي كرد تا افرادي مناسب و محدود براي اين شب شعر انتخاب شوند تا بدين وسيله اين مراسم به بازار عكاظ تبديل نشود. دليل ديگري كه مرا از تصميم نخست خود منصرف ساخت، امكان ملاقات با آيت الله سيد علي خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي بود كه به گفته رايزن فرهنگي علاقه زيادي به شعر و سرودن شعر دارد. حتي وقتي وارد فرودگاه بيروت شدم و با ساير مدعوين به اين همايش از نزديك رو به رو شدم و متوجه شدم كه به جز ژوزف هاشم، شاعر ديگري در ميان آنان نيست مجدداً نگران و مردد شدم. ژوزف هاشم در عرصه شعر و سياست، هر دو مورد، فعال است. و به اينگونه همايشها عادت دارد. هر چند من نيز با همايشهاي مختلفي در ارتباط هستم، ولي اين همايشها فقط جنبه فرهنگي و ادبي دارد و به موضوع ديگري نميپردازد.
---//جايگاه شعر
هتل آزادي كه علاوه بر هتل استقلال براي پذيرايي از صدها ميهمان اين همايش در نظر گرفته شده بود در كنار كوهي بلند قرار دارد كه شمال تهران را از سواحل جنوبي درياي خزر جدا ميكند. قرار گرفتن اين هتل در يك طرف از شهر، اين فكر را در ما به وجود آورد كه چگونه ميتوانيم از اماكن توريستي يا تجاري ديدن كنيم. براي خروج از هتل و بازگشت به آن بايد ساعتها وقت درنظر ميگرفتيم. از سوي ديگر، برنامه همايش، فشرده بود و به جز برنامه زيارت مرقد امام خميني(ره)، برنامه جانبي ديگري در آن وجود نداشت. در اين هتل ميشد دهها شخصيت برجسته را مشاهده كرد كه برخي را در مناسبتهاي گذشته ديده بوديم و با برخي تنها از راه اظهارات و موضعگيريهايشان و حضورشان در تلويزيون آشنا شده بوديم. در ميان شركتكنندگان، اسلامگرايان و مليگرايان و ماركسيستهاي سابق ورؤساي احزاب و مقامات رسمي بلند پايه و هياتهايي از چندين كشور جهان، علاوه بر رهبران سازمانها وگروهاي فلسطيني حضور داشتند. برخي از اين افراد، در تاريخ لبنان به خصوص در دوره پيش از اشغال آن در اوايل دهه هشتاد، نقش مهمي ايفا كرده بودند. آنان در آن دوره در اوج سنين جواني و اوج مبارزات خود بودند، ولي اكنون مانند بسياري از حاضران در همايش موهايشان سفيد شده و چهرهشان شكسته شده است. با اين وجود هنوز برخي از ايشان به آرزوهاي مزمن و فرهنگ سياسي كه بر اثر كثرت استفاده از آن وا رفته است پايبند هستند.
ديري نپاييد كه همايش كار خود را آغاز كرد. در اين همايش سيدعلي خامنهاي رهبر انقلاب و محموداحمدينژاد رئيس جمهور و تعداد زيادي از سران مجالس، از جمله نبيه بري رئيس مجلس لبنان، و سران هيئتهاي شركت كننده حضور داشتند.با ديدن اين افراد، مطمئن شدم كه شعر در اين همايش جايگاهي تفريحي و سرگرم كننده دارد كه در ميان سخنرانيهاي طولاني برگزار ميشود و تابع شرايط سختي است كه همايش در سايه آن برگزار ميشود. اندك شاعراني كه به اين همايش دعوت شده بودند در بين ساير مدعوين گم شده و نميدانستند در يك چنين همايش بزرگي كه به مناسبت موضوع فلسطين برگزار شده، چه جايگاهي دارند. در ميان شاعران دعوت شده، تنها شاعر فلسطيني موجود كمال سحيم بود كه در حال حاضر در سوريه به سر ميبرد. برگزاركنندگان اين همايش، هيچ شب شعر مستقلي را در همايش در نظر نگرفته بودند. آنان حتي براي ملاقات ميان شاعران ايراني و غير ايراني نيز برنامهريزي نكرده بودند. در يك چنين فضايي، ترجيح دادم در سالن اصلي همايش، كه القاي شعر در آن موضوعي خارجي به شمار ميآمد، شعري نخوانم. در مقابل، ژوزف هاشم، تنها شاعري بود كه بدون نگراني در اين سالن به قرايت اشعار خود پرداخت. البته از آنجا كه وي هم شاعر است و هم سياستمدار براي اين كار از صلاحيت بيشتري برخوردار بود.
---//حبس نفسها
بايد دو روز صبر ميكرديم تا اخبار تأييد نشدهاي از ديدار شاعران با آيتالله خامنهاي رهبر انقلاب به گوشمان رسد، بدون آنكه مكان اين ملاقات و طبيعت آن و تعداد شركتكنندگان در آن مشخص باشد. پيش از آنكه اين مسائل برايمان مشخص شود، موسي بيدج شاعر ايراني، اين موضوع را تأييد كرد و به من گفت كه امام (خامنهاي) تا چه اندازه شيفته شعر و شعر سرايي و ملاقات با شاعران و ناقدان ايراني است. طبق گفته بيدج، امام(خامنهاي) فقط به شعر فارسي علاقه ندارد، بلكه شيفته شعر عربي نيز هست و بسياري از نمونههاي شعر عربي را از حفظ كرده است. بيدج به من گفت كه امام(خامنهاي) به محمدمهدي جواهري، شاعر معاصر و معروف عراقي علاقه خاصي دارد.(قبلاً، مدين موسوي درباره سفر جواهري به ايران و ملاقاتش با رهبر انقلاب و مدح او نكات جالبي در روزنامه السفير نوشته بود).
در هتل، مطالب بيشتري درباره ديدار رهبر با شاعران مطرح ميشد بدون آنكه درباره احتمال حضور سياستمداران يا لااقل برخي از آنان مطلبي گفته شود. وقتي اعلان شد كه در اين ملاقات، تنها شاعران حضور خواهند داشت، سياستمداراني كه در هتل حضور داشتند و تا چندي پيش از جايگاهي بالاتر به شعر مينگريستند، در مواضع خود تجديد نظر كردند و با ديدي حسرتآميز به آنان نگريستند. اتوبوسي كه ما را به منزل آقاي خامنهاي ميبرد، بعد از ظهر روز يكشنبه به راه افتاد. در حالي كه اتوبوس به زحمت از خيابانهاي شلوغ تهران عبور ميكرد. نفسها در سينه حبس شده بود و شاعران چنين ميپنداشتند كه در برابر لحظاتي استثنايي در زندگي خود قرار دارند. هر قدر اتوبوس به مقصد نزديكتر ميشد و حركت آن درخيابانهاي داخلي شهر كندتر ميشد، احساسات ابهام آميز آنان در برابر آن چيزي كه درانتظارشان بود، بيشتر و بيشتر ميشد. براي رسيدن به مقصود بايد از مراحلي چند و بازرسيهاي متعدد ميگذشتيم. قبل از آنكه وارد منزل امام(خامنه اي) شويم، «غسان بن جدو» خبرنگار معروف الجزيره را ديديم كه در خارج ساختمان منتظر بود كه به وي اجازه داده شود تا وارد ساختمان گردد. وي، هر چند به طور استثنايي دعوت شده بود ولي كارت مخصوص ورود را در اختيار نداشت. در هر صورت ديري نگذشت كه وي به گروه شاعران ملحق شد و توانست پس از مراسم با امام مصاحبهاي اختصاصي انجام دهد.
در اين شب شعر، شاعراني از لبنان و سوريه و عراق و كويت و فلسطين و آذرباييجان حضور داشتند، ولي تعداد شاعران سوري بيش از ديگران بودند. در اين جلسه تقريباً پانزده شاعر خارجي و به همين اندازه شاعران ايراني حضور داشتند. يك هيأت از شاعران عرب زبان خوزستان نيز براي حضور در اين جلسه دعوت شده بودند. در حالي ك همه شاعران بر روي صندلي مخصوص خود نشسته بودند با ورود امام (خامنهاي) همگي از جاي برخاسته و بسياري با تكبير و تعظيم از وي استقبال كردند. وي نيز به نوبه خود با رويي باز و لبخند به آنان سلام كرد و به آنان خوش آمد گفت. سپس در مكاني كه در وسط سالن براي ايشان در نظر گرفته شده بود، نشست. چهره او مطمئن و اميدوار بود، هر چند وي يكي از بزرگترين كشورهاي خاورميانه را رهبري ميكند، كشوري كه در عرصه توجه جهانيان قرار دارد، مخصوصاً اكنون كه در آستانه ورود به باشگاه كشورهاي هستهاي جهان قرار گرفته است. چهره بشاش و متواضع او براي اطمينان دادن به حاضران و ايجاد فضايي مناسب در درون ايشان كافي بود. كسي كه در حضور آقاي خامنهاي نشسته باشد مانند كساني كه در حضور مقامات رسمي نشستهاند، احساس ترس نميكند. قامت متوسط واندام نسبتاً لاغر و چهره آرام ايشان باعث ميشود كه انسان فكر كند در حضور پدر خود نشسته است. روحيه متسامح وي، ترس را از ميان ميبرد و باعث ميشود كه انسان از موضع فرزندي و يا صداقت به او بنگرد. شايد چهره خامنهاي صميميتر از چهره امام خميني كه در اوايل انقلاب، همراه گروهي از لبنانيها او را ملاقات كردم، به نظر رسد. ولي من احساس كردم كه دوربين چهره رهبر گذشته را با عدالت به تصوير نكشيده است. چهرهاي كه سرشار از گرمي و محبت بود و هيبت كم نظيري داشت. دوربين نتوانسته خوش خلقي و اندام مناسب و روحيه او را به تصوير كشد.
آنچه در اين جلسه چهار ساعته توجه ما را به خود جلب كرد آن بود كه رهبر انقلاب اسلامي به زبان عربي سخن گفتند. مسئولان ايراني حتي اگر زبان عربي را به خوبي بدانند، اصرار دارند در همه مراسمها به زبان مادري خود سخن بگويند. موضوع قابل توجه ديگر آن بود كه ايشان در سخنراني كوتاه خود به اهميت موضوع فلسطين اشاره كردند و از حمايت آن به عنوان اولويتي ويژه نزد مسئولان نظام و ملت ايران ياد كردند. ايشان از شعرا خواستند تا آنها نيز در قصائد خود تنها به اين موضوع بپردازند و از مدح و تعريف وي خودداري كنند.
در اينجا بايد به اين نكته اشاره كنيم كه برگزاركنندگان اين ديدار، يك روز پيش از آن، از شاعران خواستند تا يك نسخه از اشعارخود را كه ميخواهند در اين مراسم ارائه كنند در اختيار آنان قرار دهند. آنان علاوه بر بررسي مسائل سياسي و اخلاقي اين اشعار، به اين نكته اشاره كردند كه رهبر انقلاب مايل است تا پيش از اين جلسه اشعار مذكور را به شكلي عميق بخواند تا بتواند در مراسم درباره آنها نظر بدهد. تاكنون هيچ كس يك چنين كاري نكرده است.
امام(خامنهاي) با تعريف از شعر عربي به اين نكته اشاره كرد كه شعر عربي ازقديم ديوان عرب و بيان كننده وجدان و همت و آرزوهاي آنان بوده است. در آغاز جلسه، مجري جلسه (دكتر آذرشب) به علاقه شديد رهبر انقلاب به شعر و سرودن شعر و همچنين ذوق منحصر بفرد ايشان در نقد صحيح اشعار اشاره كرد.
---//حضرت مقدس
پس از آن، شاعران يكي پس از ديگري در جايگاه مخصوص قرار گرفتند و به خواندن اشعار خود پرداختند. برخي از آنان ترجيح ميدادند تا به صورت ايستاده به خواندن شعر بپردازند در حالي كه برخي ديگر مينشستند و اشعار خود را براي حاضران قرائت ميكردند. از وقتي كه مصطفي عكرمه شاعر سوري به خواندن شعر پرداخت تا پايان اين شب شعر طولاني، شعر كلاسيك و حماسي بر ساير انواع شعر حاكم بود. دراين شب شعر، قصائدي طولاني كه تحت تأثير شاعراني بزرگ، از ابوتمام و متنبي گرفته تا جواهري و بدوي جبل و عمر ابوريشه و ديگران سروده شده بود، خوانده شد. وقتي محمد منذر شاعر اهل سوريه گفت:
يا قدس يا قبلة هام الضياء بها يا من اغرت السنا والبدر والشهبا
كوثر شاهين هم ميهن ديگر او بدون توجه به عدم تمايل امام(خامنهاي) به مدح او توسط شعرا گفت:
واليوم مؤتمر انتفاضه غزه في ظل خامنئي يرشد من عمي
و درحالي كه ماجد خطاب شاعر سوري قصيده آرام و رمانتيك خود را ميسرود، شاعري از خوزستان فرياد برآورد:
يا قدس عادت خيبر جاء لها الغضنفر
اين شاعر، وقتي ديد كسي از او تعريف نميكند، با ناراحتي فرياد كشيد: شما را چه شده؟ آيا خوابيدهايد؟ در اينجا بود كه امام(خامنهاي) با تحسين خشم او را فرو نشاند.
سپس ژوزف هاشم شاعر لبناني قصيدهاي در مدح امام علي خواند. آيتالله تسخيري نيز در يك اقدام غافلگيرانه اقدام به خواندن قصيدهاي كرد كه آن را تحت تأثير قصيده اخطل صغير سروده بود:
الحضارات استقت من نبعنا فيباب ارضها لولا روانا
در اين مراسم، شاعران ايراني چون علي معلم و حسين اسرافيلي و علي موسويگرمارودي و حميد سبزواري و ديگران آثار خود را ارائه كردند. هر چند اين آثار در يك سطح نبود ولي سرشار از رموز و صور استعاري بود كه تحت تأثير انبوهي از شعر فارسي عرفاني شكل گرفته بود.
در اين شب شعر، چند شاعر هم به ارائه اشعار نو خود پرداختند. از اين شاعران ميتوان به كمال سحيم شاعر فلسطيني، و جنه القريني شاعر زن اهل سوريه و ابراهيم نمر و مروه حلاوي اشاره كرد.
هر چند امام(خامنهاي)، بر خلاف عادت خود درباره سرودههايي كه دراين مراسم ارائه شد مطلبي نگفت، ولي وقتي سروده خود را خواندم نتوانستم جلوي خود را بگيرم، بنابراين از ايشان خواستم تا درباره وظيفه شعر و مفهوم التزام و مقاومت مطلبي بفرمايند.
امام(خامنهاي) بر رابطه ميان ملتهاي عرب و ايران و وجود مؤسسهاي براي ترجمه بهترين نمونههاي شعر فارسي به عربي و برعكس تأكيد زيادي كردند. ايشان در اين راستا به نقش مهم مركز ملي ترجمه در مصر به رياست جابر عصفور اشاره كردند. اين مركز تاكنون آثار زيادي را از فارسي به عربي ترجمه كرده است كه از جمله آن ميتوان به ديوان امام خميني(ره) اشاره كرد. رهبر انقلاب اسلامي قول داد تا دراين زمينه اقدامي انجام دهد.
پس از اداي نماز مغرب، حاضران در اين شب شعر، شام ميهمان امام (خامنهاي) بودند. ايشان از اينكه به خاطر كمر درد بايد به هنگام صرف غذا بر روي صندلي بنشينند از ديگران عذرخواهي كردند. به هنگام صرف شام، برخي شاعران خوزستاني كه به خاطر كمبود وقت نتوانسته بودند اشعار خود را در اين مراسم عرضه كنند، اشعاري به زبان محلي خواندند.
پس از اين مراسم چهار ساعته، شاعران در حالي به هتل اقامت خود بازگشتند كه احساس ميكردند، پس از مدتها بيش از آن چيزي كه ميخواستند به دست آوردهاند و براي اولينبار بر سياستمداران پيشي گرفتهاند. شاعران احساس خوبي داشتند و طوري به يكديگر مينگريستند كه گويي به موجوداتي جديد، غير از كساني كه تا همين چند ساعت پيش طرد ميشدند و مورد بيتوجهي قرار ميگرفتند، تبديل شدهاند. گويي نخستين آنان درحضور «اين انسان مقدس» براي مدتي نه چندان اندك، آنان را مثل او كرده بود. اما شعر خود بيش از هر وقت ديگري يتيم وتنها بود!
بزرگداشت سيدحسن حسيني در خانه شاعران معاصر
خبرگزاري فارس: انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان به مناسب دومين سالمرگ سيدحسن حسيني مراسم يادبودي را برگزار ميكند.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي انجمن شاعران ايران در اين مراسم مشفق كاشاني، قيصر امينپور، سيداحمد نادمي، ساعد باقري و سهيل محمودي به سخنراني و شعرخواني خواهند پرداخت.
در حاشيه اين برنامه كتاب «از شرابههاي روسري ماردم» و «در ملكوت سكوت»، كه اشعار چاپ نشده حسيني را در برميگيرد، عرضه خواهد شد.
گفتني است، كه اين برنامه با پخش فيلم و اجراي موسيقي همراه خواهد بود.
اين برنامه راس ساعت 5 در محل خانه شاعران ايران واقع در خيابان كلاهدوز (دولت)، نبش شهيد نعمتي برگزار خواهد شد.
با تقدير از شهيد «محمد جهانآرا» به عنوان قهرمان ملي
چهارده شاعر ميهني در دومين جشنواره «ايران ما» تكريم ميشوند
خبرگزاري فارس: چهارده شاعر ملي و ميهني كه آثاري درباره ايران سرودهاند، به همراه شهيد «محمد جهانآرا» -به عنوان قهرمان ملي- سوم خرداد در مراسم اختتاميه دومين جشنواره سراسري شعر «ايران ما» تكريم و تجليل ميشوند.
به گزارش خبرگزاري فارس، نشست خبري دومين جشنواره سراسري شعر «ايران ما» عصر سهشنبه 26 ارديبهشت با حضور «ميرجلالالدين كزازي» دبير جشنواره و عبدالجبار كاكايي (مدير خانه شعر) در بنياد نويسندگان و هنرمندان برگزار شد.
كزازي در اين نشست اظهار داشت: ما در اين روزگار بيش از هر زمان نيازمند آنيم كه به ايران و تاريخ آن بينديشيم. يكي از راههاي انديشيدن به ايران اين است كه ديدگاههاي درباره ايران را به ميان ايرانيان ببريم و با زندگي روزمره مردم بياميزيم.
وي افزود: يكي از كارآمدترين شيوهها و راهها، بهره بردن از جادوي هنر است. آنچه به ياري هنر در پيش نهاده ميشود چون تا ژرف نهاد هر آدمي ميرود، پايدار خواهد ماند.
استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه علامه طباطبايي ادامه داد: هنوز هنر چيره در ايران زمين، شعر است. از اين روي سعي كردهايم با اين جشنواره شعر با ايران پيوند گيرد و ابتدا در ذهن ايرانيان و سپس در ذهن جهانيان جاي گيرد.
كزازي گفت: روزگار ما روزگار چيرگي رسانهها است و ما با نوعي تازش روبهرو هستيم. اگر ميخواهيم تاريخ و هويت خود را پاس داريم بايد در برابر اين تازش بايستيم.
سپس كاكايي درباره اين دوره از جشنواره گفت: در اين دوره علاوه بر شهيد «محمد جهانآرا»، از 7 تن از شاعران پيشكسوت و 7 تن از شاعراني كه شعرهايشان را به دبيرخانه اين جشنواره فرستادهاند در سه سطح، تجليل ميشود.
وي افزود: تاكنون 600 قطعه شعر از سراسر ايران دريافت شده است كه كار داوري آنها از امروز شروع ميشود.
عبدالجبار كاكايي، مشفق كاشاني، سهيل محمودي، مظاهر مصفا و مرتضي كاخي اعضاي شوراي علمي دومين جشنواره ايران ما را تشكيل ميدهند.
شاعر امريكايي: ايران خانه اول من است
خبرگزاري فارس: «كلمن باركس»، مولويشناس و شاعر آمريكايي و مترجم اشعار مولانا به زبان انگليسي، خود را عاشق ايران دانست و گفت: ايران خانه اول من است.
به گزارش خبرگزاري فارس، «كلمن باركس» پس از گرفتن دكتراي افتخاري دانشگاه تهران، اظهار داشت: فرهنگ باشكوه ايران، كساني را مثل مولانا و حافظ به جهانيان هديه كرده است، اما غرب در ترجمه آثار اين بزرگان روند كندي داشته است.
وي افزود: در ده سال گذشته شعر مولانا پرخوانندهترين شعر در آمريكا بوده است. او حقيقت و دوستي را به ما يادآور شده است كه همانا عشق و نجابتي سرزنده است.
باركس ادامه داد: مولانا به مردم آمريكا آموخته است كه چگونه عشق بورزند. برخلاف تمام كساني كه در اين جمع حضور دارند، من مولانا را در 38سالگيام شناختم و از آن زمان تاكنون در حال ترجمه آثار او هستم و از انجام دادن اين كار خسته نميشوم، زيرا اين كار روحم را خسته نميكند. اين كار نوعي تفريح عميق و آرامشي متعالي است.
وي افزود: به قول فرانسويها تمام ترجمهها نوعي خيانت است. به همين دليل به خاطر اشتباهاتي كه در ترجمه مرتكب شدهام از شما معذرت ميخواهم.
وي درپايان گفت: احساس ميكنم شاعري به بزرگي مولانا نيازمند مترجمان بسياري است. با اين حال از اينكه توانستهام اشعار او را ترجمه كنم افتخار ميكنم.
باركس در پايان سخنانش اشعاري از مولانا را به زبان انگليسي قرائت كرد.
سروده «ضياءالدين شفيعي»
مجموعه شعر «دلشورههاي من و خاك كاغذي» منتشر ميشود
خبرگزاري فارس: مجموعه شعر «دلشورههاي من و خاك كاغذي» سروده «ضياءال