با ترجمه محمدرضا فرزاد ؛
" باغ تروتسکی " با داستانهای جدید منتشر می شود
" در باب ماهیت فعل و انفعالات عاشقانه بشری " عنوان چاپ دوم کتاب " باغ تروتسکی " است که به زودی با ترجمه محمدرضا فرزاد به بازار کتاب می آید.
به گزارش خبرنگار کتاب مهر، در این مجموعه داستان هایی از توبیاس ولف، ناباکوف، سورنتینو، کارور، وودی آلن، براتیگان، دونالد بارتلمی، سام شپارد، جوزف هلر و... آمده است که چند داستان از آنها نسبت به چاپ اول کتاب (باغ تروتسکی) جدید و چاپ اول است.
محمدرضا فرزاد در این باره گفت : هر کدام از این داستان ها به لحاظ روایت و داستان رویکرد و طرح هایی نزدیک به هم دارند و شاید بتوان گفت فصل مشترک تمام آنها خوب و خواندنی بودن شان است.
فرزاد از رضایت خاطر و خرسندی توبیاس ولف و سورنتینو درخصوص انتشار این ترجمه ها خبر داد. " در باب فعل و انفعالات عاشقانه بشری " یک ماه پیش به نشر مروارید ارائه شد.
از این مترجم مجموعه هفتاد شعر برتر دنیا نیز ترجمه شده و روانه بازار کتاب می شود. شعرای این مجموعه عمدتا ناشناخته هستند و به قول مترجم هر یک ملک الشعرای کشورهای خود به حساب می آیند. این شاعران اغلب انگلیسی زبان اند اما در میان آنها پرتقالی زبان و مصری و بوسنیایی و آلمانی هم حضور دارند. " هفتاد شعر برتر دنیا " از زبان انگلیسی و از میان 130 شعر به فارسی برگردانده شده است.
محمدرضا فرزاد که پیشتر داستان هایی را از سورنتینو ترجمه کرده بود هم اینک با افزودن تعدادی دیگر از آثار این نویسنده، در حال آماده سازی کتابی با موافقت، نظارت و مقدمه سورنتینو است . فرزاد برای چاپ این مجموعه داستان با نشر کتاب خورشید صحبت کرده است.
این مترجم کتاب ساعت ستاره را نیز در آستانه انتشار دارد." ساعت ستاره " عنوان رمانی کوتاه و مطرح از کلاریسه لیسپکتور نویسنده زن برزیلی است که در زمره آثار رمانتیک و شاعرانه و بنا به نظر پاره ای منتقدان از نمونه های درجه یک ادبیات فمینیستی به شمار می رود. از ویژگی های این رمان حضور نویسنده در اثر و مکالمه او با مخاطب است که به اثر صورتی متافیکشن داده است.
کتاب دیگری که فرزاد آماده کرده و به نشر قطره سپرده است " مه یرهولد " نام دارد. این کتاب اطلاعاتی جامع و دقیق از آرا و نظریات و همچنین شرح زندگی، فعالیت ها و عکس هایی از این نظریه پرداز تئاتری به دست داده است. مقالاتی از مه یرهولد درباره تئاتر و سینما نیز ضمیمه این کتاب شده است.
" مه یرهولد " کتابی نظری از مجموعه آثار نشر راتلج انگلستان درباره بزرگان عرصه نظریه تئاتر است که پیشتر کتاب هایی درباره استانیسلاوسکی، آنتوان میخائیل، باربارا و ... را در همین زمینه منتشر کرده بود.
ديدار رحمانف از آرامگاه بیدل در هند
علاقمندی آقای رحمانف به زیارت "باغ بیدل" باعث شده که مقامهای محلی در شهر دهلی مقبره او را ترمیم کنند.
امامعلی رحمانف رئیس جمهوری تاجیکستان روز یکشنبه، 6 اوت، با هیاتی از مقامهای دولتی تاجیکستان وارد هند شد و در همین روز از آرامگاه میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی دیدار به عمل آورده است.
بر اساس گزارشها سفر آقای رحمانف، به هند و تصمیم او به زیارت آرامگاه بیدل، شاعر معروف فارسی زبان، باعث شده که مقامهای محلی در شهر دهلی به ترمیم مقبره او بپردازند.
روزنامه انگلیسی زبان "هندوستان تایمز" نوشته است که بسیاری نمی دانستند مقبره ویرانه ای که در پارک "دی دی ای" در خیابان "ماتورا" شهر دهلی واقع است، متعلق به میرزا عبدالقادر بیدل، شاعر مشهور پارسیگوی قرن 17 و از استادان میرزا غالب، شاعر اردو زبان است.
Матни сириллик инчост
این روزنامه می افزاید که تا چندی پیش از این، مقبره میرزا بیدل در وضع بسیار خرابی بود و به دليل حضور رئیس جمهوری تاجیکستان، امامعلی رحمانف، این مقبره سیمای خود را تغییر داده است.
به نوشته "هندوستان تایمز" مسئولان پارک "دی دی ای" چندی پیش در پی دریافت نامه ای از وزارت خارجه هند، که از علاقمندی رئیس جمهوری تاجیکستان به زیارت "باغ بیدل" اطلاع می داد، به سرعت به ترمیم مقبره و بهسازی محیط پیرامون آن پرداخته اند.
حالا ظاهرا برای نخستین بار یک سنگ نبشته حاوی پاره هایی از اشعار میرزا بیدل به زبانهای پارسی، اردو، هندی، انگلیسی و همچنین به خط سیریلیک تاجیکی، که امامعلی رحمانف آن را افتتاح کرده، برپا شده است.
میرزا بیدل در تاجیکستان و افغانستان بیشتر شناخته شده و مورد احترام است، ولی در ایران و هند از چندان شهرتی برخوردار نبوده است.
میرزا عبدالقادر بیدل (1644-1721) از شعرا و عرفای معروف پارسی زبان قرن هفده میلادی است که در شهر عظیم آباد هند زاده شده و بیشتر اشعارش را به سبک موسوم به "هندی"، از جمله سبکهای معروف در ادبیات فارسی، نوشته است.
از بیدل غزلیات، قصاید و روباعیات زیادی بجا مانده و "طلسم حیرت"، "محیط اعظم"، "تور معرفت" از جمله مهمترین مثنویات او هستند. میرزا بیدل آثار منثوری نیز به میراث گذاشته است که "رقعات"، "نکات" و "چهار عنصر" از مهمترین آنها است.
میرزا عبدالقادر بیدل امروز هم در میان مردمان آسیای میانه و افغانستان از احترام ویژه ای برخوردار است.
آثار ادبی میرزا بیدل بخصوص در تاجیکستان مورد پژوهش و خوانشهای متعددی قرار گرفته، ولی به گفته پژوهشگران وی در ایران چندان شناخته نشده است.
میرزا بیدل ظاهرا در هند نیز از معروفیت چندانی برخوردار نبوده و او را تنها به خاطر تاثیری که در شاعران بعدی، نظیر میرزا غالب و اقبال لاهوری گذاشته است، می شناسند.
گفته می شود خود میرزا غالب و اقبال لاهوری نیز در هند و پاکستان بیشتر به خاطر اشعاری که به زبان هندی یا اردو نوشته اند، از محبوبیتی ویژه برخوردارند.
صاحب نظران می گویند سفر امامعلی رحمانف به هند و دیدار او از مقبره میرزا عبدالقادر بیدل در شهر دهلی، پایتخت این کشور، پیامی را برای گسترش بیشتر همکاریهای فرهنگی میان هند و تاجیکستان به همراه دارد.
بر اساس گزارشهای رسمی، رئیس جمهوری تاجیکستان را در سفر به هند به علاوه مقامهای اقتصادی، چندی از فرهنگیان تاجیک، از جمله رئیس اتحادیه نویسندگان این کشور، مهمان بختی، و شاعره سرشناس، فرزانه خجندی نیز همراهی می کنند.
" پارسيان و من " در خانه داستان نقد ميشود
تهران- خبرگزاري كار ايران
خانه داستان بنياد نويسندگان و هنرمندان در ادامه سلسله نشست هاي خود، نقد كتاب "پارسيان و من" نوشته "آرمان آرين" را كه در سال گذشته جوايزي را نيز به خود اختصاص داد، برگزار مي كند .
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, "پارسيان و من" عنوان كتابي از "آرمان آرين" است كه اين كتاب جوايزي چون لوح تقدير مهرگان ادب و به عنوان يكي از كتاب هاي برگزيده جايزه سال شهيد غنيپور انتخاب شده است كه توسط "مصطفي رحماندوست" , "شهرام اقبال زاده"، "محمدرضا بايرامي" و مدير خانه داستان نقد و بررسي ميشود .
شايان ذكر است , اين نشست، ساعت 17 روز شنبه 21 مرداد ماه در خانه داستان بنياد نويسندگان و هنرمندان برگزار مي شود .
ادبيات تطبيقي در شهر كتاب بررسي مي شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
نشست اين هفته شهر كتاب، روز سه شنبه 24 مرداد ماه به بررسي ادبيات تطبيقي اختصاص دارد كه با عنوان نگاهي در آينه برگزار مي شود .
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, ادبيات تطبيقي نوع تاريخ روابط ادبي جهاني است. اين نشست در سالگرد درگذشت "دكتر جواد حديدي" مولف كتاب "از سعدي تا آراگون" برگزار مي شود .
شايان ذكر است , در اين نشست، "ابوالحسن نجفي"، مدير گروه ادبيات تطبيقي دانشگاه تهران , "عليرضا نوشيرواني"، استاد ادبيات تطبيقي درباره چيستي ادبيات تطبيقي و بررسي آثار "دكتر جواد حديدي" سخن خواهند گفت.
لازم به ذكر است، درس گفتارهايي در باب "مولانا" نيز با تدريس "كريم زماني"، ساعت 17 روزهاي چهارشنبه در شهر كتاب برگزار مي شود .
مفتون اميني :
روزي به نام شعر دفاع مقدس نام گذاري شود
تهران- خبرگزاري كار ايران
"مفتون اميني" , شاعر و منتقد ادبي , گفت: بايد روزي را به نام شعر و ادبيات " دفاع مقدس " نام نهاد و در آن روز به معرفي و آسيبشناسي شعر دفاع مقدس پرداخت .
به گزارش گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ،اين شاعر و منتقد در گفت و گو با ستاد خبري پانزدهمين كنگره سراسري شعر دفاع مقدس افزود : شعر دفاع مقدس به ذكر خون و خاطره و يادماني از شهداي جنگ تحميلي بسنده كرده است, در حالي كه اين يادمان و بزرگداشتها به صورتهاي مختلفي توسط نهادهاي انقلابي و اسلامي برگزار ميشود .
اميني تصريح كرد: مي توان به جاي برگزاري شعر در روزهاي عادي , روزي را به نام شعر و ادبيات دفاع مقدس نامگذاري كرد كه شامل بخشهاي مختلف نمايشنامه , شعر و داستان باشد, تا در آن روز علاوه بر گراميداشت ياد و خاطره شهدا, به بررسي و آسيبشناسي شعر دفاع مقدس هم پرداخته شود .
اميني گفت : معمولا در كنگره ها افرادي كه كارشان كيفيت چنداني ندارد, جايزه مي گيرند , بنابراين بهتر است بدون چشم داشت به جايزه , روزي را به نام شعر دفاع مقدس داشته باشيم .
مفتون اميني با بيان اينكه اشعار جوانان در عرصه دفاع مقدس , بسيار بهتر و طبيعيتر از شاعراني است كه مستقيما در جنگ حضور داشتهاند, ادامه داد: شاعراني كه تجربه حضور در جنگ را داشتند, نتوانستند شعر خوب بگويند , زيرا در طول جنگ در قبال فداكاريها , ايثار و خطرهايي كه كردند , شعرشان را احساسي سرودند و خود را تخليه كردند , ولي كساني كه تجربه مستقيم از حضور در جنگ نداشته اند و تنها شاهد عوارض جنگ بودهاند, هنوز خالي نشده اند. لذا بهتر توانسته اند در قالب شعر و ادبيات خود را نشان دهند .
وي اظهارداشت: برخي از شاعران معتقدند شعر جنگ تمام شده و اكنون به شعر اعتراض روي آورده اند , ولي به عقيده من انبان اين شاعران خالي است .
مصطفي محدثي خراساني :
وجود جلسات مشترك شاعران و مداحان آييني ضروري است
تهران- خبرگزاري كار ايران
"مصطفي محدثي خراساني" , در حاشيه نشستهاي هفتگي شاعران و مداحان آئيني با مضر خواندن جريان هاي افراطي و تفريطي تصريح كرد : حركت بر مدار تعادل مهمترين عامل تداوم اينگونه جلسات است .
به گزارش گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ،اين شاعر معاصر در گفتگو با روابط عمومي حوزه هنري استان تهران افزود: وجود جلسات مشترك شاعران و مداحان آييني ضروري است و اگر چه در ارادت مداحان به اهل بيت ترديد وجود ندارد، بايد گفت اين قشر جامعه بسيار هم تاثير گذارند، اما اگر به شكل حرفهاي بخواهيم ادبيات در خدمت شعر آييني و مداحي باشد بايد از اين سطح فراتر رويم و در نشستهاي مشترك ميان اين دو قشر هماهنگي به وجود آوريم .
دبير سرويس فرهنگ و ادب روزنامه جامجم همچنين گفت: نبايد از اين جلسات انتظارات كوتاه مدت داشت و بايد در دراز مدت به دنبال تامين اهداف جلسه بود و اگر چند نفر اصلي كه هسته جلسه را تشكيل مي دهند با خلوص نيت به كار ادامه دهند و پشتوانه ها و حمايت ها هم به جا و به موقع باشد مي توان در طي زمان منتظر كارهاي تاثير گذار بود .
عضو شوراي عالي شعر مركز موسيقي صدا و سيما همچنين افزود : در اين گونه نشست ها حضور شاعران توانمندي كه دغدغه مفاهيم آييني را دارند مي تواند بسيار تاثير گذار باشد .
وي گفت: بسياري از چهرهها هم در اثر سوء تفاهمها و برخوردهاي نادرستي از اين حوزه دوري گزيده اند كه بايد با دلجوييها و همدليها از حضور آنها استفاده كرد .
گفتني است، سي و دومين نشست هفتگي شاعران و مداحان آييني با عنوان " آيين آيينه ها "، روز دوشنبه بيست و سوم ماه جاري و پس از نماز مغرب و عشاء در نمازخانه حوزه هنري واقع در تقاطع خيابانهاي حافظ و سميه برگزار مي شود .
ادبيات كودك و بايدها و نبايدها
بايد جور ديگر فكر كردن را آموخت
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
اگر ادبيات كودكان را وسيلهاي براي مهيا كردن آنان جهت زندگي پرثمر در آينده بدانيم، ادبيات كودك ما در اين زمينه تا چه اندازه موفق بوده است؟ اين سوالي است كه برخي از نويسندگان همچون "حسين بكايي" آن را سوالي سنگين و پذيرش آن را مسوليتي طاقت فرسا براي اين نوع از ادبيات ميدانند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) "بكايي" دبير سابق مجلهي "كتاب ماه كودك و نوجوان" بر اين باور است كه وظيفهي ادبيات نميتواند و نبايد تا اين اندازه سنگين و پيچيده باشد.
او معتقد است: قطعا ادبيات كودك نميتواند و نبايد رسالت انتقال مهارتهاي زندگي، نگاه فلسفي، مباني اعتقادي، اصول جهانيبيني، تحكيم اخلاقيات، استحكام ريشههاي تاريخي و غيره را برعهده گيرد؛ اگر چنين باشد، پس بايد پرسيد، وظايف ساير نهادها و سازمانها چيست؟
دبير سابق "كتاب ماه كودك و نوجوان" و نويسندهي كودكان و نوجوانان گفت: البته بخشي از اين وظايف از جمله رسالت آموزشدهي، اخلاق پروري نسل نو، آموزش صحيحنويسي به كودكان مورد پذيرش همگان است. اما اينكه بخواهيم وظيفهي اين ادبيات را تا اين حد سنگين كنيم، به اعتقاد من كاري غيرمنصفانه است.
در همين زمينه علي اصغر سيدآبادي تاكيد كرد: مجموعهاي از عوامل هستند كه كودك را براي زندگي آينده ميسازند و ادبيات كودك تنها بخش بسيار كوچكي از مجموعهي اين عوامل به شمار ميآيد. در كنار آموزش و پرورش، خانواده و ادبيات كودك، تلقي ما از "كودك"، "آينده" و "تربيت" در اين زمينه دخيل بوده و هستند.
اين نويسنده نوجوانان و دبير پژوهشنامهي كودكان و نوجوانان تاكيد كرد: اگر ما، در حوزهي تربيت كودكان براي آينده با مشكل مواجهيم، به سبب اشكالاتي است كه در تمام يا بخشهايي از اين مجموعه عوامل، داشته و داريم. متاسفانه تلقي ما، در هيچ يك از اين عوامل، رو به آينده نيست. بنابراين نسبت به ارزشهاي دورهي جديد بيتفاوت يا كمتفاوتيم.
البته در شرايطي كه كساني چون "مهدي كاموس" از برندگان اولين جشنوارهي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان وظيفهي ادبيات كودك را "بزرگ كردن كودك" نميدانند؛ كساني چون "سيد علي كاشفي خوانساري" وظيفهي تربيت و پرورش كودك بر اساس اصول ايدئولوژيك را براي آن متصورند. چنانكه كاموس ميگويد: "وظيفهي ادبيات كودك بزرگ كردن كودك نيست. وظيفهي ادبيات كودك چشاندن لذت كودكي به مخاطب كودك است." و تاكيد ميكند: "هدف و رسالت ادبيات كودك چيزي فراتر از زندگي انسان نيست. از آنجا كه هدف غايي بشر بندگي و به كمال رساندن اوست؛ ادبيات كودك هم بايد مبلغ همين نگاه باشد."
اما اگر هدف ادبيات كودك را به كمال رساندن كودك بدانيم ادبيات كودك ما در اين زمينه با برخوردهاي كليشهاي نسبت به نمادهاي رايج در ادبيات كودك مثل خبررساني كلاغ يا فريبكاري روباه تا چه انداره موفق بوده است؟ آيا اين برخوردهاي كليشهاي به عنوان ترمزي براي ذهن كودك نيستند؟ و با توجه به نظام سنتي آموزش و پرورش، ذهن را از بازسازي مجدد وقايع به گونهاي ديگر باز نميدارند؟
"علي خاكبازان" كارشناس كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در اين مورد ميگويد: "واقعيت اين است كه نويسندگان ما در شخصيتپردازي داستانهايشان صرفا يك بعد را در نظر گرفتهاند. بنابراين مدام در داستانها تاكيد ميكنند كه مثلا "روباه" موجود "حيلهگري" است. در حالي كه همين روباه اگر پايش بيفتد براي فرزندش، بيشترين از خود گذشتگي را نشان ميدهد. اما ما به آن نميپردازيم."
وي تصريح ميكند: "نويسندگان ما دچار نوعي كليشه هستند. بنابراين به خود زحمت چنداني براي يافتن ابعاد ديگر نميدهند. در اين ميان مراكزي مثل انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در حقيقت نوعي ناشرند. آنها صرفا آثار نويسندگان را منتشر ميكنند. بنابراين سياست عمدهاشان نشر آثار است و بس؛ نه سياست كردن آنها."
در همين زمينه نگاه "حسين شيخ االاسلامي" منتقد ادبيات كودكان و نوجوانان نيز قابل تامل است.
او ميگويد: "تسلط و استيلاي "ذهنيت سنتي يكبعدنگر" در ادبيات كودكان كه پيوسته به سفيد و سياه بودن امور تاكيد ميكند، سبب خشكاندن ريشههاي طروات و نوانديشي در گروه سني مخاطب ميشود."
اين منتقد ادبي بر اين باور است كه "وقتي كودك ما، از ابتدا عادت ميكند كه مثلا «روباه» هميشه
«حليهگر» باشد يا «كلاغ» هميشه «خبرچين» باشد و اين كليشهها به وسيلهي نوشتههاي ما روز به روز، بيشتر و بيشتر تقويت ميشوند، وقتي بزرگ شد، توانايي و خلاقيت لازم را براي اينكه بخواهد و بتواند اين چارچوبهاي كهن را بشكند، نخواهد داشت."
شيخالاسلامي تاكيد ميكند: "وضعيت امروز ادبيات كودك ما، به دليل انعكاس ذهنيت سنتي، بياختياري نويسنده و مجبور كردن او به رعايت چارچوبهاي قديمي در هر چهار رسالتي كه ادبيات كودك عهدهدار آن است (تنوع طلبي، زايش فرهنگي، آمادگي جهت خوانش متون جديد و مختار دانستن نويسنده در آفرينش فضاهاي جديد) با مشكل مواجه است."
اين منتقد ادبي با تاكيد بر اينكه تداوم اين روش ميتواند ادبيات بومي را با خطر استيلاي ادبيات ترجمهيي مواجه كند تاكيد ميكند: "مجموعهاي از علل باعث شده و ميشود كه ادبيات بومي ما در جهت زايش جديد فرهنگي سير نزولي پيش گيرد. يعني نظام كلي قوام يافته در ادبيات كودك ما و سيستم گفتماني آن، به گونهاي است كه مانع نوآوري است."
البته اينها مسايلي است كه "محمد علي شاماني" پژوهشگر و عضو سازمان آموزش و پرورش به نوع ديگري به آنها پرداخته است.
او ميگويد: "ترس از تغيير سبب شده است كه ما در حيطهي نويسندگي دچار جزمانديشي شويم. و اين مساله تغييرناپذيري ادبيات را دامن زده است. بنابراين در داستانهاي ايراني هميشه روباه مظهر حيلهگري است و كلاغ مظهر خبرپراكني."
اين نويسنده، روزنامهنگار و فعال ادبيات كودكان و نوجوانان تصريح مي كند: "برخي از مسايل در حيطهي ادبيات ما آنقدر تكرار شدهاند كه ناخودآگاه ذهن ما به غير از آن را متصور نيست. البته اين ضعف از جانب هر قشري پذيرفتني است، به جز نويسندگان؛ چرا كه جامعه آنان را قشر پيشرو ميداند. رهايي از مطلقگرايي نيازمند جسارت است و اين جسارت حاصل نميشود مگر با پرسشگري. حال بايد پرسيد كه نسلي كه ما از طريق كتابهايمان تربيت ميكنيم تا چه اندازه اين ويژگي را در خود تربيت كرده است."
اين عضو سازمان آموزش و پرورش تاكيد ميكند: "پرسشگري نيازمند جور ديگر فكر كردن و انديشيدن است. پرسشگري نيازمند به چالش طلبيدن است؛ در حالي كه نظام آموزشي ما همچنان پايبند اشلهاي كهنه و فرسوده است. بنابراين نسلي را تربيت ميكند كه اين ويژگي را ندارد." در شرايطي كه كساني چون "علي خاكبازان" بر اين باورند كه پايبندي ما به تغييرناپذيري قراردادهايمان در تاليف كتابها، سبب ميشود كودك در مواجهه با برخي وقايع چون رويارويي با كتابهاي آفريقايي كه سيماي ديگري از يك حيوان را عرضه ميكنند، تصور كند كه ما با آنها رو راست نيستيم."
با اين وجود كساني چون "مهدي كاموس" وجود نمادهاي ثابت در حوزهي ادبيات كودك را در رشد ذهني او بيتاثير ميدانند.
كاموس دراينباره ميگويد: "اين سمبلها، به خواننده كمك ميكند كه دنياي اطراف خود را بهتر بشناسد. حال اگر "روباه" نماد "فريبكاري" نباشد، و مثلا "خرس" نماد اين كار باشد، چه فرقي در دنياي كودكان خواهد داشت؟! آن چه مهم است اين است كه اينها نماد هستند و نمادها تماما براي شناخت جهانند. ما، به عنوان يك شخصيت بزرگسال به "ادبيات كودك" نگاه ميكنيم. بنابراين روباه براي ما كليشه است. در حالي كه كودك ما اگر روباه را با شخصيت ديگري ميشناخت، آن هم كليشه ميشد."
كاموس بر اين باور است كه: "يكسوپروري كودكان ما و ضعف نگاه چند بعدي در آنان، ارتباطي با وجود كليشهها در ادبيات كودك ندارد، بلكه اين مساله بيشتر از نگاه حكومتي نشات ميگيرد كه در قامت آموزش و پرورش رسمي و خانوادهها قدعلم كرده است."
اگر از كنار اين مساله بگذريم اين سوال مطرح ميشود كه ادبيات كودك ما در قبال تقسيم كردن شخصيتهايش به "سفيد و سياه"؛ "خوب و بد"؛ "زشت و زيبا" چه سرنوشتي خواهد داشت؟ اين تقسيمبندي تا چه اندازه با واقعيتها تطابق دارد؟ و اين عدم تناسب چه تاثيري بر مخاطب كودك ما كه امروزه با ساير رسانهها در ارتباط است داشته و دارد؟
"علي اصغر سيدآبادي" در اين زمينه ميگويد: "يكي از اين الگوهاي رايج ادبيات كودك ما، الگوي «خوب و بد» و «خير و شر» است. يعني در واقع "نگاه اسطوره"يي. حاكميت اين نگاه در حوزهي ادبيات كودك ما، باعث شده، شخصيتهاي داستانهايمان يا سفيد و يا سياه باشند و حد وسطي نتوان براي آنان قايل شد. در حالي كه حجم زيادي از جامعه را اشخاص "خاكستري" تشكيل ميدهند."
در همين زمينه "علي خاكبازان" ميگويد: ادبيات كودك امروز نيازمند شخصيتهاي چند بعدي است و صرف كوتاه بودن، اين ادبيات نميتواند ميان مخاطبان اين ادبيات و واقعيتهاي جهان پيرامونشان فاصله انداخت."
وي تاكيد ميكند: "ادبيات كودك امروز نميتواند و نبايد يك بعدي باشد. ادبيات كودكان امروز نيازمند شخصيتهاي چند بعدي است، چرا كه كودك امروز صرفا به خواندن كتابها بسنده نميكند. كودك امروز در معرض انواع و اقسام رسانهها از جمله فيلمها، كارتونها و بازيهاي كامپيوتري است. مضاف بر اينكه او به عنوان يك انسان در جامعه حضور دارد و رفتار ما را مورد قضاوت قرار ميدهد."
خاكبازان بر اين باور است كه: "اولين سوالي كه براي كودكان در مواجهه با كتابها و شخصيتهاي يك بعدي آنها مطرح ميشود، اين است كه اين كتابها به چه دردي ميخورند، درحالي كه اصلا با واقعيتهاي خارجي تطابق ندارند؟ كدام انسان خيلي خوب و كدام خيلي بد است؟ ما به عنوان نويسنده بايد بدانيم كه كودكي كه براي او دست به قلم بردهايم انساني است آگاه. پس نبايد به او دروغ گفت."
در شرايطي كه "حسين شيخ الاسلامي" اين نگاه مطلقگرايان به انسانها را به نگاه سنتي منتسب ميكند؛
"علي شاماني" انگشت اتهام را به سمت نويسندگان ميبرد و آنان را جماعتي ضعيف به لحاظ تكنيكي و محتوايي مينامد.
"شاماني" تصريح ميكند: "ادبيات كودك ما ادبيات مطلقگراست و اين مطلقگرايي از ناآگاهي نويسنده و جدي گرفته نشدن آن نشات ميگيرد. مضاف بر اينكه نظام آموزشي ما نيز تا حد زيادي نخبهكش است. اگر چه مدارس تيزهوشان را بنا كرده است، اما اين تيزهوشان نيز در چارچوبهايي فكر ميكنند كه از آنها خواسته ميشود. مضاف بر اينكه پرسشگري ارتباطي با هوش افراد ندارد."
وي تاكيد ميكند: "ما بچههاي خود را براي زمان بحران تربيت نكردهايم. هميشه در قصههاي ما يك روند ساده طي ميشود، ما به آنها اجازه نميدهيم طور ديگري فكر كنند. بايد جور ديگر فكر كردن را آموخت. چرا ما هميشه در قصههايمان آدمها را به زشت و زيبا، هنجار و ناهنجار تقسيم ميكنيم؟ مگر نه اينكه برخي از ناهنجاريهاي ما در جاهاي ديگر كاملا هنجار است؟"
اما "شيخالاسلامي" بر اين باور است كه: "اصولا تقسيم آدمها به "بد و خوب"، "سياه و سفيد"؛ متعلق به گفتمان سنتي است. وقتي خواستگاه ذهني نويسندهي ما سنتي است و جايي كه او در آن رشد كرده، جايي بوده كه تحت يك نظام سنتي بوده و خود او نيز در بچهگي عادت كرده است كه شخصيتها را "بد و خوب" ببيند، طبيعتا شخصيتپردازي او نيز از همين قاعده تبعيت ميكند. بنابراين شخصيتهايي را كه ارايه ميدهد يا سياهند يا سفيد."
وي تاكيد ميكند: "متاسفانه ايدئولوژي هم كه در ادبيات كودك تبليغ ميشود همين است. يعني در همهي جناحهاي مختلف ادبيات كودك، دغدغههاي آموزشي به گونهاي است كه خيلي جاها نقض قرض شده است. در بسياري از مواقع با اين دغدغهي آموزشي كه شخصيتهاي "خوب" نبايد با "بدي" آلوده شوند؛ و يا با اين تحليل كه آوردن صفات "خوب" در اشخاص "بد"، سبب سردرگمي ذهن كودك شدهايم؛ از آوردن شخصيتهاي خاكستري خودداري شده است."
وي با تاكيد بر اينكه ما از دههي پنجاه با اين مشكل مواجه بودهايم و اين بحث، بحث تازهاي نيست ميگويد: "تجربه نشان داده است كه ما ميتوانيم در ادبيات كودك هم شخصيتهاي خاكستري را نشان دهيم. اما متاسفانه برخي از دستگاهها، معتقدند كه اين مساله مضر است. همچنانكه برخي از حساسيتهاي ايدئولوژيكي و ملي به اين مساله دامن ميزند و مانع از ارايهي چنين شخصيتهايي در حوزهي ادبيات كودك ما ميشود."
اما "مهدي كاموس" منتخب نخستين جشنوارهي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، نظري متفاوت در اين زمينه دارد. نظري كه شايد به نظر "سيدعلي كاشفي" دبير سابق نظارت بر نشر كتاب كودك و نوجوان ارشاد اسلامي نزديكتر است.
كاموس تقسيم شخصيتهاي ادبيات كودكان را به دو گروه "خوب و بد"، "سفيد و سياه" را متاثر از شرايط سني كودكان ميداند و بر اين باور است كه: "بحث شخصيتپردازي در حوزهي كودكان بحث مفصلي نيست. شخصيتپردازي چيزي است كه ما در حيطهي ادبيات نوجوان بايد آن را جستوجو كنيم. ذهن كودك و ويژهگيهاي ذهني او خيلي بحث شخصيتپردازي را بر نميتابد. اگر به لايههاي رواني يك شخصيت و رويكردهاي اجتماعي آن، در حيطهي ادبيات كودك تاكيد شود، كودكان از اثر فاصله خواهند گرفت."
او معتقد است: "البته در حوزهي نوجوانان و ادبيات آنان اين قضيه فرق ميكند. چرا كه شخصيت در اين ادبيات خاكستري است و شخصيتهاي پيچيده و رنگي زيادي ديده ميشود. در حالي كه در ادبيات كودكان وجهه قالب تقسيم جهان به "خوب" و "بد" است. چرا كه در اين سنين، ارزشهاي كودكان در حال شكلگيري است."
كاموس با تاكيد بر اين كه آن جايي كه ما بايد مخاطبان را با واقعيات مواجه كنيم، "ادبيات نوجوان" است مي گويد: "در حوزهي ادبيات كودك بيشتر بحث اخلاقيات مطرح است. در اين حوزه بحثهايي چون
"خوب" و "بد" و "مثبت" و "منفي" وجهه قالب را دارند. اگر ما اين قاعده را بهم بزنيم، در واقع ادبيات كودك را از كاركرد «كودكانه بودن» آن جدا كردهايم."
كاشفي در تاييد سخنان كاموس به اين مسئله از بعد ديگري نگاه ميكند و ميگويد: "تخطي از اين اصل، باعث ميشود اعتماد كودك نسبت به محيط اطرافش و اشخاصي كه بايد معتمد او باشند، روز به روز كمتر و كمتر شود و اين به صلاح جامعه نيست."
مدير مسئول طوبا تاكيد ميكند: "جامعهي ما نسبت به "آشنازدايي" و استفاده از شخصيتهاي "خاكستري" هيچ مقاومتي ندارد. اگر عدم توفيقي در اين زمينه ديده شده، صرفا به سبب شناخت ناكافي نويسندگان از ويژهگيهاي مخاطب بوده و هست. البته خاكستري بودن شخصيتها، نبايد به خاكستري بودن ارزشها منتهي شود. چرا كه در ادبيات كودك و به طور كلي در فرهنگ بشري و در قاموس ديني، ارزشها مطلقاند. "خوبي" هميشه "خوب" است و "بد"، هميشه "بد". يعني استفاده از شخصيتهاي "خاكستري" در داستانها منعي ندارد، اما در ادبيات كودك نبايد دربارهي ارزشها و مفاهيم اخلاقي ترديد ايجاد كرد."
داستاننويس؛ يك كنشگر با ديالكتيكي زنده
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
پاسخ دادن به اين سوال كه " داستان" چيست؟ آسان نيست، نبايد هم سهل باشد.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمد آقازاده در وبلاگ خود به نشاني
http://aghazadeh.blogfa.com نوشته است: من از تعاريف رايج آغازنميكنم كه ميتوان آن را همه جا يافت. من نگاهي ديگر مياندازم به اين واژه. داستاننويس يك كنش گراست ومثل همه كنشگران، ديالكتيكي زنده دارد. اين ديالكتيك وقتي به حيطه فعليت ميرسد، تصرف ذهني شكل ميگيرد. داده هاي محيطي در ذهن مجرد ميشوند.رويدادها و پديدهها ارتباط زندهي خود را با هم از دست ميدهند و تبديل به پديده متنزع مي شوند. متنزع از جسميت زندهي واقعيت. در اين مرحله داستاننويس سرند ميكند دادهها را تا هرآنچه ميماند خرده ريزهاي بي تاثير نباشد.
در ادامه آمده است: اما اين كنشگر است كه انتخاب ميكند چه چيز مهم است و چه چيز غير مهم.اين گزينش نوعي مكشوف كردن است.اين لحظهي آغازين است. لحظهاي كه همه چيز ازهيچ آفريده ميشود. آيا گرفتار يك تناقض پيشرس نشدهام. مگر نگفتم كه دادهها را از واقعيت ميگيرد. پس " هيچ " در اين ميان چه تاثيري دارد. پديدهها وقتي مجرد مي شوند موجودهاي ناموجودند و تنها حضور ذهني دارند.مثل مقولات فلسفهاي مثل زمان و مكان كه هستند واما نيستند.هستند تا شناسايي را ممكن كنند. نيستند چون نميتوان از ذهن به عين كشاند و هستي را به هستنده تبديل كرد. تنها مجردها در انضاميت است كه تبديل به موجود عيني ميشوند. تمام هنر داستاننويس در اين حلقه شكل ميگيرد يعني در گام اول تصرف ذهني واقعيت انجام ميشود.تصرفي غارتگرانه كه تنها ميل گزينش ميكند و در قفس مي گذارد تا بعد احضارش كند... .
علياشرف درويشيان:
با ادبيات جدي برخورد درستي نميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
علياشرف درويشيان معتقد است: هر چه فشار بر ادبيات جدي زيادتر شود، بازار ادبيات عامهپسند و سطح پايين رو به گرمي ميرود.
اين داستاننويس در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزار دانشجويان ايران (ايسنا) همچنين عنوان كرد: در ادبيات داستاني جدي مسائل جدي جامعه تصوير ميشوند و اين به مذاق كساني كه ميخواهند محدويتهايي براي اين نوع ادبيات ايجاد كنند، خوش نميآيد.
وي با بيان اين مطلب كه حتا با محدود كردن ادبيات عامهپسند نيز مخالف است، يادآور شد: من بهطور كلي با سانسور حتا در زمينه ادبيات عامهپسند هم مخالفم و معتقدم هر كسي ميتواند افكار و آراي خود را به صورتهاي مختلف و در سبكهاي مختلف بيان كند؛ ضمن آنكه معتقدم ادبيات عامهپسند نيز ميتواند علاقه به خواندن و كتاب را در نوجوانان و جوانان ما و افرادي كه تازه شروع به مطالعه ميكنند، زياد كند.
درويشيان در عين حال متذكر شد: اين موضوع هم كه در مقابل ادبيات عامهپسند، فشار به ادبيات جدي وارد شود، چندان كار درستي نيست.
اين داستاننويس پيشكسوت ادبيات جدي را باعث ارتقاي سطح فكر و انديشه مردم دانست و توضيح داد: اگر در جامعه ما در آموزشگاهها و مدرسهها، معلمان ادبيات، آنقدر آزادي داشته باشند كه دانشآموزان و علاقهمندان به ادبيات را راهنمايي و آنها را مرحله به مرحله از ادبيات عامهپسند بهسوي ادبيات جديتر و سطح بالاتر راهنمايي كنند، رشد فكري و ذوق ادبي خوانندگان را موجب خواهد شد؛ كاري كه در دوره ما توسط دبيران ادبيات انجام ميشد.
وي گفت: متاسفانه امروز چنين معلماني در آموزش و پرورش ما وجود ندارند يا خيلي در اقليت هستند.
او ادامه داد: امروز متاسفانه با ادبيات جدي برخورد درستي نميشود و معمولا روي آثار نويسندگاني كه شهرتي كسب كردهاند، حساسيت بيشتري وجود دارد و اين واضح است كه نويسندگان عامهپسند يا فيلمسازاني كه مسائل پيش پا افتاده را كار ميكنند، خوانندگان و بينندگاني در بين عوام دارند و مورد استقبال قرار ميگيرند. اما وقتي مسائل جديتر به عمق اجتماع پرداخت و موضوعها با روش علميتر بررسي شد، و البته در خلال سطرها به بسياري از نابسامانيها اشاره شد، با محدوديت بيشتري در مقايسه با ادبيات عامهپسند سطحي بازاري كه افراد سطحي با سواد سطح پايين را اشغال ميكند، مواجه ميشود.
"جايگاه ادبيات مشروطه" در دانشگاه مريلند آمريكا بررسي ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
همايش "نهضت مشروطه ايراني" به همت مركز زبان و ادبيات فارسي دانشگاه مريلند آمريكا (
CPS) از 21 تا 24 سپتامبر 2006 (30 شهريور تا دوم مهر سال جاري) در محل اين دانشگاه برگزار ميشود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين همايش پژوهشگران مشروطه و اهالي ادبياتي همچون احمد كريمي حكاك، ناهيد مظفري، شهرنوش پارسيپور، نادر سهرابي، حورا ياوري، ميشل زيرينسكي، محمد توكلي و عباس ميلاني درباره مشروطه و جايگاه ادبيات مشروطه صحبت ميكنند.
بخشي از اين همايش با عنوان جايگاه رمان در نهضت مشروطه به بررسي كتاب "طوبي و معناي شب" شهرنوش پارسيپور كه به تازگي در آمريكا به زبان انگليسي منتشر شده است، ميپردازد. در ادامه اين بخش، بين كامران تلطف و حورا ياوري بهعنوان نمايندگان بخش دانشگاهي با پارسيپور ميزگرد پرسش و پاسخ برقرار خواهد بود.
طبق اعلام، در اين همايش كه با سرپرستي احمد كريمي حكاك برگزار ميشود، مجموعا 25 مقاله ارايه خواهد شد.