تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


October 26, 2006 10:33 AM

اول آبان 85


 
حسن راحتي:
شاعران به‌طور مستقيم از قرآن الهام گرفته‌اند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات

خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
تمام صنايع موجود در قرآن در اصطلاحات فارسي‌زبانان به نحوه شيرين‌تري بيان شده است.
حسن راحتي سبزواري - شاعر - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، با بيان اين مطلب گفت: از آن‌جا که قرآن معيار فصاحت و بلاغت است، شاعران با بهره‌گيري از قرآن در شعرشان مي‌خواهند قدرت خود را نشان دهند و در بسياري از موارد با استشهاد از قرآن بر تاثير کلام‌شان افزوده‌اند.
وي افزود: شاعران فارسي‌زبان در مکتب اسلامي پرورش يافته‌اند و به سبب مانوس بودن با قرآن و تاسي ‌از آن به اوج ترقي دست پيدا کرده‌اند.
وي معتقد است: درخشش نثر سعدي در طول سال‌ها و ترجمه ‌٨٠٠ آيه قرآن توسط مولانا در
مثنوي که آن را به نام دايره‌المعارف اسلامي معروف کرده، بدين سبب است که معارف اسلامي را از سرچشمه‌زلال قرآن فراگرفته‌اند.
راحتي به استفاده‌ شاعران فارسي‌زبان از ادب عرب اشاره کرد و گفت:‌ اقسام استفاده‌هاي شاعران فارسي از ادب عرب گوناگون است که از جمله آن‌ها قصيده‌سرايي، سجع‌گويي و مقامه‌پردازي را مي‌توان نام برد.
وي افزود: ارسال‌المثل يکي ديگر از انواع استفاده‌هاي شاعران است که با تاکيد بر احاديث و آيات قرآني تمثيل را بيان مي‌کنند. براي مثال در قرآن اصطلاحي داريم گرفته‌شده از آيه «ام تحسب ان اکثرهم يسمعون او يعقلون ان هم ...» که درباره انسان‌هايي است که به دنبال هواهاي نفساني رفتند و حتا بدتر از چهارپايان هستند و شاعران از آن به عنوان ارسال‌المثل يا تمثيل استفاده مي‌کنند.
وي ادامه داد: صنعت اقتباس نيز به صورت‌هاي نقل، درج و بخصوص حل در شعر شاعران به چشم مي‌خورد و همواره شاعران فارسي‌زبان از اقتباس در شعرشان استفاده کرده‌اند. «مژده بده به کساني که گفته‌اي را مي‌شنوند و بهترين آن را اقتباس مي‌کنند». حافظ مي‌گويد: نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله‌آموز صد مدرس شد. در اين‌جا حافظ با استفاه از اقتباس حل آيه «ماکنت تقلوا من کتاب و لا تخطو بيمينک» را در شعرش آورده است. در جاي ديگر حافظ مي‌آورد: بوي خوش تو هر که ز باد صبا شنيد / از يار آشنا سخن آشنا شنيد؛ که به فطرت خداشناس انسان اشاره دارد که او را به آغاز خلقت‌خوي مي‌رساند و اين فطرت انسان را خداشناس مي‌کند که شهيد مطهري از آن به "ام المعارف" نام مي‌برد. در تفسير بيت ديگري از حافظ آمده است: سر خدا که عارف سالک به کس نگفت / در حيرتم که باده‌فروش از کجا شنيد؛ "عارف سالک" اشاره به پيامبر (ص) و "باده‌فروش" به حضرت علي (ع) اشاره دارد.


وي ادامه داد: شاعران فارسي‌زبان از نظامي و مولوي و فخرالدين عراقي و ديگر شاعران در آثارشان بسيار از قرآن و حديث الهام گرفته‌اند که همه در جاي خود ارزشمند و درخور توجه است.


راحتي به استفاده شاعران از صنايع موجود در قرآن اشاره کرد و گفت: شاعران از صنايع ادبي به کار رفته در قرآن بخصوص استعاره‌ها و کنايات استفاده کرده‌اند. براي نمونه در آيه «خدا بر آن روستا لباس گرسنگي پوشاند»، قرآن يک اجتماع را به يک انسان تشبيه کرده است که لباس‌هاي گوناگون مي‌پوشند.


وي با بيان اين‌که شاعران در تاثير و آشنايي با مفاهيم قرآني سعي در بيان زيبايي آن داشته‌اند، افزود: شاعر زماني که با مفاهيم قرآني آشنايي پيدا مي‌کرد، دلش مي‌خواست آن را به نحو زيبايي به ديگران عرضه کند و استفاده از قالبي خاص (استعاره - اقتباس) برايش اهميت نداشته است. بنا بر حديث قدسي «ان الله خلق خلائق ثلاثه اقسام»، خداوند سه نوع موجود در روي کره زمين آفريد؛ حيوان، فرشتگان و انسان را، مولانا مي‌گويد: يک گروه را جمله عقل و علم و جود / کو فرشته است و ندارد جز سجود. و يا در جايي مي‌گويد: مصطفي را وعده داد الطاف حق / گر بميري تو نميرد اين نسق // ما کتاب و سنتت را حافظيم / بيش و کم کن را در او ما دافعيم، که ترجمه آيه «نحن نزل تذکر و انا له لحافظون» است، يعني ما قرآن را نازل کرديم و خودمان آن را حفظ مي‌کنيم.


 
 
حسين قنواتي:
شعرهاي ما به‌تدريج از معنا تهي مي‌شوند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



"معنا" به تدريج از شعرهاي ما دور مي‌شود و اين در حالي است كه تا معناي ارزشمندي نداشته باشيم، به شعر گفتني هم نياز نداريم.


حسين قنواتي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب تصريح كرد: امروز اغلب آن‌چه ما با عنوان شعر از آن‌ها ياد مي‌كنيم، فاقد مضامين قوي و پرمعناست.


وي گرايش به ساختارگرايي شديد را از مشكلات شعر امروز توصيف كرد و گفت: هر شعري ماهيت وجودي خود را از معناي دروني‌اش مي‌گيرد و تا زماني كه ما حرف ارزشمندي براي گفتن نداشته باشيم، هيچ ساختاري نمي‌تواند ارزشي براي شعرمان ايجاد كند.


نويسنده‌ي كتاب "خانه‌ام نزديك آزادي است" تاكيد كرد: ‌امروز سطحي‌نگري و تظاهر به شاعر بودن توسط افرادي كه قدر اين پديده مبارك را نمي‌دانند، به شعر صدمه زده‌ است. در عوض، كساني كه درد كم‌تر، اما سرمايه بيش‌تري دارند، مطرح‌ترند.


وي با اشاره به اين سخن مولوي كه اكنون ما به اندكي ادب محتاج‌تريم تا بسياري سرمايه، گفت: اگر شعري بازگوكننده حرف خاصي نباشد و دردي را بيان نكند، مخاطبي نخواهد داشت.


قنواتي مجموعه شعر "ليلي لال" مشتمل بر شعرهايي در زمينه مشكلات اجتماعي زنان امروز را آخرين اثر خود عنوان كرد كه بناست توسط نشر ابتكار نو در تيراژ دوهزار نسخه منتشر شود.


اين كتاب مشتمل بر شعرهايي است كه هر شعر آن در برگيرنده داستاني از يك فرد است.


  
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب


نامزدهاي دريافت بهترين كتاب سال دفاع مقدس در "بخش شعر" معرفي شدند.


به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در بخش "شعر" اين جايزه كه دو گروه داوري آثار رسيده را برعهده دارند، در گروه "مجموعه شعرهاي انفرادي"، داوران كتاب‌هاي "تانك‌ها در سايه" سروده رضا علي‌اكبري، "سمفوني سيم‌هاي خاردار" سروده غلامرضا كافي، "جام ارغوان" سروده محمدجواد غفورزاده، "ز شمع پرس حكايت" سروده محمود شاهرخي و "يك سبد خاطره، يك سينه حرف" سروده رضا كاظمي را به عنوان نامزدهاي دريافت بهترين جايزه كتاب سال دفاع مقدس معرفي كردند.


در اين بخش همچنين كتاب‌هاي "حماسه همين پلاك و خاطره" سرود رجب افشنگ، "چراغاني بي‌دليل" سروده حميدرضا شكارسري، "از نام‌ها خبري نيست" سروده مريم سقلاطوني و "قطار انديمشك"‌ سروده عليرضا قزوه با ديگر كتاب‌هاي راه‌يافته به مرحله‌ي نيمه‌نهايي براي دريافت جايزه برترين كتاب دفاع مقدس به رقابت مي‌پردازند.


بر اين اساس، در گروه ديگر كه "جنگ‌ها و اشعار گردآوري‌شده" نام دارد، داوران كتاب‌هاي "دلتنگي ارغوان" به كوشش شيرينعلي گلمرادي و "عطش به نيت دريا" به كوشش حسن يعقوبي را به عنوان كتاب‌هاي نامزد دريافت جايزه برتر معرفي كرده‌اند.


در كميته "شعر"، محمدرضا تركي سرگروه است و احمد نادمي، صابر امامي، غلامرضا كافي و حيمدرضا شكارسري داوري آثار رسيده را برعهده دارند.


هشت زندگي‌نامه داستاني راه‌يافته به مرحله نهايي جايزه كتاب سال دفاع مقدس نيز چند روز پيش معرفي شدند.


دهمين جايزه انتخاب بهترين كتاب سال دفاع مقدس، 24 آبان‌ماه هم‌زمان با روز كتاب و كتاب‌خواني به برگزيدگان اعطا مي‌شود.



 
 
يك شاعر جوان:
افسوس كه شعر را از خودآگاه ذهن و زندگي‌مان حذف كرده‌ايم! سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - رشت
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



هر ملتي براي بيان مشخصه‌ها و مختصات اجتماعي، فرهنگي و انساني خود ابزار ويژه‌اي دارد.



فاطمه‌السادات كياني - شاعر جوان - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب اظهار داشت: در حقيقت يك ابزار بيان در هر جامعه و فرهنگي به لحاظ تأثير و ميزان انتقال و ارتباط بر ساير ابزارها غلبه دارد و بهتر و بيش‌تر مي‌تواند كاربرد ارتباطي مؤثري داشته باشد. به عنوان مثال، فلسفه يك ابزار بيان غالب براي يوناني‌ها و آلماني‌هاست، ادبيات و رمان در فرانسه غلبه بياني دارد و امروزه سينما به يك ابزار بيان مهم و تأثيرگذار براي جامعه آمريكايي، تبديل شده است، اما ابزار بيان ما ايراني‌ها چيست؟ بدون شك، پاسخ اين سؤال «شعر» است. شعر همواره مهم‌ترين روزنه ارتباطي هنرمند ايراني با مخاطب و همچنين وسيله جذاب و كاربردي ارتباط بياني افراد جامعه ما بوده است.



وي افزود: شعر به عنوان ميراث ملي ايراني، حتا در ديگر هنرهاي ما نيز رسوخ پيدا كرده است و تأثير شگرف آن را در نگارگري‌هاي فرش ايراني، نقوش سفالينه‌ها، حتا ادبيات منثور، سينما، تئاتر و ... هم مي‌توان ديد. بن‌مايه و زيرساخت دروني مينياتور ايراني، شعر و شاعرانگي است. شناخته‌شده‌ترين و برجسته‌ترين آثار سينمايي ايراني لحني شاعرانه دارند و با اين لحن بهتر و تأثيرگذارتر نيز با مخاطبان‌شان ارتباط برقرار مي‌كنند. فرش ايراني هم محبوبيت و معروفيتش را به نوعي مديون روح شاعرانه نهفته در نگارگري‌هاست. اين تأثيرهاي مهم شعر را علاوه بر ساير هنرها به راحتي مي‌توان در روابط انساني آدم‌ها نيز مورد بررسي قرار داد. درواقع مي‌توان اين‌گونه بيان داشت كه شعر علاوه بر اين‌كه بهترين ابزار بيان ايراني در جامعه جهاني است، مناسب‌ترين ابزار ارتباط انساني و اجتماعي مردم ما نيز به شمار مي‌آيد، اما به جز تأثيرهاي غيرمستقيمي كه شعر بر ساير هنرها و مقولات جامعه ما گذاشته است، بسياري از مضامين مذهبي، فلسفي، هنري، نمايشي و ... را در بطن خود گنجانده است، بنابراين هرگاه از نبود سابقه تئاتر ايراني حرف به ميان آورده شود، شعر خودنمايي مي‌كند و هرگاه ريشه‌هاي ادبيات نمايشي ما مورد جست‌وجو قرار گيرند، مسأله به شعر ختم مي‌شود. درواقع، اين‌گونه مي‌توان نتيجه گرفت كه شعر به عنوان يك ابزار مهم بيان، در خدمت تفكر و انديشه ايراني قرار داشته است.



كياني گفت: شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي در ايجاد بسترهاي ادبيات نمايشي با بسياري از متون نمايشي و ادبي جهان - از نمايشنامه سوفوكل گرفته تا اساطير ديگر يوناني، آلماني، ايرلندي و... - برابري مي‌كند و بخش بخش آن را مي‌توان مقدمه‌اي بر پيدايش فصل جديدي در هنر نمايش دانست. شعر خيام، فلسفه عميق آلماني را به زباني زنده و جذاب و هنرمندانه بيان مي‌كند و نه تنها با آن برابر است كه براي فرد ايراني به مراتب قابل فهم‌تر و نزديك هم هست. شعر حافظ، عميق‌ترين مضامين ايمان انساني و مذهب والاي روحاني را مطرح مي‌كند و آن‌قدر بر مخاطب ايراني و غيرايراني‌اش تأثير مي‌گذارد كه شايد بهترين نوشته‌هاي مذهبي هم آن تأثير را نداشته باشند. شعر سعدي چنان برداشتي از انسانيت و قوانين انساني را منتقل مي‌سازد كه نمونه آن را در هيچ قانون و مكتب انساني كامل و رايجي نمي‌توان مشاهده كرد. اما افسوس! افسوس كه ما خواسته يا ناخواسته، به اختيار يا در مواجهه با تهاجم ابزارهاي فرهنگي ديگران، شعر را از خودآگاه ذهن و زندگي‌مان حذف كرده‌ايم و چنان مجذوب ابزارهاي غيرايراني و پرطمطراق ديگران شده‌ايم كه مهم‌ترين وسيله بيان خود را فراموش كرده‌ايم.



وي در پايان خاطرنشان كرد: شايد بهترين راه اين بود كه ابزارهاي وارداتي را در كنار ابزار بيان خودمان قرار مي‌داديم يا اين‌كه با استفاده از ابزار مسلط و شناخته‌شده خودمان به استقبال آن‌ها مي‌رفتيم، اما آن‌چه اتفاق افتاده اين است كه ما ابزار خودمان را پس زده و به حاشيه رانده‌ايم و به جاي آن شيفته ادبيات و فلسفه و تلويزيون و سينمايي شده‌ايم كه طرز مواجهه با آن در سابقه ذهني و ناخودآگاه فردي‌مان تعريف‌شده نيست. تازه اگر نگاه جدي‌تري به اين قضيه داشته باشيم، خواهيم ديد در اندك‌مواردي كه در حوزه‌هاي ديگر موفق بوده‌ايم، شعر در ناخودآگاه جمعي و خودي‌مان حضور داشته است.



 
 
*نقدي بر تيتراژ و انتخاب شعر سريال‌هاي رمضان*
يك شاعر: شتاب‌زدگي در تيتراژ سريال‌هاي رمضان ديده مي‌شود
تيتراژ «‌آخرين گناه» و «زيرزمين» شعرهاي خوبي دارند سرويس: تلويزيون و راديو

 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تلويزيون و راديو


 


يك شاعر معتقد است: استفاده از موسيقي ‌كلام‌دار براي تيتراژ سريال‌هاي ماه رمضان اقدام مناسبي است و اگر چنين تيتراژهايي هوشمندانه ساخته شوند به جذب مخاطب كمك بسياري خواهند كرد.


جليل صفربيگي در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، درباره تيتراژ سريال «‌آخرين گناه» خاطرنشان كرد: براي تيتراژ اين سريال فضايي انتزاعي و سوء رئال انتخاب شده است. تيتراژ آخرين گناه از شعر خوبي برخوردار است، سازهاي به كارگرفته شده حال و هواي عرفاني و متافيزيك را به بيننده القا مي‌كنند.


وي معتقد است: از تصاويري يكنواخت براي تيتراژ سريال «‌آخرين گناه» استفاده شده است. اين تصاوير مدام تكرار مي‌شوند و در نهايت آن را به كليشه تبديل مي‌كنند.


صفربيگي ادامه داد: از آن جا كه «آخرين گناه» اثري معناگراست، فضاي انتزاعي تيتراژ پرداختي مناسب و دقيق‌تر را طلب مي‌كرد.


اين شاعر از تيتراژ سريال امام علي (ع) به عنوان تيتراژي موفق ياد كرد و افزود: بخشي از ترانه اين سريال به زبان عربي بود كه با فضاي دوران صدر اسلام همخواني داشت. خود محتواي ترانه نيز بار محتوايي بسياري را بر عهده مي‌گرفت كه با بهره‌گيري از خواننده‌اي توانا، مفاهيم بسياري را به مخاطب منتقل مي‌كرد.


جليل صفربيگي، درباره تيتراژ سريال «زيرزمين» كه از شبكه سه پخش مي شود اظهار كرد: فضاي اين سريال رئال و واقعي است و در نتيجه از بريده‌ها سريال براي تيتراژ استفاده شده است.


«زيرزمين» از ترانه‌اي بهره‌ مي‌گيرد كه سعي دارد به مخاطب گوشزد كند كه كارهايي كه شخصيت‌هاي اين سريال انجام مي‌دهند آخر وعاقبت ندارد واتفاقا ترانه خوبي است.


وي در عين حال گفت:تصاوير تيتراژ «زيرزمين» كه در آن شخصيت‌ها به دوربين نزديك مي‌شوند، بسيار ساختگي است و در مجموع مي‌توان گفت تيتراژ «زيرزمين» نسبت به تيتراژ «‌آخرين گناه» در سطح كيفي پايين‌تري قرار مي‌گيرد.


وي درباره‌ي عوامل تاثيرگذار بر طراحي يك تيتراژ خوب، خاطرنشان كرد: هماهنگي و هم‌خواني ترانه‌اي زيبا، موسيقي مناسب و تصاويري كه انتخاب مي‌شود، در نهايت به فضاسازي منجر مي‌شود كه تم كلي سريال را مقابل چشم بيننده مجسم مي‌كند.


وي با اشاره به اهميت تلفيق مناسب اين سه عنصر اظهار كرد: اگر ترانه يا هر بخش ديگري از تيتراژ مشكلي داشته باشد، مابقي كار را نيز خراب مي‌كند.


البته حفظ تعليق سريال واين كه تيتراژ داستان را لو ندهد نيز از مواردي است كه بايد رعايت شود و كار طراح تيتراژ را كمي‌ دشوار مي‌كند.


اين شاعر، شتاب‌زدگي در ساخت سريال‌هاي مناسبتي را به افت كيفي تيتراژها منجر دانست و تصريح كرد: معمولا در ترانه‌هايي كه براي اين قبيل سريال‌ها انتخاب مي‌شوند، نوعي كوشش يا ساختن به چشم مي‌خورد تا آن چه براي يك ترانه نياز است.


صفربيگي درباره‌ي خوانند‌اي كه براي خواندن ترانه‌هاي تيتراژ سريال‌هاي مناسبتي انتخاب مي‌شوند، گفت: خوانندگان كه براي تيتراژ انتخاب مي‌شود نقش مهمي را در جذب مخاطب سريال‌هاي ماه رمضان ايفا مي‌كنند. در حال حاضر برنامه‌سازان اغلب خوانندگاني را انتخاب مي‌كنند كه حق‌الزحمه كمتري بگيرند و از همين رو كيفيت تيتراژهاي سريال‌ها در ماه مبارك رمضان پايين مي‌آيد.


 
 
گزيده‌ي شعر حافظ به انتخاب مهري رحماني منتشر مي‌شود سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب



مهري رحماني از آماده‌سازي يك گزينه از شعرهاي حافظ خبر داد.


به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفته وي، اين گزينه شامل غزلياتي است كه از پنج نسخه معتبر انتخاب شده‌اند؛ نسخه خانلري، نسخه غني‌ و قزويني، نسخه شاملو و نسخه نعيم‌ كاظمي.



رحماني توضيح داد: در اين گزينه غزلياتي را انتخاب كرده‌ام كه حتما در اين نسخه‌ها باشند. از آن‌جا كه اين نسخه‌ها تفاوت‌هايي با هم دارند، تمام اين غزليات را با هدف زيبا‌تر شدن و خواناتر شدن و هماهنگي بيش‌تر انتخاب كرده‌ام.


وي همچنين گفت: در زير هر غزل، سه خط شرح تفال‌گونه دارد تا جوان‌ها رغبت بيش‌تري براي خواندن پيدا كنند.



به گفته رحماني، اين گزينه شعرهاي حافظ در يك جلد بزرگ نفيس و به سفارش انتشارات البرز منتشر مي‌شود.


وي همچنين مجموعه داستاني براي چاپ آماده كرده كه نامش را "مردي در نوشته‌هاي يك زن" گذاشته است.


اين مجموعه 16 داستان‌ كوتاه دارد كه به گفته رحماني، بعضي از آن‌ها كاملا رئال‌اند. سوژه‌ها همه سوژه‌هاي روزند، سوژه‌هايي مثل مشكلات زندگي و مسائلي كه در برقراري ارتباط بين آدم‌ها وجود دارد.


او معتقد است كه اين داستان‌ها مي‌توانند وظيفه فرهنگ‌سازي را داشته‌ باشند.


رحماني همچنين از آماده‌ شدن دو مجموعه شعر از سروده‌هايش خبر داد؛ "بوي خسته خانه مصرفم مي‌كند" و "و گنگي آبي در تنم وطن گرفته"، كه متذكر شد، شعرهاي مجموعه اول بيش‌تر شبيه شعر گفت‌وگو و گفتارند و فضاهاي سپيد‌خواني نيز زياد دارند، و شعرهاي مجموعه دوم در قالب شعر گفتار و زبان روزند، منتها از نظر زباني تكامل‌يافته‌تر.



 
 
بزرگداشت عمران صلاحي در دانشگاه آزاد كرج برگزار شد «زندگي در شعرهايش دست‌نخورده است»
  
خواننده با خواندن شعر عمران صلاحي ياد شانه بالا انداختن‌هاي چارلي چاپلين در پايان فيلم‌هايش مي‌افتد؛ اين شانه بالا انداختن‌ها آخر شعرهاي عمران است. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، رشيد كاكاوند - مدرس دانشگاه - در مراسم بزرگداشت عمران صلاحي كه در دانشگاه آزاد كرج برگزار شد، گفت: عمران صلاحي بيش از سه دهه شاعري كرد و با شعر «بچه جواديه» در مجموعه «گريه در آب» در سال 51 شناخته شد؛ دهه‌اي كه اوج درخشش مظاهر مدرنيته و حكومت مقتدر است. اين شعر در ادبيات معاصر ما يك حادثه است، آن‌قدر باوركردني، معترض و نزديك به جهان. شعرهاي او آن قدر خوب تمام مي‌شود كه خواننده مي‌خواهد به اول شعر برگردد و آن را از ابتدا بخواند. كاكاوند افزود: همه بزرگان ادبيات به نوعي ريشه فرهنگ ما محسوب مي‌شوند، اگرچه ديرين نيستند، اما عميق‌اند. در سال‌روز مرگ مولوي عزاداري نمي‌كنيم، و سعي كنيم بزرگاني كه پايه تفكر ما را تشكيل مي‌دهند، بهتر بشناسيم. عمران صلاحي را با همه توانايي‌هايش كم شناختيم. برخي معتقدند كه حتما شاعري بايد بميرد تا شناخته شود، اما مردن آخرين فعاليت هنري هنرمند است، كارنامه‌اش بسته مي‌شود و هيچ چيز غير قابل پيش‌بيني ندارد. اين عضو هيأت علمي دانشگاه اظهار داشت: عمران صلاحي شاعر طنز نيست؛ طنزپردازي است كه شاعر هم هست. در شعرهاي جدي او هم رگه‌هاي طنز ديده مي‌شود. آدم ياد شانه بالا انداختن‌هاي چارلي چاپلين در پايان فيلم‌هايش مي‌افتد. چارلي در آخر فيلم‌هايش وقتي به نهايت بدبختي مي‌رسد، پشت به دوربين رو به سوي جاده غرب حركت مي‌كند و شانه بالا مي‌اندازد. آن‌كه مي‌گريد يك درد دارد و آن‌كه مي‌خندد هزار و يك درد. وي خاطرنشان كرد: عمران جدي‌ترين طنزپرداز ايران در اين عصر است. در بين شاعران روزگار خود كم هستند مثل عمران كه به جزيي‌ترين و ساده‌ترين بخش‌هاي زندگي رجوع كنند. در يك نگاه هنري وقتي به شعر عمران مي‌نگريد، احساس مي‌كنيد با شعر روبه‌رو نيستيد، چرا كه زندگي، در شعرهايش دست‌نخورده است. اين محقق و پژوهشگر تاكيد كرد: در آخر شعرهاي عمران وزنه قرار گرفته است كه وقتي خواننده به وزنه مي‌رسد، شعر ملق مي‌زند و ناگزير بايد از اول در ذهن مرور شود. مهم‌ترين ويژگي عمران فضيلت اوست. خيلي دم دست است. شاعري با قد بلند و حرف‌هاي دست‌نيافتني نيست. جنس زبان عمران زبان از مابهتران شاعرانه نيست. خيلي صريح و مطمئن است و در عين حال نگاه دقيق دارد. كاكاوند با اشاره به ويژگي‌هاي طنز گفت: يك ويژگي طنز اين است كه جنبه غير رسمي را در جايگاه رسمي بيان مي‌كند و عمران تنها طنزپرداز عصر ما بعد از علامه دهخدا در اين عرصه بود. در اين قرن بعد از نوگرايي نيما و جمالزاده كه ادبيات ما را به هم زدند، تنها طنزهاي عمران است كه ماندگاري غيرمطبوعاتي يافت. صلاحي چون شاعري توانمند بود، فاصله طنزهاي ظريف خود را با شعرهايش كم كرد و اين عاملي شد براي ماندگاري شعر و طنزش. وي در پايان تصريح كرد: عمران جزو نسل هنرمندان باهوش بود. آدم‌هايي در كنار عمران بودند كه حرف‌هاي جدي را فرياد مي‌زدند، اما عمران آن‌قدر باهوش بود كه دنبال آن‌ها نرفت، در حالي‌كه امروز رد پاي عمران را مي‌توان در شعرهاي ديگران پيدا كرد. انتهاي پيام   
 
حسين قنواتي: شعرهاي ما به‌تدريج از معنا تهي مي‌شوند
 
"معنا" به تدريج از شعرهاي ما دور مي‌شود و اين در حالي است كه تا معناي ارزشمندي نداشته باشيم، به شعر گفتني هم نياز نداريم. حسين قنواتي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب تصريح كرد: امروز اغلب آن‌چه ما با عنوان شعر از آن‌ها ياد مي‌كنيم، فاقد مضامين قوي و پرمعناست. وي گرايش به ساختارگرايي شديد را از مشكلات شعر امروز توصيف كرد و گفت: هر شعري ماهيت وجودي خود را از معناي دروني‌اش مي‌گيرد و تا زماني كه ما حرف ارزشمندي براي گفتن نداشته باشيم، هيچ ساختاري نمي‌تواند ارزشي براي شعرمان ايجاد كند. نويسنده‌ي كتاب "خانه‌ام نزديك آزادي است" تاكيد كرد: ‌امروز سطحي‌نگري و تظاهر به شاعر بودن توسط افرادي كه قدر اين پديده مبارك را نمي‌دانند، به شعر صدمه زده‌ است. در عوض، كساني كه درد كم‌تر، اما سرمايه بيش‌تري دارند، مطرح‌ترند. وي با اشاره به اين سخن مولوي كه اكنون ما به اندكي ادب محتاج‌تريم تا بسياري سرمايه، گفت: اگر شعري بازگوكننده حرف خاصي نباشد و دردي را بيان نكند، مخاطبي نخواهد داشت. قنواتي مجموعه شعر "ليلي لال" مشتمل بر شعرهايي در زمينه مشكلات اجتماعي زنان امروز را آخرين اثر خود عنوان كرد كه بناست توسط نشر ابتكار نو در تيراژ دوهزار نسخه منتشر شود. اين كتاب مشتمل بر شعرهايي است كه هر شعر آن در برگيرنده داستاني از يك فرد است. انتهاي پيام 


 


راز جاودانگي حافظ از ديد يك شاعر


  
راز ناميرايي و جاودانگي حافظ چيست؟ آيا شخصيت حافظ است که منشأ پاکي و صفاي دل است، يا ديدگاه ژرف‌نگر و نهان‌بين اوست که نقايص هستي را نيک مي‌بيند و نيک مي‌شناسد؟ آيا تصويري که از انسان ارايه مي‌دهد به دور از سبک‌سري‌ها، رياکاري‌ها و فسادهاي معمول و مرسوم و معهود راز سرمدي اوست؟ به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران در فارس (ايسنا)، محمدرضا خالصي - شاعر و پژوهشگر - در مقاله‌اي با عنوان «رمز جاودانگي حافظ» كه در اختيار اين خبرگزاري قرار داده است، ادامه مي‌دهد: آيا زبانش که سحر است و با معجزه همآورد است، سر اوست؟ مي‌دانيم خواجه در انتخاب کلمات و بستن جملات، شيوه‌اي شايگان دارد که به کلامش تشخصي بي‌مانند مي‌دهد. سر اين کيمياگري‌ها را نمي‌دانيم و نمي‌شناسيم! دقت حافظ در انتخاب کلمات گاه به وسواس مي‌کشد. او کلمه‌اي را برمي‌گزيند که بيش‌تر متوجه مفهوم است؛ نه مصداق ... مرصع‌پيشه‌اي است گوهرشناس با پنجه‌هاي اعجازآور ...؛ آيا اين اعجاز زباني رمز جاودانگي اوست؟ آيا بهره‌وري از تصاوير بديع، تعابير قوي و تعاليم متشخص و منحصر به فرد سر سرمدي اوست؟ رمز جاودانگي خواجه در چيست؟ مي‌انديشم که رمز جاودانگي حافظ در روزگار او نهفته است! عصري سخت مغشوش و مشوش و تاريک، که عرصه‌ تقلبات و تشنجات سياسي است، آرامش و سکون و ثبات در فکر و انديشه‌ي زمان وجود ندارد، اخلاق، به منتهاي درجه‌ي انحطاط و آشفتگي رسيده است، مردمان زمانه در فکر فايدت‌ستاني از خوان گسترده‌اي هستند که هرکس به توان خود از آن بهره جسته و تمتع مي‌گيرد، حتا متفکران و انديشمندان زمانه نيز تنها به فکر بيرون آوردن گليم خويش در طوفان زار روزگارند ... فضايل در زمان او سخت کم‌رونق و بي‌ارزش است و بازار دروغ و تقلب و بي‌آزرمي، سخت رايج و شايع. استبداد و خودرأيي به حد رسوا و مشمئزکننده‌اي فضا را آکنده است ... و روزگار خواجه، روزگار غالب اين کهن‌بوم و بر است و تصوير او تصوير هماره‌ي اين قوم و حنجره‌اش، حنجره‌ي هميشگي اين قبيله است. شاعر «پيامبر و زيتون‌زارها» در ادامه مقاله آورده است: سياست ماکياوليستي منفور، چهره‌ي آشناي مردم ماست. اگر شاهي مي‌خواهد استيلايش دوام يابد، بايد بياموزد که چگونه بافضيلت نباشد، زيرا حقيقت اين است. کسي که مي‌خواهد در هر کاري برپايه‌ي فضايل رفتار کند، سخت اسير رنج و تعب خواهد شد و روزگار خواجه، طرفه روزگار ستيز با فضايل است. حکومت‌هاي ملوک‌الطوايفي جلايريان، چوپانيان، طغاي تيمورخان، سربداران، ملوک کرت، آل مظفر، اتابکان لرستان، بنو اينجو ... کشوري را متشنج، پراشنده و پراکنده به سراشيبي سقوط مي‌کشاندند. در فاصله‌ي زماني پنجاه سال، يعني از انقراض دولت مغول تا آغاز حمله‌ي مهيل تيمور (782 – 736 هجري قمري) هر روز وضعيت کشور مغشوش‌تر و روزگار مردمان نابسامان و آشفته‌تر مي‌شد. اميران محلي سرگرم مناقشات و منازعات داخلي و مردم، گرفتار تبه‌روزگاري که از عدم لياقت و کفايت اميران نشأت مي‌گرفت و هر دو آسيمه‌سر به سوي زوال و فرود؛ بواسحاق اينجو پادشاهي با استيلاي چهارده ساله بر فارس و اصفهان، به پارسيان که به شهامت و قوت اشتهار داشتند، بي‌اعتماد بود. اين قطره‌ي محال‌انديش درصدد برپايي ايوان مداين در شيراز برآمد که حاصلش جز فزوني ماليات بر مرد فارس نبود و قبل از انتهاي بنا، دولتش به انجام رسيد و سرمايه‌ي مردم برباد رفت. اين پژوهشگر در ادامه مي‌افزايد: او مردي سخت‌کوش و مغرور و ستم‌پيشه بود و عياش، چنان که چون امير مبارزالدين به شيراز آمد، آشوب و غوغا در شهر بپاخاست و ابواسحاق سر از خمار مستي برداشته، مي‌پرسد: اين هنگامه از چيست؟ او را گويند فرياد نقاره‌ي مبارزالدين محمد است. گويد: هنوز آن مردک ستيزه‌روي گران‌جان، نرفته است؟! و پس از او اميري کامجوي و جنگ‌آور با سلاح دهشتناک تشرع و دينداري نام محتسب را بر دوش مي‌کشد و در لواي دين، اغراض سياسي خود را جان‌مايه مي‌بخشد؛ و شاه شجاع که به قول سلمان ساوجي: نخواندم و نشنيدم و نديده‌ام هرگز / کسي که چشم پدر کور کرد و...اميران چنين‌اند و عالمان و عارفان يا گرفتار وقار تصنعي و ادب متکلفانه‌اي هستند که به قول جاحظ بصري چون يوسف ازرق واسطي چنان متعبدند که بيست سال سر بر آسمان نمي‌کنند و چشم بر آفتاب و ستاره نمي‌دوزند اين متکلفان، در لايه‌هاي چندگانه‌ي ستبر و سخت تعبدهاي خودساخته، روي از مردم و رنج‌ها و آلامشان برتافتند و با ساخته‌هاي خود ساختند. و يا چون گروهي ديگر مجيزگوي حکومت‌هاي خودکامه شدند. تن‌پروري کردند و چشم از واقعيات دوختند و بن‌مايه‌ي دين سوختند به قول سعدي: عالم که کامراني و تن‌پروري کند / او خويشتن گم است کرا رهبي کند. باز همو دردمندانه گفته است: به آدمي نتوان گفت، ماند اين حيوان / مگر دراعه و دستار و نقش بيرونش // بگرد در همه، اسباب و جاه و هستي او / که هيچ چيز نبيني حلال جز خونش. هم آنان که ولتر نيز از ايشان، لب به شکوه و شکايت مي‌گشايد: «اگر تو آقاي کشيش هستي براي اين‌که پيراهن يقه بلند بپوشي با رداي کوتاه و منتظر بخشي از درآمد کليسا باشي، شايسته‌ي نام کشيش نخواهي بود... شما از ناداني، خرافه‌پرستي و حماقت مردم زمانه بهره‌مند شده‌ايد تا ما را از ميراث‌هاي خودمان بي‌نصيب سازيد و در زير پاي خود پايمال کنيد و به حساب تيره‌بختان، خود را فربه سازيد... پايمال کنيد که مبادا روزگار عقل فرابرسد». حافظ بر هر دو گروه مي‌تازد: اگر فقيه نصيحت کند که عشق مباز / پياله‌اي بدهش گو دماغ را تر کن؛ زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است / عشق کاري است که موقوف هدايت باشد؛ حافظ اين خرقه بينداز مگر جان ببري / کآتش از خرقه‌ي سالوس و کرامت برخاست؛ خدا زان خرقه بيزار است صدبار / که صد بت باشدش در آستيني؛ و: واعظان کاين جلوه در محراب و منبر مي‌کنند / چون به خلوت مي‌روند آن کار ديگر مي‌کنند. خالصي در بررسي زبان شعر حافظ آورده است: زبان حافظ از آن روي از عناصر حياتي زباني او يعني ابهام و ايهام انباشته و سرشار است که روزگارش چو چشم صراحي، سخت خون‌ريز است و به همين دليل و به قول هراس: «شاعر چنان در زير لايه‌هاي کلمات، افکارش را مدفون مي‌کند که تنها خردهاي فرجاد آن را درمي‌يابند». بيش‌تر گويندگاني که استبداد را لمس و خودرأيي را حس کرده باشند، به علت توانا نبودن بر انتقاد صريح به سخنان ابهام‌آميز و ايهام‌سرشت روي مي‌آورند و به انتقادهاي غيرمستقيم مي‌پردازند: کلامک ملتبس لايبين / کالخط اغفله الناقط . و بوالعلا - فيلسوف عزتمند معري - نيکو مي‌گويد که: و ليس علي الحقايق کل قولي / ولکن فيه اصناف المجاز. بر اين اساس، زبان حافظ در پرده‌ي ابهام قرار مي‌گيرد و صنعت ايهام در شعر او چنان رندانه شکل مي‌يابد که گستره‌ي واژگاني اعجاب‌آوري را به ادبيات پارس ارزاني مي‌کند. صوفي بيا که آينه صافي است جام را / تا بنگري صفاي مي لعل خام را؛ ساقي بيا که شاهد رعناي صوفيان / ديگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد؛ گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق / غماز بود اشک عيان کرد راز من. زماني که بي‌آبرويي و گستاخي پيروز است بايد چون سويفت (J.Swift) نسبت به مردمان زمانه بدبين بود و زبان به طعن مردم زمانه گشود: کم اردناک الزمان بمدح / فشغلنا بذم هذا الزماني، چراکه: رأيت الناس کلهم خداع الي جانب الخداع / يعشيون مع الذئب و يبکون مع الراعي؛ با گرگ گوسپند مي‌درند و با گوسپندان به لايه مي‌نشينند. در اين فضاي متعفن که آغشته از ريا و دورنگي و نيرنگ است، بايد مانند جوونال معتقد بود که اين شهر جهنمي با مردمان دوزخي‌اش را نمي‌توان تحمل کرد، حتا هر اندازه هم که قلب‌ها از احساس خالي باشند. يا چون بوالعلاء سرود: قد قاضت الدنيا بادناسها / علي براياها و اجناسها؛ فتنه مي‌بارد از اين سقف مقرنس برخيز / تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم؛ ببر ز خلق و ز عنقا قياس کار بگير / که صيت گوشه‌نشينان ز قاف تا قاف است. هجوهاي شانزده‌گونه جوونال خشم هميشگي همه‌ي شاعران جهان است در روزگاري که همه چيز باژگونه ترسيم مي‌شود؛ شرافت را مي‌ستايند، ولي مردان شريف را مي‌شکنند. ثروت از جنايت زاده مي‌شود و جنايت از ناداني و ما عميق‌ترين احساسات خود را به ثروت هديه مي‌کنيم؛ نه به خدا، و خردمندان در اين روزگار بيش از ديگران دل‌پريشند و پريشان‌حال: عادت و رسم روزگار بد است / خاصه با آن‌که خاصه‌ي خرد است. انتهاي پيام 


 



درگذشت شاعر سوري


 
جام جم آنلاين: عبداللطيف خطاب ، شاعر برجسته سوري در سن 47 سالگي درگذشت.
به گزارش پايگاه اينترنتي السفير ، خطاب متولد 1959 در روستاي تل السمن در 30 كيلومتري شمال شهر الرقه ، از دانشكده اقتصاد فارغ التحصيل شده بود.
وي از همان زمان به جمع شاعران دهه هشتاد و كساني مثل لقمان ديركي ، محمد فواد ، بسام حسين و عمر قدور پيوست و جشنواره ادبي دانشگاه حلب را راه اندازي كرد.
اين شاعر فقيد چند مجموعه شعر دارد كه از ميان آن ها "دولت كردها" تا به حال بارها تجديد چاپ شده است.
 
  
کاکايي: از موضوعي کردن جشنواره شعر فجر پرهيز کنيم


 در برخي گروه ها و طيفها همگرايي ادبي کمرنگ است و اين امر به سياسي شدن بخشي از حوزه ادبيات باز مي گردد ، اميدوارم طيفهاي متنوع ادبي در جشنواره شعر فجر با نيت همگرايي و ارزيابي شعر معاصر گرد آيند.
عبدالجبار کاکايي با بيان اين مطلب افزود: اگر اين جشنواره فراگير نباشد و تنها به طيف خاصي مربوط شود قطعا شکست مي خورد اما اگربتواند همه طيفها را دربرگيرد مسلما موفق خواهد بود.
به گزارش مهر ، کاکايي تصريح کرد: داوري در اين جشنواره بسيار مهم است و اگر چهره ها معتدل بوده و از جهت خط و خطوط فکري نيز با يکديگر متفاوت باشند خيلي مهم است ، به هر حال وزارت ارشاد يک نهاد ملي است و اميدوارم اين قابليت در وجود مديران فرهنگي ارشاد هم باشد. اين شاعر خاطرنشان کرد: بايد از موضوعي کردن جشنواره پرهيز کنيم ، اگربخواهيم جوايز را براساس موضوعات اهداء کنيم تا حدودي به شعر به معني خاص کلمه اجحاف خواهد شد، اگر بخش موضوعي را در بخش جنبي گذاشته و ملاک و معيارمان بيشتر سنجش شعر به معناي واقعي و تنها آزمودن شاعران معاصر باشد ، مسلما مي تواند يک جشنواره ادبي باشد. وي اظهار کرد: به نظر من بخش جوان مي تواند از بخشهاي جنبي اين جشنواره باشد ولي ما بايد براي حفظ اعتبار اين جشنواره و اصولا اعتبار جهاني شعر ايران در سطح حرفه اي عمل کنيم.
 
يکصدمين سال تولد خاتون شعر فارسي گرامي داشته مي شود


 
کنگره يکصدمين سال تولد پروين اعتصامي اسفندماه در دانشگاه اراک برگزار مي شود.
به گزارش ايسنا ، اين کنگره به صورت ملي و با دعوت از صاحبان نظر و شاعران ، در ماه تولد اين شاعر در روزهاي 28 و 29 اسفندماه سال جاري برگزار خواهد شد. فراخوان مقاله هاي اين کنگره ، در بخشهاي "پروين و شعر سياسي و اجتماعي" ، "نقد اصالت زن" و "زيباشناسي و موسيقي شعر پروين" و... اعلام شده است. دانشگاه آزاد اسلامي اراک ، استانداري مرکزي و سازمان آموزش و پرورش اين استان در برگزاري گنگره يادشده شرکت دارند.
 
  
برگزاري نخستين جشنواره بين المللي شعر فجر


 جشنواره بين المللي شعر فجر، براي نخستين بار و با حضور شاعران و اديبان داخلي و خارجي در تهران برگزار مي شود.
به گزارش مهر ، کليات طرح برگزاري اين جشنواره بين المللي ، در شوراي عالي شعر و موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به تصويب رسيد. در اين جشنواره ، نامزدهايي در قالبهاي مختلف و حوزه هاي موضوعي شعري و ادبي براي دريافت جايزه (سيمرغ) معرفي خواهند شد که طبق معمول همه جشنواره ها ، در پايان مراسم از چهره هاي برتر تقدير مي شود. غزل ، رباعي ، شعر نيمايي ، شعر سپيد، ترجمه شعر ايران به زبانهاي خارجي ، شعر عاشورايي ، شعر دفاع مقدس ، کودک و نوجوان و... از جمله قالبها و حوزه هاي موضوعي هستند که در اعطاي جايزه به سرآمدان آنها در سالهاي پس از پيروزي انقلاب توجه خواهد شد. متولي برگزاري اين جشنواره بين المللي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است.


رحماندوست ، سرگروه کودک و نوجوان واحد شعر و موسيقي


مصطفي رحماندوست ، از چهره هاي پيشرو ادبيات کودک و نوجوان به عنوان سرگروه شعر کودک و نوجوان واحد شعر دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتخاب شد. اين انتخاب از سوي عليرضا قزوه ، مدير واحد شعر دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي صورت گرفته است.
اين گزارش حاکي است ، عباس کي منش (مشفق کاشاني) در ترکيب جديد اين واحد ، رياست شوراي عالي برنامه ريزي ، مصطفي رحماندوست سرگروه شعر کودک و نوجوان و پرويز بيگي حبيب آبادي دبيري شوراي ياد شده را به عهده دارد عبدالجبار کاکايي ، محمد علي بهمني و اهورا ايمان نيز در قالب شوراي ترانه در ترکيب جديد واحد شعر دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي راه يافته اند. شوراهاي ديگري نيز با گرايش اشعار بومي و محلي ، اشعار کلاسيک و طنز در اين واحد ، کار خود را آغاز کرده اند.
 
شاعران عرب ، ميهمان شاعران ايران شدند


شاعران عرب روز پنجشنبه ميهمان شاعران ايراني بودند. در مراسمي با عنوان «با شاعران عرب» سه چهره برجسته شعر سوريه و فلسطين با حضور در جمع شاعران ايراني در انجمن شاعران ايران ، سروده هاي خود را درباره مقاومت مردم فلسطين و لبنان قرائت کردند.
به گزارش خبرنگار ما ، نذير عظمه ، شاعر سوري نخستين شاعري بود که به ارائه آثارش پرداخت و با اشاره به حرکت شعر معاصر عرب به سمت شعر آزاد ، جبران خليل جبران را نخستين شاعري دانست که با آميختن شعر عرب و شعر غرب ، قالبهاي جديدي را براي بيان حرفها ارائه کرد. دکتر خالد البرادعي شاعر و نمايشنامه نويس عرب نيز اشعاري درباره مقاومت اسلامي فلسطين و لبنان خواند. وي در اين شعرها بشدت از اعراب به دليل تنها گذاشتن مردم فلسطين و خيانت به آرمان مقاومت انتقاد کرده و خواستار حمايت عملي مسلمانان از انتفاضه شده بود. البرادعي در ابتداي سخنان خود با تمجيد از حضور فعال بانوان ايراني در عرصه هاي فرهنگي جامعه ، از شکسته شدن بن بست ها و حصارهاي فکري در راه مشارکت نيمي از افراد جامعه در کشورهاي اسلامي ابراز خشنودي کرد. خالد ابوخالد ، شاعر فلسطيني که سالها در جبهه هاي نبرد با اسرائيل جنگيده و فرزند شهيد ابوخالد از ياران شهيد عزالدين قسام است ، شعر بلندي را که درباره جنايات صهيونيست ها در اردوگاه آوارگان جنين سروده بود ، قرائت کرد. در پايان اين مراسم که با حضور جمع زيادي از چهره هاي شعر معاصر برگزار شد شاعران افطار را ميهمان انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان بودند.
 
چاپ مجدد "شعر جاهلي" طه حسين



 جام جم آنلاين: كتاب "شعر جاهلي" نوشته طه حسين، اديب فقيد مصري ، به تازگي به وسيله انتشارات رويه در قاهره تجديد چاپ شد.
به گزارش پايگاه اينترنتي الجزيره، اين كتاب اولين بار در سال 1926 منتشر شد و هنگام انتشار جنجال بسياري برپا كرد.
عبدالمنعم تليمه ، منتقد مصري گفت: اهميت انتشار كتاب در اين روزها به اين دليل است كه مولف آن نيز در چنين روزهايي در 33 سال قبل درگذشت.
وي افزود: طه حسين (1889 - 1973) در اين كتاب منكر سروده شدن تمامي اشعار جاهلي در دوران پيش از اسلام شده است.
اين استاد ادبيات عرب دانشگاه قاهره اضافه كرد: وي در مقدمه 45 صفه اي خود مي نويسد برخي از اشعار جاهلي در قرن دوم هجري نوشته شده است.


 

 

IranPoetry.com//©2004-2008 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است