تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


November 19, 2006 10:03 AM

24 آبان ماه 85

 
علي باباچاهي:
شعر نو به‌خوبي با موسيقي همراه مي‌شود


 
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



علي باباچاهي معتقد است: شعر نو هم به‌خوبي مي‌تواند با موسيقي همراه شود و كارهايي كه تا به‌حال در اين زمينه انجام شده‌، مؤيد اين مساله‌اند.



اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان خاطرنشان كرد: تا آن‌جا كه تجربه كرده و ديده‌ام، در عرصه عملكرد شعر نو و موسيقي تاكنون از شعرهايي كه زير عنوان شعر نو قرار مي‌گيرند، استفاده‌هايي شده است؛ مثل شعر "تو را من چشم در راهم، شباهنگام" از نيما يوشيج و كارهاي ديگري كه محمد نوري با استفاده از شعر نو انجام داده، كه به‌هر صورت چيزي كم‌تر از تجارب پيوند بين شعر كلاسيك و موسيقي نبوده است.



وي توضيح داد: منظور من از شعر نو همه انواع شعر معاصر يعني هم شعر نيمايي و هم شعر بي‌وزن يا شعر سپيد است؛ يعني هم شعري كه بر وزن عروضي مبتني است و هم شعري كه بر وزن عروضي مبتني نيست.



باباچاهي معتقد است: آهنگ‌ساز بايد دم مسيحايي داشته باشد كه در مواجهه با عباراتي كه حتا داراي تم شاعرانه هستند، به ابتكار دست بزند و آن شعرها را در پيوند با موسيقي احيا كند. پيشنهاد ديگر من اين است كه مثلا بين آهنگ‌ساز، خواننده و شاعر در صورت امكان و توافق پيش از پديد آوردن يك اثر موسيقي، مشورت‌هايي صورت گيرد، كه در اين‌جا شاعر مي‌تواند راهگشاي بسياري از امكانات و پيشنهاداتي باشد كه در شعر امروز به‌چشم مي‌خورده و آهنگ‌ساز از آن غافل بوده است.


 
مجموعه‌ي شعر جديد مجيد روانجو مجوز نشر گرفت 
  
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب



مجموعه شعر تازه مجيد روانجو با عنوان "چمدان و چهره‌هاي چهار فصل" پس از شش ماه انتظار، مجوز انتشار گرفت.



اين شاعر درباره كتاب تازه خود به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان گفت: اين دفتر دربرگيرنده شعرهاي سال‌هاي 78 تا 83 است كه بيش‌تر آن‌ها پيش‌تر در ماه‌نامه‌هاي ادبي مانند نافه، كلك، كارنامه، پيام شمال، گيلوا و نشريات بومي خوزستان به چاپ رسيده‌اند.



"چمدان و چهره‌هاي چهار فصل" شامل 35 شعر است و ناشر آن فرهنگ ايليا در رشت است.


وي تصريح كرد: معني حرف من اين است كه هيچ بعيد نيست كه بخش غالب آهنگ‌سازان كشور ما داراي ذهني معتاد به شعر كلاسيك باشند و طبيعي است كه درك هنر امروز و همچنين شعر به تعقيب مدام جريان‌هاي هنري نياز دارد. اين‌كه مثلا در شعر امروز في‌المثل بعضي از شعرهاي امروز به همراهي با موسيقي تن ندهند، شايد به محدوديت‌هايي در دستگاه‌هاي موسيقي ما مربوط شود و از طرفي با توجه به اين‌كه شعرهاي زيادي از شاعران معاصر با موسيقي همراه شده‌اند، نشان‌دهنده اين است كه مي‌توان در اين زمينه به تجربه‌هاي خلاقي دست زد.


او همچنين يادآور شد: اين موضوع را هم از قلم نمي‌اندازم كه ذهنيت خواننده و معيار ارزش‌هاي هنري او در پذيرش يك اثر جديد براي خواندن (آواز خواندن) تاثير دارد. بنابراين در اين زمينه آهنگ‌ساز و خواننده اگر مي‌خواهند اثر منحصر به‌فردي را در اين زمينه به‌وجود بياورند، پيش از هر چيز بايد به چگونگي و راز و رمز شعر امروز آشنايي كامل داشته باشند.


 



با 150 ميليون تومان اعتبار،
موزه‌ي پدر شعر نو ايران گشايش مي‌يابد 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ميراث فرهنگي



معاون حفظ و احيا سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان مازندران گفت: اگر اعتباري حدود 150 ميليون تومان به خانه‌ي نيما يوشيج براي تكميل آن با هدف تبديل شدن به موزه داده شود، تاريخ دقيق بهره‌برداري از موزه‌ي پدر شعر نو ايران اعلام شود.



مهدي ايزدي در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي نتيجه‌ي جلسه‌اي كه با حضور مدير كل موزه‌هاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري برگزار شد، توضيح داد: چون در اين جلسه رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مازندران به‌دليل شركت در نمايشگاهي در قرقيزستان حضور نداشت، هفته‌ي آينده و پس از بازگشت او از سفر، جلسه‌اي درباره‌ي تخصيص اعتبار به خانه‌ي نيما يوشيج تشكيل مي‌شود و پس از اعلام ميزان اعتبار، تاريخ دقيق گشايش موزه‌ي پدر شعر نو ايران اعلام خواهد شد.



وي درباره‌ي ديگر نتايج اين جلسه، اظهار كرد: با برنامه‌ريزي‌هاي انجام‌شده، افرادي براي گزينش نخستين براي كار در حوزه‌ي مساكن روستايي مازندران معرفي شدند كه پس از تاييد، فعاليت خود را آغاز مي‌كنند.



خانه‌ي نيما يوشيج در 9 كيلومتري بخش بلده از شهرستان نور قرار دارد و در سال 1207 هجري قمري به‌دستور پدربزرگ نيما يوشيج ساخته شد. اين خانه اكنون پس از 220 سال هنوز پابرجاست و مردم از خانه‌ي اين شاعر ايراني ديدن مي‌كنند.


 



سومين کنگره‌ي شعر کوير فروردين برگزار مي‌شود 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - يزد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



سومين کنگره سراسري شعر کوير به‌صورت بين‌المللي، دهه پاياني فروردين‌ماه سال آينده در اين شهرستان برگزار مي‌شود.



مدير اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان ابرکوه در اين‌باره به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار داشت: اين کنگره در دوسال گذشته به‌صورت سراسري در شهرستان ابرکوه برگزار شد، كه فراخوان سومين کنگره نيز در قالب بين‌المللي به علاقه‌مندان اعلام شده است.


محمدرضا دهبيدي‌ پوروي افزود: شاعران مي‌توانند حداکثر سه اثر در هر کدام از قالب‌هاي شعري با موضوعات: رسول مكرم اسلام (ص)؛ پيام‌آور برخاسته از كوير، زمزمه نيايش در خلوت شبانه كوير، و صداقت، ايمان، سازش، محبت و مهرباني، قناعت و سخت‌كوشي مردمان كوير را در قالب تصاوير برگرفته از كوير حداکثر تا 25 بهمن‌ماه سال جاري به نشاني استان يزد، شهرستان ابركوه، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي، دبيرخانه دايمي كنگره بين‌المللي شعر كوير بفرستند.


طبق اعلام، همچنين وبلاگ کنگره به نشاني www.kavirpoem.blogfa.com براي ارايه اطلاعات تكميلي در دسترس است.



در آرامگاه شاعر،
مراسم نخستين سال درگذشت منوچهر آتشي برگزار مي‌شود
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



مراسم نخستين سال درگذشت منوچهر آتشي در آرامگاهش در بوشهر برگزار مي‌شود.


به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين مراسم از ساعت 15 تا 19 روز پنج‌شنبه دوم آذرماه در آرامگاه اين شاعر واقع در امام‌زاده عبدالمهمين و در جوار آرامگاه شيخ حسين چاكوتايي ـ از مبارزان عليه استكبار انگليس ـ برگزار خواهد شد.


مراسم يادبود شاعر جنوب كه سال گذشته در ميان ازدحام چندهزار نفري مردم بوشهر با سنج و دمام رهسپار سفر ابدي‌اش شد، امسال نيز در كنار سخنراني و شعرخواني، با عزاداري محلي همراه خواهد بود.


شاعراني از تهران، اهواز، شيراز، كازرون، مشهد و مسجدسليمان براي شعرخواني در اين مراسم دعوت شده‌اند.


پيكر آتشي سوم آذر‌ماه سال گذشته از مقابل تالار وحدت تهران تشييع شد. بر سر محل تشييع و مدفن اين شاعر، اختلاف نظرهايي وجود داشت و با وجود اعلام امامزاده طاهر كرج به‌عنوان آرمگاه وي، در روز تشييع پيكر، اعلام شد كه با اصرار همشهري‌هاي او، خانواده‌ي آتشي، زادگاهش ـ بوشهر ـ را به‌عنوان مدفن او درنظر گرفته‌اند، و به اين ترتيب شاعر ايلياتي دشتستان در خاك زادگاهش آرام گرفت.


منوچهر آتشي ـ شاعر و مترجم ـ دوم مهرماه سال 1310 در دهرود دشتستان متولد شد و 29 آبان‌ماه سال 1384 در سن 74سالگي در تهران درگذشت.


"آهنگ ديگر" (1339)، "آواز خاك" (1347)، "ديدار در فلق" (1348)، "وصف گل سوري" (1367)، "گندم و گيلاس" (1368)، "زيباتر از شكل قديم جهان" (1376)، "چه تلخ است اين سيب" (1378) و "حادثه در بامداد" (1380) ازجمله مجموعه‌هاي شعري او هستند.



حمزه موسوي‌پور:
شعر امروز قابليت استفاده‌ي بالايي در موسيقي دارد
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



يك شاعر گفت: هنر موسيقي ما ـ چه سنتي و چه امروزي ـ كه از پيش‌پرده‌خواني و ترانه‌هاي قديمي جدا شده و با همراهي ضرب‌آهنگ‌هاي تند و كوتاه و بلند غربي به سبك و شيوه كار آن‌ها پاپ ناميده شده، روالي را دنبال مي‌كند كه نگران‌كننده نيست و رو به رشد و باليدن مي‌رود.



حمزه موسوي‌پور با اشاره به بازخواني ترانه‌هاي قديمي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، خاطرنشان كرد: زنده‌ياد سيداسماعيل نواب ‌صفا ـ شاعر و ترانه‌سراي بزرگ زمان ما ـ آن حركت را نپسنديد و ترانه‌ها را ويژه حال و هواي زمان خودش مي‌دانست. شايد بزرگاني ديگر چون بيژن ترقي يا معيني كرمانشاهي هم كه با نوآوري‌هاي خاص ترانه‌هاي‌شان هركدام تابلويي نفيس از احساس و جريان زندگي را مجسم مي‌كنند، نيز همين باور را دارند.



وي با تاكيد بر اين‌كه موسيقي سنتي ما فراز فاخري دارد كه با عشق و ايمان هنرمندان بيداردل و دل‌سوز و حفظ سينه به سينه رديف‌ها و مقامات و گوشه‌ها و طنين‌هاي خاص همچنان دل‌انگيز و گيراست، اظهار كرد: نمي‌دانم چرا با وجود اقيانوس هميشه جاري شعر فارسي، به‌جاي به‌كارگيري شعرهايي از ديوان‌هاي شعر در اين 30 ساله، به بازخواني و تكرار رسيده‌ايم.


او در ادامه متذكر شد: اگر ذوق‌آزمايي و هنرورزي روي يك ترانه و غزل معروف به اجراي آن از دستگاهي به دستگاهي ديگر توجيه مي‌شود، اين را نمي‌توان نوآوري خواند. چرا نبايد غزل و ترانه‌اي ديگر با آن آهنگ همراه كرد تا بتوان نوآوري را وجهه‌ي بهتر داد. اين ملال‌آور است؛ بخصوص كه در اين 20ساله غزل‌ها و قطعات و ترانه‌هايي را هم كه برمي‌گزينند، به همراهي و رواني و جا افتادن موسيقي و كلام كمكي نمي‌كند و به ناچار ضمن اجرا، يك واژه يا كلام را شكسته و از هم‌ گسيخته مي‌خوانند و يا براي كشش و همراهي لختي كوتاه يا كشيده به ابتدا يا انتهاي آن اضافه مي‌كنند. ملال‌آور‌تر اين كه گاهي عبارت را تند يا جويده مي‌خوانند كه اين بنده‌ عاصي براي شنيدن آن، يا بايد شعر را از حفظ در ذهن خود داشته باشم، يا از اين بريده‌خواني ملول شوم. اين عارضه در بديهه‌خواني‌هاي استادان امروزي بسيار شنيده مي‌شود.


 



هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام‌نور به كار خود پايان داد
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: صنفي - آموزشي



هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور به ميزباني دانشگاه پيام نور مركز رشت در مجمع آموزشي – رفاهي زيباكنار به كار خود پايان داد.


به گزارش سرويس صنفي فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر متفكر، مدير كل فرهنگي دانشگاه پيام نور در مراسم اختتاميه اين جشنواره ضمن اشاره به جايگاه والاي شعر، ادب و فرهنگ بر لزوم ايجاد بسترهاي لازم براي رشد و بالندگي دانشجويان در اين عرصه تاكيد كرد.


دكتر دوستار دبير هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب و رييس دانشگاه پيام نور مرز رشت نيز در اين مراسم، هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور را يكي از مجاري مهم در راستاي تحقق بخشيدن به اهداف فرهنگي و چشم انداز فرهنگي نظام مقدس ايران ارزيابي كرد.


وي افزود: دانشگاه‌هاي ما هرچه از لحاظ علمي و فرهنگي از اقتدار بيشتري برخوردار باشند، قطعا مي‌توانند موقعيت‌ها و جايگاه‌هاي ويژه‌اي را براي كشور به دست آورند و دانشگاه پيام نور به عنوان يكي از دانشگاه‌هاي بزرگ در عرصه آموزش عالي توانسته علاوه بر ترويج و توليد علم در جهت كاركردهاي فرهنگي و اجتماعي نيز اهتمام ورزد.


بر اساس اين گزارش، برگزيدگان نهايي جشنواره طبق راي نهايي داوران در سه بخش شعر آزاد، داستان و بخش ويژه با محوريت سيره پيامبر اعظم (ص) معرفي شدند.


در بخش ويژه لوح تقدير نفر اول به همراه تنديس جشنواره به مريم محمديان از مركز گرگان اعطا شد و سيده زهرا حسيني از واحد بندر انزلي و شهربانو افشاري از واحد سميرم به عنوان نفرات دوم و سوم اين بخش معرفي شدند.


در بخش شعر آزاد، مرضيه قصابي از مركز آران و بيدگل حائز رتبه اول، ‌الهه بهراميان از واحد سميرم حائز رتبه دوم و مريم ايروانپور از واحد بندر گناوه حائز رتبه سوم شد.


در بخش داستان نيز طبق راي داوران هيچ كدام از آثار بازخواني شده حائز رتبه اول نبوده و لوح تقدير به نفرات دوم و سوم به ترتيب به فاطمه عباس پور كازروني از مركز كازرون و آزاده شمشادي از واحد رشت اعطا شد.


در اين مراسم همچنين از كامران سحرخيز از نويسندگان برتر كشور و دانشجوي كارشناسي ارشد مركز رشد به خاطر ارائه اثري تحت عنوان «سيد الشهدا» در بخشي خارج از رتبه بندي داوران تقدير شد.


لازم به ذكر است، مرحله نهايي هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور با محوريت زندگاني و سيره حضرت رسول اكرم (ص) به مدت سه روز از 15 لغايت 17 آبان ماه جاري در محل مجتمع آموزشي رفاهي زيباكنار رشت به ميزباني دانشگاه پيام نور مركز رشد برگزار شد.


 
 اين شاعر با بيان اين مطلب كه شعر امروز و شعر نيمايي با كشش‌ها و انعطاف‌پذيري كلام و بيان، قابليت استفاده بالايي در موسيقي سنتي و پاپ دارد، خاطرنشان كرد: اما زمينه‌سازي براي جا انداختن و ايجاد پختگي در شعر امروز زحمت فراوان و زمان مي‌خواهد و براي هماهنگي با آن در آهنگ و ملودي هم بايد انعطاف‌پذيري تازه صورت گيرد.



موسوي‌پور همچنين با اشاره به اين‌كه چند نفر شاعر نوپرداز زمان ما كه با راديو و تلويزيون ارتباطي دارند، شعرهاي‌شان را روي ملودي‌هاي فراواني به اجرا درآورند، گفت: اين‌ها گوياي استعداد و توانايي شعر امروز در هم‌خواني با ملودي‌هاي تازه است. شايسته است كه با دقت نظر بيش‌تري روي اين مقوله مطالعه و كار صورت گيرد. به گمان من اگر استادان، شامل آهنگ‌ساز و خواننده و گروه ‌همراه روي هر آهنگ و ملودي جديد و قديم وقت بگذارند و چند شعر را همراه با هر آهنگ زمزمه كنند، سرانجام شعر و ترانه و ملودي را با بياني منسجم عرضه خواهند كرد.


 
/جشنواره‌ي بين‌المللي شعر فجر و شاعران افغان و تاجيك/
محمدكاظم كاظمي: جشنواره‌ها تشريفاتي شده‌اند
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



چندان چشمم آب نمي‌خورد كه جشنواره‌ي دولتي شعر بتواند كار مؤثري در پيدا كردن شاعران گم‌نام انجام دهد.


محمدكاظم كاظمي در گفت‌وگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي برگزاري جشنواره‌ي بين‌المللي شعر فجر از سوي دفتر شعر و موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، عنوان كرد: مدتي است جشنواره‌ها تشريفاتي شده‌اند و جنبه‌ي رسانه‌يي و بازتاب بيروني‌شان از كيفيت محتوايي‌شان بيش‌تر است. قبلا در محافل ادبي كارهايي انجام مي‌شد كه بر جنبه‌ي فني و محتوايي شعر تأثير مي‌گذاشت، اما امروز از اين نوع كارها را نمي‌بينيم.


اين شاعر افغان كه از سال‌ها پيش در ايران اقامت دارد، در ادامه متذكر شد: از برگزاري چنين جشنواره‌اي اعتلاي شعر را انتظار نداريم، منتها مي‌توان دو هدف جنبي براي آن متصور بود و از هدف‌هاي كوچك‌تر نگذشت. يكي اين‌كه بعضي از شاعران جوان كه كم‌تر مجال بروز در رسانه‌ها و محافل داشته‌اند، اين‌طور عرصه‌اي را براي خود پيدا مي‌كنند و ديگر اين‌كه وقتي جشنواره‌اي برگزار مي‌شود، پس از مدتي توجه بيش‌تر مسؤولان و رسانه‌ها را در پي دارد كه اين توجه مي‌تواند به شعر كمك كند؛ چون واقعيت اين است كه نقش شعر روز به‌روز كم‌تر شده و در بين رسانه‌ها و صدا و سيما نقشي را كه قبلا داشته، ندارد. بخشي از اين موضوع طبيعي است و اين‌كه هنرهاي تصويري جاي شعر را پر كرده‌اند. براي مثال سال‌هاست جشنواره‌ي فيلم برگزار مي‌شود و اين اولين سالي است كه به فكر برگزاري جشنواره‌ي شعر افتاده‌اند. اما در هر حال آن‌چيزي كه به‌عنوان عامل رشد در نظر داريم، در جاهاي ديگر ميسر مي‌شود؛ نه در جشنواره.


كاظمي همه‌گيري را هم از الزامات برگزاري چنين جشنواره‌اي دانست و گفت: يكي از مشكلات اين سال‌ها در ادبيات محدود و كاناليزه كرده آن است. شايد علت اين باشد كه هنرهاي ديگر ماهيت آزادتري دارند و از قديم انتظار مي‌رفته شعر معنويت، تفكر و جنبه‌هاي اعتقادي، سياسي و پيامي داشته باشد كه اين انتظار متأسفانه بعضي مواقع به آن تحميل شده و موجب كاناليزه شدن گرايش‌ها شده است.


او در ادامه تأكيد كرد: وزارت ارشاد بالقوه مي‌تواند جمع‌كننده‌ي همه‌ي گرايش‌ها باشد، ولي اين‌كه آيا در وضعيت فعلي خواهد توانست اين كار را انجام دهد، بايد صبر كنيم و ببينيم مسؤولان چقدر به اين همه‌گيري علاقه‌مندي نشان مي‌دهند.


كاظمي اين موضوع را هم يادآور شد كه متولي كل امور فرهنگي در كشور اين وزارتخانه است كه آزادي عمل را در اين زمينه دارد، و چنان‌كه از وزارت بهداشت يا كشاورزي انتظار مي‌رود تسهيلات لازم را براي همه‌ي مردم - بدون گرايش‌ها و عقايدشان - فراهم كنند، از اين وزارتخانه هم اين انتظار وجود دارد كه بدون توجه به گرايش‌ها عمل كند.


 



با تجديد چاپ گزيده به‌انتخاب شاپور بنياد،
برگزيده‌ي ديگري از شعرهاي بيژن جلالي منتشر مي‌شود
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب



چاپ دوم مجموعه‌ي «حلقه‌ي نيلوفري» ويژه‌ي شعر بيژن جلالي منتشر مي‌شود.


به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، انتشار اولين مجلد اين مجموعه شامل گزيده‌ي شعر جلالي در سال 68 توسط شاپور بنياد و با عنوان «بازي نور» آغاز شد، كه حالا چاپ دوم آن ازسوي نشر نويد شيراز عرضه مي‌شود.


همچنين علاوه بر اين اثر، گزيده‌اي از شعرهاي اين شاعر با انتخاب سيروس نوذري و احتمالا با عنوان «برگزيده‌ي شعر بيژن جلالي» در دست انتشار است.


چندي پيش نيز «شعر پايان، شعر دوري» مجموعه‌اي از شعرهاي منتشرنشده‌ي بيژن جلالي توسط نشر مرواريد به‌چاپ رسيد.


بنا بر اين گزارش، حجم زيادي از شعرهاي اين شاعر پس از درگذشتش در سال 78 با انتخاب برادرش ـ مهرداد جلالي ـ منتشر شد.


«روزها»، «دل ما و جهان»، «رنگ آب‌ها»، «آب و آفتاب»، «درباره‌ي شعر» (گزيده‌اي به انتخاب شاعر) و «روزانه‌ها»، ازجمله آثار منتشرشده در زمان حيات او بودند.


كتاب «زمزمه‌اي براي ابديت» نيز در سال 79 در اولين سالگشت درگذشت جلالي توسط كاميار عابدي به‌چاپ رسيد. اين كتاب مقدمه‌اي از عابدي، گفت‌وگوهايي با بيژن جلالي به‌اضافه‌ي منتخبي از مقاله‌هاي نوشته‌شده درباره‌ي اوست.


بيژن جلالي متولد اول آذرماه سال 1306 در تهران است. انتشار شعرهايش را از دهه‌ي 40 شروع كرد و 24 دي‌ماه سال 78 در سن 72سالگي در تهران درگذشت.



فردا سال‌روز تولد پدر شعر نو ايران است
نيما يوشيج به‌روايت منوچهر آتشي
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


 نيما يوشيج زاده‌ي دهكده‌اي با نام يوش در مازندران است. خودش مي‌گويد: زندگي بدوي من در بين شبانان و ايلخي‌بانان گذشت، كه به هواي چراگاه به نقاط دور ييلاق و قشلاق مي‌كنند و شب بالاي كوه‌ها ساعات طولاني با هم به‌دور آتش جمع مي‌شدند. از تمام دوره‌ي بچگي خود، من به‌جز زد و خوردهاي وحشيانه و چيزهاي مربوط به زندگي كوچ‌نشيني و تفريحات ساده‌ي آن‌ها در آرامش يكنواخت و كور و بي‌خبر از همه‌جا، چيزي به‌خاطر ندارم.


سرشار از عناصر و نام‌ها و منظره‌هاي تازه


 به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منوچهر آتشي درباره‌ي پدر شعر نو ايران، معتقد بود: اولا پرورش كودكي نيما در ميان شبانان و ايلخي‌بانان حساسيت بدوي و نخستين شاعري را در او تشديد كرد. مناظر و مرايا، رسوب احساسات شگفت‌ حاصل آن ديگرگوني‌ها، و تنوع رنگ‌ها و آزادي بي‌مزاحم، در ميان خيل عظيم دوستان هم‌سن و سال و هم‌بازي‌ها! كه همان جنگل،‌ درختان، و بوته‌ها و حيوانات كوچك بي‌آزار باشند و زندگي در عرصه‌اي ساده؛ ‌همه‌ي اين‌ها عناصري است كه روح حساس كودك را در عواملي بالاتر و رنگين‌تر سير مي‌دهد، و به او ياري مي‌رساند تا هرچيزي را به‌نامي كه خودش خوش مي‌دارد، نام‌گذاري كند و با اين اسم‌هاي زنده، عشق بورزد و سخن بگويد. اين است كه وقتي كودك جوان مي‌شود، سرشار از عناصر و نام‌ها و منظره‌هاي تازه‌اي است كه از كودكي به‌خوبي در او رسوب كرده و جزو اعضاي دروني و تخيلات و رؤياهاي او شده‌اند. اين ناهمگوني با وقايع خشن، در "افسانه"، بسي جلوه‌گري مي‌كنند، و در زبان بعدهاي او هم تأثير مي‌گذارند.


 شاعر مازندراني، ايراني و جهاني


وي همچنين تأكيد داشت: نيما در نخستين نگاه به هر شعرش، به ما مي‌گويد كه اول مازندراني، بعد ايراني و سپس جهاني است؛ براي همين است كه ما در بيش‌ترين شعرهايش - شعرهاي نو - قبل از هرچيز و هركس خود نيما را آن هم در كسوت نمادگونه مي‌بينيم. (مثل آن‌طور كه در "خانه سريويلي" ديديدم) يا در شعر "شب‌پره‌ي ساحل نزديك". اين اتاق شخص نيماست كه پر از نور است و سرگشتگان شب را به‌سوي خود مي‌كشاند.‌ نيما غير از آن‌كه ديواني از شعر طبري دارد، در شيوه‌ي سرايش و آهنگ دادن و ايجاد هارموني مورد ادعاي خود نيز، ‌در بسياري شعرها، به شيوه‌ي خود، ريتم ترانه‌هاي مازندراني را (اما به‌زبان دري) پاساژهايي بين دو بند شعر با مضامين ميهني و جهاني مي‌كند.


نيما و پيروانش


به‌گفته‌ي اين شاعر، اگر از چند قصيده‌گونه، غزل‌گونه و قطعات و طنز‌هاي به‌جاي خود شيرين بگذريم، نخستين شعري كه نام نيما را (در جنبه‌هاي مثبت و منفي) بر سر زبان‌ها انداخت، شعر "افسانه" بود، كه پس از اندك‌زماني، هياهوي بسيار و تحسين اندك برانگيخت. با اين حساب و اتفاق، هر پژهشگري متوقع است كه نخستين گروندگان به نيما مي‌بايست جوانان نوجو بوده باشند. در حالي‌كه درباره‌ي نيما، تقريبا همه‌چيز برعكس بوده، (و به‌گمان من درست هم بود)، نخستين‌بار بخشي از "افسانه" در روزنامه‌ي "قرن بيستم" ميرزاده‌ي عشقي چاپ شد. عشقي كه سري پرشور و برباد رفتني داشت، نخستين كسي بود كه از "طرز" نيما پيروي كرد،‌ و اين درك خود را در "تابلوهاي ايدال" منعكس كرد.


كلاسيك‌هاي بد


آتشي در كتاب "نيما را باز هم بخوانيم" (خيال روزهاي روشن) همچنين يادآور شده است: نيما در مقدمه‌ي نخستين چاپ مجموعه‌اش (و شايد در جاهاي ديگر هم) مي‌گويد كه: تمامي شعرهايي كه من نوشته‌ام، به آن سامان‌مندي و قطعيت نرسيده، و خيلي از آن‌ها، تجربه‌هايي است كه نرسيده‌ام آن‌ها را آن‌طور كه بايد، تراش بدهم. اين گفته در مواردي درست است، و در مواردي هم به‌سبب بازنويسي آن‌ها توسط ديگران، به‌علت ناخوانان بودن شعرها، دچار چنان نقايصي شده‌اند. اما به‌جرأت مي‌توان گفت كه بيش‌ترين شعرهاي او، اگر با دقت و آگاهي بر شگرد او خوانده شوند، از چنان نقص‌هايي مبرا هستند. جاي ديگر مي‌گويد: آن‌ها كه شيوه‌ي كار مرا در پيش گرفته‌اند، نتوانسته‌اند به مقصود اصلي من پي‌ببرند، و فقط مصراع‌ها را اغلب بي‌مورد، كوتاه و بلند كرده‌اند، ولي از نظر درون‌مايه همچنان كلاسيك‌هاي بدي هستند.


شعرهايي با بن‌مايه‌ي ليريسم


وي در ادامه‌ي اين مطلب تأكيد كرده است: اين حرف كاملا درست است، و اما درباره‌ي كساني مثل نادر نادرپور، فريدون مشيري، سه كتاب اول فروغ فرخزاد و … همه‌چيز روشن است. آن‌ها بدون توجه به مقصود نيما، ‌واقعا فقط به رويه‌ي ظاهري كار او بسنده كرده‌اند، و جالب اين‌كه زمختي و نحوشكني و جابه‌جايي‌هاي هوشمندانه‌ي او را دليل عدم تسلط او بر زبان فارسي دانسته و اعلام هم داشته‌اند. في‌المثل، نادرپور، ‌با رعايت موازين شعر كلاسيك تا حد مستزادها و كمي جلوتر، چون به ژرفاي معنا و معناپردازي، يا شگرد دراماتيزه كردن و به لحن محاوره نزديك شدن و بازي‌هاي كلامي نيما آشنا نبوده، در حد يك سخنور خوب نيمه‌كلاسيك باقي مانده است. يا مشيري، با همه‌ي روح لطيف و گرايش به توصيفي نيمه‌رمانتيكي، يا حتا اندرزگويي، آفاق ديگري از مكتب نيمايي كشف نكرده و همچنان بهترين شعرهايش، در حد عشق‌هاي جوان‌پسندانه‌ي "كوچه" است يا وصف بهاري ساده و سطحي و عوام‌پسند، يا شرح ساده‌ي واقعه‌اي غم‌انگيز يا سه كتاب اول فروغ ("اسير"، " ديوار" و "‌عصيان") به‌قول خودش «سه كتاب مزخرفت هستند»، اما از ديد ما مقدمه‌هايي طولاني براي رسيدن به "تولدي ديگر"، ‌به‌خاطر تم يگانه‌ي زنانه و ديگران و ديگراني كه در نيمه‌ي راه، نيما را رها كردند (شهريار، فريدون توللي و غيره). اما نيما شعرهايش بن‌مايه‌ي ليريسم دارد، كه به مرز شعرهاي خوب امروزي مي‌رسد.


"افسانه"؛ مانيفست رمانتيسيسم


آتشي از "افسانه" با عنوان مانيفست رمانتيسيسم ايراني ياد كرده‌، و در اين‌باره گفته است: در پايان اين شعر، به ادراك تازه‌تري مي‌رسيم كه اولا نيما واقع‌گراست. ثانيا مثل هر واقع‌گرايي، هستي‌اش آميخته به رؤيا‌ها و دل‌خوشي‌ها در كنار تمامي دل‌مشغولي‌هاست. منتها اين دل‌مشغولي‌ها در طول زمان، از نظر زبان و طرز و شگرد بياني شكل و حالت عوض مي‌كنند، و از قالب‌ها و طرز‌هاي كلاسيك و نيمه‌كلاسيك دور مي‌شوند. اما در اين ميان شعر‌هايي هست كه به‌تعبيري، ممكن است به‌خاطر حضور عروض نيمايي و شبه كلاسيك، در رديف شعر‌هاي نيمه‌كلاسيك به‌شمار آيند، ولي اگر بپذيريم كه هدف غايي و خصلت غايي شعر نيما صرف شكستن وزن نيست، بلكه هدف، ايجاد فضايي است كه در آن عينيت دادن با شمايل كهنه و قاطع رخ نمي‌نمايد، بلكه در فضايي و حالتي قرار مي‌گيرد كه بسيار تازه و جذاب مي‌نمايد، مي‌پذيريم كه خود "افسانه" از اين دست شعر‌هاست، اما "خانواده‌ي سرباز" يا "مير‌داماد"، يا "قلعه سقريم" يا ... چنين كيفيتي ندارند و فقط ممكن است حامل مضموني اجتماعي باشند، كه آن‌هم چندان ربط مستقيمي به مدرنيست بودن نيما ندارد.


به‌اعتقاد وي، اصل «نگاه كردن» است كه نشانه‌ي «مدرن» بودن نيماست. خود نيما هم جابه‌جا مي‌گويد كه: عيب ما اين است كه «نگاه كردن را ياد نگرفته‌ايم» (و در گذشته بيش‌ترين حجم شعر ما از اين فقدان عنصر نو، رنج برده است.)»


عقايد هنري نيما پراكنده مانده‌اند


وي همچنين اعتقاد داشت: عقايد هنري نيما، متأسفانه در يك كتاب يا چند مقاله‌ي ويژه، فراهم نيامده. او در مجموعه‌اي وسيع از نامه‌هايي كه تصور پراكندگي هم در آن‌ها مشاهده مي‌شود و مرحوم سيروس طاهباز آن‌ها را تنظيم كرده، چندين و چند نامه به مخاطباني بيش‌تر فرضي (غير از چند نامه‌ي معدود) نوشته و مي‌توان گفت در هر نامه به گوشه‌اي از شيوه و شگرد كار بزرگ خود اشاره مي‌كند، كه جمع كردن و يك‌كاسه كردن آن‌ها در يك كتاب، كار دشواري است كه بايد صورت گيرد.


منوچهر آتشي تأكيد داشت: به‌راستي اگر بخواهيم ارزش‌هاي هنوز كشف‌نشده‌ي نيما را دريابيم، بايد، پيش از شعرها، يا هم‌زمان با آن‌ها، نقد و نظرهاي شخصي او را بخوانيم. نقد و نظرهايي كه به‌جاي ديگران، خود او به‌صورت نامه‌هايي (اغلب بدون مخاطب آشنا) نوشته و تنها معدودي از آن‌ها (مثل نامه به شين پرتو يا برادرش لادبن، يا منوچهر شيباني) داراي مخاطب واقعي هستند.


شاعر زاده‌ي يوش و طنين‌افكن شدن ترنم‌هاي شاعرانه


اما شاعر جنوب در روايتش از شاعر زاده‌ي يوش به اين‌جا رسيده كه بالأخره در شهر، دوره‌ي ابتدايي را مدرسه‌ي "حاج حسن رشديه" به‌نام "حيات جاويد" گذراند و سپس به مدرسه‌ي سن لويي رفت و در كنار درس‌هاي ديگر به يادگيري زبان فرانسه توفيق پيدا كرد. او غير از بازيگوشي‌هايش و دوستي با حسين پژمان بختياري - غزل‌سرا -، از نظام وفا - شاعر غزل‌سراي معروف آن روزگار - ياد مي‌كند كه بسيار مؤثر در گرايش او به شعر شده بود. اين معلم و شاگرد حتا مكاتبات شاعرانه هم داشته‌اند. در اين زمان كشور دچار جنگ‌هاي پي در پي بوده: جنگ اول، و سپس قيام ميرزاكوچك‌خان و آغاز ديكتاتوري بيست‌ساله‌ي رضا شاهي، (و در حواشي اين رخدادها عشق صفورا هم حضوري جانانه داشت و مؤثر در نخستين شعرهاي منظوم و كلاسيك و نيمه‌كلاسيك او بود).


به‌گفته‌ي وي، اگر درست باشد كه "منش" شاعر (و هر هنرمند ديگر) در چنين سن و سال و دوران‌هايي است كه شكل مي‌گيرد، و در كنار رشد ماهيچه‌هاي قلب، عضو پنهاني به نام "قريحه" هم در خون و گوشت و عصب شاعر، ‌آغاز به‌ شكل‌گيري و رشد پيدا مي‌كند، تا زماني كه به "زبانت دست يابد و به "حرف" آيد، گويي آفريننده، به‌درستي نيما را در دايره‌ي مناسبي قرار داده تا آينده‌ي او، سرراست و بي‌كم و كاست پي‌ريزي شود. از همان زمان است و به‌دنبال سپري شدن "عشق نخستين" و تمايل به شركت در شورش‌ها و انقلابات زمانه، كه نيما اجازه مي‌دهد ترنمات دروني و جواني او در فضاي بيرون، طنين‌افكن شود. ترنماتي كه به‌ياري شعر مرسوم زمانه و فرانسه‌خواني او، ريتم و آهنگ عادت‌گريز و زبان ديگري پيدا كرده است.


به‌گزارش ايسنا،‌ علي اسفندياري متخلص به نيما يوشيج، 21 آبان‌ماه سال ‌1276 به‌دنيا آمد و ‌13 دي‌ماه ‌1338 ديده از جهان فروبست.


برخي آثار او عبارت‌اند از: «تعريف و تبصره و يادداشت‌هاي ديگر»، «حرف‌هاي همسايه»، «حكايات و خانواده‌ي سرباز»، «شعر من»، «مانلي و خانه‌ي سريويلي»، ‌«فريادهاي ديگر و عنكبوت رنگ»، «قلم‌انداز»، «كندوهاي شكسته» (شامل پنج قصه‌ي كوتاه)، ‌«نامه‌هاي عاشقانه»‌ و غيره.


  


مراسم سومين جايزه‌ي ادبي والس ويژه‌ي شعر برگزار شد
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



مراسم سومين دوره‌ي جايزه‌ي ادبي والس ويژه‌ي شعر عصر روز پنج‌شنبه در مجموعه‌ي فرهنگي، هنري تهران برگزار شد.


به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در آغاز برنامه، پيامي از مديا كاشيگر خوانده شد، كه در آن متذكر شده بود، والس از آغاز يك حركت اجتماعي بوده است و متوجه جمع، و اين‌كه پس از سه سال تصور مي‌كند اين حركت به پختگي رسيده باشد.


سپس سعيد طباطبايي - دبير سومين جايزه ادبي والس - در سخناني اظهار كرد: والس را كنار هم جشن گرفته‌ايم تا يك‌بار ديگر حس كنيم كه فضاي ادبيات ايران فضاي سرخوشي و لذت بردن مشترك از ادبيات است. حال كه خنده و سرخوشي جاي خود را در ادبيات از دست‌رفته دارد، بايد به آن سمت‌وسو برگشت. بايد به مولانا نگاه كنيم كه فارغ از همه‌ي اتفاقات سياسي حاشيه‌ي خود و البته در بطن همه‌ي آن‌ها شاهكارش را ارايه كرده است.


وي همچنين راه شوريدن عليه تفكر شباني را كه مسلط براي فضاي ادبيات ماست، استفاده از شيوه‌هاي ارتباطي دانست.


طباطبايي يادآور شد كه تا 25 اسفندماه سال 84 حدود 371 اثر به دبيرخانه جايزه رسيده كه از اين تعداد، 203 اثر به مرحله‌ي داوري راه پيدا كرده‌اند.


در ادامه، هوشيار انصاري‌فر در سخنراني خود درباره "وضعيت شعر و ادبيات در دهه‌ي 80" اظهار كرد: با آن‌كه دهه‌ي 80 به نيمه رسيده است، شعر همچنان حركت خود را با شتاب فزاينده‌اي ادامه مي‌دهد. تجدد همان مدرنيته نيست، بلكه پديده‌اي ايراني است كه در مقايسه با اتفاق‌هاي مشابه در كشورهاي خويشاوند به آن رسيده‌ايم و رويكرد ماست نسبت به اين قضيه كه تجدد خوانده شده است.


وي افزود: آن‌چه در گفت‌وگوي تمدن‌ها مطرح است، همواره حاصل مقايسه‌ي خود و ديگري است و البته ديگري هميشه شكست‌خورده است و ما ناگهان به نقطه‌اي رسيديم كه دريافتيم اين «خود» همان ما هستيم و ديگري فرنگ و غرب است و خودمان را با آن سنجيديم. شعر نو فارسي نيز حاصل همين تجدد است و حيات بحران‌زده‌اي را طي مي‌كند.


در ادامه مراسم، اعضاي هيأت داوران بيانيه‌هايي را خواندند. پگاه احمدي با ذكر پنج مولفه براي سرمشق داوري خود با گرامي‌داشت ياد و خاطره عمران صلاحي، گفت: شعر امروز يكي از پيشروترين عرصه‌هاي نوانديشي ماست و من بر اساس برخورداري از جوهره‌هاي شعري و حس‌آميزي نو، اصل غافلگيري به لحاظ نوذهني، نوزباني، پرهيز از كليشه‌هاي تجربه‌شده، پرداختن به موقعيت شعري، و مواجهه خلاق با فضاي اجتماعي شعر امروز، به داوري آثار پرداخته‌ام.


عليرضا بهنام نيز از ديگر اعضاي هيات داوران متذكر شد:‌ از شاعر امروز انتظار مي‌رود فضايي يگانه بيافريند كه نه پيش از نوشته شدن و نه پس از آن وجود نداشته باشد. همچنين مهم‌ترين دستاورد شعر دهه‌ي 70 اين است كه شعر تنها زماني شعر است كه قانون خاص خودش را بيافريند و اين نكته رمز رهايي شعر است و يگانگي آن، و من با استفاده از سه اصل اجراي مناسب زباني، ساختمند بودن و حضور انديشه و خيال به داوري آثار پرداخته‌ام.


جمشيد برزگر هم تنوع آثار را در شيوه‌هاي بياني و تازگي ديدگاه بسيار حايز اهميت دانست و والس را جايگاه مناسبي براي سنجيده شدن آثار شناخت.


همچنين رسول يونان - ديگر عضو هيات داوران - ابراز كرد: شعرها را از لحاظ فضاسازي، نوگرايي، ساخت و زبان بررسي كردم و به همه‌ ژانرها احترام گذاشتم و محتوا و ساختار را نيز كاملا بررسي كردم.


به‌گزارش ايسنا، برگزيدگان جايزه ادبي والس به‌ترتيب حروف الفبا به اين شرح معرفي شدند: فلورا سازگارنژاد به‌خاطر دو شعر "به‌رسم زنانگي" و "زني که آفتاب مي‌زايد"، كه شعر اول با کسب امتياز 436 برترين اثر سومين دوره جايزه ادبي والس شناخته شد. شعر "زني که آفتاب مي‌زايد" نيز 348 امتياز به‌دست آورد.


همچنين کوروش کياني قلعه‌سردي - شاعر ساکن اصفهان - با شعر "گوزن" 357 امتياز كسب كرد و دوم شد.


نفر سوم نيز محمود کوير - شاعر مقيم بريتانيا - با شعر بلند "ترانه‌هاي خوشبو براي آزاليا" معرفي شد كه 343 امتياز را به‌دست آورد.


همچنين 12 اثر به‌عنوان آثار برتر جايزه ادبي والس معرفي شدند كه به‌ترتيب حروف الفبا به اين شرح‌اند: "از خرابات اطلسي‌ها" اثر آرش توکلي، "اين پنجره که کنار برود" اثر يدالله شهرجو، "بخار از فنجان چاي تو بلند مي‌شود" اثر ابراهيم رسکتي، "براي موهاي اين شهر" اثر روح‌الله محمدي قيري، "به‌رسم زنانگي" اثر فلورا سازگارنژاد، "ترانه‌هاي خوشبو براي آزاليا" اثر محمود کوير، "حافظه‌ام را از دست داده‌ام" اثر کتايون حلاجيان، "داستان دروغي يک پرنده به روايت فنجان چاي" اثر حديث لزر غلامي، "زعفراني که در شکمت روييده است" اثر هدا حدادي، "زني که آفتاب مي‌زاييد" اثر فلورا سازگارنژاد، "گوزن" اثر کوروش کياني قلعه‌سردي و "نويساليس" اثر عبدالرضا مقدم.


 
جشنواره‌ي دولتي شعر؛
منصور اوجي: خوش‌بين نيستم
محمد رمضاني فرخاني: اصل را بر خوش‌بيني بگذاريم
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



منصور اوجي گفت كه به برگزاري جشنواره‌ي دولتي در حوزه‌ي ادبيات خوش‌بين نيست.


اين شاعر درباره‌ي ارزيابي‌اش از برگزاري جشنواره‌ي بين‌المللي شعر فجر ازسوي دفتر شعر و موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: جشنواره‌ي ادبي كه دولتي باشد، زياد موفق نخواهد شد.


او همچنين متذكر شد: درحالي‌كه كتاب‌هاي‌مان منتظر مجوز نشرند و با سانسور مواجهيم، چه توقعي از برگزاري اين جشنواره داريم؟! شعري هم كه از دولتي‌ها جايزه بگيرد، احتمالا بيش‌تر شعار خواهد بود؛ درحالي‌كه شعر ناب، شعار نيست. شعر را بايد به‌عنوان شعر نگاه كنيم؛ نه اين‌كه از آن كاري بخواهيم.


وي ادامه داد: وقتي ايديولوژي را دخالت دهيم، يك‌سري خودبه‌خود كنار مي‌روند و برخورد با سليقه و گرايش خواهد بود، و به اين دليل است كه خوش‌بين نيستم.


به‌گفته‌ي اوجي، البته مسأله‌ي سينما با ادبيات متفاوت است و شعر و كلمه با تصوير تفاوت دارند. چنان‌كه در زمينه‌ي سينما آثارشان را ارايه مي‌دهند و به خارج از كشور هم مي‌روند، اما شعر همين‌كه دولتي شود، خراب مي‌شود.


اما به‌اعتقاد محمد رمضاني فرخاني، در برگزاري اين جشنواره از طرف نهاد دولتي، اصل را بايد بر خوش‌بيني بگذاريم.


اين شاعر به ايسنا گفت: بگذريم از اين‌كه جشنواره چه كمكي به شعر مي‌كند، و درنهايت آن‌را به شكل مسابقه‌اي مي‌توان درنظر گرفت، و اين كه در بستر شعر امروز چه چيزي داريم كه بخواهيم در مقايسه بگذاريم؛ اما در هر صورت، نفس برگزاري جشنواره‌ را بايد با خوش‌بيني نگاه كنيم.



او البته به اين موضوع اشاره كرد كه فارغ از جشنواره‌ي دولتي و خصوصي، اسم‌هاي پرطمطراقي مي‌گذاريم و سر و صدايي راه مي‌اندازيم؛ اما مثلا بين‌المللي به چه معناست؟ آيا همه‌ي كشورهاي فارسي‌زبان را شامل مي‌شود؟ زود استارت مي‌زنيم و اسم‌هاي بزرگ انتخاب مي‌كنيم، درحالي‌كه به اين سادگي نيست؛ اسم‌ها بايد قابل اجرا باشند و نحوه‌ي برگزاري هم بايد پاسخ‌گوي اسم و رسم پيشنهادشده باشد.



اين شاعر افزود: در جشنواره‌ي فيلم فجر، بعد از چند سال بخش بين‌المللي هم اضافه كردند، ضمن اين‌كه اصلا داوري در مقوله‌ي تصوير با داوري در مقوله‌ي شعر تفاوت دارد.



رمضاني برگزاري جشنواره يادشده - شعر - را بيرون آمدن از زير سايه‌ي جايزه‌ي كتاب سال عنوان كرد و افزود: در جايزه‌ي كتاب سال ممكن است سالي هم به رمان و شعر جايزه بدهند، اما با اين جشنواره اساسي‌تر برخورد كنيم. هرچند احتمال بروز مشكلاتي هست؛ مثل مشكلاتي كه قبلا در برگزاري اين جشنواره‌ها پيش آمده است.



او ضعف اول را در حوزه‌ي داوري دانست كه بايد متكثر باشد و ديدگاه‌هاي مختلف را شامل شود، و در عين حال متذكر شد: معمولا هم اگر جايي نمايه‌اي از تكثر وجود دارد، براي رد گم كردن و تظاهر است. يكي دو نفر را با ديدگاهي متفاوت مي‌گذارند كه اسم‌شان باشد،‌ و اين سوءاستفاده است. اگر اين مسائل رعايت نشود، جشنواره هم طبق معمول انجام مي‌شود و البته براي عده‌اي درآمدزا خواهد بود.



وي با اشاره به تعدد نهادهاي دست‌اندركار در حوزه‌ي ادبيات در سال‌هاي اخير، اين پرسش را مطرح كرد كه با اين تعدد چه اتفاقي افتاده است، و گفت: افكار مشخص چند نفر در هرجا ابراز وجود مي‌كند و كارها براساس رفاقت‌ها و علايق شخصي پيش‌ مي‌رود. اين‌ها براي شعر امروز كار نمي‌كنند، مگر شفاف باشند و از گرايش‌هاي مختلف.



رمضاني سپس به اين موضوع اشاره كرد كه همين مسؤولان، جشنواره‌ي فيلم و موسيقي و تئاتر را برگزار مي‌كنند كه نتيجه هم داده است.


به‌اعتقاد او، آن‌جايي كه جشنواره دست افراد شايسته باشد، خوب نتيجه مي‌دهد. جايي‌كه مدير مربوط تسامح داشته، صاحب فرهنگ تكثر بوده، و در عين حال حرفه‌يي و دلسوز، جشنواره خوب برگزار شده است.



وي با بيان اين‌كه اين اتفاق درباره‌ي ادبيات نيفتاده يا گاه‌گاهي بوده است، گفت: سلسله مراتب، تخصص و وزن افراد در شعر فارسي آن‌قدر به‌هم‌ ريخته كه عملا نمي‌توانيد بگوييد متخصص اين زمينه فلاني است. در ايران، چه همكاري كردن، چه همكاري نكردن با نهادهاي دولتي و صدا و سيما و... براي افراد وزن مي‌شود و آن‌چه مهم است، شهرت است. تلويزيون ممكن است چند نفر را به‌عنوان شخصيت‌هاي شعري به ما تلقين كرده باشد، و ازطرفي هم چند نفر كناره بگيرند و بگويند طرفدار آزادي‌اند و نماد شعر شوند. درصورتي‌كه نمي‌دانيم كدام اين‌ها واقعا اين صلاحيت را دارند.

 

IranPoetry.com//©2004-2008 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است