26 آبان ماه 85
وزير ارشاد: معاني ظريف شعر "كليم كاشاني" مايه درسآموزي اديبان است
كاشان ، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي و هنري. مشاهير و مفاخر
وزيرفرهنگ وارشاد اسلامي درپيامي بهكنگره بزرگداشت "كليم كاشاني" تاكيد كرد: معاني ظريف و لطيف درنظم و رديف كليم كاشاني، مايه درسآموزي اديبان است.
در پيام "محمد حسين صفار هرندي" كه پنجشنبه در اين كنگره توسط مدير كل فرهنگ و ارشاداسلامي اصفهان قرايت شد، آمده است: اين شاعر بزرگ كه آغازگر سبك اصفهاني و از استادان سخن در دوران صفوي است ، آوازه شهرتش از ايران سرريز گشته و در ديار هند و كشمير گل كرد وهمينك مزار او درآن ديار مطاف اهل دل است.
در پيام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي تصريح شده است: خاستگاه كليم كاشاني شهر شعر و ادب كاشان است كه هماره تاريخ ، خاصه در پنج سده اخير به كثرت اهل ذوق و علم و ادب ، زبانزد است.
دراين پيام افزوده شده است: از اين باغستان پرثمر نسيمي بهايران اسلامي وزيد و سخنوران و اديبان پارسي گوي را در تب و تاب شعر و شعور و شاعري انداخت و دهها فردوسي ، سعدي و حافظ و مولانا را پيشكش خرمن ادبي پارسي ساخت.
كنگرهبزرگداشت كليم كاشاني همزمان بادومين همايش ادبي "همسفربا پاييز" از روز پنجشنبه به مدت دو روز از سوي "انجمن ادبي كليم كاشاني" در بناي تاريخي "خواجه تاجالدين" كاشان برگزار ميشود.
در اولين روز برگزاري اين كنگره كه با حضور حدود يكصد نفر از شاعران كشور برگزار شد، نويسندگان و شاعران، آخرين سرودههاي خود را در وصف كليم كاشاني قرائت كردند.
"عليرضا شيدا" دبير كنگره بزرگداشت كليم كاشاني هدف از برگزاري كنگره را شناسايي هرچه بهتر و بيشتر اين شاعر صاحب سبك و بلندآوازه سبك اصفهاني ذكر كرد.
ملكالشعرا "ابوطالب كليم كاشاني" كهاو را "اخلاقالمعاني ثاني" خواندهاند از شعراي بزرگ قرن يازدهم هجري است كه حدود ۴۳۰سال پيش متولد شد.
شهرت وي، بيشتر در غزل سرايي اوست امادر سرودن قصيده و مثنوي نيز مهارت داشت.
در دوران جواني رهسپار هند شد ولي پس از چند سال به ايران بازگشت.
وي سبك اصفهاني را كه يكي از غنيترين سبكهاست پايهگذاري كرد و بواسطه گسترش زبان ارزشمند پارسي در بيشتر كشورهاي مجاورواستقبال از پارسيزبانان به هندوستان عزيمت كرد و سي سال آخر عمر خود را در آنجا ساكن شد و در ذيالحجه سال ۱۰۶۱حدود ۳۶۰سال قبل در كشمير درگذشت و در آنجا به خاك سپرده شد.
"ديوان اشعار" با ۱۰هزار بيت شعر و "ظفرنامه شاهجهاني" از مشهورترين آثار اين شاعر بلندآوازه و خيالآفرين سبك اصفهاني در عهد صفوي است.
در برگزاري اين كنگره اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان ، ادارههاي ميراث فرهنگي ، صنايع و گردشگري ، صنايع و معادن ، سازمان رفاهي تفريحي شهرداري كاشان ، شهرداري نياسر و انجمن ادبي صبا و خانه هنرمندان كاشان ، انجمن ادبي كليم كاشاني را ياري ميكنند.
يك مسوول: ۹۰اثر به دبيرخانه جشنواره شعر آذري رضوي ارسال شده است
مشهد، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. جشنواره.
دبير اجرايي نخستين جشنواره شعر آذري رضوي گفت: ۹۰اثر در قالب شعر به دبيرخانه اين جشنواره ارسال شده است.
به گزارش روز پنجشنبه كميته اطلاع رساني چهارمين جشنواره فرهنگي و هنري امام رضا(ع) ، "جمال عباس زاده" گفت: با توجه به تمديد مهلت ارسال آثار تا ۲۰آبان ماه، داوري آثار نيز از ۲۲آبان ماه آغاز خواهد شد.
او اظهار داشت : داوران جشنواره متشكل از هفت شاعر از آذربايجان غربي و شرقي ميباشند.
وي گفت : از ميان كليه آثار ارسالي ۱۰اثر از آذربايجان شرقي، پنج اثر از استان آذربايجان غربي و ۱۵اثر از ساير استانهاي كشور انتخاب و براي شركت در جشنواره ارسال خواهند شد.
عباس زاده افزود : همچنين شش تن از شاعران باكو، نخجوان و تركيه به عنوان ميهمان به جشنواره دعوت خواهند شد.
او كارگاه نقد و بررسي آثار و شعر خواني ميهمانان در مدح و ثناي ساير ائمه اطهار (ع) و حضرت محمد (ص) را از برنامههاي جنبي جشنواره عنوان كرد.
جشنواره بينالمللي شعر آذري رضوي در قالب چهارمين جشنواره فرهنگي و هنري امام رضا(ع) اول و دوم آذرماه در تبريز و اروميه برگزار خواهد شد.
دايره المعارف جامع نويسندگان و شاعران تركيه معرفي شد
آنكارا، خبرگزاري جمهوري اسلامي
خارجي. تركيه. فرهنگي. دايرهالمعارف.
دايرهالمعارف جامع نويسندگان، شاعران و دست اندركاران امور فرهنگي تركيه روز چهارشنبه با برگزاري مراسم "رونمايي" در آنكارا معرفي شد.
"احسان ايشيك" نويسنده اين دايرهالمعارف ۱۰جلدي در اين مراسم كه به ميزباني "اتحاديه نويسندگان تركيه" برگزار شد، به خبرنگار ايرنا در آنكارا گفت كه براي تهيه و تدوين اين دايرهالمعارف ۲۸سال را صرف تحقيق و تفحص در ادبيات تركيه كرده است.
در مراسم رونمايي دايرهالمعارف جامع فرهنگ تركيه كه چهرهها و شخصيتهاي فرهنگي برجسته تركيه، رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در تركيه حضور داشتند، "عبدالطيف شنر" معاون نخست وزير و وزير هماهنگكننده امور اقتصادي تركيه از اين "كار عظيم در عرصه فرهنگي تركيه" تجليل كرد.
در اين دايرهالمعارف كه گفته ميشود جامعترين كتاب در نوع خود در تركيه است و با همكاري يك گروه تحقيقاتي تهيه شده، بيش از ۱۰هزار نويسنده، شاعر، روزنامهنگار تركيه در رشتههاي مختلف معرفي شدهاند.
به گفته "احسان ايشيك" در اين دايرهالمعارف اسامي نويسندگان، آثار آنها، خلاصهاي از آثار، شخصيت علمي و ادبي آنان، ارزشيابي اين آثار و جهان بيني نويسندگان نيز ذكر شده است.
وي گفت: "در بخشهايي از اين دايرهالمعارف به معرفي روساي جمهوري، نخست وزيران، وزرا، نمايندگان مجلس، ديپلماتها، روزنامهنگاران و افرادي كه به نحوي در امور فرهنگي تركيه دخيل بودند، نيز پرداخته شده است.
جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور در رشت پايان يافت
رشت، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. جشنواره.
هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور روز چهار شنبه با انتخاب نفرات برتر در مجتمع رفاهي زيباكنار رشت پايان يافت.
در قسمت ويژه اين جشنواره و در بخش شعر "مريم محمديان" از مركز دانشگاه پيام نور گرگان عنوان اول را به دست آورد، "سيده زهرا حسيني" از انزلي در جايگاه دوم قرار گرفت و "شهربانو افشاري" از دانشگاه پيام نور سميرم سوم شد.
در بخش شعر آزاد "مرضيه قصابي" از مركز دانشگاه پيام نور آران و بيدگل، "الهه بهراميان" از دانشگاه سميرم و "مريم ايروان پور" از برازجان واحد بندر گناوه به ترتيب عنوان اول تا سوم را كسب كردند.
پژوهشگر انگليسي:هيچ شاعري مانند حافظ با ريا مخالف نبوده است
شيراز ، خبرگزاري جمهوري اسلامي
داخلي. فرهنگي. حافظ.
يك محقق و حافظ شناس انگليسي گفت: هيچ شاعري مانند حافظ با ريا مخالف نبوده و اين موضوع در غزليات اين شاعر بزرگ مشهود است.
پروفسور لئونارد لئوسيون كه تاكنون سه جلد كتاب در زمينه عرفان و تصوف نگاشته است روز پنجشنبه در شيراز اظهار داشت: حافظ شخصيت برجستهاي است كه تا چند سال آينده به همان اندازه كه در ايران شهرت دارد، در جهان مشهور خواهد شد.
وي كه در جمع شاعران واديبان ايراني سخن ميگفت افزود:طي چهار ماه آينده يك كنفرانس بينالمللي باعنوان حافظ و مذهب عشق در ادبيات كلاسيك ايران در انگلستان برگزار ميشود.
لئونارد لئوسيون افزود:در اين كنفرانس، تعدادي از محققان ودانشمندان در مورد رابطه عرفان و تصوف در ادبيات فارسي و اشعار حافظ سخنراني ميكنند.
استاد دانشگاهاگزتر لندن با اشاره به ناشناختهماندن برخي شاعران ايراني تصريح كرد:برخي شاعران ايراني همچون مولوي در كشور آمريكا از شهرت بيشتري برخوردار هستند.
لئوسيون يادآور شد:نزاري قهستاني يكي از شاعران غزل سراي ايراني است كه بين دوران سعدي وحافظ ميزيسته ودرحالي كه حافظ بسياري از غزلهاي خود را از وي الهام گرفته است اما محققان ايراني قدر وي را نميدانند.
اين محقق حافظ شناس تاكيد كرد:بعضي از تمثيلات كه نزاري از آن استفاده مي كرده است به وضوح در غزليات حافظ به چشم ميخورد.
در اين نشست، رييس بخش ادبيات فارسي دانشگاه شيرازگفت:در مراسمي به نام شب حافظ كه در آينده نزديك در كشورفرانسه برگزار ميشود از پروفسور فوشكور فرانسوي كه براي اولين بار ديوان حافظ را به زبان فرانسه ترجمه كرده است، تقديرمي شود.
دكتر كاووس حسنلي افزود: همچنين از جمشيد مشايخي كه آخرين اجراي خود را در نقش حافظ انجام خواهد داد، تجليل خواهد شد.
بخش داستان نفر اول نداشت ، "فاطمه عباس پور كازروني" ازدانشگاه پيام نور مركز كازرون با ارائه داستان ، "براي فردا"عنوان دوم را به دست آورد، "آزاده شمشادي گلستاني" با داستان "سرباز" از مركز رشت سوم شد.
رييس دانشگاه پيام نور رشت و دبير هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور گفت: در بخش قطعه ادبي، مقاله و طنز نفرات برتر انتخاب نشدند.
"دكتر محمد دوستار" در گفت و گو با خبرنگار ايرنا، افزود: در بخشهاي ياد شده ميزان تسلط بر محتوي، تازگي و داشتن پيام براي مخاطب رعايت نشده بود به همين دليل نتوانستيم نفرات برتر را انتخاب كنيم.
هفتمين جشنواره سراسري شعر و ادب دانشجويان دانشگاه پيام نور از روز گذشته در مجتمع زيباكنار رشت گشايش يافته بود.
از ميان دو هزار و ۵۰۰اثر ارسالي از دانشجويان مراكز واحدهاي مختلف دانشگاه پيام نور كشور در قالبهاي شعر، داستان، مقاله، قطعه ادبي، طنز و بخش ويژه بامحوريت "پيامبر اعظم (ص)"به دبيرخانه جشنواره، ۵۳اثر برگزيده و در اين جشنواره ارائه شد.
ايشيك با عنوان اين كه در آينده "دايرهالمعارف دولتمردان تركيه از دوران تنظيمات و اعلام مشروطيت تاكنون را نيز تهيه و تدوين خواهد كرد، گفت: "بررسي آثار ادبي نويسندگان تركيه نمايانگر تاثيرپذيري آنان خصوصا تا قرن هجدهم از ادبيات ايران است."
در اين مراسم "فرهاد پاليزدار" رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در تركيه اعلام كرد كه گزيدهاي از اين دايرهالمعارف شامل ۳۰۰تا ۴۰۰نويسنده و شاعر تركيهاي به زبان فارسي نيز ترجمه شده و منتشر خواهد شد.
در اين مراسم يك دوره "دانشنامه ادب فارسي - ادب فارسي در آناتولي و بالكان" كه به سرپرستي محقق ايراني "حسن انوشه" تهيه شده، از طرف رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران به "احسان ايشيك" اهدا شد.
:: یکصدوبیستمین سالروز تولد ملکالشعرای بهار
به دنبال برگزاری شبهایی برای نویسندگان و هنرمندان ایرانی از سوی مجلهی فرهنگی و هنری بخارا به مدیریت علی دهباشی، بزرگداشت يكصد و بيستمين سالگرد تولد ملك الشعراي بهارتوسط ماهنامهي بخارا، در تالار بتهون خانهی هنرمندان ایران برگزار شد.
بهگزارش سایت خبری خانهی هنرمندان ایران، در اين مراسم كه همزمان با يكصدوبيستمين سالروز تولد اين شاعر و پژوهشگر در خانهي هنرمندان ايران برگزار شد، محمدعلي سپانلو دربارهی «ميراث شاعری بهار»، كاميار عابدي با موضوع «بهار؛ شاعر انقلابي» و علي دهباشی دربارهی «سرودههاي زندان بهار» سخنرانی کردند.
گزارش تکمیلی بزودی بر روی سایت قرار میگیرد.
مجلهی فرهنگی بخارا برگزار میکند
:: شب ملک شعرای بهار در خانهی هنرمندان ایران
به دنبال برگزاری شبهایی برای نویسندگان و هنرمندان ایرانی از سوی مجلهی فرهنگی و هنری بخارا به مدیریت علی دهباشی، چهارشنبه بیستوچهارم آبانماه، بزرگداشت يكصد و بيستمين سالگرد تولد ملك الشعراي بهارتوسط ماهنامهي بخارا، در تالار ناصری خانهی هنرمندان ایران برگزار میشود.
بهگزارش سایت خبری خانهی هنرمندان ایران، در اين مراسم كه همزمان با يكصدوبيستمين سالروز تولد اين شاعر و پژوهشگر در خانهي هنرمندان ايران برگزار ميشود، محمدعلي سپانلو دربارهي «ميراث شاعري بهار»، كاميار عابدي با موضوع «بهار؛ شاعر انقلابي» و علي دهباشي دربارهي «سرودههاي زندان بهار» سخنرانی خواهند کرد.
هچنين پروانه بهار در سخنراني با عنوان «خاطراتي از پدرم»، از خاطراتش با اين شاعر مبارز ميگويد.
نمایش فيلمی ساختهی محمدامين رياحي و اجراي موسيقي از ديگر بخشهاي اين مراسم خواهد بود.
این مراسم از ساعت 18 در تالار ناصری خانهی هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.
آخرين روزهاي زندگي «ملكالشعراي بهار» از زبان پسرش
خبرگزاري فارس: «آخرين روزهاي يك عمر محنتخيز» عنوان آخرين خاطره مرحوم «مهرداد بهار» از پدرش ملكالشعراي بهار است، كه به مناسبت صد و بيستمين زادروز اين شاعر بلندآوازه منتشر ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس، مهرداد بهار درباره پدرش مينويسد: «بر روي هم آخر عمر را در آسودگي روحي به سر ميبرد، گرچه تمام شب چراغ كوچك اتاقش بر روي ميز روشن بود، گرچه هر شب از درد سينه، از تنگي نفس و تب به خواب نميرفت، اما روشني شگفتي در چهره داشت. دلش راضي بود. مادرم كه شبها در اتاق او پرستاريش ميكرد، از نالههاي پدرم ميگريست، گاهي نيمههاي شب همه چراغها روشن ميشدند، همه ميدويدند، چون پدرم از تبهاي سخت و دردهاي كوبندهاي رنج ميبرد.
ميز او هميشه پر از دارو بود، پدرم كه از وضع مالي خانواده كم و بيش خبر داشت از اين كه اين همه دارو بايد براي او تهيه كرد متاسف بود، اما ما به او چيزي نميگفتيم، فكر ميكرد كه دولت كمك خواهد كرد. آن وقت اين كمك بار كمرشكن خرجها را كم خواهد ساخت. اما كمك هنگامي بدو رسيد كه بيش از يك ماه از زندگيش نمانده بود. زندگي فردوسي به يادم ميآيد، به طرز عجيبي مردان بزرگ به يكديگر شباهت دارند. او هم چون مدح صاحبان قدرت را نگفته بود محكوم به عذاب شد، پدر من نيز چون راه ملت را انتخاب كرده بود به اين سرنوشت دچار آمد.
حتي نميخواستند همان كمك اندك را هم به او بكنند، رزمآراء ماهها گذشته و نگذاشت اين مساله در هيات وزرا مطرح شود. حتي رجال فرهنگي نيز كه «صاحب منصبي بودند با اين كار مخالفت ميكردند». آن وقت نوبت به «رجال» ديگر رسيد، كساني كه تصويب لايحه را به عقب ميانداختند. تنها بعضي مسائل باعث تصويب مبلغ فوق شد، وگرنه دل «رجال» به حال خادمين ملت نميسوزد. آنان كه از رهبري پدرم بر جمعيت صلح واهمه داشتند گويا ميخواستند زودتر شر او را كم كنند،يا اين كه در تحت فشار مالي او را وادار به استعفا نمايند. اما پدرم راهي را كه انتخاب كرده بود، راه مزدوري نبود تا اگر جايي منفعتي بيشتر باشد، تكيه گاه اولي را فراموش كند. پدرم، راه صلح و آزادي ملت را انتخاب كدر و در پيام خود گفت كه چه باشم و چه نباشم اين راه را بپيمايد، چون راست و پراميد است.
پدرم ميدانست كه ديگر ديري نخواهد پاييد. ميدانست كه «آفتاب عمرش بر لب بام است». ميدانست كه فرزندان عزيزش، ملت، را نخواهد ديد.
وقتي براي او از انبوهي ميتينگهاي صلح سخن ميگفتم افسوس ميخورد كه نبوده است. روزي به قهرمان گفته بود: «بهار امسال براي من مانند كوهي ميماند كه پيمودن آن مشكل است». مشكل هم بود، او نتوانست بيش از يك سوم آن را بپيمايد. از يك هفته قبل از وفات به اغما فرو رفت، حواسش بر جاي نبود، اندامش تاب تحمل سنگيني خود را نداشت، به خواب رفت، غذايش سوپ رقيق و شير بود. آن را با گيلاس، مادر غم زدهام به دهانش ميريخت، سخن نميگفت. تنها چشمانش همه چيز را ميديد، همه را با چشم دنبال ميكرد، با آن چشمهاي پر حسرت و اندوه. موهاي ژوليدهاش بر پيشاني بلندش ريخته بود. شب كلاه سفيد رنگ و كوچكش را بر سر داشت، چينهايي كه از يك زندگي پر مبارزه حكايت ميكرد، پيشانيش را ميآراست، نفس به سختي از سينهاش بر ميآمد.
سرانجام ديگر از جاي حركت نميكرد، از آن پس مادرم غذا را با قاشق در گلويش ميريخت. چقدر اندوهبار است كه بدانيد سرانجام هيچ چيز از گلوي او پائين نميرفت. گلويي كه روزي فريادهاي بر ضد استبداد را از سينه بيرون فرستاده بود، گلويي كه قصايد ناب و گرانبهاي او را به آواز رسا خوانده بود. انگشتانش تيره رنگ بود، دو قطره اشك در چشمانش ميدرخشيد، زندگي را دوست ميداشت. در آن دمي كه ديگر ديدههايش گشوده نشد. نخستين گل تازه شكفته شده بود، گلي كه او آرزوي ديدارش را داشت.»
*درباره مهرداد بهار:
مهرداد بهار، متولد دهم مهر 1308، فرزند پنجم ملك الشعراي بهار است. او تحصيلات ابتدايي و دبيرستاني را در دبستان جمشيد جم و دبيرستانهاي فيروز بهرام و البرز به پايان رسانيد. در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، در رشته ادبيات فارسي نام نوشت؛ ولي به علت فعاليتهاي سياسي، در سال دوم تحصيلي، از دانشگاه اخراج شد. سپس، چهار سال را به فعاليتهاي سياسي و افتادن به زندان گذرانيد، تا در بهار 1334 پس از به سر رسيدن دوران زندان، آزاد شد. بنابر مقررات آن زمان، توانست دوباره به دانشگاه راه يابد و در سال 1336، تحصيلات دوره ليسانس را به پايان رسانيد. در پايان سال 1337 بعد از دويدنها و پارتيبازيها، توانست براي ادامه تحصيل به انگليس رود.
آنجا از پائيز 1338 تا پايان پائيز 1344، در مدرسه زبانهاي شرقي و آفريقايي تحصيل كرد. مدرك فوق ليسانس را دريافت داشت و دو سال هم به كار رساله دكتراي خويش پرداخت؛ اما به علل مختلف به تهران بازگشت و سالها بعد دكتراي خويش را از دانشگاه تهران دريافت داشت. ساواك هرگز با استخدام او در دانشگاهها موافقت نكرد و او بقيه زندگي را به كارمندي ساده بانك مركزي گذراند. او از آغاز بازگشت، به صورت حقالتدريسي در دانشگاه تهران به تدريس پرداخت.
مهرداد بهار، پس از چند سال بيماري، در 22 آبان 1373 درگذشت.
واژهنامه بندهش، بندهش، جستاري در اساطير ايران، پژوهشي در اساطير ايران، از اسطوره تا تاريخ، فرهنگ ايران، اديان آسيايي، ماني، فرنبغ دادگي، مقدمهاي بر كتاب «تخت جمشيد»، رسالهاي با عنوان «سخني چند درباره شاهنامه»، گزيده مقالات و گفتوگوها، ادبيات مانوي (در دو جلد)، داستانهاي كودكان: جمشيدشاه و بستور
شب «ملكالشعراء بهار» برگزار شد
خبرگزاري فارس: شب «ملكالشعراء بهار» امشب در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، در اين مراسم كه با حضور و سخنراني محمدعلي سپانلو، كاميار عابدي، پروانه بهار و علي دهباشي برگزار شد همچنين پيام محمدامين رياحي قرائت شد. اجراي دو تصنيف از ملكالشعراي بهار نيز از ديگر برنامههاي اين شب بود.
علي دهباشي در اين مراسم گفت: امشب گردهم آمديم تا يكصد و بيست سالگي ملكالشعراي بهار را جشن بگيريم. اين مجلس از جمله به خواستاري خانواده بهار به خصوص خانمها چهرزاد و پروانه بهار برپا گرديده است. زنده ياد بهار در صد و بيست سالگي همچنان در خاطره ملتي كه آنقدر دوست ميداشت زنده باقي مانده است.
وي افزود: كمتر شاعري دراين معاصر (منظورم 200 سال اخير است) كه اين شانس و اقبال را داشته باشد سه نسل از اشعار او را به خاطر بسيارند و زمزمه كنند. ملكالشعراي بهار بيشتر عمر خودش را در ماجراها و التهابات سياسي سپري كرد و اگر از اين كنار بود به سبب خانهنشيني اجباري بود.
مدير مجله بخارا ادامه داد: بهار نسبت به تمامي حوادثي كه جنبه آزاديخواهانه داشت عكسالعمل نشان ميداد. بهار سخت شيفته فرهنگ ايران بود و مداوم در انديشه ترقي و اعتلاي اين سرزمين و مردمش بود. نسبت به ادبيات جديد و مظاهر آن مقاومت نشان نميداد. بلكه علاقمندي او و پذيرندگيش نسبت به ادبيات جديد در آثارش مشهور است.
دهباشي اضافه كرد: شاعر بزرگ ما در صف اول آزاديخواهان قرار داشت و آنچه از او باقي مانده حكايت از حساسيت اجتماعي اوست.
زندگي بهار را بايد در سه زمينه ادبي - سياسي و فرهنگي بررسي كرد. در عين آنكه از حيث ادبي در اوج بود. روزنامهنگار برجستهايي بود. و همان زمان نماينده مجلس ميشد و خواستار اجراي قانون و آزادي ميشد: عمري به هواي وصلت قانون/ از چرخ برين گذشت افغانم. وقتي كه مجله نوبهار را توقيف كردند فرياد برآورد كه: آي آزادي خجسته آزادي/ از وصل تو روي برنگردانم.
وي اظهار كرد: سرانجام شاعر ملي ما روز يكشنبه اول ارديبهشت 1330 جان به جان آفرين تسليم كرد و در دوم ارديبهشت جنازه بهار از شبستان بزرگ مسجد سپهسالار بر روي دوش دانشجويان دانشكده ادبيات كه نزديكترين فرزندان روحي بهار بودند قرار گرفت. دانشجويان اجازه خواستند كه اين افتخار حمل پيكر بهار به آنها داده شود. او را تا خيابان شاهرضا پياده بدرقه كردند. كمتر كسي را با اين همه هيجان و احترام و با اين تأثر عميق تشييع كرده بودند. انبوه جمعيت مسير مسجد سپهسالار - خيابان شاه آباد - سعدي تا دروازه دولت و بعد خيابان شاهرضا را با پاي پياده همراهش بودند. اين مراسم به صورت يك ميتينگ عظيم درآمده بود. بهار را تا گورستان ظهيرالدوله بدرقه كردند و به خاك سپردند.
پيام محمدامين رياحي در شب ملكالشعراي بهار
خبرگزاري فارس: محمدامين رياحي كه به علت بيماري نتوانست در «شب ملكالشعراي» بهار شركت كند، پيامي صادر كرد كه در اين مراسم قرائت شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، متن پيام محمدامين رياحي به اين شرح است:
دوست عزيزم آقاي علي دهباشي از من خواست كه در مجلس جشن صد و بيستمين سال تولد استاد بزرگ ملكالشعراي بهار به عنوان يكي از شاگردان و ارادتمندان آن بزرگوار عرايضي داشته باشم.
دريغا كه پيري و بيماري طبيعي ملازم آن مانع حضور در آن مراسم شد ناچار از راه دور چند كلمه به عرض ميرسانم.
بزرگداشت بهار، بزرگداشت دانش و آزادگي و فضليت، بزرگداشت فرهنگ ملي ايران و شعر ايران است. بهار يكي از هفت تن بزرگترين شاعران ايران در تمام قرون: فرودسي، سعدي، حافظ، مولوي و نظامي و خيام و يكي از بنيانگذاران پژوهشهاي علمي در زبان و ادب و فرهنگ ملي ماست.
بهار نخستين كسي است كه با شناسايي مزار فردوسي در طوس و سرودن چندين قصيده و نشر مقالات متعدد موجبات ساختمان آرامگاه و برگزاري جشنهاي باشكوه هزاره ميلاد شاعر بزرگ ملي ايران گرديد.
استاد بزرگ از بهار جواني از آغاز نهضت مشروطيت با سرودن قصايد نغز و استوار و مهيج و نشر مقالات در حمايت از آزادي و بيداري مردم و مبارزه با دشمنان ايران كه وطن ما را اشغال كرده بودند چون آفتاب در آسمان ادب و سياست ايران درخشيدن گرفت و از همان روزها بزرگترين شاعر عصر خود شناخته شد و همواره اين مقام را حفظ خواهد كرد.
بهار در همه عمر مورد كينه و آزار دشمنان خارجي و حكومتهاي ايران و حسودان و رقيبان بود و در برابر همه آنها چون كوه دماوند استوار ايستاد.
درباره زندگي پرافتخار و خدمات سياسي و جريدهنگاري او كتابها و مقالات بسيار نوشته شده و خواهد شد. عرايض من در اينجا منحصراً درباره شعر و مقام والاي علمي اوست.
تبحر و تسلط بهار بر متون نظم و نثر فارسي شگفتانگيز بود. نقد و تصحيح ترجمه تاريخ طبري و تاريخ سيستان و مجمل التواريخ و القصص كه از نظر محتوا بر اطلاعات اختصاصي و اهميت آنها از زبان فارسي لازمترين كار در آن روزها بود حسن تشخيص او را نشان ميدهد.
هر دو كتاب اخير بر اساس عكسهاي نسخه هاي منحصربفردي كه تا آن روز شناخته شده و دستياب بوده چاپ گرديد و ناچار در مواردي استاد جز حدس و گمان و تصحيح قياسي راهي نداشته است. اخيراً كه نسخه كهني از مجمعالتواريخ به همت استاد ايرج افشار چاپ عكس گرديده صحت حدس و گمانهاي بهار تأييد ميشود.
شب «ملكالشعراء بهار» با حضور و سخنراني محمدعلي سپانلو، كاميار عابدي، پروانه بهار و علي دهباشي چهارشنبه 24 آبان در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
چهارمين جشنواره شعر رضوي نيشابور به كار خود پايان داد
خبرگزاري فارس: چهارمين جشنواره شعر رضوي نيشابور همزمان با چهاردهمين هفته كتاب جمهوري اسلامي در تالار اديب اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان نيشابور با معرفي برگزيدگان به كار خود پايان داد.
به گزارش خبرگزاري فارس از مشهد، در اين مراسم از 123 اثر رسيده به دبيرخانه جشنواره آثار مهتاب يغما، سيدحسن موسوي، الهام ديداريان و نرگس سيدموسوي در خصوص مناقب امام رضا (ع) و سيره علمي و عملي آن حضرت برگزيده شد و به مرحله استاني راه يافت.
همچنين آثار ايمان كرخي، سلمان بيات، معصومه ساداتشاكري و نرگس كاظمزاده نيز در بخش آزاد برگزيده شدند و به مرحله بعدي جشنواره راه يافتند.
بنابراين گزارش، در پايان مراسم نيز از غلامعلي عسگري، محمد حشمتي، محمد بيات، سيدحسن سلامت و سيدكمال سيدموسوي با حضور مسئولان شهرستان، به عنوان شاعران پيشكسوت تجليل به عمل آمد.
شب «ملكالشعراء بهار» برگزار ميشود
خبرگزاري فارس: شب «ملكالشعراء بهار» با حضور و سخنراني محمدعلي سپانلو، كاميار عابدي، پروانه بهار و علي دهباشي چهارشنبه 24 آبان در خانه هنرمندان ايران برگزار ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس، در اين مراسم همچنين پيام محمدامين رياحي قرائت ميشود. اجراي دو تصنيف از ملكالشعراي بهار نيز از ديگر برنامههاي اين شب است.
شب «ملكالشعراء بهار» به همت مجله بخارا برگزار ميشود.
ميرزا محمد تقي ملكالشعراء بهار در تاريخ 13 ربيع الاول سال 1304 قمري در شهر مشهد پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش حاج ميرزا محمد كاظم، متخلص به صبوري و ملقب به ملكالشعرا ابن حاج محمد باقر كاشاني، رئيس صنف حريربافان مشهد و او پسر حاج عبدالقدير خاراباف ساكن كاشان بوده است.
پدر بهار در مشهد تولد يافته است اما حرفه ي پدري و اجدادي را مانند ساير برادران خود دنبال نكرده و در مشهد به تحصيل علوم ادبيه و عربيه و زبان فرانسه و فقه و حكمت پرداخته و در عصر خود يكي از فضلاي مشهور خراسان به شمار ميآمده است. شعر را به سبك امير معزي ميگفته و در ساخت قصيده و مسمط و غزل و مثنوي استاد بود، ليكن بيشتر اشعار او قصيده است.
مادر بهار از يك خانواده تاجر و اصيلي است كه جد او از معارف گرجستان و از نژاد مسيحيان قفقاز بوده و در جنگهاي روس و ايران با جمعي ديگر به وسيله عباس ميرزا نايبالسلطنه به اسارت به ايران آورده شده و به دين اسلام در آمده است.
ملكالشعراي بهار اصول ادبيات را در نزد پدر آموخته و پس از مرگ پدر كه 18 سال بيشتر نداشت، تحصيلات ادبي را نزد مرحوم اديب نيشابوري كه از ادبا و شعراي مشهور بود و نيز ساير فضلاي معاصر، دنبال كرد و مقدمات عربي و اصول كامل ادبيات فارسي را در مدرسه نواب در خدمت اساتيد آن فن تكميل نمود. بهار از سنين كودكي ودر زمان حيات پدر قريحه ادبي خود را گاه به گاهي بروز ميداد و ذوق فطري و خدادادي خويش را ضمن گفتار و كردار كودكانه خويش آشكار ميساخت. در خلال يادداشتهاي او ميخوانيم هنگامي كه در سن ده سالگي با پدر و مادر به سفر كربلا رفته بودند شب هنگام، در بيستون عقرب جراري در بساط آن ها راه يافته و به ضربه كفش و لگد كشته مي شود و بهار ده ساله اين بيت را بدان مناسبت مي سازد و براي پدر مي خواند: به بيستون چو رسيدم يك عقربي ديدم/ اگر غلط نكنم از ليفند فرهاد است.
پدر بارها در محافل دوستان خود اين شعر فرزند را به رسم استهزا ميخواند و ميخنديد. در سنين سيزده و چهارده سالگي نيز اشعاري از او در دست است كه غالباً اشعار اساتيد را تضمين ميكرده است.
با اين وصف، پدر در تشويق او به شعر و شاعري كوتاهي ميكرد؛ زيرا نميخواست فرزندش حرفه شاعري را پيشه خود سازد و پيوسته به او ميگفت: «در دوران آينده با شاعري كسي نميتواند نان بخورد يا دنبال كسب و تجارت برود.»
و در اين راه او را تشويق فراوان ميكرد اما چون بهار ذاتاًً شاعر بود و شاعر هيچگاه نمي تواند به عالم ماديات و كسب مال و منال قدم بگذارد، علي رغم آمال پدر وبه ذائقه ذوق فطري و طبع سرشار ادبي دنبال سخنوري و شاعري و نويسندگي را گرفت و تا بدان پايه رسيد كه در فن خود شهرت فراوان يافت.
بهار پس از فوت پدر در گفتن شعر رفته رفته چنان مهارت به خرج داد كه جز معدودي از اساتيد، ساير فضلاي خراسان آن را باور نكرده و مي گفتند اشعار پدرش را به نام خود مي خواند. پيش از آنكه حكام و امراي خراسان در محافل علني مكرر وي را امتحان كردند و او قصايد خاصي را كه از لحاظ لفظي و معنايي تازگي داشت، مي سرود و به خوبي از عهده امتحان برمي آمد، اما حسودان و معاندين او رشته ي تهمت را از در ديگر تاب داده و گفتند كس ديگري است كه براي او شعر مي سازد. در همان ايام بود كه گفتگوي مسافرت مظفرالدين شاه به خراسان، در مشهد شايع شد. بهار براي اينكه سِمت ملك الشعرايي خود را پس از صبوري محرز سازد و خود را به شاه بشناساند اولين قصيده خويش را براي عرضه داشتن به شاه پس از ورود به مشهد ساخت كه مطلع آن، اين است: رسيد موكب فيروز خسرو ايران/ اَيا خراسان، ديگر چه خواهي از يزدان.
در اين قصيده، شكوه معاندين و حسودان خود را به شاه عرضه ميدارد و ضمناً خطاب به آنان چنين ميگويد:
تو سبك من نشناسي ز شاعران دگر/ چرا ز بي خردي برنهيم اين بهتان
پس از صبوري اينك منم كه شعر مرا/ برد به هديه به جاي متاع بازرگان
به خرد سالي آنسان چكامه بسرايم/ كه سالخورده سخندان سرودنش نتوان
باري عاقبت كار او با مفتريان درباره امتحان به بديهه گفتن رسيد و مشكلترين امتحانات كه سرودن رباعيات به طريق جمع بينالاضداد باشد در مجالس به او تكليف ميشد. در محفلي گفتند اين چهار لفظ را در چهار مصراع به وزن رباعي بگوئيد و آن چهار اين بود: تسبيح، چراغ، نمك ، چنار. بهار اين رباعي را در چند لحظه بساخت:
به خرقه و تسبيح مرا ديد چو يار/ گفتا ز چراغ زهد نايد انوار
كس شهد نديده است دركان نمك/ كس ميوه نچيده است از شاخ چنار
باز رباعي ديگري با اين چهار چيز طرح شد: خروس، انگور، درفش، سنگ و او اين رباعي را ساخت:
برخاست خروس صبح برخيز اي دوست/ خون دل انگور فكن در رگ و پوست
عشق من و تو قصه مشت است و درفش/ جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست
پس دوستان به شاعري واستادي او معترف و دشمنان از هرزه درايي ظاهراً منصرف شدند.
بهار در يادداشتهاي خود چنين مينويسد: «از آن پس به تكميل معلومات خود پرداخته، بر آن شدم كه به تهران آمده، به كمك بزرگان دولت براي فراگرفتن علوم جديد به فرنگستان رهسپار شوم، ليكن دو چيز در پيش اين مقصود ديوار كشيد، يكي بي سرپرست بودن خانواده كه مادر، خواهر و دو برادر كوچك بودند و معيشت آنان را بايستي تدارك و اطفال را تربيت نمايد، ديگر انقلابات ايران بود كه در سال 1324 قمري، دو سال پس از مرگ پدر روي نموده و در اوضاع اجتماعي ايران تأثيرات شگرفي بخشيده و در هر سري شوري ديگر انداخت».
از اين زمان است كه بهار با شخصيت مستقل و خاصي كه يافته بود وارد زندگي سياسي و اجتماعي مي شود. بهار از آن جمله جواناني بود كه در چنين جريان هاي سياسي حاد بدون ترديد و دودلي و با ايمان راسخ به صف انقلابيون مي پيوندد. در واقع روح پرشور شاعرانه و احساسات تند ميهن پرستانه ي او را، هيچ دسته ي ديگري قانع نمي ساخت. بهار براي اجراي آمال وطني مقالات سياسي و اشعار مهيج و ترانه هاي ملي در تهييج مليون و زعماي مشروطيت و مذمت محمد عليشاه و ساير سران مستبد مي ساخت و در روزنامه خراسان كه در مشهد محرمانه چاپ و نشر مي شد بدون امضاء انتشار مي داد. گوينده اين اشعار و مقالات در ابتدا نامعلوم و رفته رفته معرفي شده، مورد تحسين و ستايش عموم واقع شد. چنان كه خود مي نويسد: «من در خراسان يكي از آنها بودم كه از وضع تهران راضي نبودند و در انجمن هاي سرّي، سري برده و دست داشتيم. نخستين اشعار سياسي و اجتماعي من در بين سال هاي 1325 و 1326 قمري و هنگام كشاكش بين شاه و مجلسيان و سال اول بسته شدن در مجلس در روزنامه ي خراسان كه آن هم محرمانه چاپ مي شد، بدون امضاء انتشار مي يافت و بر دل هاي آزاديخواهان مينشست.»
پس از جدالي كه ميان محمد عليشاه و ملت در گرفت كه به پيروزي انقلابيون ختم شد، دو عقيده متضاد، دو عقيده تند و معتدل بين سران و پيشقدمان آزادي ايجاد گشت. در مشهد حزب تندرو و دمكرات قدرت بسياري يافت و كميته ي حزب دمكرات خراسان، انتخاب گرديد و بهار هم يكي از اعضاء كميته مزبور بود.
پس از تشكيل اين كميته، او روزنامه ي نوبهار را به امتياز و مسووليت خويش به عنوان ناشر افكار حزب در مشهد انتشار داد. بهار در دوره ي چهارم از شهر بجنورد، در دوره پنجم از ترشيز و در دوره ششم از تهران به مجلس شوراي ملي فرستاده شد.
اما از اواخر دوره ي ششم در اثر جريانهاي سياسي خاصي كه پيش آمده بود امكان فعاليت هاي سياسي از بهار سلب شد. بهار مدت يكسال در دارالمعلمين عالي كه هسته ي دانشسراي امروز مي باشد به تدريس تاريخ ادبيات ايران و همچنين به تصحيح كتابهاي تاريخ سيستان و تاريخ طبري و مجمل التواريخ و جوامع الحكايات و تأليف كتب درسي پرداخت.
درهمين ايام بود كه بهار در اثر دروغ هاي دروغپردازان، به اتهام هايي ناروا زنداني و چهارده ماه به اصفهان تبعيد شد.
اين نكته جالب است كه دوره ي زندان و تبعيد از پر بهره ترين سال هاي زندگي ادبي او بوده است. مثنوي «كارنامه زندان»، غزل معروف «من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد» قطعه مفصل و معروف «شباهنگ» و قصايد ديگر را او در اين زمان سروده است.
بهار در سال 1324 خورشيدي در زمان نخست وزيري دوم احمد قوام، به وزارت فرهنگ منصوب شد.
وي در دوره پانزدهم نيز از تهران انتخاب شد و به مجلس رفت و رياست فراكسيون دموكرات را به عهده گرفت. اما كسالت مزاج و اختلاف هايي كه پيدا شده بود نگذاشت او در مجلس كار كند. او در سال 1326 خورشيدي براي معالجه به سوئيس رفت و پس از بهبود در سال 1328 به ايران بازگشت. آخرين فعاليت اجتماعي بهار كه در واقع از نظر او فعاليت سياسي نبود، رياست جمعيت هواداران صلح بوده است.
او ميگفت كه «من امر صلح را به خاطر صلح نه به خاطر آن كساني كه درباره آن صحبت ميكنند، دوست ميدارم. خواه هواداران صلح از امريكا و انگلستان باشد و خواه از شوروي و چين؛ فرياد صلح خواهي اصيل و قابل احترام است».
بهار در ارديبهشت ماه سال 1330 خورشيدي در گذشت. او را در شميران، در باغ آرامگاه ظهيرالدوله به خاك سپردند.
آثار ملك الشعراي عبارتند از: ديوان شعرا، سبك شناسي، تاريخ مختصر احزاب سياسي و بيش از صد مقاله در زمينههاي مختلف كه در مجلات و روزنامههاي روزگار آن زمان به چاپ رسيده است. در ضمن او به تصحيح كتاب هاي تاريخ سيستان و تاريخ طبري و مجملالتواريخ و جوامعالحكايات و تاليف كتابهاي درسي عصر خود هم پرداخته و مجلههاي نوبهار و تازه بهار و مجله دانشكده را نيز منتشر كرده است.