سهیل محمودی
آتش پنهان
آغاز من ، تو بودی و پایان من تویی
آرامش پس از شب توفان من تویی
حتی عجیب نیست، که در اوج شک و شطح
زیباترین بهانه ایمان تویی
احساسهایی از متفاوت میان ماست
آباد از توام من و ، ویران من تویی
آسان نبود گرد همه شهر گشتنم
آنک ، چه سخت یافتم :" انسان " من تویی
پیداست من به شعله تو زنده ام هنوز
در سینه من ، آتش پنهان من تویی
هر صبح ، با طلوع تو بیدار می شوم
رمز طلسم بسته چشمان من تویی
هر چند سرنوشت من و تو ، دوگانگی است
تنهای من ! نهایت عرفان من تویی
من به یک احساس خالی دلخوشم
من به یک احساس خالی دلخوشم
من به گل های خیالی دلخوشم
در کنار سفره اسطوره ها
من به یک ظرف سفالی دلخوشم
مثل اندوه کویر و بغض خاک
با خیال آبسالی دلخوشم
سر نهم بر بالش اندوه خویش
با همین افسرده حالی دل خوشم
در هجوم رنگ در فصل صدا
با بهار نقش قالی دلخوشم
آسمانم: حجم سرد یک قفس
با غم آسوده بالی دلخوشم
گرچه اهل این خیابان نیستم
با هوای این حوالی دلخوشم
ضامن آهو
در بند هواييم يا ضامن آهو
در فتنه رهاييم يا ضامن آهو
بيتاب و شكيبيم تنها و غريبيم
بيسقف و سراييم يا ضامن آهو
عرياني پائيز خاموشي پرهيز
بيبرگ و نواييم يا ضامن آهو
سرگشتهتر از عمر برگشتهتر از بخت
جوياي وفاييم يا ضامن آهو
آلوده بدنام فرسوده ايام
با خود به جفاييم يا ضامن آهو
آلوده مبادا فرسوده مبادا
اينگونه كه ماييم يا ضامن آهو
پوچيم و كم از هيچ هيچيم و كم از پوچ
جز نام نشاييم يا ضامن آهو
ننگيني ناميم سنگيني ننگيم
در رنج و عناييم يا ضامن آهو
بي رد و نشانيم از ديده نهانيم
امواج صداييم يا ضامن آهو
صيد شب و روزيم پابند هنوزيم
در چنگ فناييم يا ضامن آهو
مجبور مخير ابداع مكرر
تقدير قضاييم يا ضامن آهو
افتاده به عصيان تن داده به كفران
آلوده رداييم يا ضامن آهو
حيران شدة رنج توفان زدة درد
درياي بكاييم يا ضامن آهو
تو گنج نهاني ما رنج عيانيم
بنگر به كجاييم يا ضامن آهو
با دامني اندوه خاموشتر از كوه
فرياد رساييم يا ضامن آهو
با رنج پياپي در معركه ري
بيقدر و بهاييم يا ضامن آهو
نه طالع مسعود نه بانگ خوش عود
زنداني ناييم يا ضامن آهو
در غربت يمگان در محبس شروان
زنجير به پاييم يا ضامن آهو
رانده ز نيستان مانده ز ميستان
تا از تو جداييم يا ضامن آهو
سوداي ضرر ما كالاي هدر ما
اوقات هباييم يا ضامن آهو
دلخسته و رسته از هر چه گسسته
خواهان شماييم يا ضامن آهو
روزي بطلب تا يك شب به تمنا
نزد تو بياييم يا ضامن آهو
در صحن و سرايت ايوان طلايت
بالي بگشاييم يا ضامن آهو
با ما كرم تو ما در حرم تو
ايمن ز بلاييم يا ضامن آهو
چشم از تو نگيريم جز تو نپذيريم
اصرار گداييم يا ضامن آهو
مشتاق زيارت تا جبهه طاعت
بر خاك تو ساييم يا ضامن آهو
گوهر چه نبايد گو هر چه ببايد
در كوي رضاييم يا ضامن آهو
آيا بپذيري ما را بپذيري؟
در خوف و رجاييم يا ضامن آهو
مهر است و اگر قهر شهد است و اگر زهر
تسليم شماييم يا ضامن آهو
فريادرسي تو عيسي نفسي تو
محتاج شفاييم يا ضامن آهو
هر چند گنهكار هر قدر سيهكار
بيرنگ و رياييم يا ضامن آهو
ما بنده درگاه در پيش تو، اما
در عشق خداييم يا ضامن آهو
در رنج و تباهي وقتي تو بخواهي
آزاد و رهاييم يا ضامن آهو
اي چشمه خورشيد مهر تو درخشيد
در عين بقاييم يا ضامن آهو
ما همسفر شوق فريادگر شوق
آواي دراييم يا ضامن آهو
همخانه شبگير همسايه تأثير
پرواز دعاييم يا ضامن آهو
همراز به خورشيد دمساز به ناهيد
در شور و نواييم يا ضامن آهو
همصحبت صبحيم هم سوي نسيميم
هم دوش صباييم يا ضامن آهو
ما خاك ره تو در بارگه تو
گوياي ثناييم يا ضامن آهو
سوگند الستيم پيمان نشكستيم
در عهد بليييم يا ضامن آهو
يار ضعفا تو خود ضامن ما تو
ما اهل خطاييم يا ضامن آهو
هم مسكنت ما هم مرحمت تو
مسكين غناييم يا ضامن آهو
از فقر سروديم يا فخر نموديم
فخر فقراييم يا ضامن آهو
نه نقل فلاطون نه عقل ارسطو
جوياي هداييم يا ضامن آهو
هنگامه وهم آن كجراهه فهم اين
ما اهل ولاييم يا ضامن آهو
از گوهر پاكيم از كوثر صافيم
فرزند نياييم يا ضامن آهو
چاووش شبرزم سرجوش تب رزم
شوق شهداييم يا ضامن آهو
ايمان به تو داريم يونان بگذاريم
تشريك زداييم يا ضامن آهو
منشور نشابور سر سلسله نور
با حكمت و راييم يا ضامن آهو
تو راه مجسم گر راه به عالم
جز تو بنماييم يا ضامن آهو
تا صور قيامت با شور ندامت
شايان جزاييم يا ضامن آهو
حقخواهي استاد آگاهيمان داد
كز تو بسراييم يا ضامن آهو
در صفّه مولا همراه «مصفا»
اصحاب صفاييم يا ضامن آهو
اين بخت «سهيل» است كش سوي تو ميل است
در نور و ضياييم يا ضامن آهو
زين نظم بدايع وين اختر طالع
اقبال هماييم يا ضامن آهو